13 مرداد 1309 | آیت ا... سید علی حسینی سیستانی، از مراجع جهان تشیع چشم به دنیا گشود
آیت ا... سید علی حسینی سیستانی، فقیه، مجتهد و از تأثیرگذارترین و بانفوذترین مراجع تقلید شیعه امامیه در ۱۳ مرداد ۱۳۰۹ در شهر مشهد زاده شد. سید علی سیستانی در سی و یک سالگی موفق به دریافت اجازه اجتهاد مطلق از دو استاد خود یعنی سید ابوالقاسم خویی و شیخ حسین حلی شد چنانکه او از معدود نفراتی است که از سید ابوالقاسم خویی اجازه اجتهاد گرفتهاند. علامه آقابزرگ تهرانی نیز در نوشتهای، توانمندی او را در علم رجال و حدیث مکتوب کردهاست. آیت ا... سیستانی صاحب تألیفات عدیده ای در مباحث فقهی و اصولی است. وی هماکنون در شهر نجف اقامت دارد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ابن سکیت از بزرگان شعر و ادبیات و لغت بود. از امام رضا (ع) پرسید: چرا خداوند به موسی (ع) معجزه عصا و ید بیضا داد و به عیسی (ع) طب و شفا؟ و چرا محمد (ص) را با اعجازی از جنس سخن فرستاد؟ امام فرمودند: در زمان موسی سحر و جادو رایج بود. برای همین او از سوی خدا با چیزی به سوی مردم رفت که در توان مردم آن زمانه نبود و مایه ابطال سحر بود. در زمان عیسی مردم گرفتار برخی بیماری ها بودند و محتاج طب. او نیز با چیزی خارج از توان مردم به سوی آن ها رفت؛ مردگان را زنده می کرد و کور مادر زاد و پیسی را شفا می داد. محمد (ص) نیز در زمانه ای مبعوث شد که شعر و سخن آوری رایج بود، پس با کلام خدا حجت را تمام کرد. ابن سکیت شادمانه از جواب، گفت: به خدا که در این روزگار همانند تو نیافته ام؛ اما حالا چه؟ امروز حجت با چه تمام می شود؟ حضرت فرمودند: «عقل؛ حجت با عقل تمام می شود، به این طریق که انسان با عقلش آنان را که بر خدا دروغ می بندند یا ر است می گویند، می شناسد.»عیون اخبار الرضا
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در آیه 47 سوره یس می خوانیم:
وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللهُ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَنْ لَوْ یَشَاءُ اللهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ
«وقتی از آن ها می خواهند: "از چیزهایی که خدا روزی تان کرده، در راه خدا خرج کنید"، بی دین ها به مومنان می گویند: "بدهیم کسی بخورد که اگر خدا می خواست، خودش سیرش می کرد؟! معلوم است که خیلی از واقع دورید!"
استاد قرائتی در تفسیر این آیه این سوال را مطرح می کند: چرا خداوند خود فقرا را رزق نمىدهد و به مردم دستور انفاق مىدهد؟!
و در پاسخ می گوید: رشد انسان، در سایه گذشت و ایثار و سخاوت و نوعدوستى و دلسوزى و صرفهجویى و الفت و تعاون و محبّت و تفقّد است. اگر همه مردم از امکانات یکسان برخوردار باشند، نه زمینهاى براى بروز این کمالات باقى مىماند و نه بسترى براى صبر و زهد و قناعت محرومان.
از پیام های این آیه، می توان به موارد زیر اشاره کرد:
توجّه به این که «آن چه داریم رزق الهى است نه ملک ما» بخشش را آسان مىکند.
کفر، سبب خوددارى از انفاق است.
کافر، رازق بودن خدا را مسخره مىکند.
از تفسیر نور، استاد قرائتی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رنگ، نژاد، طبقه، طایفه، هرکجا معنا و مفهوم داشته باشد، دور خانه خدا هیچ معنایی ندارد... آن جا از هر طایفه ای با هر سابقه ای باشی با جامه سپید، راه خواهی داشت و این معنایش این است که هر که به سوی من (خدا) بیاید روسپید می شود. امام (ع) نیز همچون کعبه است. هرکه می خواهد به سوی او می آید و به همه نظر عنایت می شود و هیچ دسته بندی و خط کشی ندارد. امام مثل آب است که برایش فرقی ندارد تو دستت آلوده باشد یا پاک؛ آن را پر می کند. مثل آینه است؛ می توانی از او بهره ببری چه زشت باشی چه زیبا. مثل عطر است؛ که اگر پراکنده شود همه از بوی آن بهره می برند... کافی است دلت هوای او را داشته باشد.
