رئیس کمیسیون برنامه و بودجه شورای شهر مشهد گفت: در مقایسه با کلان شهرها و مراکز استان ها، تنها شهرداری هستیم که کمترین بدهی را داریم و بخش عمده بدهی ها را تعیین تکلیف کرده ایم. بتول گندمی در گفت و گو با «خراسان رضوی»، به مناسبت هفته شوراها، از عملکرد شورا ارزیابی ارائه داد و اظهار کرد: در شرایط سخت اقتصادی و اوضاع درآمدی، اداره کردن شهر کار سختی است، اما شورای پنجم به خوبی از پس آن برآمد. بخش زیادی از بدهی هایی را که به پیمانکاران بخش خصوصی داشتیم در شش ماه پایانی سال 96 و اوایل سال 97، پرداخت کردیم. در خصوص تعهداتی که به بانک ها و بدهی هایی که به سیستم بانکی داشتیم نیز براساس ظرفیت بودجه سال 97 و تبصره 5 تهاتر کردیم.
وی با اشاره به حوزه درآمدی افزود: در این حوزه نیز با فشارها و تنگناهای سختی که وجود دارد، تحقق درآمدی ما در سال 96 و 97، نسبت به پیش بینی ها بسیار خوب بوده است و در سال 97، 86 درصد تحقق درآمدی داشتیم.
رئیس کمیسیون برنامه و بودجه شورای شهر مشهد تصریح کرد: در سال 98 بودجه شهرداری را به سمت فعالیت های عمرانی با دو رویکرد ورود به محلات و تامین نظر شهروندان محترم که دغدغه های عمرانی در بعد محلی دارند، سوق دادیم. همچنین در مقیاس شهری و منطقه ای نیز پروژه هایی تعریف شده که بخشی از آن کلید خورده است و بخشی در حال کلنگ زنی و آغاز است.
وی اشاره ای به موضوع شفافیت در بدنه مدیریت شهری کرد و گفت: در ابعاد شفافیت هم سعی کردیم آن چه وعده داده ایم را عملی کنیم. جلوگیری از گسترش فساد مورد تاکید قرار گرفته و در بحث کاهش فساد در مجموعه شهرداری، شورای پنجم همت و دغدغه خود را در این مسیر گذاشته است و سامانه فاش را با رویکرد اطلاع رسانی و در اختیار گذاشتن اطلاعات و داده هایی که می تواند جنبه کاهش فساد داشته باشد، راه اندازی کردیم.
گندمی تاکید کرد: ورود نخبگان به این سامانه و ارزیابی آن ها می تواند در کاهش فساد کمک کند. همچنین اطلاعات املاک در حوزه شهرداری در این سامانه بارگذاری شده است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
با وجود تکذیب شایعه آغاز سهمیه بندی بنزین، مراجعه مردم به جایگاه های عرضه بنزین در مشهد افزایش یافت.مشاهدات خبرنگار خراسان رضوی طی دیروز از برخی جایگاه های عرضه بنزین در مشهد، حاکی از تشکیل صف های طولانی خودروها برای سوخت گیری بود.در همین زمینه رئیس انجمن صنفی جایگاهداران استان به ایسنا گفت: بعد از شایعه گرانی بنزین، تمایل مردم برای سوخت گیری بیشتر شده است. قاسم کامرانفر افزود: بعد از انتشار شایعه افزایش قیمت بنزین، جمعیت بیشتری در جایگاههای سوخت حضور پیدا کردند.وی ادامه داد: تا ظهر چهارشنبه (دیروز) گزارشی در خصوص نابه سامانی یا ارائه نشدن سوخت اعلام نشده است زیرا برای جایگاهها تفاوتی ندارد و از افزایش قیمت چیزی عاید آنان نمیشود.رئیس انجمن صنفی جایگاهداران استان گفت: زمانی که فراورده ای گران میشود، در جایگاهها مابهالتفاوت آن را حساب میکنند و اگر قیمت چند برابر شود، مقداری را که در مخزن وجود دارد بررسی میکنند تا ساعت 24 که میخواهند نرخ را تغییر دهند، آن را برمبنای نرخ جدید محاسبه کنند و صفر تا 100، نرخ جدید لحاظ میشود.وی با بیان این که صف های طولانی در جایگاهها وجود دارد، افزود: استفاده از کارت سوخت در جایگاهها هنوز اجباری نشده است.
آخرین خبر رئیس مجلس درباره بنزین
همچنین به گزارش ایسنا، علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی نیز عصر دیروز در بدو ورود به مشهد در جمع خبرنگاران با اشاره به اخبار در خصوص سهمیه بندی بنزین گفت: آنچه در مورد بنزین در شبکههای اجتماعی بیان می شود صحیح نیست. امروز (دیروز)در جلسه سران قوا در این خصوص بحث و بنا شد سهمیه بندی به نحوی انجام شود که هم قانون رعایت شود و هم به مردم فشاری نیاید. قانون به این موضوع مجوز داده است تا با شرایطی انجام شود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
محمد حسام مسلمی -هفتم اردیبهشت ماه بود که پایگاه "مهر" انتقال خون استان به دلیل کمبود بودجه و نیرو و همچنین عقب افتادن چندین ماهه حقوق نیروهای شرکتی و قراردادی تعطیل شد. در همان زمان، اسلامی مدیر کل انتقال خون استان در گفت و گو با «خراسان رضوی» اعلام کرد که اگر چنین روندی ادامه پیدا کند ممکن است پایگاه های دیگر انتقال خون هم تعدیل شود. ظاهرا مشکلات انتقال خون استان به حدی فراتر از تعطیلی پایگاه رسیده است به نحوی که دکتر اسلامی مدیرکل انتقال خون استان روز گذشته نشستی خبری برگزار کرد تا به تشریح تبعات این مشکلات بودجه ای بپردازد. او در این نشست، از طرح و برنامه هایی خبر داد و اعلام کرد اگر مشکلات بودجه ای حل نشود، تامین خون بیمارستان های خصوصی که در حوزه توریست سلامت فعالیت می کنند یا بیمارستان هایی که مصرف بالایی دارند و عمل های جراحی زیبایی که به خون نیاز دارند ، قطعا با مشکل مواجه خواهد شد و احتمال این که تعرفه خون در صورت حساب بیمارستان های خصوصی رویت شود نیز وجود دارد.به گزارش «خراسان رضوی»، دکتر سید حمیدرضا اسلامی با بیان این که مشهد به عنوان یکی از شهرهای توریست سلامت مطرح است اظهار کرد: بیمارستان های خصوصی در زمینه توریست سلامت فعالیت می کنند و از کشورها و استان های دیگر برای درمان و عمل های جراحی به مشهد می آیند، اما در پشت صحنه این موضوع فشار بر انتقال خون زیاد شده است که اگر مشکلات بودجه ای انتقال خون استان حل نشود نمی توانیم خون و فراورده های خونی را به صورت رایگان در اختیار آن ها قرار دهیم، با این که تاکنون خون و فراورده های خونی به صورت رایگان و در اسرع وقت در اختیار آن ها قرار داده شده است.وی افزود: انتقال خون استان ، خون و فراورده های خونی برای عمل های جراحی زیبایی و توریست سلامت را به صورت رایگان تامین می کند و به حق هم نیست در این شرایط خون بیماران اورژانسی را به صورت رایگان در اختیار این نوع عمل های جراحی قرار دهیم.وی به تعطیلی پایگاه مهر انتقال خون استان اشاره کرد و گفت: متاسفانه انتقال خون استان وضعیت مالی خوبی ندارد، نزدیک به سه ماه است که مطالبات عقب افتاده را پرداخت می کنیم و به خاطر مشکلات بودجه ای مجبور شدیم پایگاه مهر را تعطیل کنیم؛ امیدواریم مشکل این پایگاه در یک تا دو ماه آینده برطرف شود، ضمن این که به خاطر کمبود بودجه شرمنده اهدا کنندگان هستیم که نمی توانیم در مراکز به خوبی از آن ها پذیرایی کنیم.وی تاکید کرد: متاسفانه برخی مسئولان تا زمانی که خودشان دچار مشکل نشوند به فکر این نیستند که انتقال خون با چه مشکلاتی روبه روست.
