خبرش خیلی تلخ است:«نجیب مایل هروی؛ نویسنده، پژوهشگر، نسخهشناس، ویراستار و مردمشناس افغانستانی مقیم ایران، در نتیجه بیمهری ها، در بیمارستان بستری شد.»
منبع این خبر، خبرگزاری «مهر» است که از کسالت این استاد خبر می دهد. موضوعی که خیلی زود مورد توجه اهالی ادب و دوستداران آثار وی قرار می گیرد. محمدکاظم کاظمی، شاعر و پژوهشگر افغانستانی مقیم ایران در گفت وگویی با ما به چالشهایی که این استاد ادبیات از سر گذرانده، اشاره می کند و می گوید: این پژوهشگر برجسته در کهنسالی، نیازمند حمایت و توجه بود که چون دریغ کردند، به کسالت دچار شد. آدمهایی مثل او سرمایه یک جامعه هستند و باید به آنها توجه شود.
یک کارنامه درخشان که مغفول ماند
کاظمی در بخش دیگری از اظهارات خود گوشه چشمی به سوابق این استاد برجسته دارد و بیان می کند: استاد نجیب مایل هروی فرزند مرحوم میرغلامرضا هروی است. پدر وی از پژوهشگران برجسته و مطرح افغانستان بود و خود استاد «مایل» هم از دوران جوانی برای ادامه تحصیل به ایران آمد و در دانشگاه فردوسی مشهد مشغول شد. چند سال بعد در همین کشور ازدواج کردو مشغول به کار شد.
وی ادامه می دهد: حوزه اصلی پژوهش استاد مایل، شامل عرصه هایی چون عرفان اسلامی و تصحیح متون و نسخه شناسی است. وی آثار بسیاری در هر دو حوزه دارد. یکی از کتاب های او «تاریخ نسخه شناسی و تصحیح انتقادی نسخه های خطی» است و یکی از تصحیح های معروفش نیز «شرح مثنوی مولوی موسوم به مخزن الاسرار» نوشته «ولی محمد اکبرآبادی» است که صاحب اثر، مثنوی معنوی را بسیار مفصل و حدود چهار یا پنج هزار صفحه شرح داده و استاد مایل آن را تصحیح کرده است.
کاظمی در خصوص سوابق استاد هروی این طور می گوید: استاد مایل مدتی در مشهد ساکن بود و با مراکز علمی ایرانی همکاری می کرد. 15 سالی نیز در تهران به سر برد و با مراکز انتشاراتی مختلف همکاری داشت. او به واسطه تسلط اش بر حوزه شناسایی نسخ خطی و متون کهن فارسی، بسیاری از آثار کهن این عرصه را از فراموشی نجات داد. وی با مراکز فرهنگی و علمی مهمی در ایران همکاری داشت.
کاظمی تاکید می کند: یکی از خصوصیات استاد مایل این است که در حوزه تصحیح متون از مراجع علمی این حوزه به شمار می آید. از ویژگی های دیگری که در کار وی به چشم می خورد این است که علاوه بر فن تصحیح متون، درباره ماهیت این بحث و نظریه های مختلف مربوط به آن، آثار برجستهای دارد.
وی به برخی آثار او اشاره می کند و می افزاید: یکی دیگر از کتاب های و ی «تاریخ و زبان افغانستان» است که از کتاب های مهم و پُربحث وضعیت زبان فارسی در افغانستان به شمار می آید. در این کتاب به این نکته پرداخته شده که زبان فارسی و دری دو زبان مختلف نیست و به طور مفصل به شرح دلایل آن پرداخته شده است. استاد مایل در کنار این که مشغول فعالیت های پژوهشی بود، طبیعتا به خاطر این که مهاجر است و تابعیت ایرانی ندارد، از یک طرف به عنوان دانشمند افغانستان مورد تقدیر جامعه فرهنگی ایران بوده است اما از طرف دیگر تنگناها و دشواری هایی که جامعه مهاجر با آن سروکار دارند، گریبانگیر وی نیز شد.
وی ادامه می دهد: برای مهاجران بازنشستگی وجود ندارد چون استخدام جایی نمی شوند، بنابراین به طور طبیعی در سنین کهنسالی هم باید با تمام انرژی کار کنند، درحالی که دشواری های کهولت سن مضاعف است و تداوم این وضعیت فرد را خسته و ذهن اش را افسرده می کند و بیش از هر چیزی به کارش صدمه می زند.
چالش چهره های فرهنگی و علمی در کهنسالی
وی با تاکید بر این که استاد مایل فردی بسیار شاخص، توانا و برجسته بوده که همچنان کانون توجه فرهنگی ایرانیان است، بیان می کند: در سنین کهولت، زندگی دشوارتر می شود و این سرنوشت تمام شخصیت های علمی و فرهنگی است که در پیرسالی با مشکلات معیشتی و حمایتی روبه رو شوند. اما آنها سرمایه همین جامعه هستند. باور داریم باید بشود از وجود امثال او همچنان استفاده کرد. حیف از دانشی است که وی بدان تسلط دارد اما کسالتها و بی مهری ها مانع عرضه آن می شود. این شاعر برجسته افغانستانی در خصوص شرایط فعلی استاد نیز چنین می گوید: ایشان چند روزی به خاطر خستگی ذهنی و افسردگی در بیمارستانی در مشهد بستری شد و حالا نیز مرخص شده است و با پسر بزرگش زندگی می کند. وی خاطرنشان می کند: حمایت از نخبگان مهاجر موضوعی مهم است. این افراد با دشواری های متعددی روبه رو هستند و دغدغه های جدی برای دوران بازنشستگی و از کار افتادگی خود دارند.
دغدغه های یک مهاجر
کاظمی با ذکر گلایه ای خاطرنشان می کند: مردم مهاجر اغلب مورد بی مهری قرار می گیرند، دشواری ها و سختی های اقامت و هزینه های مربوط به امور اقامتی و نداشتن یارانه و نبود امکان استخدام و بازنشستگی بخشی از مشکلاتی است که همه جامعه مهاجر با آن دست و پنجه نرم می کنند و هزینه های بیماری را هم به آن اضافه کنید. کاظمی ادامه می دهد: این بی مهری ها مختص استاد مایل نیست بلکه محدودیت هایی است که همه جامعه مهاجر با آن مواجه است. محمد سرور مولایی چند سال پیش از دانشگاه عملا بازنشسته شد و به خاطر تنگناهای قانونی از تدریس بازماند. استاد وهاب مددی هنرمند موسیقی بزرگ افغانستانی در دو دهه پیش ایران را به دلیل همین نگرانی ها ترک کرد. بنابراین، این مسئله مختص یک فرد نیست، این بی مهری ها، دشواری ها و تنگناها همیشه هست و اثراتش را نشان می دهد. این گزارش حاکی است؛ استاد مایل هروی مهر سال گذشته در مراسمی و در جمع شاعران ایرانی و افغانستانی در مشهد در شرح احوال خود گفته بود: این روزها به دلیل بیماری، زیاد حوصله سفر و حتی کار کردن ندارم و این بیحوصلگی به حدی رسیده که مدتی است حتی یک برگ از کتابهایی را که این سال ها عاشقانه مطالعه میکردم، نمیتوانم بخوانم. در 13 سالی که در تهران بودم، کارهایی انجام دادم و این کارها را به ناشر سپردم ولی شرایط بیماری به من اجازه پیگیری امور مربوط به نشر را بهصورت جدی نمیدهد.