یادداشت وارده
تعداد بازدید : 20
نوآوری در کارخانه یا کارخانه نوآوری
نویسنده : مهدی تیزابی مشهدی کارشناس ارشد کارآفرینی کسب وکارهای جدید
30 سال قبل در یک اردوی علمی دانشجویی به همراه استادمان از کارخانه ایران خودرو بازدید کردیم. نصف روز طول کشید تا تمام خط تولید اتوبوس و مینی بوس و پژو را که به تازگی راه اندازی شده بود ، بازدید کنیم. در طول مسیر خانمی راهنمای گروه شد و مثل بازدیدکنندگان از موزه، خط تولید را برای ما توضیح داد.در انتها استاد از ما خواست چنان چه سوالی داریم از راهنما بپرسیم .من از ایشان پرسیدم: مسئولیت شما در ایران خودرو چیست؟ وی گفت: مدیر گروه طراحی هستم. البته به زعم من منظورش طراحی صنعتی بود اما وقتی از وی پرسیدم نقش شخص شما در این کارخانه چیست؟ اشاره به بدنه اتوبوس ها کرد و گفت: انتخاب رنگ نوار بغل اتوبوس مربوط به خلاقیت شخصی من است.همان جا متوجه شدیم که عمق فاجعه در بزرگ ترین کارخانه خودروسازی ایران کجاست.اگر صنعت خودروی ما روزهای اضمحلال خود را میبیند، نه به خاطر نداشتن سرمایه مادی بلکه به خاطر نداشتن سرمایههای فکری جدید است که نمیتواند از پوسته فعلی خود خارج شود .
برای خروج از انجماد، تنها راه، تولید پیوسته ابتکارات جدید، اختراع گونههای نو و عرضه چیزی برای دنیاست که از وجود آن بی خبر بوده است. قصه صنعت نساجی، کشاورزی، قالی بافی و سایر صنایع در ایران بهتر از خودرو نیست. هنوز برای زیر سطح بردن محصولات بیشتر و با کیفیت برتر تقلا می کنیم. هنوز برای این که بفهمیم چرا صنعت نساجی ما به نفس نفس افتاد و عرصه را به رقبای بین المللی واگذاشت به دنبال توجیه هستیم.دانیل اچ پینک در کتاب «یک ذهن کاملاً جدید» می گوید: امروز دیگر پدید آوردن محصول، خدمت، تجربه یا شیوه زندگی که فقط سودمند باشد کافی نیست؛ آن چه امروز از نظر اقتصادی مهم و از نظر فردی ثمربخش است، خلق چیزی است که زیبا، نامتعارف یا دارای بار عاطفی نیز باشد.خلاقیت در ذات خود خوب است اما تا زمانی که به نوآوری ختم نشود گرهی از مشکلی باز نمی کند چون در چنبره افکار شخصی می ماند و فقط مایه دلخوشی صاحب ایده است. نه مردم از آن بهره میبرند و نه برای صاحب اش تولید ثروت می کند.خلاقیت، هنگامی که در چرخه نوآوری قرار گیرد به کارا بودنش و به میزان استقبال در بازار افزوده میشود.
خلاقیت، به تنهایی قابل استفاده نیست
خلاقیت فعالیتی ذهنی است که منجر به پدید آمدن ایده های جدید و بدیع می شود ولی نوآوری تبدیل خلاقیت به نتیجه (سود) است. بنابراین نوآوری را باید فرایند طرح ایده نو، کسب دانش لازم به روش های مختلف، تبدیل ایده و دانش یا فناوری به محصول یا خدمتی جدید، ارائه آن به بازار و پذیرش آن از سوی مشتری دانست.
هر پروژه نوآوری به طور معمول با یک ایده آغاز می شود که اغلب شامل نوعی راهحل فنی برای نیاز جاری یا آینده مشتری است. پس از پیشنهاد ایده، مرحله جست وجوی منابع است تا این ایده به تحقق بپیوندد. هر ایده بسته به پیچیدگی آن شاید برای شکوفا شدن نیازمند چند ماه تا چند سال کار و تلاش باشد. این مرحله شکوفایی ایده را «توسعه محصول» می نامیم. وقتی یک محصول توسعه یافت، برای تولید و عرضه آن تصمیم گیری می شود و در ادامه هم ممکن است به توسعه بعد از عرضه یا بهبود محصول نیاز باشد.درباره این که چه نوع خلاقیتی یا چه ایده هایی به درد ما می خورند، به کمی توضیح نیاز داریم.