مسئولان آستان قدس جلوی تعطیلی پایگاه ثامن را بگیرند
مدیر کل انتقال خون استان با بیان این که معاونت عمران آستان قدس رضوی به حکم قضایی، تخلیه پایگاه انتقال خون ثامن را در دستور کار خود قرار داده است افزود: آستان قدس رضوی یکی از سازمان هایی است که می تواند به انتقال خون استان کمک کند، پایگاه انتقال خون ثامن نیز در جوار حرم مطهر رضوی فعالیت می کند، ولی با کمال تاسف اظهارنامه ای برای ما فرستادند که آن جا را تعطیل کنیم و برویم.وی تصریح کرد: این پایگاه را با همکاری دانشگاه علوم پزشکی احداث کردیم، حالا به همین سادگی آمدند گفتند تعطیل کنیم، خود بیمارستان رضوی که مربوط به آستان قدس رضوی است بالاترین مصرف خون را دارد، گفتند شما کرایه هم پرداخت نکردید، با این وضعی که نمی توانیم حقوق نیروها را پرداخت کنیم گفتند بیایید 12 میلیون تومان معوقات خودتان را پرداخت کنید و بعد تصمیم می گیریم که چه کار کنیم.اسلامی افزود: آیا واقعا مسئولی که این نامه را نوشته، اگر بچه اش نیاز به خون داشته باشد از ما انتظار ندارد که خون بچه او را تامین کنیم که می خواهند پایگاه ما را تعطیل کنند، آیا واقعا با این همه زحمتی که کشیدیم و پایگاه را ساختیم، کار درستی است که بخواهند تخریب کنند؟ خواهش می کنم مسئولان آستان قدس توجه بیشتری به این موضوع داشته باشند.وی همچنین با قدردانی از برخی مسئولان آستان قدس رضوی که همکاری خوبی با انتقال خون دارند گفت: معاون علمی آستان قدس رضوی در نامه ای از تولیت آستان قدس رضوی درخواستی مبنی بر ایجاد پایگاه انتقال خون در مبادی ورودی حرم مطهر کردند که جای تشکر دارد. پاسخی به این نامه داده نشده است و امیدواریم اگر فرصت ملاقات با تولیت محترم آستان قدس رضوی فراهم شد این موضوع حل شود.مدیرکل انتقال خون استان تصریح کرد: هر سال تعدادی به تخت های بیمارستانی در استان افزوده می شود، فقط در سال گذشته بیش از دو هزار تخت بیمارستانی اضافه شده است، با این وضعیت نه بودجه ما افزایش یافت و نه تعداد کارکنان، حتی کسی جایگزین افرادی که بازنشسته شده بودند ، نشد.هم اکنون 250 نفر در انتقال خون استان کار می کنند و ما حداقل به 450 تا 500 نفر نیرو نیاز داریم و مجبور هستیم برای کمبود نیرو اضافه کار اجباری بگذاریم.وی افزود: کارگران انتقال خون استان از اسفند ماه حقوق دریافت نکرده بودند اما با همکاری دانشگاه علوم پزشکی همزمان با روز کارگر حقوق عقب افتاده آن ها پرداخت شد، همچنین در این زمینه از استاندار محترم که تلاش کردند نیز تشکر می کنم.
یک سوم خون استان در بیمارستان امام رضا (ع) مصرف می شود
وی به میزان رشد مصرف خون و فراورده های خونی در بیمارستان های دولتی اشاره کرد و گفت: بیمارستان اکبر اولین بیمارستانی است که 111 درصد افزایش رشد مصرفی بین بیمارستان های استان داشته است و کمترین کاهش مصرف با 31 درصد مربوط به بیمارستان امید است، همچنین بیمارستان امام رضا (ع) با 49 هزارو 698 کیسه خون بیشترین مصرف خون را بین بیمارستان ها به خود اختصاص داده است که یک سوم خون استان در این بیمارستان مصرف می شود.وی تصریح کرد: بین بیمارستان های خصوصی و خیریه نیز بالاترین مصرف مربوط به بیمارستان رضوی با 20 هزار کیسه خون و کمترین مصرف مربوط به بیمارستان بنت الهدی با 2 هزارو 854 مورد بوده است.وی همچنین به فعالیت مراکز انتقال خون در ماه مبارک رمضان اشاره کرد و گفت: کلیه پایگاه های اهدای خون مشهد و شهرستان ها در ماه مبارک رمضان از ساعت 21:15 تا 1:15 بامداد فعال خواهد بود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مسلمی/معاونان برنامه ریزی شهرداری های کلان شهرهای کشور با صدور بیانیه ای درباره عواقب مصوبه کمیسیون اقتصادی مجلس در خصوص مالیات بر ارزش افزوده هشدار دادند. به گزارش روابط عمومی کمیسیون برنامه ریزی کلان شهرهای کشور، سی امین نشست معاونان برنامه ریزی کلان شهرهای کشور در تهران برگزار شد.در این نشست مسائل و چالش های پیش روی مدیریت شهری به ویژه مصوبه اخیر کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی در زمینه لایحه اصلاح و دایمی شدن قانون مالیات بر ارزش افزوده بررسی شد و در پایان نیز این کمیسیون با امضای بیانیه ای درباره تبعات تصویب این لایحه هشدار داد. در این بیانیه ضمن اشاره به مغایرت های این مصوبه با اصول قانون اساسی و احکام دایمی برنامه های توسعه و برنامه ششم، بر بی اثر شدن اختیارات قانونی شوراهای اسلامی شهر و شهرداری ها تاکید شده و با اشاره به تغییر ماهیت عوارض شهری به مالیات عملا اختیار،کنترل و بالطبع هزینه کرد آن را از شهرداری ها سلب می کند و برنامه ریزی در حوزه شهرها را به صورت ویژه تحت تاثیر منفی قرار خواهد داد.شایان ذکر است در این بیانیه که به امضای معاونان برنامه ریزی کلان شهرها رسیده است ضمن درخواست از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، برای بررسی تبعات این مصوبه ، از شهرداران و شوراهای اسلامی شهرها و روستاها خواسته شده برای اصلاح این مصوبه تلاش کنند.همچنین شهریار آل شیخ معاون برنامه ریزی و توسعه شهرداری مشهد نیز در توئیتی در این زمینه نوشت: معاونان برنامه ریزی کلان شهرها با صدور بیانیه درباره عواقب مصوبه کمیسیون اقتصادی مجلس در خصوص مالیات بر ارزش افزوده هشدار دادند. این مصوبه با تبدیل عوارض شهری به مالیات، دریافت و هزینه کرد آن را از کنترل مدیریت شهری خارج و مقررات و معافیت های مالیات را بر آن حاکم می کند.
معاون برنامه ریزی و توسعه شهرداری مشهد همچنین در گفت وگو با خراسان رضوی درباره عواقب این مصوبه اظهار کرد: با توجه به این که درباره عوارض در سال های گذشته قوانین متعددی وضع و تصویب شده است اما بازهم لایحه "تبدیل عوارض شهری به مالیات" برای رای گیری به صحن علنی مجلس شورای اسلامی ارسال شده است و در صورت تصویب آن، کل عوارض شهرداری تبدیل به مالیات می شود.شهریار آل شیخ در پاسخ به این سوال که با تصویب لایحه تبدیل عوارض شهری به مالیات چه اتفاقی خواهد افتاد؟ تصریح کرد: تخصیص منابع و توزیع ها طبق نظر خزانه دیوان محاسبات انجام می شود و برخی قوانین که در معافیت های مالیاتی وجود دارد به عوارض نیز تسری پیدا می کند.
وی با بیان این که ماهیت عوارض با مالیات متفاوت است، تاکید کرد: طبق قانون عوارض محلی در اختیار شوراها قرار می گیرد و در صورت تصویب این لایحه، به صراحت اختیار از شوراها گرفته می شود، ضمن این که در همه جای دنیا عوارض محلی در اختیار شوراهای محلی قرار می گیرد؛ شهرداری های شهرهای کوچک که عملا با عوارض مدیریت می شوند با این مصوبه به صورت بدیهی نابود خواهند شد.
معاون برنامه ریزی و توسعه شهرداری مشهد افزود: با تصویب این مصوبه عوارضی که از یک شهر دریافت می شد در دیگر شهرها نیز هزینه می شود، عملا هزینه کرد شهرداری محدود می شود و به طور طبیعی نظارت دیوان محاسبات را در پی خواهد داشت.
وی با بیان اینکه عملا این مصوبه مغایر با درآمدهای پایدار شهرداری هاست، افزود: درضمن این مصوبه مغایر با درآمدهای پایدار شهری است، این اقدام با قانون اساسی و برنامه ششم توسعه کشور نیز مغایرت دارد و به نظر می رسد دولت به خاطر کسری بودجه ای که دارد به بهانه های مختلف می خواهد درآمد شهرداری کاهش یابد.
وی همچنین در پاسخ به این سوال که نقاط مثبت این مصوبه چه مواردی است؟ گفت: نکته مثبتی که این مصوبه دارد این است که عوارض خودرو را بر اساس قیمت آن تعیین کردند و این عادلانه است و برخی نقاط قوت وجود دارد که در صورت تصویب این لایحه، این نکات مثبت نیز تحت الشعاع قرار می گیرد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
هر روز صبح که فرزندانمان را با هزاران امید و آرزو به مدرسه می فرستیم، هر روز ظهر که منتظر برگشتن آن ها از مدرسه هستیم یا هر زمان که به یاد خاطرات کودکی و دوران مدرسه خود می افتیم، نوری در وجودمان روشن می شود که امید و اطمینان را برایمان به ارمغان می آورد.نوری که نشان دهنده تاریخی سرشار از اعتماد است. اعتماد به یک جایگاه، به یک نقش، یک شغل و یک افتخار به نام «معلم».
وجودی که قرار است مسیر پر پیچ و خم زندگی را برای فرزندمان گام به گام روشن سازد و در کنار مشق، حساب و علوم؛ درس محبت و عشق به او بیاموزد و از او انسانی بسازد متعهد، مسئولیت پذیر، متعلق به فرهنگ اصیل ایرانی و متخلق به اخلاق ناب اسلامی تا برای ایران عزیز تلاش کند و در پیشرفت جامعه اش سهیم باشد.با این حال شرایط اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاسی به گونه ای پیش رفته که معلمان را برای ایفای درست نقش خود در کلاس و مدرسه با چالش هایی روبه رو ساخته است و کار برای شان سخت تر از گذشته به نظر می آید.
