با هماهنگی هایی که انجام شده بود، صبح زود خودم را به پادگان می رسانم؛ پادگانی بزرگ از مجموعه های قرارگاه عملیاتی ارتش در شمالشرق. پس از چند روز بارانی هوا خیلی مطبوع و دلچسب به نظر می رسد. یگان های مختلف قرارگاه شمالشرق ارتش در حال تمرین برای رژه روز 29 فروردین (روز ارتش) هستند. قرار است فرمانده ارشد قرارگاه برای دیدن سان از رژه نیروها تا دقایقی دیگر وارد میدان شود. فرمانده میدان آخرین نکات و هماهنگی ها را به نیروها و
یگان ها یادآوری می کند. فرماندهان یگان های وابسته به قرارگاه نیز ابتدای میدان منتظر ورود فرمانده اند. امروز قرار است با فرمانده به مناسبت روز ارتش جمهوری اسلامی ایران گفت و گو کنم. فرمانده گردان ها در حال دادن آخرین تذکرات به نیروهایشان هستند تا آن ها با اجرای درست رژه، مقابل فرمانده آبروداری کنند. نوبت اولی بود که در پشت صحنه رژه نظامی یگان های ارتش حاضر می شدم، این جا همه چیز به قاعده همان نظم و انضباط ارتشی هاست که به نوعی همه ما آن را دیده و درباره اش شنیده ایم. فرمانده سرتیپ دوم ستاد امیر «رضا آذریان» وارد میدان می شود، فرماندهان یگان ها با ادای احترام نظامی او را تا مقابل تمثال شهدا و پس از آن تا جایگاه همراهی می کنند. گروه موزیک در حال نواختن است و برای هر بخش موزیک تغییر می کند تا امیر «آذریان» در جایگاه قرار گیرد، یکایک رسوم و دستورهای نظامی توسط فرمانده ارشد و فرمانده میدان انجام می شود. تماشای این صحنه ها که هر کدامش مفهوم و معنای خاص خود را دارد، حداقل برای من خیلی جذاب است. فرمانده در جایگاه قرار می گیرد و پس از اجرای آیین آغاز، دقایقی را به سخن گفتن می پردازد. تبریک روز ارتش، ادای احترام به ساحت شهدا و امام راحل، تجدید پیمان با فرمانده کل قوا، اعلام همبستگی با سپاه پاسداران و اعلام انزجار از آمریکا و رژیم صهیونیستی محور سخنان اوست.
سرانجام با دستور او یگان ها آماده رژه می شوند. اولین رژه را گروه موزیک انجام می دهد. فرمانده از سرودی که می خوانند لذت می برد و از فرمانده گروه موزیک درباره شاعر و سازنده موزیک می پرسد و او را تحسین می کند. فرمانده گروه موزیک برای اجرای روز رژه 29 فروردین از فرمانده قرارگاه در انتخاب سرود کسب تکلیف می کند که فرمانده نظرش را می دهد. یگان ها نوبت به نوبت رژه را انجام می دهند و فرمانده موارد لازم را به فرماندهان یگان ها تذکر می دهد. کوچک ترین اشکال و ایرادهای رژه از چشم فرمانده دور نمی ماند. او با جدیت و صدایی رسا نقص ها را گوشزد می کند: «نفر ششم ردیف 4 شمشیر را درست بگیر... نفر سوم ردیف دوم پا را محکم تر به زمین بکوب...»، «سرها بالا» و...
