یادی از «سیدمحمود فرخ» ادیب نامی خراسانی که محفل شعرش سالها، محل پرورش استعدادهای جوان ادبی بود
تعداد بازدید : 29
فرخ؛ فخر شعر و ادب خراسان
نویسنده : سارا صالحی
نام «محمود فرخ » در زمره برجسته ترین شخصیتهای شعرو ادب روزگار ما به ثبت رسیده است. زاده شهر مقدس مشهد و فرزند پدری فاضل و شعرشناس متخلص به «دانا» بود از این رو شعر و شاعری میراث خانوادگی آن ها به شمار می آمد. شخصیت او از ابعاد مختلف ادبی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی قابل بررسی است ولی آن چه که موجب شهرت بیشتر نام وی در این خطه شده، وجه پُررنگ ادب شناسی و شاعری اوست.
آن چه که نام او را زبانزد خاص و عام و همه نامها و چهرهها را گرد وی جمع کرد، محفل ادبی «فرخ» بود. گعده ای برای شعرخوانی و بحث و نقد ادبی و در واقع مجالی برای بیان آرا و عقاید متفاوت و گاه متضاد و پرورش نسلی از شاعران و ادب شناسان که تنها به خطه خراسان تعلق نداشت بلکه به ساحت زبان وادب پارسی خدمت کرد. از وی آثاری چند از جمله؛ تصحیح تاریخ مجمل فصیحی، سفینه فرخ و روضه خلد به یادگار به جا مانده است.
«سیدمحمود جواهری» متخلص به «فرخ»، اردیبهشت 1360 ، چشم از جهان فروبست، تا شعر خراسان به فقدان بزرگی دچار شود. امروز به یاد این ادیب فرزانه، در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد با همکاری مجله فرهنگی هنری بخارا مراسمی برگزار خواهد شد، به همین بهانه با چند تن از استادان این حوزه در باب شخصیت و سیر عمر هنری این شاعر نامدار به گفت وگو نشستیم.
پایگاه اهالی شعر و ادب
پیش از همه با استاد محمدجعفر یاحقی، از چهرههای مطرح شعر و ادبیات مشهد سر رشته گفتوگو را درباره شخصیت استاد محمود فرخ باز میکنیم. وی در ابتدا با اشاره به ابعاد گوناگون شخصیتی فرخ بیان می کند: محمود فرخ یکی از چهرههای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی خراسان در قرن گذشته بود که تاثیر فراوانی بر فضای فرهنگی این خطه به جا گذاشت. مدتی نماینده مجلس و نایبالتولیه آستان قدس رضوی و نیز همکار استانداری بود. از طرفی هم ریاست کارخانه نخریسی را برعهده داشت که همه این ابعاد جدای از موضوع مورد بحث ماست. برجستهترین دلیل شهرت فرخ به واسطه بعد فرهنگی وی بود، به این معنی که علاقهمند به کتاب و مطالعه، تحقیق و آشنایی با دانشمندان و فرهیختگان بود. وی اضافه می کند: کتابخانهای با مجموعه آثار ارزشمند گردآوری کرده بود که به پاتوق اهل فن و دانشوران خراسانی و مهمان خراسان بدل شد. انجمن ادبی هم جمعه ها در خانهاش واقع در خیابان چمران کنونی، تشکیل میشد و تا سالها پایگاه شعر و ادب و پرورش ذوق و استعداد جوانترها بود. بسیاری از افراد سرشناس از پایتخت و استادان دانشگاه به خصوص متخصصان رشته ادبیات به خانه فرخ و این انجمن رفت و آمد داشتند و اگر بگوییم در دورههایی حتی از دانشکده ادبیات هم تاثیرگذارتر بوده، حرف مبالغهآمیزی نباشد، چرا که محل مبادله اندیشه ادبی بود. به گفته این استاد مطرح دانشگاه فردوسی مشهد، طیفهای مختلفی اعم از بازاری و دانشگاهی و روحانی به انجمن فرخ رفت و آمد داشتند. یا حقی ادامه می دهد: چهرههای برجسته و صاحب نامی چون ملک الشعرای بهار، علی اصغر حکمت، محمدرضا شفیعی کدکنی، اسماعیل خویی، محمد قهرمان، گلچین معانی، سعید نفیسی، خلیل ا... خلیلی(از افغانستان) و بدیعالزمان فروزان فر و از دانشمندان خراسانی مرحوم علی اکبر فیاض، بنیان گذار دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی و نسل بعد از آنها غلامحسین یوسفی، احمدعلی رجایی، موید ثابتی و حتی شماری از شخصیتهای سرشناس چون گلشن آزادی که از زمامداران ادبیات خراسان بودند ولی چهره دانشگاهی نبودند و طلاب جوان آن دوران هم پای ثابت محفل فرخ بودند. وی تاکید می کند: بی تردید از تاثیرگذارترین انجمنهای ادبی خراسان و شاید در ایران، انجمن ادبی فرخ بود که چه زمان حیات وی به سال 1360 و چه بعد از فوتش تا اواسط دهه 70 به میانداری احمد کمال پور از تربیتیافتگان مکتب فرخ ادامه یافت ولی متاسفانه این محفل بیشتر از آن تاریخ عمر نکرد.