معلم برای معلمی کردن لازم است به دور از هرگونه دغدغه ذهنی و فکری در کلاس حاضر شود تا از قالب یک آموزش دهنده صرف خارج و به راهبری روشنگر بدل شود، دست دانشآموزش را بگیرد و او را در پستی و بلندی هایی که در راه طولانی زندگیاش پیش رو دارد، همراهی کند.
معلم باید با دلی آرام و خاطری آسوده به دیدار دانش آموزانش برود تا فردایی روشن را به آن ها نوید دهد و چراغ امید به آینده را در دل ایشان نیز فروزان سازد.
خواه ناخواه آن چه پیرامون معلم اتفاق می افتد، بر نگرش ها و رفتار معلم در کلاس اثر می گذارد، پس باید مهربانی و صداقت را از جامعه خویش دریافت کند تا بتواند دانش آموزانش را قلبا نوع دوست و صادق تربیت کند.معلم باید خود فرصت تکامل داشته باشد تا بتواند زمینه را برای رشد و هدایت درست استعداهای دانش آموزش مهیا سازد.
معلمی که خود را نشناخته و نقش خویش را در هستی و اجتماع گم کرده است، نمی تواند نیروهای آگاه و مفیدی را تربیت کند، پس در درجه نخست باید بر استعدادها و توان روحی و معنوی خویش وقوف یابد و از نقش خلیفه اللهی خود در هستی آگاه شود، سپس جایگاه شغلی و رسالت اصلی خود را بشناسد تا بتواند در کار تربیت، کامیاب شود و این مهم محقق نمی گردد مگر این که ما به عنوان اعضای جامعه، او را در دست یابی به این اعتماد به نفس یاری کنیم.
پس امروز باید نقش معلم را در تمام فرایند مهم تعلیم و تربیت جدی بگیریم و بدانیم که کیفیت و کمیت آموزش و پرورش همزمان باهم اتفاق می افتد و اگرچه برنامه ریزان و متولیان نظام آموزشی نیز در ارتقای آن سهم عمده ای دارند اما آن که نقش اصلی را ایفا می کند جز معلم نیست، بنابراین همه موظف ایم در هر جایگاه و نقشی که هستیم از مسئولان و مدیران ارشد دستگاه های دولتی و غیردولتی گرفته تا والدین و حتی خود دانش آموزان کمک کنیم تا معلم بیش از این ها جایگاه واقعی خود را بازیابد.در این میان هفته بزرگداشت مقام معلم که همزمان با سالروز شهادت استاد فرزانه "شهید مرتضی مطهری" است فرصتی مغتنم محسوب می شود تا بار دیگر «معلم» را به عنوان اثرگذارترین عامل محوری در توسعه و تعالی تعلیم و تربیت و ساختن مدرسه ای برای «زندگی» و ایجاد «نشاط» و «پویایی» در فضاهای آموزشی به جامعه معرفی کنیم واز تمام تلاش های این مردان وزنان که سفیران علم و دانایی اند و در طول تاریخ نماد بارزی از مبارزه با جهل و تاریکی بوده اند و از برکت خردمندی شان عقلانیت و تدبیر و خردورزی در آسمان ایران عزیز پرتو افکن شده است، قدردانی کنیم .
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گزارش: نوید زندهروحیان | عکسها: میثم دهقانی | قلعه آبکوه تا چند دهه پیش، روستایی بود که چندین کیلومتر با شهر مشهد فاصله داشت و قدمتش به حدود 400 سال قبل برمیگردد؛ هرچند قدیمیهای آبکوه نقل میکنند این قلعه بیش از هزار سال قدمت دارد. این روستا در ۶کیلومتری غرب مشهد واقع شده بود و تا قبل از دهه 40 شمسی، خارج از محدوده شهری محسوب میشد؛ اما با افزایش جمعیت و گسترش شهر، هماکنون در مرکز شهر مشهد قرار گرفته است. آبکوه دهه 40، از جنوب به روستاهای احمدآباد (در محدوده سهراه راهنمایی فعلی) و روستای ملکآباد (در ضلع جنوبی باغ ملک آباد فعلی) منتهی میشد و از سمت شمال تا جایی که چشم کار میکرد، کاریزها، گندمزارها و باغترهها دیده میشدند. ازسمت شرق باغهای روستا و از سمت غرب زمینهای غیرزراعی، دشتها و کاریزها بود. نظر بیشتر ساکنان آبکوه این است که در گذشته، در زمان بارندگی، آبهای سطحی از کوههای سمت جنوب و شرق به این روستا سرازیر میشده است و چون قلعه آبکوه، نخستین روستا در مسیر آبها بوده، آن را «آبکوه» نامیدهاند. تمام تصورات تان از یک روستا را در ذهن خود سرجمع کنید و آن را یک جا درست وسط شهر، در مجاورت و نزدیکی خیابانهای اصلی و مرفه مشهد بیابید. قلعه آبکوه همین منطقهای است که با بافتی روستایی و چنین پیشینهای، حالا در مرکز مشهد قرار گرفته و اهالی این منطقه چندسالی است به واسطه بافت فرسوده با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم میکنند. مشکلاتی که از نبود امنیت گرفته تا جای خالی بهداشت و امکانات ضروری مثل زیرساخت مناسب فاضلاب و جمعآوری زباله و فضای سبز، مثل حسرتی بزرگ و چندینساله بر دلِ اهالی است. مشکلات ریز و درشتی که در لابهلای کوچه پس کوچههای تنگ و پیچ در پیچ، میتواند با یک آتشسوزی، یک بیماری نصف شبی و یک زلزله، تبدیل به یک داغ بزرگ و فاجعهای جبرانناپذیر شود. حالا در تریبون محله چهاردهم، پای درددل مردم این منطقه نشستیم که تمام فکر و ذکرشان فقط رهایی از این وضعیت آشفته است و از طرفی، دل رفتن از محله آبا و اجدادیشان را هم ندارند.
بوی ناخوشایند و ترافیک دایـمی
«سیدمحمدرضا نخعی» فروشنده لوازم تحریر و کتاب فروشیِ واقع در محله، یکی از کسانی است که سرِ حرف را با او باز میکنیم و درباره مشکلات محله میگوید: «حاشیه بولوار آبکوه، به واسطه وجود مغازههای فروش مرغ و گوشت و زبالههای این فروشگاهها، بوی بسیـــار نامطبوعی دارد و چندین بار تا به حال در این باره اعتراض کردیم و شهرداری هم، یکی دوبــار با افرادی که زبالههایشان را در معابر میریختند برخورد کرد اما هنوز با شرایط خوب و قابل قبول فاصله داریـــم.» «محمدرضا افروز» راننده تاکسی خط آبکوه که در همیــن محله ساکن است، گلایه میکند: «همیشه و هرساعت از روز، از ترافیک و شلوغی این جا در عذابیم. از همین میدان راهنمایی تا ابتدای فلسطین، همیشه خدا ترافیک است و به نظر میرسد هیچ کس نمیتواند از پس مدیریت ترافیک این جا برآید.»
پیشنهاد شهرداری برای خرید ملک، منصفانه نیست
یکی از کاسبان محله، وقتی متوجه میشود برای شنیدن و ثبت معضلات محــله آبکوه به این جا آمده ایم، میگوید: «متاسفانه نمیدانم به چه دلیل، شاید بهواسطه اهمال و کوتاهی، کانالهای فاضلاب این منطقه با آسفالت پوشانده شده و فقط یک سری حفره کوچک برای پایین رفتن آبهای روان به درون فاضلاب در نظر گرفته شده و چون این جا، هیچ کانال و جوی آبی هم وجــود ندارد، در روزهای اخیر که بارانهای سیل آسایی بارید، چندین بار ابتدای آبکوه دچار آب گرفتگی شد.» از حاشیه خیابان وارد کوچههای محله میشویم. جلوی در یک نجاری، مردی 42 ساله ایستاده که خود را «قادری» معرفی میکند و میگوید: «تا یکی دو سال قبل، به این دلیل که محله ما جزو بافت فرســوده شهر است، شهرداری بهدنبال خرید خانههایمان برای خراب کردن و دوباره ساختن و به سازی بود. ولی انگار هدفشان اذیت و آزار ما و گرفتن خانه و کاشانه مان با پولی ناچیز بود. هرطور حساب کنید قیمت املاک مسکونی و تجاری محلهای که یک طرفش به بولوار سجاد و طرف دیگرش به بولوار شهید صادقی و فلسطین وصل است، متری دو میلیون و 700هزار تومان نیست اما این پیشنهاد شهرداری به ما برای فروش خانه هایمان بود. با این قیمت که اگر بفروشیــم، باید در حاشیه مشهد یا روستاهای اطراف به دنبال خانه باشیم!ای کاش پیشنهاد شهرداری منصفانه بود تا رغبت به فروش و ساخت و ساز داشته باشیم.»
