کبوتر بی‌بام

بال‌هایت را به دوش بگیر

درخت‌های مجاور خانه را بی‌باورم

آن‌ها سال‌هاست 

گوش به پای رهگذرانی دارند

که بی‌مقصدند

شهین راکی

 

جانباز سعیدی روایت می‌کند: «مرحله دوم عملیات فتح المبین بود، سال 61... ساعت حدود 4:30 صبح بود که عملیات آغاز شد. دشمن امان‌مان نداد، توپ و خمپاره بود که زمین و زمان را پر از دود و آتش کرده بود. هوا گرگ و میش بود. چشمم به گلوله آتشینی افتاد که با سرعت به طرف من می‌آمد، بلافاصله تصمیم گرفتم دراز بکشم. قبل از این که تمام بدنم روی زمین آرام بگیرد، بخشی از آن گلوله به من اصابت کرد و به پشت افتادم روی زمین... از رزمنده کنارم پرسیدم برادر چی شده؟ گفت: «خودت نگاه کن» و دستش را زیر سرم گذاشت و بلند کرد. دیدم پای راستم تقریباً از زانو به پایین نیست... گفتم پایم نیست، اما چرا اصلاً درد ندارم؟ در همین حال و روز بودم که علی‌اکبر خمسه (که در عملیات بعدی شهید شد) از راه رسید و بالای سرم نشست. سرم را روی دامانش گذاشت. شروع کرد به پاک کردن صورتم و بوسه زدن بر آن... در حالی که اشک‌هایش به سر و صورتم می‌ریخت، شنیدم که می‌گوید: «راضی باش به رضای خدا، داداشم...»

وبسایت آوینی

 

مرحوم آیت‌ا... آقا مجتبی طهرانی گفته‌اند: «فرشته‌ای از ناحیه خداوند متعال، مأمور نوشتن و ضبط اعمال انسان است، نمی‌نویسد مگر آن‌چه را می‌شنود. خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: «در درون خودت و در کمال تضرّع و خضوع و به‌طور آهسته و پنهانی به یاد پروردگار خود باش» این ذکر که در درون و نفس شخص انجام می‌پذیرد، آن‌قدر بزرگ و شریف است که ثواب آن را هیچ‌کس به غیر از خداوند تبارک و تعالی نمی‌داند.»

وب سایت مصابیح الهدی

حجت‌الاسلام قرائتی در تفسیر سوره زلزله آورده‌اند: «مراد از «اثقالها» مردگان هستند که در قیامت، زمین آن‌ها را بیرون مى‌افکند. حضور مردم در قیامت به طور پراکنده است. با اراده خدا در قیامت، جمادات نیز به سخن مى‌آیند. نه فقط زمین، بلکه اعضاى بدن انسان علیه او گواهى مى‌دهند. در روایات آمده است که در مکان‌هاى مختلف نماز بخوانید، زیرا آن مکان در قیامت براى شما شهادت مى‌دهد. در روایت دیگرى آمده که در بیابان‌ها نیز اذان بگویید، زیرا به هر سنگ و کلوخى که صداى شما برسد، گواه قیامت شماست. حضرت على(ع) پس از آن که بیت‌المال را تقسیم مى‌کرد دو رکعت نماز مى‌خواند و به زمین خطاب مى‌کرد: «اى زمین گواهى بده که من تو را از بیت‌المال بر اساس حق پر کردم و سپس براساس حق خالى کردم.»

