گزارش: نوید زندهروحیان | عکس: میثـم دهقانی | این جــا «مهرآباد» است؛ محلهای در شرق کلانشهر مشهد و هجدهمین مقصد ما در تریبونمحله خراسانرضوی. یک منطقه محروم، حوالی حاشیــه شهر که بهرغم کاستیهایش، برای مشهدیهای اصیل نوستالژیک و خاطرهانگیز است. چرا که یادآور خاطره «جمعه بازار» شلوغ و پررونقی است که چند سال قبل، جمعهها در این محــله برقرار بود. یک بازار پررفت و آمد که هم مایحتاج مشتریان را تامین می کرد و هم منبع درآمد تعداد زیادی از اهالی مهرآباد بود. اینروزها که به هزار دلیـــل، مهرآباد دیگر جمعهبازار ندارد، هرچند آرامش به محله برگشته و از شلوغــی و ترافیک و هیاهو خبری نیست اما اهالی محله معتقدند همان آمد و رفت و بگیر و ببند، صفای خودش را داشت. تریبونمحله این هفته خراسانرضوی را بردیم میان مردم شریف مهرآباد که از امکانات اولیه در محل زندگیشان محــروم و با ناامنی دست به گریبان هستند، شاید شنیدن و انعکاس مشکلات کهنه محلهشان توسط رسانه و شهردار منطقــه «حسین عبدا... زاده» مرهمی باشد بر دل پردردشان.
یک محله، بیبهره از امکانات اولیه شهری
پیرمردی سرزنده که چهارپایه ای جلوی در مغازه سبزی فروشیاش گذاشته و رفت و آمد مردم را نظـاره میکند به همراه دوستش، اولین کسانی هستند که متوجه حضورما برای شنیدن مشکلات محله مهرآباد میشوند و سرِ حرف را باز میکنند. «جواد رجایی» میگوید: «مشکل ترافیک، میراثی است که از زمان جمعهبازار در این محله، حل نشده باقی مانده. چیزی به اسم خط کشی و چراغ راهنمایی، این جا وجود ندارد. عرض خیابان در بخشهایی از بولوار آن قدر کم است که دو خودرو نمی توانند از کنار یکدیگر عبور کنند. در این محله از طرح اگو محروم هستیم؛ سالهاست که از ما بابت ایجاد این طرح پول گرفتند، اما هیچ خبری نیست و هنوز و همچنان، فاضلاب متعفن و بدبو در همه کوچه ها و خیابانهای محله جاری است. گویا مسئولان شهری با پول ما، فقط بالاشهر را سر و سامان میدهند و از حال ما حاشیهنشینها، غافل هستند و این ظلم است.»
جای خالی جمعهبازار به زبالهدان تبدیل شده
چند مرد که کنار هم جمع شده اند، از بیکاری ناشی از تعطیلی جمعهبازار مهرآباد گله دارند و یکی از آن ها می گوید: «وقتی جمعه بازار بود، ترافیک و شلوغی بود اما زندگی هم در محله جریان داشت. من فقط از طرف خودم حرف میزنم نه از سوی کل اهالی محله، چون شاید عده ای با نظرم مخالف باشند اما لطفا بروید و ببینید فضایی که روزی محل کسب و کار یک عده فروشنده و کارگر زحمتکش و آبرومند بود و در عینحال، نیازهای مردم را رفع می کرد، حالا به زبالهدان و محل ریختــن نخاله و ضایعات ساختمانی تبدیل شده است. اگر از فضای جمعهبازار برای احداث یک پارک و بوستان و زمین ورزشی استفاده میشد، به خدا دلم نمی سوخت. اما حالا از خودم میپرسم چرا محله را از جمعهبازار محروم کردند تا زبالهدان بسازند؟»
روابط عمومی منطقه 5 شهرداری در این باره توضیح می دهد : «فضای خالی جمعه بازار سابق، اکنون نه زباله دان ، بلکه پارکینگ خودروهای سنگین است.»