امنیت نداریــم، از فضای سبز هم خبری نیست
همین طور که صحبت میکنیم، به سمت کوچهای که از تخریب منازل درست شده میرویم و قادری ادامه میدهد: «این جا خانهای بود که به شهرداری فروخته و تخریب شد. اما حالا محل تجمع زبالهها شده و از همه جای این محله، زبالهها را این جا میآورند و میریزند و هیچ کس نیست که آنها را جمع آوری کند. همینجا تا چند وقت قبل محل رفت و آمد معتادان بود و شبها این جا مینشستند و مواد مصرف میکردند؛ تا این که خودم و اهالی با تهدید آنها را بیرون کردیم وگرنه این جا نه پلیسی هست، نه گشت نیروی انتظامی؛ شاید چون کوچهها تنگ است و رفت و آمد سخت، به این جــا سر نمیزنند.» کمی جلوتر «هادی شیواییان» یکی از قدیمیهای محله که خانوادگی، با برادران و خواهران همگی در آبکوه ساکن هستند، ادامه میدهد: «طرح نوسازی بافت فرسوده، جز تخریب امنیت این جا، کاری انجام نداده است. همگی تابع قانون هستیم و هرچه که قانون بگوید انجام میدهیم؛ اما پیشنهادهای غیرمنصفانهای که از سوی شهرداری به مردم محله برای خرید خانههایشان که تنها داراییشان است شد، ناحق بود و هست.» خانمی که با فرزندش در حال عبور از کوچه است، گلــه میکند: «انگار ما مردم محله آبکوه، جزو این شهر نیستیم. مثــلا در بولوار سازمان آب، وحدت، توفیق و... هر دو سه کوچه، یک پارک و فضای سبز وجود دارد اما این جا چون اسم بافت فرسوده را یدک میکشد، هیچ خبری از امکانات اولیه نیست. انگار بچههایی که در این محله زندگی میکنند، برای هیچ کس اهمیتی ندارند. تفریح بچهها فقط شده فوتبال در کوچهپسکوچهها با حضور موتور و دوچرخه و درنهایت بالا رفتن از درختهای توت!»
رغبتی برای فروش ملک نداریم و در انتظار حل مشکلات محـلهایم
محلهگردیمان به ظهر کشید و وقت اذان، یکی از ساکنان محله که متوجه حضور و موضوع گزارشمان شده بود، جلو آمد و خواهش کرد به داخل مسجد محل برویم و حرفهای نمازگزاران را که ساکن محله هستند، بشنویــم. وارد مسجد میشویــم؛ اولین کسی که سر صحبت را باز میکند آقای «محمدی» پدر یکی از شهدای مدافع حرم است که میگوید: «همین الان در مسجد بنیهاشم(ع) که در آن حضور دارید، تصویر شهدای انقلاب و جنگ و مدافعان حرم که این محله تقدیم کرده است، وجــود دارد و این نشان میدهد ما همیشه همراه و همپای کشور و نظام بودیم اما این طرح نوسازی بافت فرسوده، امان مارا بریده. ما هیچ امکاناتی نمیخواهیم، هیچ خواستهای هم نداریم و فقط نگران از دست دادن سرپناه و سقف بالای سرمان هستیم. من و تمام ساکنان این جا فقط به دنبال انصاف هستیم. درست است که تا به حال شهرداری کسی را وادار به تخلیه و فروختن ملک نکرده و هرکس ملکی را فروخته با رضایت بوده اما ما هم که ماندیــم، در انتظار حل مشکلات محله هستیم. تا بهحال چند شهردار و مسئول و مدیر عوض شدهاند و هیچکدام نتوانستند جواب ما را بدهند و مشکلات ما را حل کنند.»
ساکنان برای ساخت و ساز، حمایت نمیشوند
یکی از نمازگزاران، که «جوان» نام دارد، ادامه میدهد: «من تنها فرد محله هستم که دو ملک در این جا تخریب و با حفظ حریم شهرداری و طبق طرحهای تفصیلی، ساختمان سازی کردم. در ابتدا شهرداری منطقه به من گفت این ساختمان را بساز، ما هم کمک میکنیم تا اخذ مجوزها و روند کار به سرعت انجام شود و بتوانی برای ساخت، وام هم دریافت کنی. یک منزل 320 متری را تخریب کردم و در عوض برای ساخت 210متر به من مجوز دادند تا یک ساختمان چهارطبقه بسازم. حالا دوسال از زمان ساخت میگذرد و هنوز درگیر گرفتن سند هستم. با کلی بدهی و شراکت با مردم، توانستم ساختمان را بسازم به این امید که با سند آن بتوانم وام دریافت کنم یا آن را بفروشم، اما حالا برای پایانکار شهرداری و گرفتن سند به مشکل برخوردم؛ چون این املاک موقوفه است و زیر نظر سازمان اوقاف و امور خیریه.» آقای «معصومزاده» هم رشته کلام را در دست میگیرد و میگوید: «بر فرض که خودمان اقدام به ساخت و ساز خانههای این جا بکنیم، بعد از دردسرهای سر و کله زدن با شهرداری، گرفتار سازمان اوقاف و اختلافات بین شهرداری و اوقاف میشویم؛ چون ظاهرا این دو نهاد با هم مشکلاتی در این طرح دارند و سازمان اوقاف اجازه اخذ سند به املاک و شهرداری نمیدهد.»
شهرداری، بهفکر حفظ اصالت منطقه باشد نه تجاریسازی
آقای «خرسند» در ادامه میگوید: «چند سال است به دلیل همین برچسب بافت فرسوده، یک فروشگاه مواد غذایی، یک مرکز بهداشت، حتی یک نظافت درست و حسابی این جا وجود ندارد. ما از شهرداری میخواهیم تکلیفمان را روشن کند، چون از این بلاتکلیفی خسته شدیم.» روحــانی و پیش نماز مسجد هم اشاره میکند: «مناطق قدیمی و اصیل شهر مثل همین محله آبکوه، جزو هویت فرهنگی یک شهر است و باید بیش از هر جای دیگری، مراقبت شود. همه ما میدانیم اگر روزی در این جا اتفاق غیرمترقبهای رخ دهد و مثلا آتش سوزی شود، خودروی آتش نشانی نمیتواند وارد این کوچههای تنگ و باریک شود اما هویت و پیشینه و بافت اصیل آن هم باید حفظ شود. ما نمیگوییم این محله به همین شکل بماند اما به نظرم اگر ساخت آن به خود مردم واگذار شود و در ادامه، مردم هم حمایت شوند و مسئولان به فکر تجاری سازی محله و برج سازی در آن نباشند، خود مردم میتوانند هم محله را بازسازی و به سازی کنند و هم میراث فرهنگی و معنوی منطقه را حفظ کنند.»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
هنرشان «آموزش» است؛ از «الف» استقامت می گویند تا «یا»یِ یاری رساندن. با اخلاص و کلامی پُر از مهر، شاهراه زندگی را نشان مان می دهند و چراغ هدایت جامعه می شوند. به یاد آن هاست که تقویم در 12 اردیبهشت هر سال، «فداکاری» را یادآوری می کند.
روز «معلم» حالا برای خیلی از ما، تلنگری است به روزهای شیرین مشق و مدرسه اما از میان همه این آدم های دوست داشتنی که داشته های مان را مدیون آن ها هستیم، شماری هم هستند که معلمی را فراتر از یک حرفه می بینند و سهمی از وجودشان را برای ساختن نسلی جدید صرف می کنند. به بهانه این مناسبت تقویمی، این بار سراغ معلمانی رفتیم که تخته و کلاس را پای بستر دانش آموزان بیمارشان می برند تا نگذارند که رنجوری تن، مانع آن ها برای آموختن شود. سوژه این گزارش ما، دو معلم فداکاری هستند که ساعاتی از هفته و روزشان را در بیمارستان های اکبر و دکتر شیخ، صرف آموزش کودکان بیمار و به ویژه مبتلایان به سرطان می کنند.
جان های رنجور اما مشتاق آموختن
اصرار دارد که نامش را در گزارش ذکر نکنیم تا گرد ریا بر نیت خیرش ننشیند. سه سال از 28سالی که پای تخته و در کلاس درس، معلمی کرده؛ وقف کودکانی شده که جانشان از بیماری رنجور است و تخت بیمارستان، خانه دوم آن ها به شمار می آید. او برایمان توضیح می دهد که حضورش در بیمارستان دکتر شیخ و آموزش به کودکان سرطانی، یک انتخاب داوطلبانه برای اوست و ساعت های فراغت اش را صرف آن می کند. او معلم مقطع متوسطه دوم است اما در مقاطع دیگر هم فعالیت و تجربه آموزشی دارد.
او بیان می کند: معمولا در روزهای تعطیل و اوقات فراغت ام در بیمارستان حاضر می شوم و کلاس درس را بین کودکان سرطانی برگزار می کنم، همچنین در دوران تابستان هم این کلاس ها را ادامه می دهم و سه روز در هفته برنامه آموزشی دارم. البته کلاس های اوقات فراغت مان متنوع تر است و چند معلم دیگر هم همراهی می کنند و به مثابه دوره هایی که در پایگاه های اوقات فراغت مدارس برگزار می شود، انواع آموزش را ارائه می کنیم؛ از ساخت دستبندهای مهره ای تا گل سازی و کار با سفال یا نقاشی. حتی دوره های نقالی و داستان نویسی هم برگزار می کنیم. این معلم بیان می کند: در دوران تابستان، برخی آموزش ها را که در توان خودم باشد، ارائه می دهم و بقیه را از نیروهای داوطلب کمک می گیرم. من فقط پیشنهاد حضور و آموزش را می دهم و از آن جایی که اکثرا همکارانم هستند و دغدغه آموزش دارند، به صورت داوطلبانه حضور پیدا می کنند البته از اطرافیان هم که هنری دارند غافل نمی شوم و آن ها را هم در این کار خیر شریک می کنم. تمامی این آموزش ها را در کلاس های مان داریم و به اقتضای شرایط سه تا شش روز هفته برای این کودکان آموزش داریم. دغدغه اغلب این بچه ها عقب ماندن از درس و مشق است و تا حد امکان تلاش می کنیم این دغدغه مرتفع شود. همین به روند درمان آن ها کمک و انگیزه مبارزه آن ها را تقویت می کند.