فرمانده تشویق هم می کند که البته تعداد تشویق ها و احسنت گفتن هایش خیلی بیشتر است. وقتی از او درباره تذکرهایش می پرسم، می گوید: «نظم و انضباط لازمه ارتش است و حضرت امام در پیام تاریخی شان در فروردین 58 در کنار همه مواردی که فرمودند، ارتش را به رعایت نظم توصیه کردند...». با پایان رژه یگان ها، فرمانده آخرین نکات و تذکرات را می دهد، به نیروهایش خداقوت می گوید و تشکر می کند و از آن ها می خواهد که برای هرچه باشکوه تر و بهتر شدن رژه روز بیست و نهم تمام تلاش شان را به کار گیرند. به مناسبت 29 فروردین، روز ارتش جمهوری اسلامی با امیر سرتیپ دوم «رضا آذریان» فرمانده قرارگاه منطقه ای نیروی زمینی ارتش در شمالشرق، امیر «مرتضی محمدی» جانشین قرارگاه، سرهنگ «محمود سهی» فرمانده پایگاه هوانیروز مشهد و سرهنگ محمد نجاتی فرمانده تیپ 377 شهید حبرانی همکلام شدم و روایت های این سربازان فداکار وطن را شنیدم و نوشتم...
از دیار سعدی و حافظ
امیر«مرتضی محمدی» جانشین قرارگاه ارتش در شمالشرق است.در تمرین امروز رژه یگان ها، سرش خیلی شلوغ است و گاهی برای برخی هماهنگی ها تا آن سوی میدان می دود. او 51ساله و اهل استان فارس و حدود سه سال است که با داشتن مسئولیت جانشینی قرارگاه شمالشرق، در مشهد زندگی می کند. می گوید: «پس از حضور در بیشتر نقاط کشور، خدمت در جوار حرم حضرت رضا(ع) را پاداش و تشویقی پایان خدمتم می دانم.»
در 30سالی که در ارتش خدمت کرده اید، به این هم اندیشیده اید که یک روز بگویند شهید «مرتضی محمدی»؟
نه تنها من، بلکه هر شخص نظامی از آن روزی که این لباس را به تن می کند، خودش را آماده می کند تا در هر لحظه ای جانش را فدای ملت اش کند و همواره دعایمان همین بوده که ان شاءا... پس از خدمت ایثارگرانه و صادقانه، خداوند فیض عظیم شهادت در راهش را نصیب مان کند و حقیقتا آرزومندیم حضرت پروردگار این دعای ما را مستجاب کند... .
در همه دوران خدمت و زندگی، آیا بوده شهیدی که همواره یادش در ذهن و خاطرتان جای گرفته باشد؟
بله، طی سال های خدمتم در ارتش جمهوری اسلامی و قبل از آن که به عنوان بسیجی به جبهه بروم، از هم دوره ای ها و هم کلاسی های عزیزم تعداد زیادی بودند که شهادت نصیب شان شد و از بیشتر آن ها خاطراتی در ذهنم مانده است اما چند شهید هستند که به دلایل مختلف هیچ گاه از خاطرم نمی روند، از جمله شوهرعمه ام شهید بزرگوار علی رمضانی که با وجود داشتن پنج فرزند اما باز هم عرصه دفاع و خدمت را رها نکرد. در خاطرم هست که او یک وانت نیسان داشت که تنها وسیله امرار معاشش بود، آن را رها کرد و به عنوان جهادگر به جبهه اعزام شد که پس از حدود بیش از یک سال به فیض شهادت نایل آمد. هرگاه مشی و مرام و شخصیت او به یادم می آید، به این می اندیشم که شهدا از شمار بهترین ها و ناب ترین ایمان ها انتخاب می شدند.
یک جمله به مردم ایران بگویید.
به مردم عزیزمان می گویم مطمئن باشید تا فرزندان شما در نیروهای مسلح و ارتش جمهوری اسلامی هستند، شما هیچ نگرانی بابت کوچک ترین تعرض به خاک کشورمان را نداشته باشید. ما در سایه ولایت فقیه با تمام تلاش و شب بیداری هایمان نخواهیم گذاشت دشمنان لحظه ای نگاه چپ به مردم و این آب و خاک کنند.
خلبان خنده رو با 1050 ساعت پرواز
چهره ای خنده رو، متین و مهربان دارد. اهل خراسان و تربت حیدریه است. سرهنگ «محمود سهی» فرمانده پایگاه هوانیروز مشهدمقدس است که دقایقی را با او همکلام می شوم. او اکنون 52سال دارد. از سال 65 وارد ارتش شده است و پس از گذراندن دوره های تخصصی نظامی، از سال 72 به عنوان خلبان بالگرد در ارتش جمهوری اسلامی خدمت می کند.
