نشانه توبه کننده چهار است: عمل خالصانه برای خدا، رها کردن باطل، پایبندی به حق و حریص بودن بر کار خیر.
تحف العقول، ص 20
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
الهی!
تو آنی که نور تجلی بر دل های دوستان تابان کردی
و چشمه های مهر در سر ایشان روان کردی
تو پیدا و به پیدایی خود در هر دو گیتی نا پیدا کردی
ای نور دیده آشنایان و سوز دل دوستان و سرور جان نزدیکان
همه تو بودی و تویی تو نه دوری تا تو را جویند نه غافل تا تو را پرسند
تو را جز به تو یابند ...
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پیشاهنگان جهانگرد تایلندی در مشهد
55سال پیش در چنین روزی، روزنامه «خراسان» نوشت:
عصر روز شنبه دو نفر پیشاهنگ جهانگرد تایلندی به نام چآنچآن بونه و پای چای یون ویس باندر با دوچرخه از راه افغانستان وارد مشهد شدند و چنانکه خبرنگار ما با آنها تماس گرفت، اظهار داشتند که مدت چهار ماه است که از کشورمان تایلند با دوچرخه حرکت کرده ایم و در این مدت بیش از 16 کشور مختلف را دیده ایم. در ایام تحصیل در تایلند کتابها و داستانهای زیادی درباره ایران هم شنیده و هم خوانده بودیم و ایران را بیشتر کشور افسانه ای می دانستیم ولی حالا که از نزدیک مشاهده کردیم واقعا می توانیم اقرار کنیم که خیلی از آنچه انتظار می رود، بیشتر پیشرفت کرده است. جهانگردان مزبور قصد دارند مسافرت خود را با دوچرخه تا آمریکا ادامه دهند و در آنجا در رشته الکترونیک به تحصیل بپردازند.
مقنی را برق گرفت و آب خفه کرد
گزارش خبرنگار حوادث ما حاکیست که روز گذشته مقنی 45ساله ای به نام ابراهیم در یکی از خانه های بخش 7 برای لایروبی چاه آب رفته بود و پس از خاتمه کار در حالیکه تمام بدنش خیس بود، لامپ برق را که در چاه بود، بیرون آورد و قبل از آنکه جریان برق را قطع کند، شروع به باز کردن لامپ نمود. وی بر اثر برق گرفتگی در چاه سرنگون و در آب خفه شد. جریان امر از طریق پزشکی قانونی و دادسرای مشهد تحت پیگرد است و جسد ابراهیم به خاک سپرده شد.
زندانی ها گریختند
بنا به گزارش خبرنگار ما چندی قبل مامورین ژاندارمری ناحیه خراسان دو نفر از قاچاقچیان مسلح را به نام های حسین و غلام دستگیر نموده و با پرونده متشکله تحویل دادگاه سبزوار دادند. این دادگاه، دو متهم را تا تعیین تکلیف، تحویل زندان شهربانی سبزوار داد ولی این دو نفر توانستند از زندان فرار کنند و به کلات متواری شوند. خبرنگار ما اضافه می کند که هم اکنون دستجات متعددی از طرف ژاندارمی برای دستگیری این قاچاقچیان اعزام شده اند.
30 راننده متخلف جریمه شدند
گزارش خبرنگار ما حاکیست که روز گذشته 30 نفر از رانندگان متخلف به اداره راهنمایی و رانندگی احضار شدند و جمعا مبلغ 1760ریال جریمه پرداخت نمودند.
ضمنا مبلغ 3500ریال دیگر نیز توسط افسران سیار اداره راهنمایی و رانندگی در نقاط مختلف شهر از 27نفر راننده متخلف اخذ گردید. دو نفر از رانندگانی که بدون گواهی نامه رانندگی می کردند نیز پس از تشکیل پرونده به دادسرا اعزام شدند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
برزو ارجمند بازیگر خراسانی در اینستاگرامش از پخش سریال «سر دلبران» در ماه مبارک رمضان خبر داد و نوشت :« خوشحالم که امسال ماه رمضان مهمان خونه هاتون هستم. امیدوارم که حاصل کار و زحمت دوستان حرفه ای و کار بلدم در سریال سردلبران به دلتون بشینه ، بسیار بسیار ممنونم از مردم محترم یزد که 10 ماه تمام میزبان ما بودن برای ساخت سریال. و خداروشکر که سر دلبران دهمین کار من با محمدحسین لطیفی است، امیدوارم این همکاری سال ها ادامه داشته باشه و من همچنان از آقای لطیفی بیاموزم و همچنان از کار کردن باهاش لذت ببرم.»
