این روزها خیلی از نوجوانان یا کنسول شخصی دارند، یا در گیم‌نت، منزل دوستان و موقعیت‌های دیگر تجربه بازی با کنسول‌های پیشرفته، پرهیجان و جذابی که گرافیک بالای‌شان باعث طبیعی بودن‌شان شده را دارند. حتی لیگ‌ها و مسابقاتی بین گیمرهای حرفه‌ای برگزار می‌شود. استریمرها یعنی گیمرهایی که بازی‌شان را با دیگران به اشتراک می‌گذارند درآمد خوبی هم دارند. جذابیت بازی‌های امروزی به‌حدی است که خیلی از فوتبالیست‌های معروف دنیا مثل مسی و رونالدو هم تجربه گیم با فرزندشان را دارند. اما فکر می‌کنید زمان پدر و مادر شما بازی‌ها چطور بود؟ با ما باشید تا کنسول‌های محبوب آن موقع را به‌ شما معرفی کنیم.

آتاری| فقط هواپیما!

شاید باور نکنید اما معمولی‌ترین بازی‌های موبایلی این‌روزها از بازی‌های آتاری گرافیک بهتری داشتند. اما همین آتاری یک هیجان بی‌نظیر برای پدرومادرها بود. آن‌ها ساعت‌ها پای بازی‌های این کنسول می‌نشستند و با دسته‌هایی که به‌ خلبانی معروف بود با تمام وجود بازی می‌کردند. اگر هم آتاری نداشتند ناچار بودند با شناسنامه یک آتاری را برای 24 ساعت کرایه کنند. معروف‌ترین بازی آتاری، هواپیما بود. بازی که حالا می‌توانید روی گوشی‌ها تجربه‌اش کنید اما حس و حال آن زمان را نخواهد داشت.راستی عکس آتاری را پایین این مطلب می بینید.

میکرو| فقط قارچ‌خور  

کمی پیشرفته‌تر و جذاب‌تر از آتاری. خیلی از میکروها یک تفنگ هم داشت که می‌شد برای بازی شکار اردک از آن استفاده کرد. دسته میکرو شباهت بیشتری به کنسول‌های امروزی داشت و بیشتر مدل‌های این کنسول نیاز به چیزی به‌ نام فیلم بازی داشتند که روی دستگاه سوار می‌شد تا علاوه بر بازی‌های داخل حافظه، بتوان بازی‌های بیشتری را تجربه کرد. معروف‌ترین بازی این کنسول قارچ‌خور یا ماریو بود. یک بازی پرهیجان، بامزه و در لحظاتی نفس‌گیر.

سگا| خشن‌شدی!

آن زمان بچه پول‌دارها سگا داشتند، یک کنسول با بازی‌هایی که کمی بزرگانه و خشن بود. کمبت، بازی معروف این کنسول بود که داستانی پیچیده درباره نبرد مبارزانی منتخب از دنیاهای مختلف داشت. سگا بازی فوتبال جذابی هم داشت. کم کم با ورود نسل اول پلی‌استیشن، این کنسول‌ها حذف شدند، اما هنوز برای پدرومادرها خاطره‌انگیز هستند و اگر اسم یکی از این بازی‌ها را پیش آن‌ها بیاورید از برق چشم‌شان می‌فهمید چه خاطراتی داشتند.   

1مرورکردن در همان روز

 اگر می‌خواهید درس جدید را فراموش‌نکنید بهتر است همان روز آن را مرورکنید و تا تنور حافظه‌تان داغ است، نان را بچسبانید. اگر تکلیفی با موضوع درس جدید دارید آن را در همان روز انجام‌دهید و مهلت‌های بعدی را بگذارید برای مرور همه درس.

