روایتی از سابات ها و بادگیرهای فراموش شده شهر مشهد
تعداد بازدید : 44
چهاردیواریهای عتیقه
نویسنده : غلامرضا آذری خاکستر
خانههای شهری در قدیم به سبک و سیاق متفاوتی بنا می شدند و هر شهر بنا به مقتضیات جغرافیایی و آب و هوایی از معماری خاصی برخوردار بود. درگذشته بخشی از خانه های مشهد جهت اسکان زائران بود و به جز طبقه مرفه، عموم مردم از خانه های معمولی برخوردار بودند. به راستی سیاحان یا مسافرانی که در دوره قاجار به مشهد آمده اند چه توصیفی از خانه ها دارند.آیا اقامت در شهر برای آن ها خوشایند بوده است؟
عمارت کلاهفرنگی برای افسر انگلیسی
برخی از سیاحان توصیف خوبی از محل اقامت داشته اند. مک گرگر افسر انگلیسی که در سال1875م. /1292ق. در باغ خونی اقامت داشته است راجع به محل اسکانش نوشته است؛ در برجی اقامت کردم که در ایران به «کلاه فرنگی» مشهور است. تصور می کنم این وجه تسمیه به سبب شباهت این برج ها به کلاه مشکی مخصوص باشد که در صحنه های شاد دایم از آن استفاده می شود. جایگاه من شامل یک برج هشت ضلعی دو طبقه بود.[1] وی در بخش دیگری از سفرنامه اش به توصیف یکی از خانه های مشهد پرداخته و در خاطراتش چنین آورده است: «پس از پیچ و تاب خوردن در خیابان های باریک و بلند شهر سرانجام به خانه عباس خان که اصرار داشت فعلا مهمان او باشیم، رسیدیم. خانه چندان جالبی نبود. تنها راه ورودی آن، کوچه تاریک و باریکی بود که روی تمامی آن را خانه ساخته بودند. تازه وقتی درباز شد باید از راهروی تاریک تری می گذشتیم، به طوری که مجبور شدم دست میزبان را بگیرم. سپس در حالی که پایمان تا نزدیکی های زانو در کثافت فرو می رفت از محوطه اصطبل که بوی وحشتناکی می داد عبور کردیم. از پلکان خطرناکی بالا رفتیم و به اتاقی رسیدیم که تا حدودی قابل تحمل بود.[2] »
خانه ها در مشهد، در سطحی پایین تر از خیابان ساخته می شدند
در «سفرنامه خراسان و سیستان» (شرح سفر کلنل ییت به ایران و افغانستان در روزگار ناصرالدین شاه)، سیمای مشهد قدیم چنین توصیف شده است:« قبل از این که به خانهای وارد شوند از معابر و راهروهای سرپوشیده عبور می کردند که در اصطلاح معماری به آن «سابات» می گویند. تقریبا تمام خانه ها در مشهد، در سطحی پایین تر از خیابان واقع می شدند. علت این امر آن است که هرکسی که خواسته زمین خود را بسازد، چون نمی توانسته از خیابان یا کوچه خاک بردارد و برایش هم صرف نمی کرده که از دور دست خاک را برای تهیه خشت و گل فراهم کند، زمین خود را گود و از خاک آن استفاده کرده است.[3]» ستوان آلکس بارنز هم که در عهد فتحعلیشاه قاجار، گذرش به شهرمان افتاده بود، از سبک خانهسازی اهالی آن دوران چنین نوشته است: « به نظر می رسد اهالی مشهد از کندن زمین خوششان می آید. زیرا برای ورود به کلیه خانه ها باید از سرازیری گذشت و می گویند خاکی که از حفر زمین به دست می آید به مصرف ساختن و تعمیرات خانه می رسد.[4]» اما عین السلطنه نیز در روزنامه خاطراتش از خانه های خوبی که توسط ترک ها در مشهد ساخته می شود یاد کرده است.[5] در این میان ادونون در شرح سابات درباره خانه های قدیمی مشهد نوشته است: این توده کلبه های گلی را راهروهای سرپوشیده باریکی به نام سابات ها و کوچه ها از هم جدا می کند. سقف آن ها را با کاهگل پوشانیده اند و هیچ روشنایی از آن ها نفوذ نمی کند. این کوچه ها زشت هستند، در و پنجره ندارند و پر از فضولات و زباله اند.[6]
