27 مرداد 1319 | درگذشت کمال الملک نقاش معروف ایرانی
محمد غفاری معروف به کمالالملک یکی از مشهورترین شخصیتهای تاریخ هنر معاصر ایران بهشمار میآید. او پس از ترور ناصرالدین شاه چندسالی در موزههای رم و پاریس به رونگاری از آثار نقاشان بزرگ پرداخت و همزمان با انقلاب مشروطه به ایران بازگشت و در نیشابور وفات یافت.
27 مرداد 1367 | برقراری آتش بس میان ایران و عراق
جنگ تحمیلی عراق با ایران، طولانیترین جنگ متعارف در قرن بیستم میلادی و دومین جنگ طولانی این قرن پس از جنگ ویتنام بود که از ۱۳ شهریور ۱۳۵۹ آغازشد و تا 27 مرداد 1367 ادامه پیدا کرد.ایران و عراق در سال ۱۳۶۹ و پیش از حمله عراق به کویت، توافق صلح امضا کردند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
یکی از همراهان امام رضا(ع) از مدینه تا توس میگوید:مأمون، رجاءبن ضحاک را مأمور کرده بود امام رضا (ع) را از مدینه به خراسان بیاورد. لحظه به لحظه مراقب آقا بود تا اینکه وقتی به مرو رسیدیم، در مجلسی مقابل مأمون ایستاد و اینچنین گفت: «به خدا قسم از او متقیتر ندیدم! دایم در دعا و راز و نیاز بود. بعد از نماز صبح تسبیح میگفت. سجده میکرد و صد بار شکر...آخر شب بلند میشد، مسواک و وضو و نماز و استغفار کار هر شبش بود. در قنوت 70 مرتبه استغفار میکرد. در رختخوابش قرآن میخواند و اگر به آیهای در وصف بهشت یا جهنم میرسید گریه و از خدا بهشت طلب میکرد و از آتش به او پناه میبرد...»
منتهی الآمال
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در آیه 38 و 39 سوره «دخان» میخوانیم:
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا لاَعِبِینَ
مَا خَلَقْنَاهُمَآ إِلَّا بِالْحَقّ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ
و ما آسمانها و زمین و آن چه را بین آن هاست به بازى نیافریدیم.
ما جز بر اساس حق آسمان و زمین را نیافریدیم، ولى اکثر مشرکان نمىدانند.
استاد قرائتی پیامهای این آیه را این چنین بیان میکند:
هستى هدفدار است، پس ما نباید بىهدف باشیم.
هدف هستى جز حق نیست، اگر هدف از خلقتِ چیزى را درک نکردیم مشکل در فهم و محدودیت ماست.
فرد حکیم در کار خود منتظر قضاوت و داورى مردم نیست.
علم واقعى، پى بردن به حقانیت و حکمت کارهاى الهى است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
هنگامی که زندگی میکنیم هیچ چیز رخ نمیدهد. صحنهها عوض میشوند، آدمها میآیند تو و میروند بیرون، همه اش همین. هرگز آغازی در بین نیست. روزها بی خود و بی جهت به روزهای دیگر افزوده میشوند، این افزایش، بی پایان و یکنواخت است.
زندگی کردن همین است.
ژان پل سارتر، فیلسوف فرانسوی
قطعهای که از سارتر نقل شد، متعلق به نخستین رمان او «تهوع» (1938) است. رسالهای است درباره حیات بشر که به شکل رمان نوشته شده. داستانش از این قرار است که مردی به تدریج علاقه اش را به هر چیزی که تا پیش از این برایش معنا و مفهوم و ارزش داشته، از دست میدهد. دچار حالت تهوع ذهنی میشود و میخواهد تمام این پوچی و بی معناییِ بی پایان را بالا بیاورد. در اواخر داستان مرد به این مفهوم میرسد که او نباید انتظار کشف معنای زندگی در خارج از وجود خودش را داشته باشد و باید شخصا این معنا را درون خود خلق کند و این آزادی و اختیار، به واسطه مسئولیت شخصی که در پس خود دارد، ترسناک و اضطراب آور است.
«هربار که معنی زندگی را فهمیدم، عوضش کردند»
نوشته: دانیل مارتین کلاین
ترجمه: حسین یعقوبی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
Out of regard or respect for someone or oneself; for the benefit, advantage, or good of oneself or another person.
به خاطر (کسی)، محض رضای (کسی)
مثال:
I made a meatless dinner for John's sake; he's a vegetarian.
به خاطر جان غذای بدون گوشت پختم، آخه اون گیاهخواره.
I have to earn a living for my family's sake.
