روزگاری رسم بر این بود که پسرها جا پای پدرها میگذاشتند و یک حرفه را به میراث میبردند، همین میشد که یک سلسله و خاندان، استخوانخُردکردههای حرفهای میشدند. خاندان باغفر هم اینچنین هستند، پسرها از پدرها، خدمت در بلدیه را به میراث بردهاند. چهار نسل مختلف این خانواده در بخشهای مختلف شهرداری مشهد مشغول به کار بودهاند. آنچه در ادامه میخوانید، روایت این خاندان است که مجموع سالهای خدمتشان در بلدیه حدود 140سال میشود،آن هم از زبان حسین باغفر، پیشکسوت سازمان اتوبوسرانی مشهد:
حکم بازنشستگی سه نسل باغفرها در شهرداری
* سه نسل از خانواده باغفر در شهرداری مشهد بازنشسته شدهاند، اما بچههایم هنوز مشغول به خدمت هستند. من سالها در سازمان اتوبوسرانی مشهد، مسئول خطوط و بازرس بودم، پدرم خداداد هم بلیت فروشی میکرد و بعدها نیز به عنوان بازرس خدمت کرد.
*شروع خدمت ما در شهرداری از سال 1344است و عملا با افتتاح سازمان اتوبوسرانی آغاز شده است. بعد از من و پدرم، فرزندانم نیز وارد شهرداری مشهد شدند البته نه در سازمان اتوبوسرانی بلکه در بخشهای مختلف مدیریت شهری، آن هم باتوجه به تخصصی که داشتند و پارسال هم سومین نسل از خاندان باغفر یعنی پسر بزرگم بازنشسته شد.
*پدرم مرحوم خداداد باغفر، سال 62 از سازمان اتوبوسرانی شهرداری مشهد بازنشست شد و پایان خدمت من هم در بلدیه به سال 66 میرسد و بالاخره پسرم ناصر باغفر هم در سال 94 با 32 سال سابقه خدمت، حُکم بازنشستگی دریافت کرد.
*در حال حاضر فرزندانم محمد، مسعود ، مجید و سعید در شهرداری مشهد به عنوان نسل سوم خانواده مشغول به خدمت میباشند و علی فرزند کوچکم نیز چندین سال است که در شرکت تعاونی مسکن شهرداری و شرکت تعاونی شهرآرا مشغول فعالیت است.شهلا باغفر نوهام نیز به عنوان نسل چهارم معاونت شهرسازی و معماری شهرداری مشهد شاغل است.
از افتتاح شرکت اتوبوسرانی تا مینیبوسهای تخم مرغی
* سال 1344، شهرستانی شهردار مشهد بود، به یاد دارم یک نفر از تهران به نام حاجی باقری به مشهد آمده و یک گاراژ خریداری کرده بود، آن هم روبه روی پمپ بنزین در خیابان ضد(15خرداد) و 8دستگاه اتوبوس هم با خودش به مشهد آورده بود. شهردار آن دوره تاکید داشت که خود مجموعه مدیریت شهری باید برای این کار آستین بالا بزند. همین شد که من و چهارنفر دیگر، تدارک کار را دیدیم، دوسال بعد بقیه سهمشان را فروختند و سال 1346شرکت اتوبوسرانی مشهد رسما شروع به کار کرد آن هم با 7اتوبوس.
*خاطرم هست سه روز اول را رایگان به مسافران خدمات دادیم.آن زمان در هفت مسیر کوهسنگی، ارگ، امام خمینی(ره)، سناباد، امام رضا(ره)، سمزقند و حرم با بهای یک قِران سرویس دهی میکردیم.
*در آن زمان، همه در سازمان اتوبوسرانی لباس متحدالشکل داشتند و سالی دو دست لباس به کارکنان و کارمندان داده میشد، در سالهای ابتدایی تشکیل شرکت اتوبوسرانی، 30 دستگاه اتوبوس داشتیم که با 32شوفر و 64شاگرد فعالیت میکرد.
*دستمزد و حقوق کارکنان شهرداری آن موقع شکل دیگری بود. آن زمان کارگر روزمزد تا 89روز اگر خلاف نمیکرد بیمه میشد، کمک رانندهها هم ماهی 210تومان یعنی روزی 7تومان دریافت میکردند و من که سرپرست خط بودم روزی 15تومان میگرفتم. اتوبوسهای آن دوره بنز بودند و مینی بوسها هم معروف به تخم مرغی...
سومین نفری که در مشهد پلاک تاکسی گرفت
- جزو اولین نفراتی بودم که تاکسی به ثبت رساندم وبا تاکسی نیز مسافر جابه جا میکردم.البته سومین نفری بودم که در شهر مشهد ماشینم را پلاک تاکسی کردم.آن زمان درشکهها همه پلاک شهربانی داشتند و برای این که بتوانیم تاکسی پلاک کنیم، باید پلاک یک درشکه را از رده خارج میکردیم که من هم مجبور شدم برای ماشیندار شدن این کار را بکنم.