برگرفته از تفسیر نور

الکساندر گوستاو ایفل (۱۸۳۲ تا ۱۹۲۳) یک مهندس ساختمان، معمار و متخصص سازه‌های فلزی فرانسوی بود. برج ایفل (فرانسه) و مجسمه آزادی (ایالات متحده) دو نمونه از برجسته‌ترین سازه‌های فلزی در تمام دوران هستند که توسط «گوستاو ایفل» طراحی شده‌اند. گوستاو حرفه خود را با کار کردن روی پروژه پل بزرگ راه‌آهن «بوردو» در جنوب غربی فرانسه آغاز کرد، آن هم در 26 سالگی. به زودی از او به عنوان «جادوگر فلز» نام برده شد. او در خلال سال‌های طولانی حرفه خود، هزاران سازه دیگر را در سرتاسر دنیا به اتمام رساند. یکی از نمونه‌های نادر کارهای او که جنبه تاریخی و یادمان دارد «ایستگاه مرکزی قطار» در بوداپست پایتخت مجارستان بود. در سال ۱۸۸۵ ایفل پروژه جدیدی را شروع کرد؛ «مجسمه آزادی». ایفل اسکلت آهنی داخل مجسمه را طراحی کرد و نظارت جای‌گذاری مجسمه را نیز بر عهده گرفت.  برج ایفل برای نمایشگاه جهانی پاریس در سال ۱۸۸۹ برای برگزاری بزرگداشت صدمین سالگرد انقلاب فرانسه ساخته شده بود. از بین ۷۰۰ طرح پیشنهادی که در مسابقه طراحی به ثبت رسیده بود، طرح گوستاو ایفل به اتفاق آرا انتخاب شد. ساختن برج بزرگ در اول ژوئیه سال ۱۸۸۷ شروع شد. گوستاو ایفل توانایی قابل توجه خود را در ریاضیات و علوم در برج ایفل به نمایش گذاشت. او فاصله بین دو میلیون و پانصد هزار میخ پرچ به کار رفته در برج را تا یک میلی متر برای فشارهای باد در تمام ارتفاعات اندازه‌گیری کرد تا برج بتواند در برابر همه آن‌ها ایستادگی کند. سازه‌های او به عنوان کارهای هنری همراه باجنبه‌های کاربردی دیده می‌شوند.

صابری| خشم و عصبانیت یک احساس فراگیر محسوب می‌شود که اگر مدیریتش کنیم می‌تواند سازنده و جهت‌دار باشد اما اگر از عهده مدیریتش برنیاییم این احساس کنترل ما را در دست خواهد گرفت که عواقب بدی برای رفتارها، بروز شخصیتی، زندگی فردی، خانوادگی و شغلی ما دارد. حتی می‌تواند به سلامت جسم و جان ما صدمه‌های جدی بزند و در مواردی یک لحظه کنترل نشدن خشم می‌تواند سال‌ها پشیمانی درپی داشته باشد. کتاب «مدیریت خشم به زبان آدمیزاد» اثر دویل جنتری یکی از آثار برجسته در این زمینه است که با راهکارهای ساده و کاربردی به شما در مسیر کنترل خشم کمک می‌کند. 

 

این کتاب چه می‌گوید؟

با مطالعه این کتاب می‌فهمیم که گاهی از اتفاقی در خیابان یا محیط کار ناراحتیم و خشم‌مان را در منزل تخلیه می‌کنیم، خشم احساس قدرتمندی هم هست و در صورت بروز، کنترلش سخت است پس بهتر است مدیریتش کنیم تا اولاً در مسیر سازنده‌ای صرف شود، ثانیاً با شناخت علایم از بروز شکل مخرب آن پیشگیری کنیم. فوران هر خشمی علایم فیزیکی دارد مثل تند تند نفس‌کشیدن، سرخ شدن گونه و گوش، داغ شدن بدن، لرزش صدا یا دست و... علایمی که به ما هشدار می دهد در معرض خطریم و ممکن است با بروز خشم به خودمان، دیگران و وجهه اجتماعی‌مان لطمه بزنیم. براساس کتاب بهتر است در این موقعیت چند نفس عمیق بکشیم تا روی تنفس‌مان مسلط شویم، بعد حواس‌مان را به چیز دیگری پرت کنیم. به‌طور مثال به‌جای تمرکز روی موقعیتی که باعث ناراحتی‌مان شده به برنامه تعطیلات آخر هفته با خانواده فکر کنیم. بعد هم سریع یک کار سرگرم‌کننده انجام دهیم. به‌طور مثال اگر ترافیک و رانندگی بد خودروی جلویی باعث عصبانیت‌مان شده، بد نیست موزیکی بگذاریم تا تمرکزمان روی عامل خشم باقی نماند. 