تربیت نسل زمامداران فرهنگ
این ادب شناس و استاد دانشگاه با بیان تاثیر چندوجهی شعر و شعور فرهنگی فرخ برروندهای ادبی معاصر ابراز می کند: تاثیری که استاد فرخ به لحاظ اشاعه فرهنگ ادبی به جا گذاشته بسیار بالاست و کمتر کسی در حد او توانسته در این حوزه در خطه خراسان اثرگذار باشد. از وی کتابها وآثار فراوانی به جا مانده که به جای خود قابل بحث و بررسی است، کتابهای مختلف را مطالعه، بررسی و تصحیح می کرد. همچنین شاعر بسیار توانایی بود و به خصوص گفتوگوها و مبادلات شاعرانه اش در قالب اخوانیات با شخصیتهای بزرگ مثل ملک الشعرای بهار میراث ارزشمندی است. مجموعه دیوان شعر چاپ شده فرخ میان اخوانیات از جایگاه خاصی برخوردار است. بیشتر در قالب کهن شعر می گفت و به ادبیات جدید و گونههای نو و نیمایی ادبی علاقه ای نداشت، البته در آن دوران کمتر کسی به این قالبها توجه می کرد. وی خاطرنشان می کند: محمود فرخ شخصیت کتاب خوان و محققی داشت و تقریبا همه کتابهای کتابخانه اش که بعدها به دانشکده ادبیات فروخت، دارای حاشیهنویسی هستند و این نشانه معلومات و دانش سطح بالای اوست که بسیار برای همه حضار در محفل مفید بود چون در انجمنی با حضور فرخ در کنار جمعی از افراد نامدار، گفت و شنودهای معمولی هم پربار و آموزنده است. خاطرات اهالی این محافل مملو از نکتهها و ظرایف ادبی و نیز تربیت شعری است که از مسیر خواندن اشعار و بررسی و نقد و اشکال گیری آنها نصیب حاضران می شد و به قولی دیگر هیچ کس از این انجمن دست خالی برنمی گشت. این جلسات با بسیاری از محافل دیگر که تنها به قرائت اشعار بدون نقد و مداقه و داوری حرفه ای آثار بسنده می شد، فرق داشت. بسیاری از شاعران به حضور و خواندن قطعه ادبی در محضر فرخ و بهار و فروزان فر افتخار می کردند که اشعارشان را تایید و احیانا تکذیب کنند چرا که آن نسل، نسل پخته و کارکشته ای بودند که ادبیات خراسان را زمامداری می کردند.
پرچمدار ادبیات خراسان
این استاد ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد درباره این که شاگردان محمود فرخ تا چه حد توانستهاند بعد از او جریان ساز باشند؟ توضیحاتی می دهد: تا حدی این مهم میسر شده است ولی هرگز محفل فرخ با آن کیفیت تکرار نشد و نتوانستند کار را با آن وجاهتی که فرخ داشت، ادامه دهند. چنان که سالها پیش به موازات این محفل، محمد قهرمان هم جلسه تاثیرگذاری را با حضور چهرهها و شخصیتها اداره می کرد که حتی بعد از فوت وی همچنان با حضور شاعران جوان تر ادامه دارد اما سطح آن در مرحله فروتری نسبت به محفل فرخ است چون دیگر شعرها و شخصیتها مثل آن روزگار نیستند که بتوانند میانداری کنند و دست نسل های جوان بعد از خود را بگیرند. با این اوصاف دلیل برگزاری چنین محافلی را از سوی نهادها و موسسات آموزش عالی برای تجلیل و بزرگداشت مقام و منزلت چهرههای ادبی و فرهنگی از استاد یاحقی جویا می شویم. وی در پاسخ می گوید: از آن جایی که نسل جدید زمان حیات مرحوم فرخ را درک نکردند و به همین دلیل جوانترها آشنایی کمتری با این مفاخر ادبی دارند طبیعی است که برای نسل امروز محافلی چون «شب بخارا» برگزار شود تا یاد و نام و جریان فکری آنها یادآوری شود تا خط مشی آنها برای دیگران الگو باشد. البته آنها پیشگامان نسل خودشان بودند و امروز نسل دیگری را می طلبد که در همان حد تاثیرگذار و امروزی باشند و به نیازهای نسل خود پاسخ بدهند. وی می افزاید: فرخ با گروه ادبیات و جلسات ادبی دانشگاه فردوسی ارتباط داشت و به دلیل جایگاه ادبی اش در سال 1353 عنوان دکترای افتخاری به وی اهدا شد و همین طور در زمان حیات کتابخانه اش را به دانشکده ادبیات فروخت و بعد از فوت نیز بخشی از کتابهایش را اهدا کردند، رشته مودت ادبیات خراسان در دانشکده ادبیات با انجمن فرخ برقرار است. استاد یاحقی در یک عبارت مختصر و مفید این استاد شاخص شعر و ادب را این طور توصیف می کند: فرخ نماد و سمبل شعر خراسان بود و مثل پرچمی شعر خراسان را نمایندگی می کرد و هر وقت سخن از شعر و شاعری بود سخن از فرخ هم به میان می آمد. رایت و پرچم ادبیات خراسان در دوره ای نسبتا طولانی بود.
