از همین کتابخانه ای که بدون چفت و بست و برای گسترش فرهنگ کتابخوانی جلوی خانه اش ایجاد کرده، می توان معنی تفاوت را در سبک و شیوه نوع دوستی اش متوجه شد؛ کتابخانه ای که هر روز پر می شود اما برای خالی شدنش هیچ نگرانی در دل ندارد و رفتن کتاب هایش را هزینه گسترش فرهنگ کتابخوانی می داند. «سیدجعفر مظلومی»، نجار خوش سلیقه خیابان فکوری 90 مشهد، بسیاری از ایده هایش را برای اولین بار اجرا کرده، اما هنوز هم فهرستی بلند بالا از ایده های اجرا نشده اش روی کاغذ مانده است. او می گوید: تمام هدفم از ایجاد این کتابخانه کوچک مبارزه با جهل است؛ این که درون آدم ها را قلقلک دهم برای مطالعه بیشتر. اساسا نیتم قدردانی از جایگاه کتاب است و تغییر در عادات کسانی که دایم سرشان در تلفن همراه است و به بیماری فضای مجازی دچار شده اند.
کتابخانه ای برای همه
او ادامه می دهد: ایده اولیه کتابخانه را از شش ماه قبل دنبال می کنم، اما به تازگی به سرانجام رسید. شروع به کتاب جمع کردن کرده ام. مسئولان انتشارات به نشر هم من را در فضای مجازی پیدا و کتاب هایی به این کتابخانه هدیه کردند. تا به حال نیمی از پنج هزار جلد کتاب شخصی ام را داخل این کتابخانه گذاشته ام و از دستشان داده ام. می پرسم «ناراحت ربوده شدن کتاب های تان نیستید؟» و می گوید: ابدا، بسیار خوشحالم که برای کتابخوانی مردم تلاش می کنم. هرقدر هم کتاب های این کتابخانه را ببرند باز تا روزی که زنده ام برای جایگزین کردن کتاب ها اقدام می کنم، ضمن این که دوستان خوبی دارم که در تأمین کتاب ها به من کمک می کنند. او می افزاید: حاضرم برای تأمین کتاب و خالی نماندن این کتابخانه حتی کتاب گدایی کنم. من حتی با کتاب فروشی های بزرگ مشهد صحبت کرده ام تا کتاب هایی را که دیگر بازار ندارند هم به من بدهند. او که کار خود را آشتی با کتاب نام گذاری کرده، به جز این کتابخانه ابتکارات برجسته دیگری هم دارد.
آتلیه ای برای پذیرایی از مهمانان
این شهروند خلاق می گوید: برای اجرای بسیاری از نوآوری ها دوستانم با من همراهی کرده اند، ضمن این که همراهی خانواده ام برای بسیاری از طرح ها و خلاقیت ها نعمت بزرگی بود. او گوشه گوشه خانه اش را از خلاقیت پر کرده است. روی دیواره چوبی دکور آشپزخانه اش نام خدا را با عبارات مختلف نوشته است، یک سرسره بزرگ با چوب و ام دی اف ساخته که سنگین وزن ترین افراد هم می توانند از آن استفاده کنند، قبل از اتاق مهمانان تاب بزرگی از سقف آویخته که در استحکام کامل است و حتی بزرگ ترها بیشتر از بچه ها طرفدارش شده اند. وارد اتاق مهمانانش که می شوی، تختخواب هایی ویژه برای مهمان ها ساخته است و توری ضخیم و محکمی را با چفت و بست بسیار ایمن به سقف متصل کرده که صرفا برای مطالعه است و دو نفر همزمان می توانند زیر نور چراغی خاص با کم و زیاد کردن میزان روشنایی به مطالعه بپردازند. بعد از آموختن هنر عکاسی، داخل پذیرایی خانه آتلیه ای دست و پا کرده و یکی از پذیرایی هایش برای عکس گرفتن و چاپ عکس روی شاسی یا لیوان و هدیه آن به مهمانان است.
روی یکی دیگر از دیوارهای خانه اش شعار جالبی نوشته است؛ هدف تجربه عقل است، هر کس به اندازه عقلش با ادب است. او تمام دیوارهای خانه را طوری طراحی کرده که همانند تخته وایت برد قابل نوشتن و پاک شدن است. برای تربیت نسلی دوستدار طبیعت، کارهای زیادی کرده، از فتح دماوند و تمام قله های استان گرفته تا ترویج فرهنگ دوچرخه سواری به اتفاق پسرش و رکاب زدن در جزیره قشم، هرمز و هنگام، همه را انجام داده است. او حتی 24 سال قبل با اصرار خودش جسدش را برای اتاق تشریح دانشجویان، به دانشگاه علوم پزشکی وقف و این قرارداد را محضری هم کرده است. او حتی با هزینه شخصی اش پنج هزار نهال در رضا شهر کاشته که به این کار خود می بالد. هر از گاهی نان و حلوا می خرد و برای معتادان متجاهر می برد. می گوید: سرباز که بودم در سرویس بهداشتی های بین شهری آینه ها را تمیز می کردم. مسجد که می روم برای خودم وظیفه کرده ام که تمام کفش ها را جفت کنم. او حتی داخل پاگرد پله های آپارتمانش سکوهای چوبی برای استراحت افراد مسن ایجاد کرده است.
آبخوری برای حیوانات
از دیگر اقدامات جالب توجه او ایجاد آبخوری برای گربه ها، پشت دیوار خانه اش است. می گوید: 10 سال قبل بود که جرقه ای در ذهنم زده شد. یکی از دوستانم می گفت واقعا گربه ها کجا باید بروند و آب بخورند؟ خیلی فکر کردم. قبلا جوی آب در رضا شهر خیلی آب داشت. خوشبختانه این ایده خوب پیاده شد و گربه و سگ های زیادی برای آب خوردن به این جا می آیند. در آمریکا عکس این آبخوری در فیس بوک طرفداران بسیاری پیدا کرد.
آری، او یک شهروند نمونه واقعی است، عاشق کتاب، دوستدار حیوانات، امین طبیعت ...