محض خاطر خانوادهام من باید پول در بیارم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اگر خاطر تان باشد، جناب «عمو شاطر» خان روز گذشته در تنورش از اهمیت مراسم «کلنگزنی» در کشورمان گفت و این که چطور میشود که مراسم کلنگ زنی، بعضا از خود پروژه هم مهمتر میشود. در همین راستا امروز عکسی برایتان منتشر میکنیم که نشان میدهد سرپرست وزارت آموزش و پرورش که قبلا معاون استاندار خراسان رضوی بود به همراه استاندار سیستان و بلوچستان که قبلا فرماندار مشهد بود، به همراه دو مسئول دیگر این استان مشغول کلنگ زنی یک پروژه هستند.
عمو شاطر ضمن تشکر از خیران عزیز سیستان و بلوچستان که دغدغه تحصیل دانش آموزان در نقاط محروم را دارند، با این مراسم کلنگ زنی چهار ترکه این طور مزاح کرده است:
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
این روزها زیاد میشنویم که حال کره زمین چندان خوب نیست و زبالههای قابل بازیافت و غیرقابل بازیافت روز به روز بیشتر میشوند. راه حل این است که تا حد امکان زباله و پسماند کمتری تولید کنیم. چگونه؟ نکات زیر میتواند کمک کننده باشد:
جزو آن دستهای هستید که زیاد تشنه میشوند و آب مینوشند؟ برای کم کردن استفاده از لیوانهای پلاستیکی، میتوان مقدار آب مصرفی را داخل یک بطری شیشهای ریخت و با خود همراه داشت.
همراه داشتن ظرف و لیوان شخصی هم در سفر و محل کار، میتواند میزان پلاستیک مصرفی را پایین بیاورد. ظرفهایی از جنس بامبو در بازار هست که ارزان و سبک هستند و حملونقلشان هم آسان است.
به جای ریختن میوه، سبزیجات و خوراکیهای دیگر در پلاستیکهای جداگانه، آنها را در ظروف دربسته یا در یک کیف پارچهای بگذارید. همراه داشتن کیف پارچهای برای خرید هم، تمهید مهم دیگری است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
نجات معجزهآسا
گودنیــوز | مردی که در بیابان رو به مرگ بود، توسط یک دوچرخه سوار نجات پیدا کرد. گرگوری رندالف 73 ساله برای گشت و گذار به بیابانهای لیک کانتی، واقع در ایالت اورگان رفته بود. اما نمیدانست که برای چنین سفری باید تجهیزات لازم همراه داشته باشد. بنابراین وقتی جیپش در وسط بیابان خراب شد و تلفن همراهش آنتن نداشت، چهار روز در بیابان سرگردان بود. وقتی دوچرخه سوار پورتلندی، توماس کینونس او را پیدا کرد، رندالف گرمازده و آفتاب سوخته و نیمه بی هوش روی زمین افتاده بود. توماس که برای این مواقع کاملا آماده بود، سریع چادرش را برپا کرد، به رندالف آب و خوراکی داد و با دستگاه جی پی اس درخواست کمک فرستاد.
یک ماجرای واقعی، شبیه سکانسی از یک فیلم
اسانی اسکایز | مردی یک خانواده چهار نفری را از دست گرگ نجات داد. یک خانواده اهل نیوجرسی، در چادرشان در پارک ملی بنف کانادا خوابیده بودند که با حمله یک گرگ روبهرو شدند. مادر خانواده میگوید: همسرم سریع خودش را جلوی ما قرار داد و با گرگ درگیر شد، گرگ چادر و دست و بازوی او را پاره کرد و من خودم را روی بچه هاانداخته بودم و با جیغ درخواست کمک میکردم. تا این که از کمپ کناری، مردی به کمک همسرم آمد و گرگ را فراری داد. ما هم سریع خودمان را به ماشین آن مرد رساندیم که بعدها فهمیدیم اسمش راس است. اکنون این خانواده در بیمارستان هستند و قدردان راس که جان پدر خانواده را نجات داد.
خوش به حال بیماران این بیمارستان!