وی این را هم می گوید که علاوه بر تدریس این کودکان، کارهای اداری آن ها را هم پیگیری می کند و ادامه می دهد: بار طی کردن فعالیت های اداری کودکان را از دوش خانواده ها برداشته ایم، مگر این که در مواقعی حضور والدین الزامی باشد. در این صورت نیز خانواده ها را همراهی می کنیم تا به مشکلی بر نخورند. امکانات آموزشی را هم با همکاری موسسه حمایت از کودکان سرطانی تهیه کردیم و آموزش و پرورش نیز در این مسیر همراه مان بود.
اشک و لبخند؛ 2 همسایه دیوار به دیوار
این خانم معلم از شرایط حضور بچه ها در این دوره ها نیز گفتنی هایی دارد: از آن جایی که به دلیل بیماری و طی کردن روند درمان زمان مشخصی ندارد و این کودکان اغلب در رفت و آمد هستند، کلاس های ما تعداد مشخصی ندارد اما در مجموع تا امروز 200کودک از این خدمات آموزشی در این مرکز درمانی بهره مند شده اند. مراجعات آن ها نیز از دو جلسه تا یک سال تحصیلی کامل را شامل می شود.
اما همه تلاش و تقلای این معلم های فداکار به محیط بیمارستان خلاصه نمی شود و آن طور که این آموزگار برای ما توضیح می دهد؛ او و همکارانش حتی در دوران نقاهت این کودکان در منزل نیز کلاس های فوق برنامه برگزار می کنند تا عقب ماندگی های درسی دانش آموزانشان جبران شود.
او تاکید می کند: در هر صورت روند آموزش قطع نمی شود و تا جایی که سلامت کودکان به خطر نیفتد و پزشک اجازه دهد، آموزش پابرجاست اما سلامت کودکان برایمان در اولویت قرار دارد.
وی سن این کودکان را از پیش دبستانی تا متوسطه دوم اعلام می کند و می افزاید: بیشتر بچه ها در مقطع دبستان و متوسطه اول هستند. تعداد دانش آموزان مقطع متوسطه دوم( به لحاظ این که خدمات بیمارستان تا 16 ساله ها را پوشش می دهد) معمولا کمتر هستند اما همان تعداد را هم از نظر درسی و حتی آمادگی برای کنکور نیز حمایت می کنیم. این معلم با تاکید بر این که آموزش در مقطع ابتدایی با چاشنی بازی است، توضیح می دهد: توام با بازی کلاس های درس را پیش می بریم تا آموزش برای این کودکان که در شرایط خاصی به سر می برند، کسالت آور نباشد.وی ادامه می دهد: شش نیروی رسمی آموزش و پرورش و سه نیروی غیررسمی که تجربه آموزشی دارند، در این بیمارستان حضور می یابند و رسالت معلمی را انجام می دهند.
این معلم برایمان می گوید: طرح آموزش به کودکان سرطانی چهار سالی می شود که آغاز شده است. ابتدا به صورت پایه بستر بود اما سه سال است که محیط آموزشی دایر شده است؛«راست اش را بخواهید من با خواندن خبری در فضای مجازی با این طرح آشنا شدم. بعد از آن به آموزش و پرورش و سپس موسسه حمایت از کودکان سرطانی مراجعه کردم. از زمانی که در این بیمارستان حضور یافتم، شکل دیگری از زندگی را تجربه کردم که در آن اشک و لبخند دیوار به دیوار هم هستند و صبوری و شکرگزاری بزرگ ترین درس هایی بوده که در این کلاس ها آموخته ام.»
وی ادامه می دهد: تا زمانی که از نزدیک با این موضوع و سختی هایش مواجه نشده بودم، مشکلات زندگی برایم بسیار بزرگ بود و احساس می کردم با هر مشکل، زندگی به پایان می رسد اما زمانی که اندوه و رنج این کودکان و خانواده شان را دیدم، فهمیدم اغلب مشکلات روزمره ما آن قدرها که تصورش را می کنیم، بزرگ نیستند.
وی تاکید می کند: این کودکان و خانواده شان را نادیده نگیریم. این جا می شود عشق را مشق کرد. غم و مشکلاتی که از لحاظ مالی بر دوش می کشند، بسیار زیاد است. ایجاد بازارچه هایی به نفع این کودکان کمک بزرگی به آن ها می کند. همچنین از همکارانم تقاضا دارم این کودکان را فراموش نکنند، ما همیشه با کمبود نیرو مواجه هستیم، اگر کسی مایل است در این مسیر ما را همراهی کند، به آموزش و پرورش مراجعه کند و در این مسیر با ما همراه شود.
آرزویم این است که فرصت تدریس به کودکان بیمار از من دریغ نشود
محدثه کریمی 40 ساله، دیگر معلم فداکاری است که مدت چهار سال در بخش سرطان دو بیمارستان اکبر و دکتر شیخ، همراه کودکان بیمار بوده است. او برای من توضیح می دهد که 25 سال است سابقه آموزش در پایه های مختلف مانند پایه چهارم را دارد. در این دو بیمارستان نیز از پایه اول تا ششم را تدریس می کند.
وی درباره حضورش در بیمارستان و برپایی کلاس درس برای این کودکان نیز اظهار می کند: وقتی از این طرح مطلع شدم برایم جذابیت داشت، به هرحال هستند کودکانی که با بیماری مواجه می شوند و نباید آن ها را رها کرد و از روند آموزشی شان غافل ماند.
کریمی می افزاید: روند بهبودی بعضی از این بچه ها چندین سال به طول می انجامد و همین رنجوری تن و حضور مکرر در بیمارستان، روند تحصیل آن ها را نیز تحت تاثیر خود قرار می دهد و طبیعتا برای آن ها و خانواده شان نگرانی ایجاد می کند اما اگر معلم در کنار بستر دانش آموز حاضر باشد، از نگرانی و استرس او کاسته می شود و می تواند به موازات درمانش، روند تحصیل را هم آسان تر پیگیری کند. در کل نشاط این دانش آموزان بیشتر می شود و استوارتر با بیماری مبارزه می کنند.این معلم باسابقه ادامه می دهد: آموزش ها بستگی به شرایط کودکان دارد. پیش از هر چیز آن ها را از نظر جسمی، روحی و تحصیلی محک می زنیم و بعد از آن وارد مسیر تدریس می شویم و متناسب با هر کودک پیش می رویم. در موارد حادتر سعی می کنیم شرایط راحت تری برای کودکان فراهم کنیم که آموزش با بازی، یکی از شیوه های ما در این بخش است. سراغ انگیزه هایش برای این کار می رویم، لبخندی می زند و توضیح می دهد: رسالت ما تعلیم و تربیت است. با دانش آموزان در ارتباطیم و اگر چند روز نیایند جویای احوالشان می شویم. بیماری و کسالت دانش آموزان روح مان را آزار می دهد و تمام تلاشمان را می کنیم تا در این دوران سخت، ما نیز قوی تر و پیگیرتر کنارشان باشیم و احساس مسئولیت می کنیم. ارتباط مان با این کودکان فرقی با بقیه دانش آموزانمان ندارد و چه بسا که حساس تر و عمیق تر است.کریمی می افزاید: عکس العمل خانواده ها نیز در مواجهه با ما قابل تقدیر است و حمایت های خوبی دارند. همین که لبخند می زنند و خیالشان از درس و تحصیل فرزندشان راحت می شود، به همه سختی های این کار می ارزد. در خیلی از موارد نیز آن ها هستند که پیشنهادهای سازنده می دهند و به ما در پیشبرد کار یاری می رسانند. گویا قرار است در بیمارستان اکبر تعداد نیروی بیشتر و روزهای بیشتری برای این کار فراهم شود که در این صورت کمک قابل ملاحظه ای به ما و دیگر همکاران و بچه ها می کند.
وی تاکید می کند: به داشتن یک روحیه قوی در این مسیر باور دارم، چون کلاس های ما باید پُرنشاط و انرژی بخش باشد. شرایط این کودکان واقعا سخت است و این ما هستیم که باید وضعیت و بیماری را برای شان قابل تحمل کنیم. البته تاکید دارم، هرچند این خدمت، زیبایی هایی دارد که قابل وصف نیست اما خالی از دشواری و تلخی هم نیست و همه این ها هم به واسطه رنجوری تن این کودکان است که ما را غمگین می کند. خدا را شکر می کنم که مرا در این مسیر قرار داد. آرزویم این است که پیچ و تاب زندگی این فرصت را از من دریغ نکند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
غفوریان- آقامحمد شاطر نانوایی محله مهرآباد 95.2.16 در منطقه خان طومان سوریه به شهادت می رسد، از آن موقع تا امروز، هنوز پیکرش به کشور بازنگشته است. اگرچه پس از دو سال، سرانجام برایش در گلزار شهدای بهشت رضا(ع)، سنگ مزار درست کردند اما انگار پدر و مادر، همسر، برادرها و خواهرانش هنوز گوششان به زنگ تلفن است تا روزی این زنگ به صدا درآید و پیدا شدن پیکر «محمد» را خبر بدهند. در یک شب بارانی در محله مهرآباد، مهمان خانه ساده و صمیمی شهید اهل مشهد و جاویدالاثر مدافع حرم محمد وطنی، جانشین تیپ حضرت ابوالفضل لشکر فاطمیون می شوم تا پای حرف ها و دلتنگی های پدر و مادر، برادرها و خواهرانش بنشینم. پدر چند سالی است به دلیل بیماری قدرت تکلم کامل ندارد اما تمام دلتنگی هایش را در طول مصاحبه با خانواده، با گریه هایش بیان می کند.
