مدیرکل بهزیستی استان در گزارش سرزده خراسانرضوی مطرح کرد:
تعداد بازدید : 125
وعده درآمدزایی از ساختمانهای مازاد بهزیستی به نفع مددجویان
شفاف سازی هزینه کرد به سازی اتاق رئیس بهزیستی مشهد و فیش حقوقی و خودروی مدیرکل
از ورودی اداره کل بهزیستی استان خراسانرضوی که وارد میشویم، با فاصله کمی از نگهبانی، یک رمپ مخصوص رفت و آمد معلولان وجود دارد؛ منتها یک در کوچک نرده ای، در انتهای رمپ هست که با طناب آبی رنگی چفت و بست شده و رمپ عملا به مسیری بلااستفاده تبدیل شده است. وقتی از نگهبانی، دلیل مسدود شدن این مسیر ویژه عبور و مرور معلولان را میپرسم، میگوید: «این مسیر تا همین چند وقت قبل باز بود. ولی چون یکبار یکی از مراجعان که بیماری اعصاب داشت، از این مسیر خودش را به اتاقهای اداری مجموعه رساند و سروصدا راهانداخت و مشکل درست کرد، ناچار شدیم این مسیر را ببندیم تا تمام ورود و خروجها تحت کنترل باشد.» حیاطی بزرگ روبه رویمان قرار دارد که تعداد زیادی خودرو در آن پارک شده. این طور که از ظواهر امر برمیآید، اداره کل بهزیستی، حتی برای خودروی کارکنان و کارمندانش هم پارکینگ در نظر نگرفته، چه برسد به مراجعان.
درباره سازمان بهزیستی و خدماتش
پس از بررسی و مطالعات شهید دکتر «محمدعلی فیاضبخش»، سازمان بهزیستی کشور در تاریخ 24/4/1359 تاسیس شد تا با اتخاذ تدابیر و ارائه خدمات و حمایتهای غیربیمهای، با حفظ ارزشها و کرامت والای انسانی و تکیه بر مشارکتهای مردم و همکاری نزدیک سازمانهای ذی ربط، برای گسترش خدمات توان بخشی، حمایتی، بازپروری و پیشگیری از معلولیتها و آسیبهای اجتماعی و کمک به تأمین حداقل نیازهای اساسی گروههای کم درآمد، قدم بردارد. برخی از مهمترین وظایف و ماموریتهای این سازمان، عبارتاند از:
حمایت و توان بخشی معلولان، سالمندان، زنان خودسرپرست وسرپرست خانوار، ایتام و کودکان بی سرپرست، زنان و دختران پناهجو، معتادان
تجدید تربیت و حمایت از منحرفان اجتماعی
حمایت و نگهداری از معلولان غیرقابل توان بخشی و آموزش مهارتهای زندگی به آن ها
تحت پوشش قراردادن نیازمندان از نظر بیمه خدمات درمانی
تهیه و تدوین استانداردهای خدمات تخصصی توان بخشی و نظارت برحسن اجرای آن ها
پیشگیری از معلولیتهای مختلف از طریق اجرای برنامهها و طرحهای مختلف در کشور
پیشگیری از آسیبهای اجتماعی (کودک آزاری، خودکشی، همسرآزاری، طلاق و. ..) از طریق اورژانسهای خدمات اجتماعی و مراکز پیشگیری از طلاق و کلینیکهای مددکاری و اورژانس اجتماعی با خط تلفن 123 و مراکز مشاوره حضوری و صدای مشاور با خط تلفن 148
خدمات مشاوره ژنتیک
اجرای برنامههای کاهش آسیب و عوارض بهداشتی و اجتماعی و اعتیاد و پیشگیری از گسترش بیماری ایدز در کشور از طریق آموزش معتادان پرخطر و خانوادههای آن ها، توزیع وسایل پیشگیری کننده، راهاندازی DIC و کلینیکهای متادون
آموزش ویژه معلولان نظیر ناشنوایان، معلولان ذهنی، آموزش خط بریل و جهت یابی به نابینایان
برنامه ریزی و ایجاد زمینه جلب و جذب مشارکتهای مردمی (نقدی و غیرنقدی)
و...