باد و بادگیرها
اما مک گرگر، در بخش دیگری از سفرنامه اش به سبک معماری و بادگیر خانه های مشهد اشاره کرده و نوشته است: «مشهد پر از خانه های گلی یکنواخت است که بالای بعضی شان بادگیرهایی دیده می شود. اگر چه در این شهر آدم های مهمی را دیدم اما یک خانه قابل توجه به چشم نمی خورد.[7] » مولف کتاب «ایران و قضیه ایران» هم بادگیرهای مشهد را دیده و در این زمینه توصیفاتی به جا گذاشته است؛«روی بام ها بادگیر جالب توجه است و در شهرهای ساحلی خلیج فارس هم زیاد دیده می شود. اصولی که در ساختن آن رعایت می شود این است که برج چهارگوش بلندی روی بام می سازند که سقف آن پوشیده است ولی از چهار طرف روزنه دارد که از آن ها هوا داخل و به اتاق پایین که اهل خانه در فصل گرما سکونت دارند وارد می شود و بدین وسیله در آن جا هوای خنک دایمی هست. [8]»
نغمه های بنّایی
اما علاوه بر معماری بناهای قدیم، سبک و سیاق کار معماران هم در نسخ تاریخی و سفرنامه ها مورد اشاره قرار گرفته است. مثلا جالب است بدانید، بنّاها و کارگرها در حین کار نغمه هایی می خواندند که دور از دید سیاحان نبوده است. دالمانی سیاح فرانسوی اواخر قاجار در مشهد شاهد ساخت خانه هایی بوده است و در این باره ذکر می کند:« در ایران غالب کارها با خواندن سرود و نغمه انجام می شود. در خاطر دارم که بنّایی مشغول ساختن ساختمان بود. در بالای دیوار با خواندن آواز، خشت و گل میطلبید و با آهنگ مخصوصی می گفت: پسر جان گِل بیار ... و به دیگری می گفت: جان من نیمه بده... گاهی هم زمزمه کنان کارگران زیردست خودرا دعا می کرد مثلا می گفت: پسر جان خدا تو را قوت دهد... و به دیگری میگفت :بابا جان امیدوارم به پیری برسی و[9] ... »
در خانه ها
نویسنده «مطلع الشمس» که یکی از آثار قدیمی است که راجع به تاریخ مشهد به وضعیت خانه های مشهد پرداخته به نقل از سیاحان خارجی نوشته است: «در خانه های مشهد چندان خوب نیست و نمایی ندارد اما غالبا از این درها که داخل می شوند، به حیاط های پاک و پاکیزه و باغچه های باصفا می رسند که پیش از ورود شخص گمان نمی کند از چنین مدخلی به چنان مکانی داخل خواهد شد.[10]» درخصوص وسعت خانه ها در محلات قدیمی مشهد نیز نوشته اند: خانه های شهر چندان وسعتی ندارد و بعضی را دو حیاط است و سطح آن ها از سطح کوچه ها عمیق تر است. دهلیز خانه ها هم عمیق و تنگ و تاریک است.[11] اما خانه ثروتمندان با دیوار بلند محصور شده و طبقه فقیر در آلونک هایی زندگی می کنند که در کوتاهی دارد و گاهی ارتفاع آن از سطح خیابان هم پایین تر است.[12] بررسی سبک خانه های شهر مشهد در دوره قاجار نشان می دهد سیاحان و زائرانی که برای مدتی در مشهد اقامت داشته اند، رضایت چندانی از اقامت شان نداشتند.