ای اف شوماخر، متفکر اقتصاددان، قبل از عبارت معروف اش در کتاب «کوچک زیباست» مبنی بر این که «انسان کوچک است و بنابراین کوچک زیباست»، جمله ای داشت که کمتر مورد توجه قرار گرفت و آن جمله این بود: « تردید ندارم که میتوان به تحول فناوری یک جهت نوین داد؛ جهتی که فناوری را به سوی نیازهای حقیقی آدمی یعنی قدرت واقعی انسان بازگرداند.»
من برای توضیح نیازهای حقیقی آدمی به گفته سیمون سینک تکیه می کنم: ما در باره این که «چه» کاری انجام می دهیم توضیحاتی داریم، اغلب در باره این که «چگونه» این کار را انجام میدهیم هم میتوانیم توضیحاتی ارائه دهیم اما به ندرت می توانیم توضیح دهیم «چرا» این کار را انجام میدهیم.جوانان خلاق ما در مرحله خلاقیت خوب هستند اما برای تبدیل شدن به نوآوران پیشتاز نیازمند آن هستند که به «چرایی» ایده شان توجه کنند و این جاست که حضور قدرتمند مشاوران متخصص وکارآزموده لازم است تا راه را نشان دهند.شتاب دهنده، ایده «مکانی برای صاحبان ایده» است تا در کمترین زمان به چرخه نوآوری وارد شوند و به نیازهای حقیقی جامعه پاسخ دهند. این مکان باید متمایز از سایرمکان ها باشد چون رخوت و سستی و بوروکراسی موجود در سازمان ها، میزان شتاب و رشد ایده را کم می کند و این یعنی از دست دادن فرصت و افزایش هزینه فرصت ها.هم شهر به جوانان خلاق نیاز دارد تا مشکلات اش را بشناسد و راه حل ارائه دهد و هم جوانان به محیطی پویا نیاز دارند تا صرفنظر از جنسیت، نژاد و عقیده موانع فکری را درهم شکنند، مرزهای سنتی را از میان بردارند و کسب وکارها را به فراسوی مرزهای پیشرفت «آهسته و پیوسته» هدایت کنند.
تاریخچه آموزش کشور ما و حتی سایر کشورها نشان داده که عاری از چنین محیط پویایی هستند. سرعت تغییرات در جهان ما بیشتر از آن چیزی است که فکرش را می کنیم. هرگز فکر نمی کردیم ویروسی به حجم ۱۵۰ نانومتر کره زمین به مساحت ۵۵۰ میلیون کیلومتر مربع را تهدید کند.هرگز فکر نمی کردیم روزهایی را مشاهده کنیم که روزانه نزدیک به 500 نفر از هموطنان مان را از دست بدهیم. هرگز فکر نمی کردیم کسب و کارهایمان دچار تعطیلی های ماهانه شوند. هرگز فکر نمی کردیم ملت ها برای ساختن واکسنی علیه یک ویروس، مسابقه علمی جهانگیر داشته باشند و هرگز فکر نمی کردیم کودکان و نوجوانان ما ماه ها در خانه بمانند و نیازهایشان را از راه دور برطرف کنند. هرگز در ذهن ما نمیگنجید که دیدار عزیزان مان اگرچه در کنارمان هستند اما طولانی شود. پس سرعت تغییرات به ما اجازه نمیدهد کند پیش برویم و کند فکر کنیم. جهان منتظر جوانان خلاقی است که سریع بیندیشند، سریع دست به مسئله یابی بزنند و سریع راه حل پیدا کنند.چند جوان خوش فکر وقتی اقدام به راه اندازی اولین آکادمی نوآوری در مشهد کردند، ایمان داشتند که ایده نوآورانه آنان به نوجوانان و جوانان فرصت جدیدی می دهد تا خلاقیت های شان را رنگ و لعاب نوآوری بزنند و با بهره بردن از تجارب کارآفرینان در چرخه نوآوری این شهر، عناصری مفید شوند.
