گفت وگوبا «ایرج نوذری» هنرمند و سفیر «ام. اس» خراسان رضوی؛
تعداد بازدید : 43
خیر نرسانی خیر نمیبینی...!
نویسنده : صالحی
هنر برای او به نوعی میراث پدری است اما اگر خودش در این عرصه به نام و نشانی رسیده، به اذعان پیش کسوتان و ریشسفیدان عالم هنر، نه محصول «ژن خوب» که به واسطه همت و تلاش مستمرش بوده است.
«ایرج نوذری» فرزند مرحوم «منوچهر نوذری» به سنت دیگر اسلاف خود، به چندین و چند فن و هنر زیبنده است؛ بازیگری، اجرا، دوبله، دانش فنون رزمی، تسلط همزمان به چندین زبان خارجی و... . مهارتهایی که به سختی با یکدیگر جمع میشوند و این نشان از استعداد و همت او دارد. این هنرمند محبوب که در کنار مشغولیتهای حرفهای خود، برنامههای خیریه و فرهنگی متعددی را پیگیری میکند، به تازگی در سفری به مشهد، به عنوان سفیر «ام.اس» خراسان رضوی انتخاب شد. به همین بهانه با او گپی داشتیم که در ادامه میخوانید:
ماجرای خاندان نوذریها
«بر مرگ در مپیچ که هر زنده مردنی است/ در مرگ زنده باش که آنت ستودنی است» این بیت، مطلع کلام این هنرمند در گفت وگو با ماست.
او در ادامه، میرود سراغ روایت زندگیاش. این که از کجا آمده و چطور به نامداری رسیده است؛«به نظرم محل تولد هر کسی، آن جایی است که بیشترین زمان عمرش را گذرانده است، از این جهت، من بچه محدوده میرداماد و ونک تهران هستم. اما اگر بخواهم دقیق بگویم، بعدازظهر سهشنبه هفتم اسفندماه 1342 در خیابان نادری، کوچه شاهرخ، بیمارستان نصرت به دنیا آمدم. از آن تاریخ فرزند استاد منوچهر نوذری و شهین جاهد هستم.»
او یکی از دلایل قدم گذاشتن در مسیر هنر را که پیشتر پدر پیموده است؛ «استعدادی موروثی» میداند و توضیح میدهد: بخش دیگر آن متوجه همت و تلاش خودم بود که هر قدر در این راه جلوتر رفتم، بیشتر مجذوب این عرصه شدم.
با این حال عمویش، محمود نوذری را در کسوت فیلم برداری، کارگردانی و فیلم سازی به عنوان نسل اول، پدرش را دومین و خودش را سومین نسل هنرمندان خانواده نوذری معرفی میکند. وی با ذکر این نکته که نخستین کارت پستال منظره ایران، کار عموی اوست، یادآور میشود:با نگاهی به ریشههای خانوادگیام، کتاب «نوذریها » که مشتمل بر زندگینامه خانواده هنرمند نوذری است، در کنار کتاب دیگری با عنوان «دل اندیشههای من» که مختص دل نوشتهها یم است را در دست گردآوری و تالیف دارم. از همان دوران طفولیت، طرفدار پرو پا قرص کارهای هنری بوده است. به قول خودش: «سالها در دانشگاه استاد منوچهر نوذری تلمذ کرده ام. بعضی اوقات باید نقش پدری را کنار بگذاری و به جایگاه استادی نگاه بکنی. من همیشه علاقه داشتم که به این اشتیاق به هنر در حوزههای مختلف دامن بزنم و آن را اصولی دنبال کنم ولی پدرم همیشه مخالف بود. به دلیل این که اِبا داشت تحصیل را رها کنم. اولین تلاشهای ورزشی و هنری من به فعالیت در گروههای مدرسه «رازی» تهران برمی گردد».
زبان مادری اصالت دارد
وجود انواع امکانات مطلوب آموزشی، هنری و ورزشی در مدرسه رازی، در آن سالها ، موجب رشد و پرورش ایرج نوذری در زمینههای مختلف میشود. خودش در این باره میگوید: همسر زدراکو رایکف، مربی تیم تاج(استقلال کنونی) مربی ورزش ما بود. سپس با استاد علی دولت آبادی، جودو را در هفت سالگی شروع کردم و تا کمربند قهوهای ادامه دادم. در ضمن با استاد فرهاد وارسته، کاراته را دنبال میکردم. با خواندن مجله «کنگ فو» دنبال فلسفه «جیت کان دو» رفتم، سالها بعد با پیگیری رشته کونگ فو، به سطح گرندمستر این رشته رزمی رسیدم.مسئولان فدراسیون کونگ فوی ایران از این موضوع مطلع شدند و مرا به عنوان رئیس امور بین الملل فدراسیون انتخاب کردند که در نتیجه تلاشها یم، برای نخستین بار پنج کاپ را در رقابتهای جهانی به ارمغان آوردیم.