حجت الاسلام رنجبر
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
کتاب «مغازه خودکشی» یکی از درخشانترین آثار فانتزی سیاهی است که به 20 زبان دنیا ترجمه شده است. این کتاب حکایت افرادی است که زیر چرخدندههای ناامیدی و فردیت به فکر مرگ خویش افتادهاند. مغازه خودکشی در شهری نامعلوم قرار دارد که میتواند هر کجای جهان باشد. ژان تولی، نویسنده، طراح و کارگردان فرانسوی در این کتاب، خانوادهای را بهتصویر میکشد که کسبوکاری مرتبط با مرگ آدمها را اداره میکنند. خانواده تواچ مغازهای دارند که در آن، ابزار و ادوات خودکشی میفروشند. در این مغازه همهجور خنزرپنزری یافت میشود؛ از انواع سم تا طنابهای دار و انواع سلاحهای کمری مناسب برای انتحار و ویروسهای کشنده. این خانواده حتی در انتخاب نوع خودکشی و استفاده از وسیله مورد نیاز برای این کار، به مشتریان خود مشاوره میدهند، اما همه جذابیت داستان از وقتی شروع می شود که خانواده صاحب فرزندی جدید بهنام آلن میشود. آلن برعکس همه، همیشه لبخند پهنی روی لب دارد، امید توی دلش زنده است و دلش میخواهد از وجهی دیگر، غیر از مرگ، به دیگران کمک کند. این پسر کوچک خانواده برعکس بقیه در هر چیزی نکته مثبتی میبیند و در نگاهش اتفاقات و آدمها تیره و خاکستری نیستند. حضور آلن تمام جریانات داستان را به مسیر دیگری هدایت میکند که خواندنی و جالب توجه است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
«زندگی بدون تفکر مطمئنا ارزش زیستن دارد، اما آیا تفکر درباره شیوه زندگی که هیچ گاه تجربه اش نمی کنید ارزشی دارد؟»
آدام فیلیپس، روانکاو و فیلسوف بریتانیایی (1954)
آدام فیلیپس در کتاب "از دست رفته: در ستایش زندگی تجربه نشده"این گونه استدلال می کند که انسان مدرن چنان گرفتار و شیفته زندگی هایی که تجربه نکرده –زندگی افراد مشهور، بازیگران و خوانندگان جذاب و اشخاص ثروتمند- شده که نمی تواند قدر زندگی خود را بداند و آن را واقعا تجربه کند. این مثال دیگری است از تمایل غیرطبیعی ما برای پرهیز از زندگی در حال. دور شدن از این جا و اکنون با فرو رفتن در تخیل و تصور "چی میشد اگه میشد؟".
فیلیپس بر اساس تجربیاتش با بیمارانش نتیجه گیری می کند که : ما فکر می کنیم درباره تجربیاتی که در زندگی نداشتیم، بیشتر از تجربیاتی که داشتیم می دانیم. تخیلات ما درباره این زندگی تجربه نشده به مرور زمان پر رنگ تر و تاثیرگذارتر و قدرتمندتر از تفکرات مان درباره زندگی می شود که در حال تجربه آن هستیم. حال را از دست می دهیم، وجودمان سرشار می شود از خیال بافی های حسرت خورانه درباره زندگی هایی که قادر نبوده و نیستیم که تجربه شان کنیم.
از کتاب «هربار که معنی زندگی
را فهمیدم ،عوضش کردند»
نوشته: دانیل مارتین کلاین
ترجمه: حسین یعقوبی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
«عبدلی» دوست داشتنی ما که طی چند هفته گذشته، با نمایش «ازدواج مبارک» مهمان مشهدی ها شده بود، در آخرین روزهای حضورش در مشهد به دیدن دختران بی سرپرست در موسسه خیریه پرتو مهر امام رضا(ع) رفت تا لبخند بر لب های آن ها بنشاند. جواد انصافی یا همان عبدلی ما، با لباس و کلاه سرخ رنگ حاجی فیروز به میان بچه ها آمد و دختران شش تا 12 ساله این موسسه خیریه، پای قصه گویی های او نشستند. پریسای 12 ساله که دوران سختی را در زندگی اش تجربه کرده، با شوق فراوان برای دقایقی غصه هایش را به فراموشی سپرد و با کمک حاجی فیروز، صدای او را تقلید کرد. فاطمه کوچولو دسته گل و هدیه ای را که با کمک یکی از مددکاران تهیه شده بود، به این هنرمند تقدیم کرد. بقیه دختربچه ها هم یکی یکی آمدند و با حاجی فیروز گفت و گو کردند. جواد انصافی هم با این که در آستانه 70 سالگی است اما سرشار از ذوق و حوصله برای هم صحبتی با کودکان بود.