 

2خلاصه‌کردن مهم‌ها

 بهتر است علاوه بر دفتر و جزوه، متن هر درس را در کتاب‌ هم یک دور کامل بخوانید. وقتی مرورتان تمام‌شد قسمت‌های مهم را دوباره بخوانید و تمرین‌کنید تا بتوانید آن را خلاصه‌کنید. خلاصه‌کردن یعنی این که خودتان بدانید از درس جدید، چه‌چیزی فهمیده‌اید. وقتی دانسته‌هایتان را روی کاغذ خلاصه‌کنید ضعف‌هایتان را هم متوجه‌ می شوید و رفعش می‌کنید. یادتان باشد وقتی می‌توانید درس یا مطلبی را خلاصه‌کنید که دست‌کم یک دور کامل آن را خوانده‌ باشید.

 

3تشخیص‌دادن خط و ربط‌ها

هر روز فکرکنید و از خودتان بپرسید امروز در کلاس چه چیزهای تازه‌ای یاد گرفتم؟ بعضی وقت‌ها فکر می‌کنیم برخی مطالب ساده هستند و برای یادگرفتن‌شان تلاش نمی‌کنیم اما گاهی همین درس‌های ساده ما را به دام می‌اندازند. برای این که حتی درس‌های ساده را از یادنبرید در ذهن‌تان دنبال ارتباط بین مطالب ساده و پیچیده بگردید. وقتی این ارتباط را کشف‌کنید راحت‌تر می‌توانید آن‌ها را به خاطر بسپارید.

 

4یادآوری خاطره‌های کلاسی!

بیایید یک روش جالب برای درس‌خواندن یاد بگیریم. به کلاس درس فکر و سعی‌کنید صدای معلم را به‌یاد بیاورید. همان‌موقع، کتاب را هم ورق ‌بزنید و به موارد مهمی   که معلم‌تان به آن اشاره‌کرد، نگاه‌کنید. تمرین‌ها را حل و مشابه آن‌ها را تکرار‌کنید. این روش ساده در ماندگاری بیشتر مطالب در مغز تاثیر دارد.

زبان دارکوب‌ها بلندتر از بقیه پرنده‌ها

بیشتر ما دارکوب‌ها را به ضربه‌های تند و پشت‌ سر هم که روی تنه درخت‌ها می‌زند، می‌شناسیم اما این پرنده شگفتی‌های دیگری هم دارد. زبان دارکوب دو سوم طول بدنش است و بین 15 تا 35سانتی‌متر طول دارد. زبان این پرنده طوری طراحی ‌شده‌است که درون سر، دور مغز می‌پیچد. انتهای زبان دارکوب‌ها با بزاق چسبناک و خارهایی پوشیده شده‌است و یک مکانیسم شنوایی دارد تا بتواند به ضرباتی که با نوکش برای جست‌و‌جوی شکار به درخت می‌زند، گوش‌دهد. ساختار ویژه زبان دارکوب‌ها در گرفتن شکار هم به آن‌ها کمک‌می‌کند و از مغز هم در برابر تکان‌های شدید هنگام سوراخ‌کردن تنه درختان محافظت ‌می‌کند. یک دارکوب می‌تواند در ثانیه 15، 16بار با نوکش به درخت‌ها ضربه‌بزند. 

 

 

 تار عنکبوت محکم‌تر از فولاد

 شاید تعجب‌کنید ولی تارهای عنکبوت که با یک ضربه نابود می‌شوند در برابر تغییر حالت و انعطاف‌پذیری جادویی هستند و می‌شود گفت از فولاد مقاوم‌تر. تار عنکبوت می‌تواند 2 تا 4برابر اندازه اصلی خود کش‌ بیاید بدون این که پاره‌ شود و این حالت، ترکیبی از ویژگی‌های فولاد و لاستیک است. برای مثال بعضی پژوهشگران می‌گویند تار عنکبوتی با ضخامت یک مداد می‌تواند جلوی یک هواپیمای در حال پرواز را بگیرد. تارهای عنکبوت شبکه‌ای از رشته‌های پروتئینی ا‌ست که توسط عنکبوت‌ها تنیده‌ می‌شود. یکی از ویژگی‌های جالب دیگر تار عنکبوت وجود مقدار زیادی نمک، مواد ضدباکتری و ضدقارچ است که در برابر حمله باکتری و قارچ‌ها از آن محافظت‌ می‌کند. عنکبوت‌ها تارها را  که ابتدا به صورت مایع هستند از انتهای شکم‌شان خارج‌ می‌کنند و این تارهای مایع در تماس با هوا خشک و مانند نخ می‌شوند.