سیدمحمد رضوی پستی اینستاگرامی با حال و هوای تولد منتشر کرد. او نوشت: «این روزها با این که بابت اتفاقات و موانع تکراری پیش آمده حالم اصلا خوب نیست و اگر چرخ روزگار به همین منوال بچرخد مسئولان به ما نشان داده اند که بهتر است به شغل شریف سبزی فروشی تغییر شغل بدهیم ، اما هر اتفاقی را بهانه می کنم برای تغییر حال خودم و اطرافیانم، شاید حلول ماه رمضان باعث تغییر ما شود ، به مسئولان که سال هاست هیچ امیدی نیست! امروز سالروز تولد آقا محمدحسین مهدویان بود بهانه ای برای تغییر حال بد به حال خوب...»
ستاره و لاله اسکندری موفقیت تیم ملی فوتسال زنان کشورمان را در صفحات اجتماعی خود تبریک گفتند.
داریوش ارجمند در نشست کتاب خوانی فرهنگسرای کتاب با بیان این که ملت ایران از دیرباز از قصهگوترین مردمان دنیا بودهاند، افزود: متاسفانه امروزه جای خالی آثار ادبی و تالیفی برگرفته از متون ادبی کهن ما به شدت احساس میشود. بازیگر پیش کسوت سینمای کشور با انتقاد از رویکردی که در آن نسل جوان به جای توجه به ریشههای فرهنگی و تمدن خود با فرهنگهای مندرآوردی ارتباط یافته است، افزود: با وجود شمس و مولانا نسل جوان ما نباید گرایشی به امثال پائولو کوئیلوها داشته باشد.وی تاکید کرد: همه روزه هزاران بار این سوال از هنرمندان، مسئولان و اقشار جامعه پرسیده میشود که برای ترویج کتاب خوانی چه باید کرد؟ پاسخ این سوال این است که آموزش و پرورش باید برای ایجاد این فرهنگ وارد عمل شود. کتاب خوانی چیزی نیست که در بیست سالگی بخواهد اتفاق بیفتد و باید ریشههای آن از خردسالی و کودکی در باور و اندیشه فرد پرورش داده شود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
*وقتی به توفکر میکنم، اندیشهام ته میگیرد.
*زندگی در مرگ تهنشین میشود.
*زندگی سقوط انسان از کودکی به پیری است.
*صداقت تنها موجودی قلبم است.
*با تو در سرزمین مهربانی برای خود برو و بیایی دارم.
*واژه معتاددر کتاب دایرةالمعارف هم تحت پیگرد است.
*برای نگاهت هستی ام را لاجرعه سر میکشم.
برگرفته از «کتاب گاهی به نگاهم سر بزن»- اثر مهرداد حبیبیانی زند
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دانشمندی به دیدار پارسایی رفت و از یکی از دوستانش سخنی به میان آورد.
پارسا، او را گفت : از این دیدار زیانکار شدی و سه جنایت ورزیدی
کینه مرا به دوستی تیز کردی، دل آسوده مرا نگران داشتی و خویش را نیز متهم کردی.
برگرفته از کشکول شیخ بهایی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
*زندگی بیش از آن چه به تو می دهد از تو می گیرد و همه چیز زمانی سخت تر می شود که ندانی چه چیزی برایت مهم است.
*همه ما بی آن که بدانیم و متوجه شویم به جنگ فرستاده می شویم و راه های بسیار برای شکست خوردنمان وجود دارد.
*از تروآ به بعد نمی توان هیچ کس را فریب خورده دانست. می کشیم برای آن که بکشیم، آتش می زنیم برای آن که بسوزانیم و موظف نیستیم برای کاری که انجام می دهیم دنبال مشروعیت باشیم.
*متاسفانه زنانی هستند که هر طور باشند می بایست دوست شان داشت و کارهایی هم هستند که هر چه باشند می بایست انجام شان داد.
سفر زمستانی - نویسنده: املی نوتومب
مترجم: بنفشه فریس آبادی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اونی که می تونه انتقام بگیره و نمی گیره، اونه که هنر کرده
برای همینه که میگن ببخش تا بخشیده بشی...
دوران عاشقی
کارگردان: علیرضا رئیسیان
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
چند روز پیش خبر کوتاهی منتشر شد که یک راننده مشهدی چهارمیلیون تومان پول نقدی را که مسافرش گم کرده بود به او بازگردانده است. امانتداری این راننده مشهدی، آن هم در این روزگار پرهیاهو که بیاعتمادی، چاشنی زندگی اجتماعی ما شده است؛ خبری خوش بود. به همین بهانه سراغ این همشهری خوب رفتیم.
