چهار عکاس برجسته مشهد؛ از فریمهای برگزیده خود از انقلاب مشهد میگویند
تعداد بازدید : 81
این عکسها بوی خون میدهند
نویسنده : شریعت
انقلاب 1357 مردم ایران، با مولفههای زیادی در اذهان ماندگار شده است. اتحاد مردمی که رهایی میخواستند. سرهای سبز و زبانهای سرخی که «آزادی» را در قالب شعارهای انقلابی فریاد میکشیدند. اما سهمی از ماندگاری هر واقعه تاریخی بر ذمه آدمهایی است که مسئولیت ثبت و ضبط تاریخ را برعهده دارند؛ چه روزنامهنگاران و چه تاریخنگاران. این وسط انقلاب 57 بیش از همه با عکسها و فیلمهایی که از آن ثبت شد، مانا گردید. فریمهایی که گواه تکه مهمی از سرگذشت این سرزمین هستند. با وجود این فریمها بود که دیگر کسی نتوانست مردمی بودن این جنبش را تکذیب کند و آن را دروغ بخواند. سیو هشتمین بهار انقلاب را بهانه کردیم تا سراغ مردانی برویم که از لنز دوربینشان، حرکت انقلابی مردم مشهد برای همیشه در تاریخ ثبت شده است:
قبل از آن که آتش گسترش پیدا کند، چند فریم ثبت کردم
حسین جعفرزاده یکی از عکاسان قدیمی مشهد است. آلبوم او بیش از همه پُر شده از عکسهای تاریخی از انقلاب در شهرمان. با وجود آن که در آن دوران پُر اختناق، عکاسی یک کار خطرناک بوده، اما وی برای ثبت تاریخ ، مخاطرات موجود را به جان میخرد و به دور از چشم ساواک و نیروهای امنیتی آن دوران، بیش از دو هزار عکس را ثبت میکند که عمدتا از تظاهرات مردمی و سبعیت رژیم پهلوی در مواجهه با این جنبش مردمی است. از او که میپرسیم فریم برگزیدهاش از میان این دو هزار عکس کدام است، کمی فکر میکند و میگوید: ماجرای به آتش کشیده شدن فروشگاه اتکا. او برایمان توضیح میدهد آن روزها که این فریم را ثبت کرده، جوانکی پُرشور بوده است؛«تظاهرکنندگان برای کمک به زخمیها، فروشگاه اتکا را به آتش کشیده بودند و موادغذایی موجود در آن را به داخل بیمارستانی که در جوار آن بود حمل میکردند، البته آن روز درگیری سنگین بود، حتی چند نفر در آن لحظه که مشغول عکاسی بودم، به من حمله کردند، اما هر طور بود توانستم عکسهایی را ثبت کنم.»وی ادامه میدهد: در این عکس شعلههای سرکش آتش را میبینید که محصول انفجار پیکنیکها بود.آن روز هیچ عکاسی به غیر از من در این صحنه حضور نداشت. در حالی که مشغول عکس گرفتن بودم بر شدت آتش افزوده شد، خوشبختانه قبل از آنکه خودم را از مهلکه نجات دهم، چند فریم خوب ثبت کردم.