او همچنین به پژوهش و زبان آموزی تمایل فراوانی دارد. با وجود داشتن مدرک کارشناسی ارشد رشته زبانشناسی و تسلط به هشت زبان از جمله سانسکریت، هندی، اردو، اسپانیایی، فرانسوی و انگلیسی، برای زبان مادریاش ارج و احترام خاصی قایل است. در این باره هم میگوید: الان در حال کار کردن روی دو زبان چینی و ژاپنی هستم. هیچ کدام از زبانهای آموخته را با دیگری اشتباه نمیکنم و به ندرت از واژههای خارجی در کلامم استفاده میکنم. یکی از تخصصها یم صحبت کردن به زبان پارسی بدون عربی است، طوری که اگر خالص حرف بزنم، کمتر کسی متوجه مفهوم اصلی سخنانم خواهد شد.
تاوان عشق را پرداخته ام
ایرج نوذری بارها در انواع مراسم خیریه حضور داشته و همپای فعالان مدنی، در حوزههای مختلف مشارکت کرده است. او به تازگی به عنوان اولین سفیر بیماران «ام اس» خراسان رضوی انتخاب شده است. از این هنرمند درباره علاقهاش به این جنس کنشگریهای اجتماعی میپرسیم که در پاسخ بیان میکند: «نوذریها شرکت در امور خیریه را وظیفه خود میدانند و از دوره حیات مادربزرگم که هر دو هفته یک بار، غذایی با کیفیت برای نیازمندان میپخت و در مناطق محروم توزیع میکرد، بر ادامه این مسیر مداومت داشته اند. شاهد بودم که پدرم، حداقل برای 100 جوان جشن عروسی گرفت. این میراث خیر به من هم رسیده و بر این باورم که اگر خیر نرسانی، خیر نمیبینی. از آن جایی که همواره خاک خراسان الهام بخش من بوده است، محور یکی از اقداماتم را این خطه قرار دادم و هم اکنون نیز برنامههای زیادی برای بهبود شرایط بیماران «ام اس» در این استان دارم».
وی در تشریح عشقی که به آب و خاک کشورش دارد، چنین میگوید: از آن جایی که تک فرزند پسر خانواده بودم، به جبهه فراخوانده نشدم ولی 35 ماه در پادگان شاهپور خدمت مقدس را زیر پرچم گذراندم که 28 ماهش در کارت پایان خدمتم درج شده است. از صمیم قلب عاشق مردم و کشورم هستم و تاوان زیادی هم برای این عشق پرداخته ام.
بخل و حسد، عالم هنر را مبتلا کرده است
این هنرمند در میانه صحبتهایش، نقبی میزند به ماجرای زد و بندهایی که در عالم هنر وجود دارد و دلیل بروز بعضی حاشیهها را بخل و حسد بیان میکند که متاسفانه گاهی دامن گیر این عالم میشود. وی میگوید: پدرم میگفت، در چنین فضایی که عدهای به دنبال کوتاه کردن دستت از این عرصه هستند، باید همچون اختاپوس باشی تا اگر دست تو را قطع کردند، دست دیگری درآوری و با آن به هدفت چنگ بزنی. به گفته وی، آخرین کار تصویری اش، تله فیلم «دختری به نام ایران» ساخته علی کرامتی است که از شبکه سوم سیما پخش شد. البته نوذری برای آینده هنری خود برنامههای خاصی در نظر دارد و به دنبال مهیا کردن شرایط آن است. او قول میدهد اگر بستر کار فراهم شد، آن را با طرفدارانش درمیان بگذارد.
پایان بخش سخنانش هم ابیاتی از فریدون مشیری است: پیش از این، مردم دنیا دلشان درد نداشت/ هیچ کس غصه این را که چه میکرد نداشت/ چشمه سادگی از لطف زمین میجوشید/ خودمانیم زمین این همه نامرد نداشت.