مجالی برای جمع آرا و پرورش استعدادها
علیدهباشی، نویسنده و ادب پژوه شخصیت ادبی «فرخ» را این طور وصف می کند: فرخ در مشهد سلوک و رفتار و منش بزرگوارانه و ادیبانه ای داشت که تمامی گرایشهای فرهنگی و ادبی از نو و کلاسیک و استادان دانشگاه تا جوانان پژوهشگر برای خود نزد وی جایگاهی می شناختند. این ویژگی را در دوران اخیر شهر مشهد در کمتر کسی سراغ داریم. دلیل آن فروتنی ذاتی وی و پذیرش افکار گوناگون و متفاوت بود، به همین منظور نظرات مختلف و نگاه های متفاوت به ادبیات، شعر و نثر نزد وی محترم شمرده می شد. این مناعت طبع، بزرگواری و توانایی روحی بزرگ باعث شکوفایی و شکلگیری جریانهایی در شهر مشهد شد که حاصل آن استادان نامی است که امروز در مراکز علمی مشهد تدریس می کنند. سردبیر مجله «بخارا» از نگاه خود به تاثیر محمود فرخ بر جریان فکری شاگردان و همعصرانش میپردازد و ادامه می دهد: اثربخشی وی بر جریان فکری آن دوران را از مسیر محافل ادبی که برگزار می کرد در کتابهای بزرگانی چون اخوان ثالث، شفیعی کدکنی، قهرمان، یوسفی و بسیاری دیگر می توان جست وجو کرد و دید. برای شمار زیادی از بزرگان امکان بروز و خلق کارهای شان در آغاز راه پیش آمد و مورد تشویق قرار گرفتند و همین حمایتها موجب پیدایش نسلی از انسانهای فرهیخته و برجسته در عرصه ادبیات مشهد شد. با همه این احوال، فرخ آن قدر بزرگوار بود که هرگز کسی را به عنوان شاگرد خود تلقی نمی کرد و کسی از او این عنوان را نشنید. او همواره می گفت؛ همه با همکاریم و دوستدار ادبیات. وی به اهداف برپایی محافل بزرگداشت مفاخر ادب و فرهنگ خراسان هم اشاره می کند و می گوید: مجله بخارا و دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی با برگزاری چنین مراسم پاسداشتی در پی بازنگری و شناساندن شخصیتهایی چون علی اکبر فیاض، غلامحسین یوسفی و محمود فرخ است تا به نسل جوان بگوید که چگونه نسل قبل با سختگیری، رنج، جدیت و ممارست سعی داشتند فرهنگ و زبان فارسی را بشناسند و آثاری خلق کنند که تاریخ مصرف نداشته باشد. ما با بیان زندگی علمی این بزرگان بر آنیم که نشان دهیم چگونه کسی می تواند سلامت نفس داشته باشد و کار کند.
راهبر شعر خراسان
به اعتقاد «جلال قیامی میرحسینی»، یکی از اعضای فعال انجمن شعر فرخ و تصحیحکننده دیوان شعرش، محمود فرخ یکی از قصیده سرایان برجسته دوره معاصر و از آن مهم تر رهبری شعر خراسان است که بسیاری شاعران مشهور ما حاصل بنیان گذاری انجمن شعر فرخ هستند و جریان های شعری خراسان را راهبری می کرد. بزرگانی نظیر نعمت میرزا زاده، اسماعیل خویی، احمد کمال پور، علی باقرزاده، ذبیح ا... صاحب کار و از همه برجسته تر اخوان ثالث، بهترین شاعران معاصر ما از پرورش یافتگان مکتب ادبی فرخ بودند. وی در کتابی با عنوان «10 چهره،10 نگاه» به خاطرات فراوانی از وی اشاره کرده است که در این فرصت یکی از آن ها را برایمان نقل می کند: مرحوم کمال نقل می کردند، موقعی که غلامحسین قدسی شاعر نامی خراسانی در رژیم منحط پهلوی به زندان افتاده بود، استاد فرخ چک سفیدامضایی را برای خانواده قدسی فرستاده بود و بعد از آزادی وی با احترام فراوان آن چک را برای استاد فرخ فرستادند. این نشانه توجه و محبت وی به شاعرانی است که در انجمن فرخ حضور داشتند. او برای هنر و ادب جایگاه ممتازی قائل بود.