خودم را جای آن که گمشدهای داشت گذاشتم
مجتبی محجوب هفده سال است که معاش خود را به حرفه تاکسیرانی پیوند زده است و پشت فرمان خودرویش از کله سحر تا پاسی از شب، خدمت خلق می کند. او ماجرای پیدا شدن این پولها را برایمان این طور تعریف می کند:
اولین باری نبود که در خودرو ام پول پیدا می کردم، راستش را بخواهید بعد از این همه سال کار کردن در این حرفه خوب میدانم که برای من و همکارانم، پیدا شدن وسایل گمشده یک مسافر، حُکم امتحانی را دارد که نباید در آن رفوزه شویم. چند روز پیش هم که چهارمیلیون پول در صندلی عقب خودرو ام پیدا کردم، فقط به این فکر می کردم که بنده خدا صاحب این پولها چه حالی دارد؟
وی ادامه می دهد: 11 شب بود که قصد عزیمت به منزل را کردم. خودرو ام را در پارکینگ پارک کردم که چشم ام به پلاستیکی در صندلی عقب افتاد. قبل از باز کردن پلاستیک، گمان کردم لباسی یا وسیله ای باشد، اما بعد از باز کردن تراول و اسکناس دیدم. به خانه رفتم و همسرم را از این قضیه مطلع کردم. چند میلیون پول رقم کمی نبود، با خودم گفتم صاحب اش الان چه می کشد. اما خب شماره ای از او نداشتم وگرنه همان شب برایش می بردم. تا این که صبح روز بعد به تاکسیرانی مراجعه کردم و از قضا او هم به تاکسیرانی مراجعه کرده بود.
این تاکسیران صالح می افزاید: وقتی باخبر شد که پولش پیدا شده است با دیدن من و پول هایش اشک در چشمانش حلقه زده بود. او هم کارگری ساده بود. تا مرا دید گفت؛ این پول دست من امانت بود و باید به صاحب کارم می رساندم. شب گذشته رئیسم نیامد و من مجبور شدم دخل را خالی کنم و پول هایش را تا روز بعد که به سرکار بر می گردم به او برگردانم. اصلا فکرش را هم نمی کردم، پیدایش کنم.
مال بادآورده می تواند تمام زندگی را بر باد دهد
محجوب تاکید می کند: در مواقعی که چیزی را پیدا می کنم، خودم را جای طرف مقابل می گذارم و بعد تصمیم می گیرم. من خودم مستاجر هستم. در این دوره و زمانه چه کسی است که مشکل مالی نداشته باشد؟ من هم از این قضیه مستثنا نیستم. اما همیشه برای به دست آوردن پول، زحمت کشیدم. به همان میزان هم برکت اش را دیده ام. دروغ چرا یک سری اعتقاداتی دارم که به آن ها پایبندم. اگر برای مثال از مسافری ۱۰۰ تومان اضافه تر گرفته ام چند برابرش برایم مشکل آفرین شده است. معتقدم مال بادآورده، می تواند کل زندگیات را بر باد بدهد.
یک سبد توت، پاداش یک کار خوب
از او می پرسیم با دیدن این مقدار پول و با وجود مشکلات زندگی چرا وسوسه نشدی؟ جواب می دهد: بالاخره من هم بنده خدا هستم و وجدانی دارم. دَم خداوند به آدمی حیات داده، از برکت آن دَم، وجود هر کدام ما رنگی از خدایمان دارد و همان هم ما را از خطا رفتن نجات می دهد.
این راننده امانتدار بیان می کند: صاحب پول به قدری از پیدا شدن پولش خوشحال شده بود که کیسه پول را مقابلم گرفت و گفت هرچه می خواهی بردار، به او گفتم نیازی به این کار نیست من فقط برای رضای خدا این کار را کردم. با اصرار، خودش ۱۵۰ هزار تومان به من هدیه داد. البته از توت های باغش نیز سبدی برایم فرستاد.وی ادامه می دهد: در تمام عمرم سعی کرده ام از مسیر درست خارج نشوم. غلو هم نمی کنم. فقط کافی است سری به محله مان بزنید و پرس و جویی بکنید. مدام خدا را شکر می کنم که در امتحانش رفوزه نشدم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
«شهر هوشمند» رویکرد و نگاهی است که توسط برخی از کلانشهرهای کشور به عنوان یک هدف یا شعار اصلی مدیریت شهری انتخاب شده است. پیشرفت های فناوری و کاربردهای مختلف آن در زندگی شهری و سهولت انجام فعالیت های روزمره به قدری زیاد بوده است که تمام شهرهای توسعه یافته و در حال توسعه یا تبدیل به شهر هوشمند شده اند یا به سرعت در مسیر تحقق ابعاد آن گام برمیدارند.