فرمانده گفت باید برگردی
آقارضا برادر کوچک تر آقامحمد است. 32 سال دارد و آن طور که پیداست به محمد نزدیک تر بوده است. می گوید: سال 93 بود که می دانستم آقامحمد پس از شهادت سیدهادی سلطان زاده که از هم محله ای هایمان بود، پیگیر رفتن به سوریه است اما گمان نمی کردم عزم او برای رفتن، این قدر جدی باشد. در بسیج خیلی فعال بود و از همین جهت خیلی پیگیر بود که از طریق کشور خودمان اعزام شود اما تمام راه ها به رویش بسته بود تا این که سرانجام موفق شد خودش را در شمار مجاهدان لشکر فاطمیون قرار دهد و به سوریه اعزام شود. فرماندهان در سوریه متوجه موضوع می شوند. آن ها تمام تلاششان را می کنند که او را برگردانند اما او می نشیند و مثل یک بچه کوچک گریه می کند، آن ها را به حضرت زینب(س) قسم می دهد و صحبت هایی بین شان رد و بدل می شود تا این که سرانجام، فرمانده راضی می شود او بماند.
پرواز در پنجمین اعزام
دو روز قبل از شهادتش، با هم تلفنی صحبت کردیم. بعد از احوال پرسی های معمولی، گفت: داداش دعا کن این دفعه «بی بی زینب» من را بطلبد. (همیشه می گفت بی بی زینب) گفتم داداش از این حرف ها نزن، ان شاءا... به سلامتی برگردی، راستی کی بر می گردی؟ گفت: داداش حالا حالاها بر نمی گردم!
دو روز بعد از شهادت، یکی از دوستان نزدیکش در لشکر فاطمیون که نامش محمد است با من تماس گرفت. همین که سلام کرد احساس کردم صدایش می لرزد. نمی دانم چرا اما با خودم گفتم برای برادرم محمد اتفاقی افتاده؟! دیدم سکوت کرده و چیزی نمی گوید. صدایم را بلند کردم و داد زدم که محمد بگو برای داداش محمدم اتفاقی افتاده؟ یک لحظه بغضش ترکید، بین گریه هایش حرف می زد، حالم دست خودم نبود، دیگر متوجه
نمی شدم چه می گوید اما برادرم دیگر قرار نبود پیش ما باشد. او به آرزویش رسیده و ما را تنها گذاشته بود...
خبر شهادت را 4ماه توی دلم نگه داشتم
وقتی دوست و همرزم برادرم 95.2.18 خبر شهادت محمد را به من داد، به دلیل این که «محمد» در منطقه ای شهید می شود که دست داعش بود ونیروهای ما نتوانستند پیکرش را به عقب برگردانند خبر شهادتش، چهار ماه بعد به طور رسمی اعلام شد. اگرچه هنوز هم پیکر او بازنگشته اما با پیگیری های زیاد دوستان و همرزمانش، آن ها پس از چهار ماه یک روز به خانه ما آمدند و خبر شهادت محمد را به طور رسمی اعلام کردند. تا آن روز، یعنی چهار ماه، مجبور بودم این خبر را نزد خودم نگه دارم. البته بعد از یک ماه برای این که بتوانم همدردی برای خودم بیابم و کمی از غصه ام را با او شریک شوم، به برادرم جعفرآقا خبر شهادت محمد را دادم.
خان طومان در آتش بس بود اما ...
دوست و همرزم برادرم محمد، ماجرای شهادت را این طور برایم روایت کرد: «منطقه خان طومان در فروردین 95 در آتش بس بود و مقرر شده بود دو طرف تا زمان مشخصی تهاجم نداشته باشند اما متاسفانه این دشمن وحشی، آتش بس را نقض می کند و در یک موقعیت که محمد برای بازگرداندن تعدادی از نیروها با تویوتا به جلو می رود در محاصره دشمن قرار می گیرد و به طرف او شلیک می کنند و به شهادت می رسد. »
دلداده حضرت زهرا(س) بود
محمد خیلی به حضرت زهرا(س) ارادت داشت. در یکی از روزهای آخرین مرخصی اش که با شهادت حضرت فاطمه(س) مصادف شده بود، مراسم عزاداری در مسجد محله مان، مسجد امام حسین(ع) برپا بود. آن شب توسط سپاه پیکر یکی از شهدای گمنام دفاع مقدس را که قرار بود فردای آن روز تشییع شود، برای وداع به مسجد محله ما آوردند. این خاطره را هیچ وقت فراموش نمی کنم. من، محمد و مسئول آن مراسم جلوی در ورودی مسجد ایستاده بودیم. وقتی پیکر آن شهید گمنام را آوردند، برادرم محمد از مسئول مراسم خواهش کرد قبل از این که پیکر را به داخل مسجد و مراسم ببرند، اجازه بدهد فقط پنج دقیقه با این شهید همان کنار خیابان و داخل خودروی پیکان وانت خلوت کند. آن مسئول قبول نمی کرد اما برادرم محمد هم ول کن نبود و نمی دانم چه اتفاقی در او رخ داده بود که اصرار داشت با این شهید گمنام خلوت کند. آن قدر اصرار و التماس کرد تا آن مسئول اجازه داد فقط پنج دقیقه داخل بار وانت با آن شهید باشد. بعد از پنج دقیقه دیدم محمد آمد، آن مسئول را در آغوش گرفت، از او تشکر کرد و در حالی که چشم هایش قرمز شده بود گفت « من حرفم را به این شهید زدم و قول گرفتم ...» .
2سال سنگ مزار نداشت
آن شب من و آن مسئول مراسم شهید گمنام وقتی این حالت محمد را دیدیم خیلی جدی نگرفتیم و از کنار آن ساده گذشتیم اما ارادت او به حضرت زهرا(س) و این که برادرم محمد تا دو سال سنگ مزار نداشت و ماجرای آن شب و خلوتش با پیکر آن شهید گمنام، اعلام رسمی خبر شهادتش که مصادف با فاطمیه شد و ...، حداقل برای من نشانه هایی از نتیجه ارادت او به حضرت فاطمه زهرا(س) است.
آقارضا درباره مزار برادرش می گوید: دو سال بود هر وقت به گلزار شهدا می رفتیم می دیدیم خانواده شهدا جایی دارند که می نشینند و با شهیدشان درد دل می کنند اما پدر و مادر من این امکان را نداشتند و به نوعی دلمان می شکست. به هر حال دو سال گذشته بود و نه از پیکر محمد خبری بود و نه سنگ مزاری داشت. با پیگیری های زیادی که از طریق دوستان و به ویژه آقای غایبی از دوستان خانوادگی مان که در سوریه با ایشان آشنا شده بودیم، سرانجام بنیاد شهید موافقت کرد که یک سنگ مزار نمادین برای آقامحمد در گلزار شهدای بهشت رضا(ع) درست شود. حالا یک سال است هر وقت می رویم بهشت رضا(ع)، جایی هست که با محمد درد دل کنیم ...
خیلی دوست داشتنی بود
جعفرآقا دیگر برادر کوچک تر شهیدمحمد وطنی است. می گوید: محمدآقا خیلی دوست داشتنی بود، خاص بود، الان هم از هم محله ای ها و اقوام بپرسید همه این موضوع را تایید می کنند. او واقعا خیلی دوست داشتنی بود. کارهایش هم عجیب بود. هیچ وقت فراموش نمی کنم هر وقت او را می دیدم نه تنها جلوی پای من، بلکه جلوی پای فرزند چهار ساله ام هم بلند می شد تا حدی که من همیشه شرمنده او می شدم. آخرین باری که برای بدرقه اش با مادرم به ترمینال رفتیم، تقریبا دو ساعت آن جا بودیم تا اتوبوس شان حرکت کند. آن جا نمی دانم چرا فقط می خواستم او را نگاه کنم، ضمن این که در چهار نوبت قبل، من هیچ وقت برای بدرقه اش نرفته بودم اما این بار ماجرا تفاوت داشت. انگار قدرتی به ما می گفت محمد را تا می توانید تماشا کنید او دیگر بر نمی گردد...
مادرانه ها
مادر آقامحمد شبیه همه مادرهای ایرانی مهربان و دوست داشتنی است. با وجود این که غیر از محمد،هشت فرزند دیگر دارد، اما امروز که می خواهد از محمد صحبت کند، بغض اجازه اش نمی دهد. می گوید: هر وقت دلم خیلی برایش تنگ می شود، به عکس هایش نگاه می کنم، لباس هایش را بو می کنم و با او حرف می زنم. به خواب هایم خیلی می آید. انگار همین جاست، پیش ما ...
