13 شهریور | روز بزرگداشت ابوریحان بیرونی
بیــرونی از برجستهترین دانشمندان مسلمان، پدر علم انسان شناسی، زمین سنجی، بنیان گذار علومی چون مکانیک، اخترشناسی و پیشگام روان شناسی در قرن چهارم هجری است. او اولین دانشمند شرقی است که درباره حرکت زمین به دور خورشید مطالعه و اظهار نظر کرده است.
3 دسامبر 1882 | اختراع اولین موتور برق توسط ادیسون
توماس ادیسون، مخترع بزرگ آمریکایی با ابداع لامپ به اوج شهرت و افتخار رسید. ادیسون در ادامه کار، موتور برق را اختراع کرد که 300 اسب بخار قدرت داشت. او با استفاده از این موتور برق، در شهر نیویورک یک کارخانه برق دایر کرد که قادر بود بخشی از روشنایی شهر را تأمین کند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
امام رضا (ع) فرمودند: «عبادت به بسیاری روزه و نماز نیست، بلکه به بسیاراندیشیدن در کار خدا و عظمت و اسرار آفرینش است.» همچنین در سخنی دیگر فرمودند: «اندیشیدن، آینهای است که زشتیها و خوبی هایت را به تو نشان میدهد.»
حجت الاسلام مسعودی در شرح این احادیث میگوید: «در مکتب امام رضا(ع) پرستش خداوند وقتی با تفکر و شناخت همراه باشد ارزشمند است و عبادتی که عقلانی باشد عبادت است؛ یعنی انسان با فکر و توجه باطنی به نیایش بپردازد و به روح عبادت نزدیک شود. در اسلام، یک ساعتاندیشه، بهتر از عبادت یک سال دانسته شده واندیشیدن، زندگیِ دل و حیات قلب خوانده شده است. انسان بااندیشیدن در دنیای درون خود، می تواند ناهنجاریها و کاستی های خود را بشناسد و درصدد رفع و اصلاح آنها برآید.»
بحارالانوار | پایگاه اطلاع رسانی حدیث شیعه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در آیه یک سوره نساء میخوانیم:
یَأَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمْ الَّذی خَلَقَکُم مِّنْ نَّفْسٍ وَحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً کَثِیراً وَنِسَآءً وَاتَّقُواْ اللَّهَ الَّذی تَسَآءَلُونَ بهِ وَا لْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیباً
ای مردم! از پروردگارتان پروا کنید، آن کس که شما را از یک نفس آفرید و همسرش را نیز از (جنس) او آفرید و از آن دو، مردان و زنان بسیاری را (روی زمین) پراکنده ساخت و از خدایی که (با سوگند) به او از یکدیگر درخواست میکنید، پروا کنید و (نسبت) به ارحام نیز تقوا پیشه کنید (و قطع رحم نکنید) که خداوند همواره مراقب شماست.
استاد قرائتی در تفسیر این آیه میگوید:
آغاز سوره خانواده، با سفارش به تقوا شروع شده است، یعنی بنیان خانواده، بر تقواست و مراعات آن بر همه لازم است.
خلقت و تربیت انسان، هر دو به دست خداست، پس پروا و اطاعت هم باید از او باشد.
همه انسانها از یک نوع هستند، پس هر نوع تبعیض نژادی، زبانی، اقلیمی و... ممنوع است.
زن و مرد در آفرینش وحدت دارند و هیچ کدام از نظر جنسیّت بر دیگری برتری ندارد.
همه انسانها در طول تاریخ، از یک پدر ومادرند.
روایات درباره ازدواج فرزندان آدم دو نوع است، آن چه با قرآن هماهنگ است، روایاتی است که میگوید فرزندان آدم با یکدیگر ازدواج کردند.
در مسائل تربیتی، تکرار، یک اصل است.
رعایت حقوق خانواده و خویشاوندان، لازمه تقواست.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
طلبهای از شاگردان خوب و قدیمی استاد «علی صفاییحائری» میگوید: «در یکی از شبهای تابستان که از نیمه گذشته بود، یکی از طلبهها به من زنگ زد و گفت: فلانی با این هوای گرم قم یک پنکه نداریم و دیگر طاقت زنم تمام شده و خلاصه کلافه ایم. با آن که پاسی از شب گذشته بود و همه خواب بودند، هر چه فکر کردم کسی جز آقای صفایی به ذهنم نیامد که بی منت و ملال کارگشا باشد. با کمی وسواس و تامل شماره ایشان را گرفتم. خودش گوشی را برداشت و راحت احوال پرسید. موضوع را گفتم. بی تأمل گفت: آره! آره! پنکه هست. کجا بیاورم؟ گفتم: نه! شما نیایید. خودم میآیم. سریع بیرون زدم. هنگامی که نزدیکیهای خانه ایشان رسیدم، دیدم پنکه در دست، سرخیابان ایستاده و منتظر است.»
کتاب مشهور آسمان
خاطراتی از زندگی عین.صاد
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
to give orders to someone; to keep
telling someone what to do.
رئیس بازی درآوردن. مدام دستور دادن.
مثال:
Stop bossing me around. I'm not
your employee.
دست از رئیس بازی درآوردن برای من بردار. من کارمندت نیستم.
You can't boss me around just
because Mom isn't here!