جزیرهای که از همه طرف با زمین خاکی و بیابان، احاطه شده
آقای «علیزاده» که صاحب یک مغازه اسباب بازی فروشی در محله مهرآباد و یکی از بانیان مهدیه محله است، گله میکند: «ما تا به حال هرگونه همکاری با شهرداری منطقه داشتیم و هر چه خواستند اجرا کردیم. قرار بود عقب نشینی انجام دهیم تا بولوار مهرآباد را اجرا کنند و شکل درستی به این محله بدهند، ما هم کمک کردیم اما هنوز اتفاقی نیفتاده است. زمین خالی بزرگی ابتدای مهرآباد وجود دارد که قرار بود در آن برای بچه ها پارک و سالن ورزشی احداث شود، اما نشد. سمت چپ خیابان قرار بود معبری باز شود که شکل نگرفت. سمت راست خیابان قرار بود به محله پنجتن متصل شود، اما نشد. خلاصه به دلیل بدقولی و بدعهدی مسئولان شهری، ما ماندیم و یک جزیره به اسم مهرآباد که از همه طرف، با زمین خاکی و بیابان برهوت احاطه شده و اهالی توسط آن محاصره شده اند. این انصاف است؟»
شهردار منطقه 5 شهرداری مشهد، در پاسخ میگوید: «متاسفانه زمینهای این منطقه، مالک خصوصی دارد و در این منطقه، هیچ زمینی در اختیار و متعلق به شهرداری نیست. طبیعتا باید برای ایجاد فضای سبز و اماکن تفریحیورزشی، زمین ها تملک شود که این کار به هزینه بسیاری نیاز دارد. اما دو زمین، یکی ابتدا و دیگری اواسط مهرآباد شناسایی شده و مورد بحث قرار گرفته و جلساتی نیز با مالکان آن ها انجام شده است تا بلکه بتوان برای این محله امکاناتی در نظر گرفت. قبلا هم زمینهایی در نظر گرفته بودیــم که مثلا مشخص شد صاحب یکی از همین زمینها پیش از فوت خود، زمین را به صورت قولنامه ای با بیش از 40 نفر معامله کرده و وراث او هم سند زمین را در دست داشتند. این ها مشکلات کوچکی نیست که به راحتی و در زمان اندک حل و فصل شود. اما ما همچنان در حال مذاکره هستیم تا این اتفاق خوب برای مردم منطقه بیفتد.»
اهالی از جولان خلافکاران و زورگیران در رنــج و عذاب هستند
«آقای کریمی» یکی دیگر از اهالی مهرآباد که سالهاست ساکن این محــله است، دل پردردی از ناامنی محله دارد: «ساکنان این محله، مردم اصیل و شریفی هستند. من بیشتر کسانی را که این جا زندگی می کنند، می شناسم و میدانـم انسان های سالم و خانوادهداری هستند اما متاسفانه مشکلاتی مثل وجود زمین های خالی و بایر، خرابه ها و ساختمانهای نیمهتمام و نبود نظارت پلیس، باعث شده این منطقه ناامن و به محلی برای رفت و آمد و جولان دزد و زورگیــر و معتاد و فروشنده مواد مخــدر تبدیل شود و ساکنان از این شرایط، در رنج و عذاب هستند. بیشتر اهالی منطقه مهرآباد لباسهای جیبدار و دکمهدار میپوشند تا زورگیران به راحتی نتوانند پول و مدارک شان را به سرقت ببرند و خیلی وقتها معلمهای مدارس محله، بچهها را تا نزدیک خانه همراهی میکنند تا اتفاقی برایشان نیفتــد. واقعا تکلیف ما با این وضعیت چیست؟»
همه بچههای محل باید رزمیکار شوند!
کمی جلوتر، سر و صدایی که از یکی از مغازه های محله بهگوش میرسد، توجهم را جلب میکند. مغازه، یک گیم سنترِ ساده و جمع و جور است که بچههای محــل از در و دیوارش آویزان هستند. یکی، بازی بقیه را تماشا میکند، تعدادی با سر و صدا بازی میکنند و یک عده هم منتظر نوبت شان هستند و به بازیکنان، جـوّ میدهند! با حال و هوایشان همراه میشوم و میپرسم: از شرایط محله راضی هستید؟ گلهای، درددلی، مشکلی ندارید؟ یکی از بچهها، همینطور که با هیجان بازی می کند، میگوید: «این جا تنها دلخوشی و تفریح ما بچههای محل است؛ صحبت کنید یک وام به علی آقا، صاحب مغازه بدهند تا فضا را بزرگ تر کند و یکی دوتا دستگاه دیگر بخرد تا هر روز این قدر برای رسیدن نوبت بازیمان، معطل نشویم.» همه میخندند. یکی دیگر از بچه ها ادامه میدهد: «ما این جا یک پارک نداریم، سالن ورزشی نداریم، باشگاه ورزشهای رزمی که همهمان علاقهمندیم، نداریم.» یکی دیگر از بچهها میپرد وسط حرفهای نفر قبلی و به طنز میگوید: «توی این محله واقعا وجود یک باشگاه ورزشهای رزمی لازم است. همهمان باید دفاع شخصی یاد بگیریم از دست این دزدها و زورگیرها و معتادهایی که امانمان را بریدهاند.» همه میزنند زیر خنده و تایید میکنند.