یادگاری از یک داغ ماندگار
حمید عربلین یکی از عکاسان بزرگ و پیشکسوت شهرمان است. او که هزاران قطعه عکس در آلبومهای نفیسش دارد، یکی از عکاسان شاخص دوران انقلاب نیز بوده است و بسیاری از آثار او بعدها به دفعات برای انعکاس حرکتهای انقلابی مردم مشهد، در نشریات و روزنامهها به چاپ رسیده است. عربلین از فریم مورد علاقه خودش و ماجرایی که پشت آن نهفتهاست، اینطور میگوید: فریم مورد علاقه من راهپیمایی علما در کنار مردم است اما دیگر عکسهایم نیز پرماجرا هستند مثلادر یکی از روزهای انقلاب، راهپیمایی مردم از میدان 15خرداد به سمت چهارراه لشکر آغاز شد، مردم به خیابانها آمده بودند تا از ارتش بخواهند که به ملت و جریان انقلاب بپیوندد اما درگیریها بالا گرفت. مردم در چهارراه لشکر، چند تانک را از دست مزدوران رژیم گرفتند و به آتش کشیدند، بعد جمعیت تظاهرکننده وارد باغ استانداری شدند. من روی درخت در حال عکاسی بودم که دیدم مردم ماشینهای ارتش را به آتش کشیدند و شعار همبستگی سر دادند. وی ادامه میدهد: همان جا بود که از سمت میدان دکتر شریعتی (تقی آباد) چند تانک به سمت جمعیت گلوله شلیک کردند. من از کوچه استانداری وارد خیابان شدم، مردم زیادی با گلولههای تانک رژیم شاهنشاهی روی زمین افتاده و شهید شده بودند. حال خوبی نداشتم، تلاش کردم از این معرکه خونین دور شوم. وقتی به خودم مسلط شدم، دیدم که به میدان ده دی رسیدهام. مردم دوباره راهپیمایی را آغاز کرده بودند و شعار میدادند و من به عنوان تنها عکاس حاضر در این روز توانستم این وقایع را به ثبت برسانم. از آن وقایع عکسهایی برایم باقی مانده که هربار دیدنشان داغی را در من زنده میکند.
ماجرای شلیک گلوله به سمت یک عکاس
محمدرضا عطایی یکی دیگر از عکاسان انقلاب مشهد است که بیش از 3هزار عکس از وقایع انقلاب در مجموعه خود دارد و این روزها بخشی از این عکسها را در قالب کتاب انقلاب مشهد 57تا 59 منتشر کرده است. او تاکید دارد که در آن دوران، نه به سفارش جایی که برای دل خودش عکاسی میکرده است.
اما قصه فریم مورد علاقه او بدین شرح است: یکی از خاطرهانگیزترین عکسهایی که گرفتم مربوط به واقعه 9و 10دی ماه بود. یکی از همان روزهایی که رژیم خشونت به خرج میداد و مردم هم به تلافی، تانکها را به آتش میکشیدند. خاطرم هست آن روز چند بار از سوی نیروها تحت تعقیب قرار گرفتم تا دوربینم را بگیرند. بالاخره خودم را به بالای دیوار مقابل استانداری رساندم، یکی از تانکها یک گلوله به سمت من شلیک کرد. اما موفق نشد و در همان لحظات پُر اضطراب بود که چند فریم را به یادگار ثبت کردم. آن فضای شلوغ و پُرهیاهو هرگز از یاد من نخواهد رفت.
تلخترین فریمها از آدمکشی رژیم شاهنشاهی
علی اصغر نعیم آبادی عکاس و فیلمبردار انقلاب مشهد نیز که فیلمها و عکسهای فراوانی را از آن دوران ثبت و ضبط کرده است، از واقعه آذر سال ۵۷ و ثبت یک فریم خاص میگوید: آن روزهای خونین بودند که پیروزی انقلاب را رقم زدند. خاطرم هست، مردم مجسمههای شاه را در میادین شهدا، تقیآباد و بیمارستان امام رضا(ع) سرنگون کردند و روز بعد که مصادف با عاشورای حسینی بود، در راهپیمایی باشکوهی با سر دادن شعار «مرگ بر شاه» لرزه براندام مزدوران رژیمانداختند. در ۲3 آذرماه 57، در پی تحصن پزشکان، نیروهای ارتش و ساواک از سمت میدان عدل خمینی و در جنوبی بیمارستان امام رضا(ع) وارد این مرکز درمانی شدند و با شکستن شیشه خودروهای پارک شده، پنچر کردن لاستیکها و ضربه زدن با سر نیزه به بدنه خودروها، به بخش اطفال و بخش بیماریهای داخلی که در مجاورت یکدیگر قرار داشتند، حمله و فضای رعب و وحشت در بیمارستان ایجاد کردند. این واقعه به شهادت تعدادی از کودکان و یکی از مبارزان منجر شد. من در تمام این صحنهها حضور داشتم و عکاسی و فیلمبرداری میکردم. این فیلمها و عکسهایی که از روی آنها تهیه شد، تا همیشه تلخترین فریمهایی خواهند بود که ثبت کردم.