انصافی به خبرنگار ما گفت: بزرگ ترین هدف من، شاد کردن مردم و کمک به مخاطبان با قدرت روان درمانی نمایش است، به خصوص برای شادکردن کودکان معصومی که نمی توانند هر وقت اراده کنند از تماشای تئاتر یا حضور در مکان های تفریحی لذت ببرند، انگیزه بسیار زیادی دارم. او ادامه داد: دغدغه دیگر من این است که امروز بچه ها بابانوئل را بیشتر از حاجی فیروز و عمو نوروز می شناسند، غربی ها محصولاتشان را با قیمت های اندک وارد بازار می کنند و خانواده های ما به دلایل این ارزانی توجه نمی کنند. ما می توانیم با یک نمایش کوتاه، بچه ها را با اسطوره های خودمان آشنا کنیم، بعد از این کار بچه ها خودشان راه را دنبال خواهند کرد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
عکاس: Julien christ
منبع: Unsplash
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
کوههای رنگارنگ پرو، از جذابترین دیدنیهای دنیا
جنگلهای رنگین کمانی اکالیپتوس ، از دیدنیهای شگفت انگیز فیلیپین
مزارع پلکانی برنج «یوآن یانگ» با طیف رنگی از طلایی تا سبز و صورتی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
میراث معنوی و ناملموس به جنبه های غیرفیزیکی یک فرهنگ گفته می شود؛ جنبه هایی که نه به صورت عینی بلکه سینه به سینه و شفاهی به نسل امروز رسیده اند. عروسک های دست ساز ایرانی هم که بیانگر حوصله و خلاقیت و محبتِ مادران به دختربچه ها هستند - که امروزه نمونه تاریخی آن در دست نیست، ولی روش ساخت و کاربردشان از چند نسل قبل به ما رسیده - میراث فرهنگی ناملموس به شمار می آیند که با ثبت و زنده کردنشان، هم میراث فرهنگی خود را پاس می داریم و هم به رونق اقتصادی آن کمک می کنیم. ساخت و تولید عروسک های بومی در کنار زنده نگه داشتن فرهنگ ایرانی و انتقال فرهنگ و باورهای ملی به کودکان و جلوگیری از گسست بین نسلی، می تواند با ایجاد شغل و مهارت برای زنان شهری و روستایی، در حکم سوغات فرهنگی کشور ما هم معرفی و توسط گردشگرانِ سراسر جهان، به عنوان یادگاری تهیه شوند.
هم اکنون دو عروسکِ دست ساز ایرانی، جزو میراث معنوی کشورمان ثبت شده است. نخستین عروسک بومی به نام «دوتوک» از روستاهای تاج میر و کسراب در خراسان جنوبی، مهر ماه سال 93 ثبت شد و مرداد ماهِ 94 هم «دهتولوک». «دهتولوک» به معنای دخترک، نام بومی عروسک های جزیره قشم از استان هرمزگان است که زنان و دختران روستاهای «شیب دراز» و «برکه خلف» قشم با پارچه و مواد ساده برای بازی کودکان درست می کردند. مواد اولیه ساخت این عروسک ها از جنس طبیعی است و از محل زندگی بومیان قشم تهیه می شود. هر چند در جهت ثبت و احیای عروسک های ایرانی قدم هایی برداشته شده اما روند از بین رفتن عروسک های بومی، هشدار و زنگ خطری مبنی بر کم رنگ شدن خرده فرهنگ های ارزشمندِ کشورمان و پر شدنِ بازار و خانه ها از عروسک های نچسب و کارخانه ایِ خارجی با فرهنگِ وارداتی است. ای کاش قدر عروسک هایمان را بدانیم و با کمی خلاقیت و حوصله، کودکان مان را از داشتنِ عروسک های دست ساز صمیمی محروم نکنیم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
إِلَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ، وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ، وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّکَ
خدایا اگر من را به جرمم مواخذه کنی، سراغ عفوت را می گیرم و اگر مرا به گناهم بگیری، دست به دامن چشم پوشی ات می شوم
و اگر مرا به جهنمت ببری، به همه ساکنان آن جا می گویم که تو را دوست می دارم.از: مناجات شعبانیه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مهم ترین چیز در زندگی چیست؟ اگر این سوال را از کسی بکنیم که سخت گرسنه است، خواهد گفت غذا. اگر از کسی بپرسیم که از سرما دارد می میرد، خواهد گفت گرما. و اگر از آدمی تک و تنها همین سوال را بکنیم، لابد خواهد گفت مصاحبت آدم ها. ولی هنگامی که این نیازهای اولیه برآورده شد، آیا چیزی می ماند که انسان بدان نیازمند باشد؟ فیلسوفان می گویند بلی. به عقیده آن ها آدم نمی تواند فقط دربند شکم باشد. البته همه خورد و خوراک لازم دارند. البته که همه محتاج محبت و مواظبت اند. ولی از این ها که بگذریم، یک چیز دیگر هم هست که همه لازم دارند و آن این است که بدانیم ما کیستیم و در این جا چه می کنیم.
از کتاب دنیای سوفی
نویسنده: یوستین گردر
ترجمه: حسن کامشاد
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
From now on
از الان به بعد، از این پس
مثال:
I will never tell a lie from now on
از این به بعد دیگه دروغ نخواهم گفت.
I want to quit smoking from now on.
می خواهم از این بعد سیگار کشیدن رو ترک کنم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
کریدی: بمیر بمیر... چرا نمی میری؟
وی: زیر این نقاب چیزی فراتر از گوشت و خون وجود داره، زیر این نقاب یه آرمان وجود داره آقای کریدی، و آرمان ها ضد گلوله اند.
از فیلم: V for Vendetta
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
قطعه: جانانه
آلبوم: رویای بی تکرار
خواننده: علی زندوکیلی
آهنگ ساز: فرار حلمی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.