جناب سرهنگ، تا امروز چند ساعت پرواز کرده اید؟
حدود هزار و 50ساعت با بالگرد 214 پرواز کرده ام که وظیفه هلی برد و تیم آتش را دارد.
در دفاع مقدس حضور داشتید؟
سال 64 به عنوان بسیجی در منطقه کردستان حضور داشتم.
یک جمله به همسرتان بگویید.
واقعا باید از همسرم و فرزندانم که در تمام این سال ها من را همراهی کرده اند صمیمانه تشکر کنم. از آن روزی که خدمتم را شروع کردم، در نقاط مختلف کشور از صبح تا غروب در پایگاه بودم، خانواده ام به ویژه همسرم با بردباری و شکیبایی باعث شدند با خاطری آسوده در محل خدمتم به وظایفم عمل کنم.
از سرهنگ می خواهم با شنیدن کلماتی که می گویم، حرف و برداشت اش را برایم بگوید.
صیادشیرازی: نشانه ای بزرگ از شجاعت و از خودگذشتگی.
سیل: امیدواریم در کنار آسیب هایی که داشته، بتوانیم ازنعمت های بزرگ آن به بهترین نحو بهره ببریم و تمام تهدیدهایش را به فرصت تبدیل کنیم.
پادگان: نظم و انضباط
شهادت: اوج عزت یک انسان
یک آرزوی محمود سهی: عاقبت به خیری در راه اسلام و مسلمین
تا آخرین قطره خون جانفدای مردمیم
از دیگر فرماندهان به نظر سن و سال بیشتری دارد. در طول رژه که در جایگاه مستقر بود، در حال یادداشت نکاتی بود که فرمانده درباره جزئیات رژه به نیروها تذکر می داد. قد و قامت رشیدش او را در لباس زیبای ارتش به فرمانده ای دوست داشتنی تبدیل کرده است. این را از لابه لای حرف های یکی از نیروهای تحت امرش متوجه شدم.
سرهنگ «محمد نجاتی» 33سال است که لباس جهاد به تن دارد و اکنون فرمانده تیپ 37 متحرک هجومی شهیدحبرانی مشهد است.
جناب سرهنگ پس از همه این سال های حضورتان در ارتش، ارتشیان را چگونه توصیف می کنید؟
با توجه به سابقه طولانی که توفیق خدمت در ارتش جمهوری اسلامی را داشته ام، به جز ایثار و از خودگذشتگی و خلوص نیت برای انجام وظایف، چیز دیگری در میان ارتشیان ندیده ام. در هر جایی که قرار بوده حضور داشته باشند از جانشان مایه گذاشتند که البته این حضور، تنها در میدان رزم خلاصه نمی شود. در میدان امداد، در طرح های مردمیاری در حوادث طبیعی و غیرمترقبه در برف و کولاک و هر جایی که لازم بوده، ارتش و ارتشیان وظیفه خودشان را به نحواحسن انجام داده اند.
یک جمله به همسرتان: در تمام سال های زندگی و در نقاط مختلف کشور که خدمت کرده ام، همسرم بهترین همراه و پشتیبانم بوده است و اگر حمایت او نبود حتما نمی توانستم وظایف ام را به درستی انجام دهم. اگر بگویم همسرم بیشتر از من در صحنه خدمت بوده است، اغراق نکرده ام و از این بابت خودم را مدیون او می دانم و قدردانش هستم.
یک جمله به مردم بگویید.
ما با تمام وجود و تا آخرین قطره خونمان برای مردم کشورمان خواهیم ایستاد. برای ملت هستیم، در کنار ملت هستیم و افتخار می کنیم که ملت همیشه پشتیبان ما بوده است. ملت بداند که ما جانفدای شان هستیم.
صمیمانه با امیر «رضا آذریان»
فرمانده ای که می گوید خستگی در ما وجود ندارد
امیر، به نظر حضرتعالی «ارتش جمهوری اسلامی» در سال 1398 چه تعریفی دارد؟
ارتش همچون همیشه ارتشی ولایتمدار، عدالت محور و شاسته سالار است و بی شک ارتش جمهوری اسلامی ایران مقتدرترین و قوی ترین ارتش در منطقه و دنیاست.