گودنیوز| بیمارستانها معمولا مکانهای استرس آوری هستند. بوی الکل و صدای وسایل فلزی پزشکی و. .. همه میتوانند دلشوره آور باشند و حال مریض و همراهانش را بیش از پیش خراب کنند. بنابراین وقتی یک شرکت طراحی در سنگاپور، پروژه طراحی و ساخت یک بیمارستان را دریافت کرد که «فشار خون مردم را پایین بیاورد»، یک باغ بزرگ و سبز ساختند که اتفاقا خیلی خوب هم جواب داد. بیش از 700 گونه گل و گیاه خوشبو و زیبای بومی در بیمارستان «کو تک پات» سنگاپور کاشته شده که آن را منحصر به فرد کرده است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
الیگودرز در ۱۵۳ کیلومتری خرمآباد قرار دارد. به الیگودرز که برسیم، ۹۷ کیلومتر تا آبشار برنجه راه داریم. این آبشار در روستای چندهزارساله پیرامام قرار دارد؛ در منطقهای به اسم شولآباد. شولها، از طوایف لر بودند و در زمان قدیم در این منطقه زندگی میکردند. براساس برخی گزارشها، ارتفاع آبشار ۷۹۶ متر است که یکی از بلندترین آبشارها در آسیا به حساب میآید. طبیعت اطراف آبشار خیلی دیدنی است. انجیر، گلابی کوهی، زالزالک و درخت کوهی از درختهای این منطقه هستند و بهارها، لالههای وحشی، زیبایی فضـا را دوچندان میکند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
هیچیک از ما دوران جنینی خود را به یاد نداریم. حیاتمان بدون آن که کمترین شناختی از محیط پیرامون خود داشته باشیم، در دنیای کوچک و رازآلودی شکل میگیرد، رشد میکند و در نهایت با تولد، آغاز میشود. در این میان ارتباط روحی و جسمی جنین با مادر خود، یکی از شگفت انگیزترین مراحل خلقت است. حالا تصور کنید که مادری با استفاده از این ارتباط، قبل از به دنیا آمدن کودک خود، شروع به معرفی و توصیف دنیایی کند که بچه قرار است در آن متولد شود و شروع به زندگی کند. این کتاب، به روایت اول شخص و در قالب نامهای از سوی یک مادر که به جنینی که در رحم دارد، نوشته شده تا فرزندش را از تلخی و شیرینی جهان، آگاه کند. کتاب «نامه به کودکی که هرگز زاده نشد» که توسط اوریانا فالاچی نویسنده و خبرنگار ایتالیایی سالها قبل، در سال 1975 نوشته شده، توسط نشر نگاه با ترجمه زویا گوهرین به قیمت 15000تومان منتشر شده است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
چینی: هنگامی که خشم حرف میزند، عقل چهره خود را میپوشاند.
اسپانیولی: حقیقت و گل سرخ هر دو خار دارند.
آفریقایی: ممکن است دروغ یک سال بدود ولی راستی در یک روز از او جلو میافتد.
آلمانی: بهتر است دوباره سؤال کنی تا این که یک بار راه اشتباه بروی.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دو هفته گذشت. شرمن هنوز از خودش چیزی نگفته بود و صرفا به سوالات روزمرهای که از او میکردند، جواب میداد. با این حال، وسایل و دستگاههای مغازه یا درست شده بودند یا حداقل بهتر از قبل کار میکردند؛ اجاق گاز، تُستر، ماشین ظرف شویی، تلفن، تابلوی نئون «باز است»، چشم الکترونیکی در ورودی، قهوه جوش برقی، آسیاب دستی و صندوق پول. داگلاس به ارزش فوق العاده تواناییهای شرمن پی برده بود و تعجب میکرد چطور قبلا بدون او از پس کارها بر میآمده. با این حال، حضورش هنوز کمی آزار دهنده بود، چون هیچ وقت نه از گذشته اش چیزی میگفت، نه از کس و کارش و نه از دور و بریها و آشناهایش. از مغازه هم پا بیرون نمیگذاشت. این بود که داگلاس کم کم به این فکر افتاد که نکند او از دست پلیس فراری باشد...
خوبی خدا
داستان تعمیرکار
نوشته: پرسیوال اِوِرت
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
آوردهاند که روزی همسر هارون الرشید در راه، بهلول را دید که با کودکان بازی میکرد و با انگشت بر زمین خط میکشید. پرسید: چه میکنی؟ گفت: خانهای در بهشت میسازم. پرسید: این خانه را میفروشی؟ گفت: آری. پرسید: قیمت آن چقدر است؟ بهلول مبلغی ذکر کرد. فرمان داد که آن مبلغ را به بهلول بدهند و رفت. بهلول زر بگرفت و بر فقیران قسمت کرد. شب هارون الرشید در خواب دید که وارد بهشت شده و به خانهای رسید و چون خواست داخل شود او را مانع شدند و گفتند این خانه از آن همسر توست. دیگر روز هارون ماجرا را از همسرش بپرسید. او قصه بهلول را باز گفت. هارون نزد بهلول رفت و او را دید که با اطفال بازی میکند و خانه میسازد. گفت: این خانه را میفروشی؟ بهلول گفت: آری. هارون پرسید: بهایش چه مقدار است؟ بهلول چندان مال نام برد که در جهان نبود. هارون گفت: به همسرم بهاندک چیزی فروختهای. بهلول خندید و گفت: او ندیده خریده و تو دیده میخری؛ میان این دو، فرق بسیار است.
گلستان سعدی | در فضیلت قناعت
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شاه جرج دوم (با لُکنت): میدونی؟ اگه من پادشاهم پس قدرتم کو؟ میتونم دولت تشکیل بدم؟ میتونم مالیات وضع کنم؟ اعلام جنگ کنم؟ نه. با این همه من در جایگاه قدرتم. چرا؟ چون مردم فکر میکنند من میتونم زبانشون باشم. ولی من حتی نمیتونم حرف بزنم!
سخنرانی پادشاه
کارگردان: تام هوپر
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.