مدیربهزیستی با حقوقبالا و خودرویشیک
درد ما را نمیفهمد
در حیاط اداره، با زن سالمندی که تحت پوشش بهزیستی است، سرِ حرف را باز میکنم. پیرزن گله میکند که: «مگر وظیفه بهزیستی، رسیدگی به حال و روز معلولان و خانوادههای آنها که گاهی حتی پولی برای خرید یک نان ندارند، نیست؟ اگر مدیرکل را دیدید، از ایشان بپرسید ماهانه چقدر حقوق میگیرند؟ من شنیدهام حقوقشان ماهانه 12 میلیون است، یک خانه بالای شهر دارند و خودروی 300 میلیونی سوار میشوند. نگاهی به این خودروها بیندازید؛ در حالی که ما مددجویان، حتی پول کرایه اتوبوس نداریم، کارمندان بهزیستی به جایی رسیدهاند که هر ماه حقوقهای چند میلیونی میگیرند و خودروهای آن چنانی سوار میشوند. شما سری به دفتر کار رئیس بهزیستی مشهد بزنید؛ فقط 30-40 میلیون تومان از بودجه بهزیستی را برای نونوار کردن دفترش هزینه کرده است. به نظر شما چنین مدیرانی، میتوانند حال مردم گرسنه را بفهمند؟ به نظر من، سادهزیستی اصل اول مدیریت و کار در بهزیستی است تا مراجعان با تو، احساس نزدیکی و صمیمیت کنند، حرف و خواستهشان را راحت بیان کنند و کوچک و تحقیر نشوند. ولی ظاهرا اینها از دل ما و این نکات، خبر ندارند.»
ما مددجویان، نیاز به یک شبکه جامع اشتغال و درآمدزایی داریـم
پس از زن، مرد جوانی که اصرار دارد از او عکس و نامی منتشر نشود، رشته کلام را به دست میگیرد و میگوید: «من از افراد تحت پوشش بهزیستیام. گاهی که تحتفشار اقتصادی، به بهزیستی میآیم و برای شندرغاز پولی که ماهانه به ما میدهند اعتراض میکنم، پاسخ میدهند بودجه نداریم. ولی بهشخصه به شکل موثق خبر دارم که بهزیستی در بعضی شهرستانهای استان، زمینهای چند هکتاری و ساختمانهای عریض و طویل دارد که اگر اینها را تبدیل به پول کند، میتواند حداقل معضل اشتغال مددجویانش را حل کند. ما گدا نیستیم که دستمان را برای پول دراز کنیم؛ ما ماهی نمیخواهیم، بلکه میگوییم به ما ماهیگیری یاد بدهید. از طرفی، شبکه ایجاد اشتغال بهزیستی هم، باید کامل باشد و ما را وسط مسیر، به حالِ خود رهــا نکند. هم اکنون، شرایط این جوری است که برخی مددجویان در کلاسهای توانمندسازی بهزیستی شرکت کردهاند و هنر و مهارتی یاد گرفتهاند؛ اما حالا هر محصولی که تولید میکنند و به هر محلی برای فروش میبرند، خریداری نیست. این مدل توانمندسازی و مهارت آموزی به چه درد میخورد؟ من باید با ویلچر در خیابانها راه بیفتم برای بازاریابی محصولاتی که تولید کردهام؟ کاش بهزیستی اگر میخواهد گامی در مسیر اشتغالزایی بردارد، کار را کامل انجام دهد، نه نصفهنیمه.»
کاش بهزیستی بهجای واریز پولاندکِ ماهانه، روی ایجاد شغل تمرکز کند
بعد از صحبت با چند معلول و مددجو، خودم را به اداره بهزیستی مشهد در میدان امام خمینی(ره) میرسانم. راهروهای خلوت و بدون ارباب رجوع به وضوح به چشم میآید و از لای درِ نیمهباز بعضی اتاق ها، با صحنه تکراری و آشنایی روبه رو میشوم؛ کارمندانی که روی صندلی نشستهاند و سرگرم گوشی تلفنهمراهشان هستند. حوالی اتاق واحداشتغال، به مردی که دارای معلولیت شنوایی از ناحیه یک گوش است و خودش را اسماعیل معرفی میکند، برمیخورم و وقتی دوستانه، سرِ حرف را باز میکنم، به نکته مهمی اشاره میکند: «شما اگر در این اداره گشتی بزنید، میبینید بهطورمعمول، اتاقهایی که در آن خدمات مالی ارائه میشود، شلوغتر از اتاقهایی است که مربوط به اشتغالزایی است. این یک زنگ خطر است برای این که اداره بهزیستی، تمرکزش را بهجای واریز مبالغاندک ماهانه، روی اشتغالزایی و مهارت آموزی بگذارد، چون با ماهی 200 هزار تومان هیچ کس نمیتواند زندگی اش را اداره کند. متاسفانه واحد اشتغال بهزیستی، ضعیف عمل میکند. هرچند شاید تمام قضیه، تقصیر مسئولان این اداره نباشد. بههرحال شرایط بهگونهای است که بیکاری، دامن آدمهای سالم جامعه را هم گرفته، چه برسد به ما که نقصی در جسم و حرکت و ارتباط داریــم. اما ما هم دلمان به همین اداره خوش است و واحد اشتغال این سازمان، باید با حساب و کتاب بیشتری حرکت و اقدام کند. مثلا من خودم یک گوشم ناشنواست و کمی هم دچار معلولیت حرکتی دست هستم. اما چند ماه قبل، از طرف بهزیستی، بازاریابی یک شرکت بیمه به من سپرده شد. تابلو بود که مناسب این کار نیستم و بعد از یک هفته، به من گفتند به درد این کار نمیخوری و اخراجم کردند.»