« آکادمی نوآوری فردوسی» اندیشه ناب رسیدن به فضای مطلوب برای پروبال دادن به جوانان توانمند و خلاق را به خوبی ترسیم کرد و در گام دوم به ایده استقرار اولین شتاب دهنده درشرق کشور رسید واکنون در گام سوم به راه اندازی اولین «کارخانه نوآوری» در شرق کشور رسیده است تا در فضایی وسیعتر و مهندسی شده،با رصد گونه شناسی نوآوری در منطقه، بتواند در اکوسیستم کارآفرینی کشور نقش بسزایی داشته باشد. دولت، دانشگاه و بخش خصوصی، سه نهاد اساسی تاثیرگذار در فرایند تحقیق و توسعه چرخه نوآوری درکشور هستند. علاوه بر نیاز به پویایی وکارآمدی هریک از این نهادها در فرایند تولید و تبدیل دانش به فناوری یا زنجیره ایده به محصول و سپس خلق ثروت، ضرورت برقراری تعاملات اثربخش میان این نهادها نیزحائز اهمیت است. «کارخانه نوآوری» به خاطر ماهیت ذاتیاش بهراحتی می تواند نقش واسط میان این سه نهاد را بازی کند.
ایده «کارخانه نوآوری» ذهنیت نوآوری در کارخانه را اصلاح کرده است. کارخانجات رمقی برای تحقیق و توسعه ندارند و متاسفانه سرریز تحقیقات دانشگاه ها و صنایع دفاعی تاکنون کمتر به کمک مراکز تولیدی وکسب وکارهای کوچک آمده است. پس جوانانی که ایده دارند و نمی توانند راهی به سوی مراکز یاد شده داشته باشند یا خصلت کارآفرینی برای خودشان را آموخته اند، چگونه می توانند مثمر باشند؟ خراسان رضوی تقاطع فرصت هاست. فرصت های زیارتی، سیاحتی، کشاورزی، بازرگانی خارجی و خدمات فرهنگی یا هرگونه فرصت خدمت به زائران و مجاوران درپیش روست. خراسان تاکنون از فرصت های همجواری با کشورهای جاده ابریشم استفاده بهینه نکرده است. همچنانکه نتوانسته از منابع طبیعی خودش به خوبی پاسداری کند.
زعفرانکار به سختی پیاز زعفران را در دل زمین می کارد، منتظر باران می شود تا بر آن ببارد و در فصل برداشت با دستان پینه بسته اش گل ها را از ساقه جدا می کند و تحویل کسانی می دهد تا آن را برایش به اروپا ارسال کنند و آنان با برند خودشان به جهان عرضه کنند. این قصۀ سال های دور و دراز زعفران خراسان است. اکنون میشنویم که کشورهای همسایه، زعفران ایران را با عیاری بالاتر تولید می کنند، طوری که محصول ما در میان آن گم شده است.مشابه این قصه در خراسان زیاد است. اما این استان بستر کارآفرینان بزرگ است که تاکنون مطرح نشده اند و نیازمند چهره شدن هستند تا الگوی مناسبی برای جوانان این خطه شوند.
«کارخانه نوآوری»می تواند به بنگاه های اقتصادی خرد و متوسط خدمت کند. شاید الگوی نواحی بهبود کسب وکار بتواند با تعیین شاخص های مرتبط، به اقتصاد استان کمک کند.تجربه نشان داده است گاهی ایده های پرورش یافته توانسته اند بازوی محرک خوبی برای این گونه کسب وکارها باشند؛ چنان چه در تعامل با هم باشند. همچنان که قرارگرفتن در زنجیره ارزش تولید واحدهای صنعتی بزرگ برای کسب وکارهای کوچک جزو وظایف ذاتی مکان فوق خواهد بود.به عقیده پروفسور دوسوتو، «باید با بهبود فضای کسب وکار، سرمایه های پراکنده و بی هویت را به سرمایه های موثر وکارآمد اقتصادی مبدل ساخت» و نگارنده برای تکمیل این سخن اعتقاد راسخ دارد که «باید با ایجاد بستر مناسب، سرمایه های فکری سرگردان را به سرمایه های فکری موثر وکارآمد اقتصادی تبدیل کرد.»
شاید این کمترین تلاش مفیدی باشد که ما نسل پیشین باید برای نسل آینده انجام دهیم.