 

چه کارهایی باید انجام داد؟

کتاب به ما یاد می‌دهد در مراحل بعدی باید از پروبال دادن به موضوع خودداری کنیم چون تکرار فکر کردن به یک موضوع ساده، باعث سوءتفاهم می‌شود و رفتارهای سهوی دیگران را لبریز از عمد و توطئه تلقی می‌کنیم. حتی می‌توانیم رفتارها و افکار وسواس‌گونه‌ای که خشم‌مان را تحریک می‌کند به تعویق بیندازیم. به‌طور مثال عامل ناراحتی را یادداشت کنیم و تصمیم بگیریم در موقعیتی آرام‌تر به‌طور مثال ساعت 11 شب به آن‌ها فکر کنیم و نتیجه بگیریم. گاهی عامل بیرونی تحریک آمیز عصبانیت دیگران است. در این شرایط باید به‌یاد داشته باشیم که فرد عصبانی و منطقش طرف حساب ما نیستند، بلکه خشم او با ما صحبت می‌کند و از آن‌جایی که هر بحث و مجادله‌ای به دو طرف نیاز دارد اگر ما عصبانی نشویم و از کوره درنرویم طرف مقابل هم کم کم آرام می‌شود. خشم به‌طور کل احساس قدرتمند اما گذرایی است که اگر با شناخت عوامل به‌سرعت مدیریتش کنیم منطق برما حکم‌فرما می‌شود. 

 

پیامدهای خشم چیست؟

براساس کتاب، یکی از پیامدهای جدی خشم، بروز استرس است، استرس نیروی محرکه‌ای است تا بتوانیم در زمان‌های کوتاهی کارهایی را به سرانجام برسانیم. اما استرس در مواقع عادی یا استرس همیشگی خوب نیست. بیشتر نگرانی‌های ما ناشی از وقوع تغییراتی است که دشوار نیستند اما چون تابه‌حال با آن‌ها مواجه نشدیم نگران‌مان می‌کنند. برای کنترل هر احساسی اعم از خشم و استرس، لازم است مشکلات احتمالی را پیش‌بینی کنیم و راه‌حل‌هایی آماده را در نظر بگیریم تا در لحظه، تنش کمتری به ما وارد شود. خواب منظم، پیاده‌روی، ورزش و... می‌توانند به کنترل نگرانی‌ها و از کنترل خارج شدن احساسات ما کمک کنند. در ضمن مطالعه این معرفی شما را از خواندن خود کتاب بی‌نیاز نمی‌کند.       

1کریسمس همان سال نوی میلادی نیست. جشن کریسمس که در روز ۲۵ دسامبر برگزار می‌شود، یکی از اعیاد مذهبی پیروان دین مسیحیت است که آن را روز تولد حضرت مسیح(ع) می‌دانند. اما جشن سال نوی میلادی با به پایان رسیدن یک سال تقویمی و آغاز سال میلادی جدید در اول ماه ژانویه برگزار می‌شود. مسیحیان ابتدا تصور می‌کردند تاریخ تولد حضرت مسیح(ع) ۶ ژانویه بود اما پیش از قرن چهارم تاریخ این مناسبت به روز ۲۵ دسامبر تغییر یافت. 

2بابانوئل یا همان سانتا کلاوس از ابتدا این پیرمرد ریش سفید و لباس قرمز نبود. این‌طور که گفته می‌شود در قرن چهارم در یونان شخصی واقعی به نام نیکولاس قدیس زندگی می‌کرد که به هدیه دادن معروف بود که کلاه زرشکی به سر می‌گذاشت. به مرور زمان تصویر سینترکلاس به شکل سانتا کلاوس یا همان بابانوئل امروزی درآمد.

3طبق افسانه‌ها وقتی به گوش نیکولاس قدیس رسید که بیوه مردی نگران است سه دخترش به خاطر فقر زیادشان هرگز نتوانند ازدواج کنند، محل زندگی آن‌ها را پیدا کرد و یک شب از راه دودکش به داخل خانه آن‌ها رفت. در آن‌جا چشمش به جوراب‌های دختران مرد افتاد که آن‌ها را بالای شومینه گذاشته بودند تا خشک شوند. او جوراب‌ها را با سکه‌های طلا پر کرد. از این‌جا آویزان کردن جوراب بالای شومینه به امید هدیه گرفتن رسم شد.