 

چرت‌های عمودیِ نهنگ‌ها

سال‌ها پیش وقتی یک عکاس سوئیسی به نام «فرانکو بانفی» و تیم غواصی همراهش به محل زندگی نهنگ‌های عنبر رفتند با یک دسته نهنگ غول‌پیکر مواجه ‌شدند که بدون حرکت و به‌طور عمودی در آب ایستاده‌اند. بعدها مشخص‌شد نهنگ‌ها موقع خواب یک عادت ویژه دارند؛ آن‌ها بی‌حرکت و عمودی در حالی که سرشان در نزدیکی سطح آب قرارگرفته‌ است، می‌خوابند.

 به‌طور کلی نهنگ‌ها عادت‌های عجیبی دارند برای مثال همیشه در هنگام خواب یک چشم خود را باز و یک نیمکره مغزشان را بیدار نگه‌ می‌دارند تا عمیق نخوابند. 

در واقع نهنگ‌ها با این روش هوشیاری خودشان را حفظ ‌می‌کنند و همیشه در حال محافظت از خود هستند. نهنگ‌ها زیاد به خواب وابسته نیستند و خواب‌هایشان بیشتر شبیه یک چرت کوتاه است که بیشتر از 15 دقیقه طول ‌نمی‌کشد.

 

  حالت پانوراما در چشم اسب‌ها

 اگر دقت کرده‌باشید چشم اسب‌ها در کنار سرشان قرار دارد و به همین‌دلیل محدوده دید قابل‌ توجهی دارند. 

چشم اسب‌ها شبیه حالت پانورامای دوربین کارمی‌کند و به آن‌ها اجازه‌ می‌دهد بدون این که سر بچرخانند به صورت 360درجه محیط اطراف خود را ببینند. اسب‌ها بزرگ‌ترین چشم‌ها را در میان پستانداران دارند و این دیدِ بسیار وسیع و قد بلند آن‌ها را از حمله شکارچیان و حیوانات مهاجم دور نگه ‌می‌دارد. اما اسب‌ها با توجه به احاطه خوبی که در محیط پیرامونی خود دارند در دیدن نقطه مقابل چشمان خود، مشکلاتی هم دارند. می‌شود گفت اسب‌ها هم نقطه‌ کور دارند و این فضا درست در فضای بین دو چشم، پایین بینی و پشت سرشان قرار دارد. همچنین در دامنه دید اسب‌ها ناحیه‌ای وجود دارد که هر چشم قادر است به واسطه آن یک شیء را به صورت جداگانه ببیند!

سلام و صد سلام به رفقای باحال جوانه! چطورید؟ خوش و خندونید؟ می‌دونیم که شاید آلودگی هوا و تعطیل‌شدن دقیقه نود حسابی کلافه‌تون کرده‌باشه ولی بیاین یه برنامه جذاب برای خداحافظی با فصل پاییز بچینیم! اگه قرار بود شما مسئول این برنامه باشین چطور واسش برنامه‌ریزی می‌کردین؟ دست‌به‌قلم بشین و برامون بنویسین. راستی! ستون‌های «پیشنهاد» و «آثار شما» منتظرند که مطالبِ همیشه‌خفن شما رو با رفقاتون به اشتراک ‌بذارن.

 شماره پیامک 2000999

شماره تلگرام 09354394576

تلفن تحریریه 05137634000  

  من کی‌ام؟

من مهدی اکبری هستم، 40ساله. مدرک مهندسی خط و سازه‌های ریلی را از دانشگاه علم‌وصنعت گرفتم و در حال حاضر سرپرست نظارت روسازی و ریل‌گذاری خط 2 و 3  قطار شهری مشهد هستم.

