چهل سال است که زندگیاش با هنر خوشنویسی عجین شده و به گفته خودش، این هنر همچون معشوقی دوست داشتنی، با زندگی اش پیوند خورده است. «احمد قائم مقامی» مدرس انجمن خوشنویسان مشهد است و زیر نظر استادان بزرگی همچون سید حسن امیر خانی، غلامحسین امیر خانی و علی شیرازی مشق خط کرده و تجربه اندوخته است.
پیوند زندگی با خطاطی
قائم مقامی که از سال 59 تا کنون مدرس انجمن خوشنویسان ایران در مشهد و نیشابور بوده است، درباره عشق و پیوندش با خطاطی و خوشنویسی میگوید: خوشنویسی را عاشقانه در زندگی پذیرفته ام نه تنها به عنوان خط بلکه به عنوان یک معشوق مجازی که با آن عمری زندگی میکنم. او که تاکنون 30 نمایشگاه انفرادی در داخل و خارج از کشور برگزار کرده است، ادامه میدهد: زندگی روزمره من حتی بیشتر از خانواده با این هنر عجین شده است و عاشقانه با خط زندگی میکنم. نمونههای زیبای خطاطی استاد، خود گویای این عشق است. وی درباره الهام گرفتن از استادان بنام این هنر میگوید: در تحقیقات 10 سالهای که داشتم، از میرعلی هروی به عنوان شاخصه دوران تیموری، میرعماد شاخصه دوره صفویه و میرزا غلامرضای اصفهانی به عنوان سردمدار این هنر در دروه قاجار الهام گرفتم و رد پای ایشان در تمام آثار من وجود دارد و شیوه کاری و هنری من نیز نزدیک به شیوه قدماست. صحبت اش را به گذشته میکشاند و درباره تاریخچه این هنر اضافه میکند: خوشنویسی در تعریف جزئی آن در ابتدا نه به عنوان یک هنر، بلکه به عنوان یک پیشه شناخته میشد. در گذر زمان صاحبان قلم به شکل تخصصی وارد این حرفه شدند و آن را وارد یک جریان عمیق کردند. خوشنویسی پس از آن دیگر به حوزه شغلی برنگشت و همچنان به عنوان یک هنر شناخته میشود.
تربیت 4 هزار خوشنویس
او از آثار خوشنویسان هنرمند ایرانی صحبت میکند که در موزههای دنیا به نمایش گذاشته شده است و در این باره بیان میکند: بسیاری از آثار هنر خوشنویسی ما، در خارج از ایران تجلی پیدا کرده است و حتی در آن کشورها تدریس میشود. این هنرمند خوشنویس که در این سالها شاگردان زیادی را تربیت کرده است، میگوید: بیش از چهار هزار شاگرد داشتم که به استادی انجمنهای خوشنویسی راه یافته اند و باعث افتخارم هستند. او به 24 نوع از انواع هنر خطاطی اشاره میکند و توضیح میدهد: از آن تعداد 21 نوع منسوخ شده و تقریبا از حلقه خوشنویسی دور افتاده اند. علت اش این است که این هنر یا با مرگ و میر هنرمندان به نسلهای دیگر انتقال نیافته یا به طور خاص جایگاهی بین مردم پیدا نکرده است. او میافزاید: امروزه خطوط اساسی ما خطوط چهار گانه یعنی ثلث، نستعلیق، شکسته و نسخ است و مادر همه آنها خط نستعلیق است که مشکل ترین نوع این هنر نیز به شمار میرود. وی که در آخرین نمایشگاهش آثاری برگرفته از متون قرآنی و اشعار شاعرانی همچون سعدی، حافظ و صائب را به نستعلیق نگارش کرد، درباره پیوند خطاطی با دیگر هنرها توضیح میدهد: ذات هنر هرگز خدشه برنمی دارد چون عزت آن از جای دیگری است. خوشنویسی هنری فاخر است و با هر هنری که تلفیق شود، در خدمت اش قرار میگیرد و آن هنر را ارتقا میدهد.
نمی خواهند بیدار شوند!
بحث حمایت نکردن از هنرمندان، گرچه قدیمی است اما هنوز صحبت درباره آن رنج آور است ولی پرداختن به آن رسالتی مهم. قائم مقامی در این باره لب به گلایه میگشاید و میگوید: مسئولان باید بدانند تاج سروری فقط بر سر هنرمند زیبنده است، پس باید از او حمایت کنند و تنها به خواندن شعر و گفتن این که «هنر تاج سر آفرینش است» بسنده نکنند.
سر زلف خط نایدآسان به کف
گلایههای استاد گرچه تلخ اما هشداری است تا شاید وام داران این حوزه را به فکر چارهای بیندازد. این هنرمند میپرسد «چرا کسانی که باید حمایت کنند بیدار نمیشوند؟» و ادامه میدهد: ریاضتی که من در راه این هنر کشیده ام، هیچ رئیس جمهوری نکشیده است! به قول «سلطان علی مشهدی»، در این راه «چهل سال عمرم به خط شد تلف/ سر زلف خط نایدآسان به کف». اگر جای سیاست مداران بودم، هنرمندان را حفظ میکردم زیرا آنها هستند که حقیقت تاریخ را ثبت میکنند. استاد قائم مقامی حرف هایش را این گونه ادامه میدهد: هنرمند امروز نباید برای کاغذ و مرکب بماند. من با 64 سال سن باید موقعیت اقتصادی و اجتماعی ام به قدری باشد که حتی نمایشگاه شاگردانم را هم تامین کنم اما خودم مشکل مالی دارم.
این را با درد میگوید، با درک بخوانیم. ..
او اضافه میکند: من این را با درد میگویم، آنها که دم از حقوق هنرمند میزنند، باید دردشان بیاید که هنرمندشان این گونه مینالد! حالا دیگر صحبتهای پایانی است و سفره درد دلی چهل ساله پهن شده است. این هنرمند خطاط میگوید: نام من در تاریخ ثبت میشود اما مدعیان ادب و هنر خواب اند! البته آنها خودشان را به خواب زده اند و از بیداری هنرمند میترسند. اگر امروز برای ناله من کاری نکنند، روزی خواهد رسید که فریادها جاری شود. من با خطم فریاد میزنم، چه آنها بفهمند چه نه!
گرچه تاریخ نام هنرمندان بزرگی را در خوشنویسی و خطاطی یدک میکشد اما گاه بی مهریهایی که زیبنده نیست دل هنرمند را میآزارد. بیش ازاین باید قدر سرمایههای هنر را دانست.