از مادر می خواهم از آخرین وداعش با محمد بگوید: عصر بود، محمد خانه ما بود. گفت مادرجان من بروم تا بیرون کاری دارم. دو ساعت بعد آقارضا آمد که کاپشن محمد را برایش ببرد. گفتم محمد کجاست؟ گفت محمد رفته است ترمینال،
می خواهد برود تهران و بعد هم سوریه. گفتم که دو ساعت قبل این جا بود به من چیزی نگفت. حالا من را هم ببر ترمینال. گفت شما بیایید ترمینال، محمد ناراحت می شود و رفت. بعد از آن پسر دیگرم جعفرآقا به خانه ما آمد. گفتم محمد رفته ترمینال، من را ببر ترمینال تا او را ببینم. با پسرم رفتیم ترمینال. من چهار نوبت قبل هیچ وقت برای بدرقه اش نرفته بودم. آن جا دیدمش. به محمد گفتم: محمدجان چهار بار رفتی، دیگر نمی خواهد بروی. گفت: مادرجان مردم مظلوم آن جا، به کمک ما نیاز دارند، من نمی توانم این جا راحت بنشینم، بگذار من بروم که آن دنیا حداقل پیش خودم شرمنده نباشم که می توانستم بروم و نرفتم... آن دیدار آخر من بود، او با همیشه خیلی فرق کرده بود، تا جایی که شد تماشایش کردم... ولی او رفت و هنوز هم برنگشته است...
خواهرانه ها
بتول خانم خواهر بزرگ تر محمد است. با ذوق و شوق و البته با بغض های دلتنگی خواهرانه صحبت می کند. می گوید: در آخرین مرخصی اش همین جا خانه مادرم، من و سه خواهرم نشسته بودیم. مادر به محمد گفت: محمد تو چهار بار رفتی و تکلیفت را انجام دادی دیگر نرو. محمد فقط یک جمله گفت: مادرجان اگر شما آن دنیا برای حضرت زینب پاسخی داری، باشد من نمی روم. مادرم دیگر سکوت کرد...
او کلی حرف از برادر دارد؛ از آخرین تماسش، از زمان هایی که با او پدر را به فیزیوتراپی می بردند و ... اما مجال اندک است و دل گفته ها بسیار.
آخرین مهمانی خانوادگی اولین جشن تولد برای پدر
آقارضا که انگار دنیایی از خاطرات از برادرش دارد، ماجرای آخرین مهمانی خانوادگی و اولین جشن تولد پدر را روایت می کند: در آخرین مرخصی اش که به خانه برگشته بود، یک روز صبح با من تماس گرفت و گفت: آقارضا فردا روز تولد باباست. لطفا یک کیک تهیه کن و همه خواهر و برادرها را هم دعوت کن که بابا را خوشحال کنیم...
من از این پیشنهاد محمد خیلی تعجب کردم. ما تا آن موقع هیچ وقت برای پدرمان جشن تولد نگرفته بودیم. نمی دانم محمد چه حال و هوایی داشت که چند روز قبل از شهادتش، خواست برای پدر جشن تولد برگزار کنیم، آن هم جشن تولدی که برای اولین بار برگزار می شد و این که همه خانواده دور هم جمع شدیم.
یادواره شهیدمحمد وطنی و بزرگداشت 20شهید جاویدالاثر لشکر فاطمیون
به همت خانواده شهیدمحمد وطنی، یادواره سومین سالگرد عروج این شهید و بزرگداشت شهید سیدهادی سلطان زاده و 20شهید جاویدالاثر لشکر فاطمیون امشب پس از نماز عشا در مسجد امام حسین(ع) در محله مهرآباد مشهد برگزار می شود. به گفته برادر شهید وطنی، با همکاری دفتر شهدای لشکر فاطمیون در مشهد، در این مراسم خانواده معظم 20شهید مدافع حرم که پیکر این شهدا همچون شهید محمد وطنی بازنگشته است، حضور دارند و از آن ها تجلیل می شود.
این مراسم که نخستین مراسم جمعی برای این شهدای عزیز و جاویدالاثر به شمار می رود، ادای احترامی است هر چند کوچک به ساحت خانواده معظم این شهیدان که امیدواریم ان شاءا... مقبول حضرت حق واقع شود. طبق گفته او، در این مراسم که در مسجد امام حسین(ع) واقع در مهرآباد یک برگزار می شود، حجت الاسلام مرتضی دهشت سخنرانی می کند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تولیت آستان قدس رضوی سه شنبه گذشته با تولیت های عتبه عباسی و حسینی در مشهد دیدار کرد و گفت: به برکت عتبات عالیات در عراق و مرقد امام رضا(ع) و حضرت معصومه(ع) در ایران، پیوند بین مردم ایران و عراق ناگسستنی است. دشمنان اسلام همواره تلاش میکنند بین این دو کشور قدرتمند مسلمان اختلاف، کینه و نفرت وجود داشته باشد. ان شاءا... ما و شما به برکت مضجع شریف اهل بیت(ع)، نقشه دشمن را نقش بر آب خواهیم کرد. به گزارش آستان نیوز، حجت الاسلام والمسلمین احمد مروی بیان کرد: ما در حقیقت عمران، آبادانی، پیشرفت و امنیت عراق را، پیشرفت و امنیت ایران میدانیم و امیدواریم روزبهروز مهر، محبت، اخوت و برادری که بین مردم دو کشور ایران و عراق وجود دارد بیشتر شود. وی با قدردانی از تولیت های عتبه حسینی و عباسی افزود: از پذیرایی و احترام شما به زائران ایرانی چه در ایام اربعین و چه در دیگر ایام سال تشکر میکنیم. حرم مطهر رضوی نیز، سالانه میزبان حدود 30 میلیون زائر است که بخش قابل توجهی از زائران خارجی، زوار عراقی هستند و ما تلاش میکنیم تسهیلاتی که برای زائران ایرانی وجود دارد، برای زوار عراقی نیز ایجاد کنیم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
صفری/رئیس اورژانس پیش بیمارستانی و مدیر حوادث دانشگاه علوم پزشکی گناباد گفت: واژگونی یک دستگاه پژو پارس در محور گناباد به فردوس به داخل رودخانه سه کشته و دو مصدوم به جا گذاشت. دکتر امین زمانی نوقابی در گفت وگو با خبرنگار ما افزود : طی تماس تلفنی مبنی بر انحراف از جاده خودروی سواری در محور گناباد به فردوس، سه تیم از پایگاه های اورژانس ۱۱۵ کلات،سنو و کاخک عازم محل شدند. وی ادامه داد: از پنج نفر سرنشین خودرو سه نفر که وضعیت وخیم تری داشتند به سرعت توسط کارشناسان اورژانس پیش بیمارستانی به بیمارستان منتقل شدند که متاسفانه عملیات احیا موفقیت آمیز نبود و مصدومان فوت شدند.دو نفر مصدوم دیگر حادثه نیز پس از بررسی توسط کارشناسان اورژانس ۱۱۵، یک نفر توسط اورژانس و دیگری با وسیله شخصی به بیمارستان منتقل شد. سرهنگ رضا گیوزاد جانشین فرمانده انتظامی شهرستان گناباد نیز گفت: در بررسیهای اولیه مشخص شد در این حادثه یک دستگاه سواری پژو پارس به دلایل نامعلومی به سمت چپ جاده منحرف شده و به داخل رودخانه سقوط کرده است که به علت شدت جراحات وارد شده پنج سرنشین توسط اورژانس هوایی به بیماستان منتقل شدند که سه نفر از سرنشینان آن در بیمارستان جان باختند. جانشین فرمانده انتظامی شهرستان گناباد افزود: علت این حادثه توسط کارشناسان پلیس در دست بررسی است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رئیس اتحادیه نمایشگاهداران و فروشندگان خودروی مشهد گفت: یکی از عواملی که موجب هیجان و آسیب در بازار خودرو میشود، سایتهای متنوعی مانند دیوار و شیپور است. حمیدرضا حیدری در گفتوگو با ایسنا، در خصوص علل وضعیت آشفته بازار خودرو، اظهار کرد: از بهمن 97 تاکنون در عین حال که در برخی ماهها رکود کامل وجود داشته اما رکود تورمی بوده، به شکلی که اکنون خودروهای خارجی از 40 تا 54 درصد و خودروهای ایرانی نیز از 15 تا 30 درصد گران شده است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
محمد بهبودی نیا /با نزدیک شدن به ماه مبارک رمضان، هر ساله موضوعاتی همچون تهیه اقلام خوراکی از قبیل برنج، روغن، شکر، خرما، گوشت مرغ و گوشت قرمز و دیگر اقلام متناسب با این ماه و قیمت آن ها به یکی از موضوعات داغ مورد بحث در میان مردم تبدیل می شود اما امسال گرانی بیش از سال های گذشته مهمان سفره های افطار مردم است؛ به گونه ای که قیمت ها جهش داشته است . به همین دلیل «خراسان رضوی» برای آگاهی از عملکرد نهادهای مسئول با تعدادی از مسئولان گفت و گو کرده است.