4قدمت استفاده از درخت‌های همیشه سبز کاج برای جشن های زمستانی به هزاران سال قبل برمی‌گردد که از شاخه‌های این درخت برای یادآوری آمدن دوباره بهار استفاده می‌کردند. اما اولین باری که از کاج به عنوان درخت کریسمس استفاده شد در شهر تالین، پایتخت استونی یا شهر ریگا، پایتخت لتونی بود. در قرن شانزدهم مسیحیان آلمانی درخت‌های کاج را به عنوان نمادی از زندگی ابدی در خانه‌های خود قرار دادند. این خبر به گوش ویکتوریا، ملکه آن زمان بریتانیا رسید و او پرنس آلبرت، همسر آلمانی‌اش را واداشت یک درخت کریسمس در قصرشان به پا کند. با رواج این کار بود که پای درخت کریسمس به خانه‌های مسیحیان باز شد.

5سلت‌های عهد باستان درخت سبز و قرمز خاس را به خاطر همیشه سبز بودنش مقدس می‌دانستند و معتقد بودند وظیفه این درخت، زیبا نگه داشتن زمین در فصل بی‌روح زمستان است. به همین دلیل آن‌ها و دیگر اقوام در جشن‌هایی که به مناسبت انقلاب زمستانی برگزار می‌کردند خانه‌های خود را با درخت و تزیینات سبز و قرمز تزیین می‌کردند. سنت ترکیب کردن رنگ‌های سبز و قرمز تا امروز ادامه یافت. 

همچنین مردمان باستان در نزدیکی انقلاب زمستانی دور هم جمع می‌شدند تا قبل از آن که سرمای هوا محصولات کشاورزی‌شان را از بین ببرد شکم‌چرانی کنند و دلی از عزا درآورند. به مرور شیرینی‌پزها هم پای مواد گران‌قیمتی مثل کره، روغن حیوانی و شکر را به این جشن‌ها باز کردند و نتیجه آن شیرینی‌های خوشمزه کریسمسی شد.

روزیاتو

 

       در مسابقه ماست‌خوری همه روسفید شدند.

       گل شیپوری نوازنده بزرگ ارکستر باغ است.

       حرف مفت پولدار هم خریدار دارد.

       شاید حکیم نظامی پزشک ارتش بوده است.

       مثل زودپز باش در حالی که می‌جوشی به آرامی سوت بزن.

 

     اندیشیدن به پایان هر چیز، شیرینی حضورش را تلخ می‌کند. بگذار پایان غافلگیرت کند، درست مانند آغاز. پابلو پیکاسو

     مهم نیست اکنون زندگی‌ام چگونه می‌گذرد. عاشق آن خاطراتی هستم که تصادفی از ذهنم عبور می‌کنند و باعث لبخندم می‌شوند. پابلو نرودا

     ما از شنیدن موسیقی خوب و از دیدن نقاشی دلپذیر لذت می‌بریم اما نمی‌دانیم که برای سازندگانشان به چه بهایی تمام شده اند؟ به قیمت چه بی‌خوابی‌ها، چه گریه‌ها، چه کهیرها، چه آسم‌ها. مارسل پروست

     در طول زندگی‌ام هیچ گاه از انسان‌هایی که با افکار من موافق بودند، چیزی نیاموختم. آندره مالرو

 

در زبان انگلیسی به بخش یا قسمت «پارت» می‌گویند. این کلمه در فارسی به پاره یا پاری تغییر پیدا کرده است. چنان که پاری از مردم یعنی بخشی از مردم و پارچه به معنای تکه‌ای یا قطعه‌ای از منسوجات بوده است. فرش عربی و پرچ فارسی به معنای پهن شده نیز با این کلمه از یک ریشه است.

نمی‌تواند هنرمند بشود، کسی که در عمرش گرسنگی نکشیده، کسی که از سرما نلرزیده، کسی که شب تا سحر بی خواب نمانده. چگونه ممکن است از سیری، از گرما، از پرتو آفتاب لذت ببرد.برگرفته از «چشم‌هایش»، بزرگ علوی