البته در کشور ما با توجه به وضعیت فعلی کلانشهرهایی از قبیل تهران، مشهد، اصفهان، تبریز و ... بحث شهر هوشمند بیشتر از جنس چشم انداز شهر است تا هدفی کوتاه مدت یا حتی میان مدت، چرا که تحقق شهر هوشمند نیازمند برداشتن گام هایی است که هنوز مسیر طولانی و درازی برای تحقق آن در پیش است. البته این که شهر هوشمند را به عنوان یک چشم انداز توسعه کلان شهرها در نظر داشته باشیم خوب است اما در این میان باید به یک نکته اصلی توجه کرد و آن این است که شهر هوشمند به عنوان تنها یکی از اجزای چشم انداز کلان شهر ها باید مد نظر باشد و اموری کلان تر و مهم تر از آن نیز در مدیریت کلان شهری وجود دارد که غفلت از آن ها برای ادامه مدیریت کلان شهرها فاجعه بار خواهد بود.
نکته اصلی که پاشنه آشیل مدیریت شهری و مخصوصا کلان شهری ما در کشور است نه بحث شهر هوشمند است و نه شهر شاد و نه شهر بدون ترافیک و نه هیچ کدام از شعارهایی که هم اکنون در مدیریت کلان شهرها وجود دارد. آن چه علت العلل این مشکلات یا بهتر است بگوییم بحران ها در مدیریت کلان شهری ما در کشور است مدل مدیریت شهری ماست که مبتنی بر مدل از بالا به پایین حکومت محور است. در این مدل حکومت یا شهرداری یا دیگر متولیان مدیریت شهری خود را تصمیم گیر اصلی می دانند و بالطبع تمام مسئولیت ها نیز بر دوش آن ها خواهد بود و مشارکت مردم و نهادهای مردمی و دیگر فعالان غیر حکومتی عملا وجود ندارد.
این مدل مدیریت شهری که از آن به عنوان حکومت شهری یاد می شود سال هاست که در ادبیات مدیریت شهری جهان منقضی شده است و به عنوان مدلی ناکارآمد برای مدیریت کلان شهرها قلمداد می شود. در کلان شهرها دارای جمعیت بالا و پیچیدگی بسیار بالای مسائل و مشکلات و بازیگران متعدد و مختلف عرصه مدیریت شهری هستیم و شهرداری به تنهایی نمی تواند با تکیه بر توان مالی و حتی کارشناسی خود به اداره شهر بپردازد. حتما باید دیگر بازیگران غیر حکومتی مدیریت شهری نیز شناسایی و در تصمیم گیری های شهری و حتی در بسیاری از موارد، در اجرا نیز مشارکت داده شوند.
به عبارت دیگر مشارکت نهادهای غیر حکومتی در مدیریت شهری باید به صورت واقعی (و نه نمایشی و محدود) باشد تا با این ترکیب بتوان با پیچیدگی و تعدد بازیگران عرصه مدیریت شهری رو به رو شد و در یک فرایند مشارکتی مدیریت شهری انجام شود.
این مدل مدیریت شهر را در ادبیات مدیریت شهری «حکمروایی خوب شهری» (Good Urban Governance) می نامند. در این مدل باید به مردم، نهادهای مردمی (مثل تشکل ها، هیئات، NGO ها و ...)، بخش خصوصی و بازار و فعالان اقتصادی اجازه مشارکت در تصمیم گیری های اصلی شهری در سطوح مختلف محله ای، منطقه ای و شهری داده شود تا در یک فرایند مشارکتی تعاملی پیچیده بتوان بر پیچیدگی های محیط کلان شهری غلبه کرد.
بنابراین شهر هوشمند نیز می تواند به عنوان یکی از ابزارهای تحقق این حکمروایی خوب شهری به کار گرفته شود و البته از بهترین ابزارها و بسترها برای مدیریت این فرایند مشارکتی پیچیده و کسب مشارکت حداکثری اقشار مختلف است. به این ترتیب شهر هوشمند را باید نه به عنوان یک غایت اصلی شهر بلکه باید به عنوان ابزاری برای تحقق مدیریت مشارکتی در شهر تلقی کرد. در غیر این صورت اگر مدیریت شهری به همان صورت بالا به پایین و با مشارکت های حداقلی بخواهد انجام شود، نه شهر هوشمند و نه هیچ ایده فناورانه یا حتی فرهنگی و اجتماعی دیگری نیز نمی تواند کلان شهرهای ما را از باتلاقی که در آن گرفتار هستند، بیرون آورد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.