یک زمین خاکی برای بازی پر از سرنگ آلوده و عقرب
از خیابان اصلی وارد کوچههای محله می شوم. خانمی جلو می آید و با ناراحتی می گوید: «از دور که می آمدید، شما را دیدم و صبر کردم به این جا برسید. چرا فقط در خیابان اصلی رفت و آمد می کنید؟ اگر راست میگویید، بیایید داخل کوچه ها تا آسفالت های خراب و کنده شده و فاضلاب جاری در کوچهها را ببینید. بیایید تا این زمین خالی و خاکی را که تنها فضای بازی و ورزش برای بچههای ماست، ببینید. زمینی که تابستانها، گرد و غبار و خاکش به چشم و حلقمان میرود و زمستانها از گل و لای در رنجیم، شبها هم مایــه ناامنی است. وقتی فرزندان ما در این زمین خاکی فوتبال بازی می کنند، قبل از این که بازی شان را شروع کنند باید سرنگ های آلوده معتادان را از روی زمین جمع کنند تا آسیبی به آن ها نزند. واقعا این شرایط، انسانی است؟ مسئولان حاضرند خانواده خودشان در این شرایط زندگی کنند؟» در حین صحبت، جمعی از افراد محله به ما میپیوندند. خانم «صدیقه نگهبان» گله میکند: «سرنگ را ول کن. این زمین پر از عقرب شده و هربار بچههایم این جا هستند، حسابی نگرانم. مردهای محله مجبورند هر از گاهی آتش بزرگی این جا روشن کنند تا عقرب ها را بکشد.»
«حسین عبدا... زاده» شهردار منطقه5 که در گشت و گــذار در محله، همراهیمان میکند، در این باره توضیح میدهد: «ما به تازگی آسفالت بخشهایی از مهرآباد را ترمیم کرده ایم و برای آسفالت دیگر کوچهها هم مشکلی وجود ندارد و انجام میشود. بهصورت موردی، شکستگی هایی هم وجود دارد که از همکارانم می خواهم در اسرع وقت ترمیم شود.»
3 بار دوچرخهام را دزدیدند و دوباره با بدبختی، خریدم
«احسان» یکی از بچه های حاضر در جمع، اعتراض میکند: «دراین محله شب و روز زورگیرها و معتادهاحضور دارند. هرکدام جایی می نشینند، یا مواد مصرف می کنند، یا کمین می کنند. تا به حال سه مرتبه دوچرخه من را دزدیدهاند و دوباره با بدبختی و التماس به پدرم، خریدم. پدرم میگوید دیگر حق نداری دوچرخه را از خانه بیرون ببری! مگر می شود در خانه دوچرخه سواری کرد؟» پیرمردی از ساکنان محله، آخرین نفری است که گله میکند: «همین چند روز پیش از یک خودرو دزدی کردند و حتی چرخهای آن را هم بردند و زیرش آجر گذاشتند. »
وعده فرماندهانتظامی مشهد برای تامین امنیت مهرآباد
در ساعات مختلف شب و روز به محله میآیم و مشکلات را شخصا بررسی میکنم
باتوجه به این که بخش مهمی از گلایههای اهالی محله مهرآباد، درباره ناامنی منطقه است، «سرهنگ آقابیگی» فرمانده انتظامی مشهد، به تریبونمحله قول داد طی روزهای آینده با تریبونمحله همراه شود و به شکل سرزده، در ساعات مختلف روز و شب به محله مهرآباد برود و مشکلات محله را از نزدیک بررسی و با مردم رو در رو گفتوگو کند تا در اسرع وقت، رسیدگی کامل صورت گیرد.
5 قاب از منطقه مهرآباد
مادر شهید «علیرضا سالک» از شهدای محـله تنها، جلوی در خانه نشسته بود و گفت: هیچ گلهای از هیچچیز ندارم.
پاکبانِ محـله از نبود دستگاه حضور و غیاب پاکبانها در محله گله داشت و میگفت مجبورم برای ثبت حضور در شروع و پایان شیفت، اول به شهرداری منطقه بروم، بعد به محله بیایم و کار را شروع کنم.
بنبست مهرآباد؛ یکی از چندین کوچه بسیار باریک و تنگ محله مهرآباد.
احسان میگفت سارقانی که در محله رفتوآمد دارند، چندین بار دوچرخهاش را دزدیدهاند.
بهرغم همه محرومیتها، زندگی در مهرآبادِ مهرندیده جاری است.
قرار بعدی تریبونمحله
یک شنبه 26 خرداد «منطقه خواجه ربیع»
یک شنبه 26 خرداد، تریبونمحلهایهامهمان «منطقه خواجه ربیع» هستند.
اهالی این محله میتوانند ساعت 11صبح
جلوی ورودی آرامگاه خواجه ربیع
حضور داشته باشند و مشکلات و کمی و کاستیهای محله خود را، رو در رو با ما در میان بگذارند.