 

در رشته مهندسی خط و سازه‌های ریلی چه خبر است؟

از آخر به اول پاسخ می‌دهم. همه می‌دانیم حمل‌ونقل ریلی ایمن‌ترین نوع حمل‌ونقل از لحاظ بار و مسافر است. صرفه‌جویی در هزینه و زمان، ایمنی بالا، ایجاد فضای مدرن شهری یا بین‌شهری، آسایش مسافرین، راحتی و بستری مهم جهت کمک به کاهش آلودگی محیط زیست، کمک به معضل ترافیک کلان‌شهرها، جابه‌جایی راحت و منظم مسافرین و کنترل ازدحام جمعیت در مورد پروژه‌های داخل شهری از ویژگی‌های مثبت و مهم این نوع حمل‌ونقل است. رشته مهندسی خط و سازه‌های ریلی یکی از رشته‌های سه‌گانه مهندسی راه‌آهن است که در بحث ریلی اهمیت بالایی دارد. این رشته، بیشتر به مباحث طراحی و اجرای خطوط ریلی با توجیه فنی و اقتصادی در مباحث روسازی و زیرسازی مسیر ریلی به‌ عنوان بستر روسازی می‌پردازد. برخلاف این که سال‌ها از افتتاح دانشکده مهندسی راه‌آهن دانشگاه علم و صنعت تهران می‌گذرد نسبت به بسیاری از رشته‌های فنی و مهندسی در ایران، رشته تحصیلی نوپایی به‌حساب می‌آید. متاسفانه ما زمان تحصیل و بعد از ورود به بازار کار مرتبط متوجه‌ شدیم برخی واحدهای درسی باید در دانشگاه تدریس می‌شد و متاسفانه نشد. البته در سال‌های گذشته تلاش‌هایی برای اصلاح واحدهای درسی صورت‌گرفته ‌است. یادم هست که پس از ورود به پروژه‌های ریلی و مباحث پیش‌رو در برخی موارد نیاز به جست‌وجوی مطالبی داشتم که در دانشگاه به آن‌ها پرداخته نشده ‌بود.

 

بعد از بیرون آمدن از دانشگاه، چه چیزی در انتظار شماست؟

با توجه به نوع رشته تحصیلی، امکان ادامه تحصیل مرتبط در دانشگاه‌های داخل و خارج از کشور امکان‌پذیر است. در مورد بازار کار، دانش‌آموختگان این رشته تحصیلی، می‌توانند درصورت جذب نیرو در شرکت راه‌آهن یا قطارشهری استخدام‌ شوند. همچنین در پروژه‌های ریلی با توجه به این‌ که معمولا پروژه‌های بزرگ و ملی محسوب می‌شوند در ارکان مختلف پروژه‌ها که بسیار قدرتمند هستند و کار دقیق فنی و مهندسی انجام‌ می‌دهند، مشغول‌به‌کار ‌شوند و با توجه به اشتراک بیشتر دروس مهندسی عمران و مهندسی خط و سازه‌های ریلی، توانایی فعالیت در بخش‌های عمرانی را هم دارند. این رشته در خارج از کشور نیز بازار کار قدرتمندی دارد.

 

  رشته مهندسی خط و سازه‌های ریلی به درد چه کسانی می‌خورد؟

با توجه به محدودیت‌های پروژه‌های ریلی به‌خصوص داخل شهری و شرایط موجود در پروژه‌های بین شهری، با چالش‌های پی‌درپی در طول فعالیت در این عرصه مواجه ‌خواهید شد. به همین دلیل، توانایی حل چالش‌ها، داشتن روحیه جنگجو و پرتلاش و به روز بودن، از مهم‌ترین ویژگی‌هایی‌‌ است که باید افراد علاوه بر توانایی‌های فنی-مهندسی و تخصصی برای فعالیت در بازار کار ریلی داشته ‌باشند.