عرضه مرغ در بازار زیر قیمت مصوب
معاون نظارت و بازرسی سازمان صنعت و معدن خراسان رضوی درباره وضعیت قیمتی اقلام اساسی مصرفی در ماه مبارک رمضان در گفت و گو با خراسان رضوی اظهار کرد: برخی اقلام اساسی مصرفی در ماه رمضان، توسط کمیسیون نظارت قیمت گذاری می شود. به عنوان مثال قیمت زولبیای درجه یک 18 هزار تومان و زولبیای درجه 2 حدود 14 هزار تومان اعلام شده است و اگر از مخلفاتی مثل پسته و بادام در زولبیا استفاده شود، قیمت هر کیلو زولبیا تا دو هزار تومان افزایش می یابد .علی باخرد افزود: به احتمال زیاد قیمت حلیم و شله هم در کمیسیون نظارت بر بازار، تصویب و اعلام می شود. به جز این اقلام، درباره اقلامی مثل گوشت مرغ و گوشت قرمز در کمیسیون تنظیم بازار، قیمت گذاری انجام می شود و برای جلوگیری از افزایش قیمت این کالاها، برنامه ریزی هایی نیز شده است.وی ادامه داد: هم اکنون قیمت گوشت مرغ زیر قیمت مصوب تنظیم بازار است و مراقبت هایی در جهاد کشاورزی و دام پزشکی انجام شده و کارشناسان جهاد کشاورزی اعلام کرده اند از ماه ها قبل برنامه ریزی هایی در زمینه جوجه ریزی شده تا در ماه مبارک رمضان مشکلی برای تامین گوشت مرغ نداشته باشیم.معاون نظارت و بازرسی سازمان صنعت و معدن خراسان رضوی گفت: درخصوص تولید گوشت مرغ امیدواریم نوسان قیمتی چندانی در ماه مبارک رمضان نداشته باشیم.در کشور قیمت مصوب گوشت گرم مرغ 11 هزار و 500 تومان است که قیمت این نوع گوشت در استان، زیر قیمت مصوب کشوری است. همچنین مصرف استان در روز بین 400 تا 500 تن گوشت گرم است و در صورت تامین این میزان در ماه مبارک رمضان، نیازی به توزیع گوشت منجمد در بازار نیست ولی اگر نیاز به توزیع گوشت منجمد احساس شود این آمادگی از سوی شرکت پشتیبانی دام کشور برای توزیع وجود دارد.
ورود برخی شرکت ها برای عرضه ماکارونی ارزان تر
وی درباره عرضه ماکارونی نیز اظهار کرد: با توجه به افزایش قیمت آرد در اول اردیبهشت امسال، قیمت ماکارونی 700گرمی پنج هزارو 450 تومان و قیمت ماکارونی نیم کیلو گرمی چهار هزار تومان اعلام شد که این قیمت ماکارونی را در استان برای همه برندها اجرایی می کنیم. در اقدامی دیگر بعضی شرکت ها نیز برای تامین سفره های غذایی مردم در ماه مبارک رمضان، حدود 100 تن ماکارونی را با قیمت 3700 تومان در اختیار مردم قرار خواهند داد.
گرانی خرما به دلیل سیل در جنوب کشور و صادرات
در روزهای اخیر خرما درجه یک در بازار تا ۴۰ هزار تومان و در مورد زولبیای درجه یک نیززمزمه هایی مبنی بر فروش با کیلویی ۲۲ هزار تومان به فروش می رسد . به همین بهانه از باخرد در مورد دلیل گرانی این کالاها سوال کردیم که وی در پاسخ گفت : درخصوص خرما در چند روز گذشته، افزایش قیمت 20 تا 30 درصدی را در بازار شاهد بودیم ولی با ورود همکاران ما قیمت در هر کیلو دو تا سه هزار تومان کاهش یافت و به کیلویی 25 تا 26 هزار تومان رسید.وی افزود: مشکلی در تامین خرما نداریم و دلیل گرانی خرما نسبت به سال گذشته، عواملی از قبیل هزینه های تولید خرماست؛ به طوری که قیمت خرمای جنوب در مبدا 24 هزار تومان است و حوادث اخیر و سیل جنوب کشور و تا حدودی صادرات این محصول نیز به این افزایش قیمت ها دامن زده است و برای کاهش قیمت ها پیشنهاد ممنوعیت صادرات این محصول داده شده ولی هنوز تصمیمی در این زمینه گرفته نشده است.معاون نظارت و بازرسی سازمان صنعت و معدن خراسان رضوی ادامه داد: امسال سازمان تعاون روستایی مامور شده بخش زیادی از خرمای مورد نیاز را برای ماه مبارک رمضان تامین کند و سعی مان بر این است که قیمت این محصول را هم کنترل کنیم.
گروه های بازرسی و نظارت بر قیمت ها آغاز به کار کرده اند
وی درباره بازرسی و نظارت بر قیمت اقلام مصرفی مردم در ماه مبارک رمضان نیز به خراسان رضوی گفت: از 10 اردیبهشت ماه به صورت متمرکز برای کنترل قیمت ها در قالب گروه هایی، بازرسی هایی را شروع و به اتحادیه ها نیز اعلام کرده ایم که در این بازرسی ها مشارکت داشته باشند.باخرد در پاسخ به این سوال که شکر موجود کفاف تولید زولبیا و بامیه استان را می دهد یا خیر؟ اظهار کرد: شاید میزان شکر موجود کفاف تمام تولیدات را در استان ندهد ولی بخشی از تولید را پوشش خواهد داد و امیدواریم در مراحل بعدی بتوانیم مقادیر دیگر از این نوع شکر را در اختیار قنادی ها قرار دهیم.وی در ادامه درباره قیمت نهایی گوشت قرمز در ماه مبارک رمضان بیان کرد: چون قرار است گوشت قرمز با ارز نیمایی تهیه شود و در اختیار مردم قرار گیرد، در تلاش هستیم گوشت را با قیمت کنونی به بازار عرضه کنیم و سهمی را برای استان از محل ارز نیمایی اختصاص دهیم تا در ماه مبارک رمضان از این نظر هم مشکلی نداشته باشیم.در ادامه با محمد فرزانی رئیس اتحادیه شیرینی ساز، شیرینی فروش و کافه قنادی های مشهد گفت و گو کردیم. وی در این باره گفت: کمیسیون نظارت امروز (روز چهارشنبه) قیمت عرضه هر کیلو زولبیا درجه یک را که با شکر سه هزار تومانی تولید شود، 18 هزار تومان اعلام کردند ولی متاسفانه باید به این موضوع اشاره کرد که اکنون فقط 700 تن شکر با نرخ سه هزار تومان در اختیار ما گذاشته اند که این مقدار تنها کفاف تامین زولبیا در مدت دو روز اول ماه رمضان در مشهد را می دهد.فرزانی تصریح کرد: هم اکنون 750 واحد صنفی شیرینی فروشی در مشهد فعال اند و حداقل در ماه مبارک رمضان برای تولید زولبیا و بامیه به سه هزار تن شکر با قیمت سه هزار تومان نیاز است.رئیس اتحادیه صنف رستوران داران مشهد، درباره وضعیت تولید حلیم و شله در ماه مبارک رمضان گفت: سه ماه قبل از نهادهای مربوط برای هر کیلو شله، قیمت 21 هزار تومان و برای حلیم قیمت 18 هزار تومان را درخواست کرده بودیم که به ما اعلام کردند با قیمت 16 هزار و 500 تومان شله و 14 هزار و 500 تومان حلیم موافقت شده است که برای تامین شله و حلیم با این قیمت ها مجبوریم از کیفیت این دونوع خوراکی کم کنیم.وی خاطر نشان کرد:ولی تاکید کرده ایم همکاران، شله و حلیم را با کیفیت بالا تولید کنند و سر سفره مشتریان در ماه رمضان برسانند که با این کار، سود همکاران به شدت جزئی می شود و در هر کیلو تقریبا هزار تومان سود می کنند. این نوع قیمت گذاری این خطر را ایجاد می کند که فرد یا افرادی برای سود بیشتر اقدام به غش در این دو کالا کنند که امکان تخلف را افزایش می دهد و کار ناظران را سخت تر می کند.امیریان تصریح کرد: احساس می کنیم افرادی که وظیفه قیمت گذاری را بر عهده دارند، ما را قبول ندارند و حتی بعد از تحویل فاکتور، ساعت ها با ما چانه می زنند و در نهایت قیمتی را مصوب می کنند که سود آشپزخانه ها به شدت پایین می آید و در نتیجه شاهد تحویل غذا با کیفیت پایین در برخی از آشپزخانه ها خواهیم بود .
توزیع شکر ،برنج و روغن در قالب طرح ضیافت رمضان
مدیر عامل شرکت غله و خدمات بازرگانی منطقه 5 نیز اعلام کرد در ماه مبارک رمضان 10 هزار و200تن روغن نباتی برای صنف صنعت و بیش از 20 هزار تن برای مصرف خانوار با قیمت مصوب تنظیم بازار در استان توزیع می شود.به گزارش روابط عمومی این شرکت، حمیدرضا نوروزی افزود: در این طرح بیش از 12 هزار تن شکر برای مصارف صنف صنعت با قیمت سه هزار تومان در انبار و دو هزار تن برای مصرف خانوار با قیمت سه هزار و 400 تومان عرضه می شود.وی ادامه داد: افزون برشکر و روغن نباتی، دو هزار و 415 تن برنج هندی با قیمت مصوب 7400تومان برای مصرف کننده در قالب این طرح توزیع می شود که شهروندان می توانند با مراجعه به فروشگاه های زنجیره ای و فروشگاه های تعاونی شهر برای خرید این اقلام اقدام کنند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.