پیگیری پیامکهای گلایهآمیز درباره اتاق لوکس
رئیس بهزیستی مشهد
باتوجه به ارسال چندین پیامک انتقادی درباره پرزرق و برق بودنِ اتاق رئیس بهزیستی مشهد، به صفحه حرفمردم خراسانرضوی، به سراغ دفتر «محسن مروی» رئیس این اداره میروم و وی درباره اتاقش توضیح میدهد: «این اتاق در سالهای گذشته یک آبدارخانه داشت و بنده برای بزرگتر شدن اتاق، آبدارخانه را که بدون استفاده مانده بود، به مساحت اتاق اضافه کردم. تمامی تجهیزات مثل میز و صندلیها را هم که در اتاق میبینید، مربوط به گذشته و قدیم است و من هیچ تجهیزاتی اضافه نکردهام و برای این کار، حتی یک ریال از محل اعتبارات معلولان و مددجویان خرج نشده و تمام مدارک و فاکتورهای هزینهکردها موجود است. مبلغ این بازسازی، از محل تملک داراییهای بهزیستی هزینه شده است. کل پولی که از محل داراییها به ما داده بودند، 47 میلیون تومان بود که فقط 37 میلیون تومانش صرف خرید رادیاتورهایی برای اداره بهزیستی مشهد شد. در کنار این، دو اتاق دیگر هم به جز اتاق بنده بازسازی شد. کلا هزینه برداشتن یک دیوار و تعمیرات آن، 10 میلیون تومان درآمد.»
هم رنج بیماری داریم، هم غم گرانی و نداری
کمی جلوتر با حسن، معلولی که با ویلچر خودش را به این اداره رسانده، هم صحبت میشوم. حسن شروع میکند به درددل و میگوید: «مشکل ما مددجویان با بهزیستی، یکی دو تا نیست. هر دوی ما از بی پولی رنج میبریم! بارها شده که کارمندان بهزیستی با شنیدن مشکلات ما گریه کردهاند و گفتهاند از دست آنها هم کاری بر نمیآید. نمیدانم چه کسانی این بودجهها را تعیین میکنند؛ کاش یک ماه بیایند، مهمان خانههای ما باشند و ببینند ما چه میخوریم و چطور زندگی میکنیم تا دلشان به رحم بیاید. روز به روز همه چیز گران و گرانتر میشود و ما علاوه بر بیماری مان، باید از غم نداری و بیکاری هم رنج بکشیم. شما به همین ویلچر کهنه من نگاه کنید؛ اگر چرخ ویلچر از کار بیفتد، من با کدام پول ویلچرم را تعمیر کنم؟ خدا نکند این اتفاق بیفتد وگرنه خانهنشین میشوم.» یکی دیگر از معلولانِ مددجو، جلو میآید و ادامه میدهد: «این همه کارمند و اتاق و دفتر و دستک ردیف کردهاند ولی وقتی بودجه برای کمک و اشتغال نیست، به چه دردی میخورد؟ در هر اتاق، دو سه کارمند نشستهاند اما کار خاصی ندارند.»