 

جایگاه این رشته در بین سایر رشته‌های مهندسی از نظر شغلی و آینده کاری چطور است؟

رشته مهندسی خط و سازه‌های ریلی باتوجه به گسترش صنعت ریلی در کشورمان، نسبت به سایر رشته‌های مهندسی از جایگاه بسیار بالایی برخوردار است. اجرای پروژه‌ها در داخل یا خارج از شهر درشرایط بسیار چالشی مانند کار در تونل، مناطق پرازدحام شهری و محدودیت‌های فضایی نسبت به سایر پروژه‌های عمرانی آزادی عملکرد را کم‌ می‌کند و این از سختی‌های کار در این رشته است که البته شیرینی خاص خودش را هم دارد. با توجه به نوع عملکرد یک مهندس خط ‌و سازه‌های ریلی نمی‌توان از درآمد خوب یا بد صحبت‌کرد. معتقدم آدم به هرکاری که علاقه داشته‌باشد،   می‌تواند از همان کار، درآمد بسیار خوبی داشته‌باشد و این موضوع به نگرش و میزان بهره‌مندی از توانایی و تخصص‌ بستگی دارد.

 

در مهندسی خط و سازه‌های ریلی چه چیزهایی به موفقیت‌تان کمک‌ می‌کند؟

 خود من روزی که پروژه افتتاح‌ می‌شود و پابه‌پای شهروندان و همراه دیگر همکاران و دست‌اندرکاران پروژه سوار قطار می‌شوم. وقتی لبخند رضایت و حس استفاده از حمل‌و‌نقل مدرن را در چهره شهروندان آن محدوده می‌بینم احساس موفقیت ‌می‌کنم و از ته دل خوشحالم. احساس غرور می‌کنم و همه خستگی‌ها و چالش‌ها را فراموش‌می‌کنم. بدون‌تردید تلاش، صبر و توکل به خدا در هر عرصه‌ای به موفقیت منجر خواهدشد هرچند من خودم را آدم موفقی نمی‌دانم.

   از کجا شروع شد؟   

پشت هر داستانی که می‌خوانیم یک داستان دیگر است. معروف‌ترین داستان 6کلمه‌ای را به نویسنده بزرگ ارنست همینگوی نسبت‌می‌دهند: «برای فروش: کفش نوزاد، پوشیده ‌نشده» می‌گویند همینگوی این داستان را در یک کل‌کل دوستانه با رفقایش نوشته و به‌این ترتیب یک سبک ادبی جدید را به وجود می‌آورد. این که ما بتوانیم در 6 کلمه داستان بنویسم موضوع جالبی  ا‌ست. البته هر چیدمان 6کلمه‌ای، داستان نمی‌شود. باید یک ماجرا را تعریف‌کنیم یا یک اتفاق. حس داشته‌باشد و در هنگام مطالعه یک یا دو ثانیه‌ای، مغز و قلب خواننده را درگیرکند. مثال می‌خواهید؟ «سیزدهمین تولد! گریه‌کردم و خندیدم»

اصولش رو بشناس

مهم‌ است که در داستان‌های 6کلمه‌ای ساختار اولیه آن حفظ‌شود. این نوع داستان باید کشمش داشته‌باشد یا طوری بیان‌شود که ذهن خواننده را درگیر‌کند. آوردن فعل و فاعل هم ضروری است چون به روایت جان‌می‌دهد. در نهایت یادتان باشد که اگر داستان سوالی را در ذهن به‌وجودآورد خودش هم به آن‌ جواب‌دهد. برای مثال در داستان منتسب به همینگوی، فاعل: کفش نوزاد، فعل: پوشیده‌نشده، سوال: چرا پوشیده نشده؟ و جواب: به احتمال زیاد نوزاد یا متولدنشده یا در لحظه تولد مرده ‌است. کشمش داستان هم می‌شود؛ تلاش برای پیدا‌کردن رابطه بین کفش نوزادی که هرگز آن را نپوشیده و فروشی‌بودن آن.