به نظر شما چرا ارتش و ارتشیان نزد عموم مردم محبوب اند و مردم آن ها را دوست دارند؟
به طور قطع مهم ترین دلیل اش را می توان در مردمی بودن این نهاد جست وجو کرد. ارتش جمهوری اسلامی همواره برای ملت و پشتیبان ملت بوده است. همین موضوع باعث شده است که مردم نیز همواره ارتش را چه در رزم و غیررزم حمایت و پشتیبانی کنند و ارتش نیز همیشه یار و یاور و خادم مردم عزیز کشورمان بوده و خواهد بود.
همان طور که می بینید، در هر نقطه از کشور اگر حادثه و اتفاقی رخ می دهد ارتش جمهوری اسلامی از اولین گروه هایی است که به یاری مردم می شتابد که همین گونه هم باید باشد. در حادثه سیل استان گلستان نیز همین گونه بود، قبل از این که حضرت آقا فرمان دهند، ما از مشهد از اولین گروه هایی بودیم که در گلستان مستقر شدیم و در همین مدت خدمات متعددی داشتیم، از جمله چندین پل را احداث کردیم.
روی کلامتان در سال 98 به برادر سپاهی تان چیست؟
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از بازوان تنومند نظام جمهوری اسلامی است و ارتش نیز به همین گونه. این دو بازو به یکدیگر متصل هستند و هیچ احد الناسی نمی تواند به این همبستگی خدشه وارد کند چه ترامپ باشد و چه دیگران. البته دشمنان ما تجربه این همبستگی را دارند و در میدان های مختلف آن را دیده اند، هرچه بیشتر تهدید و تحریک کنند ما بیشتر و بهتر منسجم و قدرتمندتر می شویم. سپاه و ارتش از آن بیدها نیست که با این حرف ها بلرزد. ما تجربه هایی همچون دفاع مقدس را از سر گذرانده و امروز قدرتمندتر از همیشه ایم.
امیر از کار روزانه خسته هم می شوید؟
باور کنید آن قدر در مجموعه درگیر کار هستیم که گاهی نمی دانیم چگونه زمان می گذرد و کی ظهر و شب می شود. انگار خستگی در تن ما وجود ندارد. ضمن این که اگر در چنین مجموعه ای سرباز من احساس کند فرمانده اش خسته و بی رمق است، این خستگی در او هم نفوذ می کند ولی وقتی این انرژی و توان را در فرمانده اش می بیند بی شک او هم روحیه می گیرد و توانش دوچندان می شود.
اگر یک آرزو داشته باشید آن چیست؟
هر آن که در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران این لباس رزم و جهاد را پوشیده است به ویژه اگر دوران دفاع مقدس را درک کرده باشد، به طور قطع جز «شهادت» آرزوی دیگری ندارد.
پس از این همه سال کار سخت و فشرده نظامی، اگر بخواهید یک جمله به همسرتان که همیشه همراهتان بوده است بگویید، چیست؟
به همسرم می گویم برای همیشه دوست ات دارم چرا که تو همیشه پشتیبانم بودی و در همه این سال ها بنا به دستور فرماندهانم هر کجا که برای حضور و خدمت ماموریت یافتم، همراهم بودی و همچنان هستی.
از امیر آذریان می خواهم با شنیدن کلماتی که می گویم حرف دلش را به زبان بیاورد:
صیاد شیرازی: الگو، نخبه و نمونه ارتشی
شهادت: آرزو و افتخار ماست
پادگان: خانه ما
سرباز: دوست و رفیق ما
نقشه جمهوری اسلامی ایران: قلب ما
ترامپ: دیوانه است
امیر جمله پایانی تان چیست؟
اگر ما می گوییم سرباز ولایت هستیم همه بدانند که با ولایت زنده هستیم و تا زنده هستیم رزمنده هستیم.