چهره به چهره با مدیرکل بهزیستی استان
در ادامه، برای دیدار و گپ و گفت با مدیرکل بهزیستی استان، دوباره به سمت اداره کل بهزیستی به راه میافتم. مسئول دفتر مدیر کل، میگوید: «حمیدرضا پوریوسف» به همراه تعدادی از نمایندگان دادستانی، کارشناسان بهزیستی و کارشناسان حقوقی در جلسهای با موضوع فرزندخواندگی حضور دارند. میخواهم حضور سرزده ما را به گوش مدیر برساند که خوشبختانه با روی باز مدیر روبهرو میشوم.
بالاخره حقوقماهانه و قیمت خودروی مدیرکل بهزیستی استان، چقدر است؟
با توجه به حرفوحدیثهای مطرح شده درباره مبلغ حقوق و مدل خودروی مدیرکل بهزیستی، از پوریوسف میخواهم مبلغ دقیق فیش حقوقی و قیمت خودروی شخصی اش را بگوید و در این باره شفاف سازی کند. پوریوسف لبخندی میزند و میگوید: «حقوق من آن عددی نیست که خیلیها فکر میکنند. بنده با اضافه کار و تخصص روان پزشکی و 20 سال سابقه کار، هم اکنون ماهانه پنج میلیون و 500 هزار تومان حقوق میگیرم.» بعد به کارشناسانی که در اتاق حضور دارند اشاره میکند و میگوید: «جالب است بدانید که حقوق ماهانه کارشناسارشد ما در این مرکز، با 15سال سابقه کار دو میلیون و 700 هزار تومان است. کارشناس مسئول هایمان در استان با اضافه کار، سه میلیون و 50 هزار تومان میگیرند. ما از این نوع شفاف سازیها ابایی نداریم. کارمندان ما با وجود شرایط سخت کار، هیچ مبلغی به عنوان سختی کار دریافت نمیکنند. در کنار این، من یک خودروی «رنو داستر» دارم که بهخاطر گرانیهای امسال، قیمتش به 200 میلیون تومان رسیده. اگر میخواهید، قیمت خانهام را هم میگویم اما در این صورت، باید میزان قسط خودرو و منزل را هم بگویم...»
ماجرای زمین و املاک مازاد
سازمان بهزیستی چیست؟
در ادامه، از این مدیر کل درباره ماجرای زمینهای چند هکتاری و ساختمانهای مازاد این اداره و انتقاد برخی معلولان درباره بهکار نگرفتن این داراییها برای خدماترسانی سوال میکنم که توضیح میدهد: «این انتقاد مردم بهجاست و ما قصد داریم از درآمدهای حاصل از این زمین و ساختمانها برای کمک به مددجویان استفاده کنیم. بحث فروش اصلا مطرح نیست ولی میتوانیم این دارایی را به نفع افراد تحت پوشش، درآمدزا کنیم.» یکی از کارشناسان حقوقیِ حاضر در جمع، ادامه میدهد: «فروش اموال دولتی ممنوع است، مگر این که مصوبه هیئت وزیران باشد. ما بارها برای فروش املاک مازاد سازمان سعی کرده ایم اما به نتیجهای نرسیده ایم.»
پوریوسف به انتقادات مددجویان درباره ضعف بهزیستی در زمینه اشتغالزایی هم این گونه پاسخ میدهد: «انتقاداتی را که در خصوص مرتبط نبودن مشاغل پیشنهادی بهزیستی به مددجویان وجود دارد قبول دارم و این موضوع را شخصــا بررسی میکنم، اما به این معنی نیست که بهزیستی به مسئله اشتغالزایی، بیتوجه است.»
برای بالابردن کیفیت خدمترسانی
کارها را برونسپاری کردیـــم
وی درباره دلیل خلوت بودن اداره بهزیستی مشهد و بیکاری کارمندان هم میگوید: «خلوت بودن واحدهای اجرایی، اتفاق خوبی است که نشانه موثر بودن برونسپاری امــور و ارائه خدمات الکترونیکی است که یکی از اهداف ما بود و تا حدقابل قبولی به آن رسیده ایم. ولی به این معنی نیست که مطالبات مددجویان نادیده گرفته شده. تا پیش از این، در ادارات ما آن قدر تعداد پروندهها و مراجعات بالا بود که هر مددکار، گاهی مسئولیت رسیدگی به 1500 پرونده را به عهده داشت و ما برای بالابردن کیفیت کار، مقدار زیادی از امور را برون سپاری کردیم. هم اکنون هم نه تنها کارمند اضافه و بیکار نداریم، بلکه با کمبود نیرو نیز مواجهیــم.»
گزارش: محمد بهبودینیا | عکسها: میثم دهقانی