حالا جذابش کن!

 مهم‌ترین نکته در نوشتن یک داستان کوتاه شش کلمه ای این است که یک ایده داستانی داشته‌باشید، کلمات اضافی را از آن حذف کنید. فقط کلمه‌هایی را نگه‌ دارید که بیشترین اطلاعات را در مورد کل روایت به خواننده می‌دهند. برای مثال این داستان را درنظر بگیرید: «گوگل: چگونه قایق نجات را بادکنیم؟» با شنیدن این داستان، صحنه‌ها و سناریوهای زیادی در ذهن شکل می‌گیرد. ممکن است کسی در وسط دریا دچار توفان شده‌ باشد یا کسی قصد رفتن به یک سفر دریایی را داشته‌باشد و می‌خواهد همه اتفاقات را پیش‌بینی‌کند و راه‌حل‌ها را داشته‌باشد.

حدس خواننده را تقویت‌کن

از شش کلمه طوری استفاده‌کنید که خواننده بخواهد ناگفته‌های داستان شما را تصور کند. در واقع، بخش اصلی داستان شما آن قسمتی است که در موردش حرفی نزده‌اید. مثلا شش کلمه را طوری استفاده‌کنید که با تخیل مخاطب بازی‌کند و او را به دل قصه و روایتی بکشاند که حرفی درباره آن نزده‌اید. برای مثال در «هیچ حواسم نبود. دو فنجان چای ریختم!» خواننده با داستانی کامل مواجه‌ می‌شود که در یک لحظه شکل ‌می‌گیرد ولی در ذهن ما یک داستان کامل را شکل ‌می‌دهد. روایتی از یک آشنایی یا زندگی طولانی دو نفر با هم و در نهایت نبودن یکی از آن‌ها. حروف اضافی را حذف‌ و از علایم نگارشی استفاده کنید .

منبع: chetor

نویسنده: حمید اباذری

انتشارات: محراب قلم

آساره نام دختر 12‌ساله‌‌‌ای است که پدرش یک محیط‌بان مهربان و فداکار است. کسی جزئیات درگیری محیط‌بان و شکارچی را نمی‌داند اما مشخص است محیط‌بان توسط یک شکارچی تیر خورده و دکترها امیدی به بهبود او ندارند.

 آساره از دست دکترها و مادرش و بقیه که می‌گویند امیدی به برگشت پدرش وجود ندارد، ناراحت می‌شود. او در بیشه گوزن زردی را می‌بیند و متوجه می‌شود این گوزن همان موجود افسانه‌ای است که به ماغ‌ماه مشهور است. بار اولی که آساره در بیشه گم می‌شود، مهندس او را پیدا می‌کند و به خانه برمی‌گرداند. مینا، دوست آساره به او در مورد مهندس هشدار می‌دهد اما آساره که مهربانی‌های مهندس را نسبت به پدر و خانواده‌اش می‌بیند این هشدارها را باور نمی‌کند. آساره شک ندارد که مهندس مرد خوب و  مهربانی است که هدفش کمک به اوست. او حتی به پیشنهاد مینا گوش می‌کند و قول می‌دهد که یک مدرسه برای آشنایی بچه‌ها با حیوانات و محیط‌زیست بسازد. آساره همه چیز را در مورد ماغ‌ ماه به او می‌گوید. مهندس به آساره می‌گوید که به کمک ماغ ماه می‌تواند پدرش را از مرگ نجات بدهد.

آیا حق با میناست و مهندس آدم خطرناکی است؟ هدف مهندس از نزدیکی و محبت به مینا چیست؟ آیا مینا می‌تواند پدرش را از مرگ نجات دهد؟ چه کسی به پدر مینا تیر زده است؟ با خواندن کتاب زیبا و جذاب «آساره و ماغ ماه» جواب همه‌ این سوالات مشخص خواهدشد.