خانه های زواری
بخشی از اقتصاد مردم مشهد، حتی در روزگاران دور نیز از طریق اجاره دادن خانه ها به زائران تامین می شده است. خاطرات حاج سیاح از سفرش به مشهد و توصیف خانه های زواری نشان از وضعیت نامطلوب شهر در دوره قاجار دارد؛« کوچه های شهر تنگ و تاریک و کثیف بود. خانه هایی که به زوار اجاره داده می شدند مرطوب و تنگ و بد و در بسیاری جاها کوچه ها سرپوشیده است.[13]» عین السلطنه در این زمینه نوشته است: از بس خانه های زواری نزدیک حرم بد بود دیگر خودم نرفتم، واگذار به سلیقه دیگران کردم.[14] خانه زیارتی، ماهتابی و اتاقی برای بیرونی دارد. اتاق اندرون هم مبله است. زیارت هم خودش باید بخواند. در این جا رسم است خانه هر زیارت نامه خوان کرایه شد، زیارت با اوست. [15]
کرایه 50 تا 150 ریالی خانه های مشهد
در اوایل قرن حاضر برای زندگی متوسط در مشهد در ماه 300 تا 450 ریال کافی بود. کرایه منزل از ماهی 50 تا 150 ریال به تفاوت منزل و محل، بستگی داشت. گاهی در محل ارگ و سراب و خیابان علیا گران تر از محلات نوغان و عیدگاه و پایین خیابان بود. علاوه بر اماکنی که برای زوار و مسافران ساخته شده بود، خانه هایی نیز وجود داشت که در آن ها اتاق های خوب و قابل سکونت یافت می شد. کرایه ماهیانه هر اتاق از این منازل از 30 تا 90 ریال اختلاف داشت. هر خانه دو تا پنج اتاق داشت. آشپزخانه و زیرزمین نیز در آن موجود بود. تقریبا اغلب خانه ها آب غیرشربشان از چاه تامین می شد.[16]
منابع
[1] شرح سفری به ایالت خراسان. کلنل سی. ام. مک گرگر. ترجمه مجید مهدیزاده. ج2، ص44
[2] همان. ج، 1ص249
[3] سفرنامه خراسان و سیستان، شرح سفر کلنل ییت به ایران و افغانستان در روزگار ناصرالدین شاه، چارلز ادوارد ییت، ص302
[4] سفرنامه بارنز: سفر به ایران در عهد فتحعلیشاه قاجار. ستوان آلکس بارنز. مترجم: حسن سلطانی فر، ص59
[5] روزنامه خاطرات عین السلطنه(قهرمان میرزا سالور). به کوشش مسعود سالور و ایرج افشار .ج2. ص1676
[6] مشهد از نگاه سیاحان از ۱۶۰۰ تا ۱۹۱۴ میلادی (با تاکید بر منابع ترجمه شده به فارسی). بهروز طاهرنیا، ص135
[7] شرح سفری به ایالت خراسان. ج یک، ص251
[8] ایران و قضیه ایران، جرج. ن. کرزن. ترجمه وحید مازندرانی. ج یک، ص 218.
[9] از خراسان تا بختیاری. هانری رنه دالمانی. ترجمه فره وشی، ص625
[10] مطلع الشمس. محمدحسن خان صنیعالدوله ـ اعتماد السلطنه. ج2 ص18
[11] همان، ص44
[12] ایران و قضیه ایران. ج یک، ص 217
[13] خاطرات حاج سیاح یا دوره خوف و وحشت. حمید سیاح، ص132
[14] روزنامه خاطرات عین السلطنه(قهرمان میرزا سالور). به کوشش مسعود سالور و ایرج افشار .ج2. ص1676
[15] همان، ص1677
[16] مشهد در آغاز قرن چهارده خورشیدی مشهور به گزارش مکتب شاهپور، ص172-171