چون مامان خونه نیست دلیل نمیشه هی به من دستور بدی.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
وقتی میخواهی ببینی از چشم خدا افتادهای یا نه، هیچ راهی نداری جز یک راه. من این راه را از دعاهای اهل بیت(ع) پیدا کرده ام. آیا خدا هنوز به نظر رحمت به من نگاه میکند یا یک خط دور من کشیده است و تمام؟ [راه فهمیدن این راز این است که] هر وقت دیدی گناهی از تو سر میزند و بعدش غصه میخوری، یعنی از چشم خدا نیفتاده ای. اما اگر گناه میکنی و میگویی مهم نیست، یعنی از چشم او افتاده ای؛ دورت را خط کشیده است. بترس از این! مولایمان امیرمومنان (ع) فرمودند: «بدترین گناه آن گناهی است که صاحبش آن را کوچک بشمارد.»
نکتهها از گفتهها | آیت ا... فاطمی نیا
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
همه ما با یک توانایی منحصر به فرد برای انعکاس شخصیت خود به دنیا آمدهایم و توانایی این را داریم که در قبال اشتباهات مان مسئولیتپذیر باشیم. گاهی اوقات این مهارت پرورش داده نمیشود یا ما در محیطی رشد میکنیم که در آن، حفظ غرور اولویت زیادی دارد.
بر ذات انسانی تکیه کنیم؛ بپذیریم که ما انسانیم و انسان هم جایز الخطاست. با خود تکرار کنید که: من قبول میکنم اشتباه کردهام زیرا انسانم و همه ما اشتباه میکنیم و با وجود این، باز هم اطرافیان من را دوست خواهند داشت.
خودمان را بهتر بشناسیم؛ سوالاتی درباره خودتان از خود بپرسید. این سوالات عبارتاند از: چرا من از انتقاد میترسم؟ آیا بهاندازه کافی صبور هستم؟ آیا مشکلات عصبی دارم؟ آیا بیش ازاندازه حساس یا حسودم؟ چه نقشی در مشاجره اخیر داشتم؟ اعمال من چه تاثیری روی دیگران میگذارد؟
انتقادپذیر باشیم؛ زمانی که شما از اشتباه خود آگاه نیستید، مهم است که زمانی که دیگران نارضایتی و ناراحتی خود را بازگو میکنند به آنها گوش فرا دهید. این مهارت شامل کنار گذاشتن احساسات و منطقی نگاه کردن به یک موقعیت از دیدگاه فرد مقابل است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
هنرمند بریتانیایی، «الکس چینک» طرحهای خلاقانهای با تبدیل نمای ساختمانهای قدیمی و متروک به سازههای دیدنی خلق میکند که دیدنِ چند نمونهاش، خالی از لطف نیست.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ملاقات در بیمارستان
سانی اسکایز | یک گروه موسیقی که در پنسیلوانیا کنسرت داشتند، قبل از کنسرت به بیمارستان رفتند تا یکی از طرفداران شان را ببینند. لیلی، دختر 16 ساله که سرطان دارد، در نامهای به این گروه نوشته بود: «من دوست داشتم به کنسرت بیایم اما باید برای جلسه شیمی درمانی در بیمارستان بمانم.» این نامه به همراه یک سلفی از لیلی، در اینستاگرام بارها بازنشر شد تا به دست این گروه رسید. این سه برادر هم برای دیدن لیلی به بیمارستان رفتند. لیلی با این که نتوانسته در کنسرت حاضر شود، میگوید که این ملاقات بهترین اتفاق زندگی اش بوده است.
فقط 4 دقیقه ورزش روزانه
آدیتی سنترال | یک مرد ژاپنی به نام هیراجی، با انتشار عکسی، به مرکز توجه کاربران فضای مجازی آسیا تبدیل شده است. او یک عکس قبل و بعد از خود منتشر کرده و نوشته که طی پنج ماه با روزی چهار دقیقه ورزش توانسته از شر چربیهای شکمش راحت شود. هیراجی پنج ماه پیش عکسی از خودش با شکم چاق منتشر کرد و گفت که میخواهد ظاهرش را تغییر بدهد و روی فرم بیاید. پنج ماه بعد او عکسی منتشرکرد که در آن به وضوح وزن کم کرده و حتی عضلانی شده. هیراجی میگوید این تغییر را با تکنیک «تاباتا» که شامل چهار دقیقه ورزش سخت در هر روز است، به دست آورده است!
10 سال همبرگر و سوسیس
میـرر | یک پسر نوجوان بریتانیایی به خاطر تغذیه نادرست نابینا و ناشنوا شد. این نوجوان که نامش برده نشده، دچار سرنوشتی شده که فقط در کشورهای بسیار فقیر به علت کمبود موادغذایی اتفاق میافتد. این پسر 17ساله از کلاس اول دبستان فقط چیپس، سیب زمینی سرخ کرده، همبرگر و سوسیس میخورده و به دکترها گفته از طعم و بافت میوه و سبزیجات خوشش نمیآمده. دنیز آتن، دکتر بیمارستان بریستول میگوید: دلیل از دست رفتن بینایی و شنوایی این پسر، خوردن غذاهای غیر مفید و نخوردن سبزیجات و میوه بوده. 10 سال خوردنِ مداوم فست فود و غذاهای پروسس، این پسر را دچار کمبود مواد غذایی ضروری بدن کرده و در نهایت به این اتفاق منجر شده است.
غار علاءالدین!
دیلی میل | یک مرد اهل سیدنی که در زیرزمین آپارتمان محل زندگی اش یک غار درست کرده بود تا اشیای دزدی را در آن نگه دارد، دستگیر شد. جادن هاتی 42 ساله که مدیر یک ساختمان در سیدنی است، سه هفته بعد از این که پلیس، محل مخفی وسایلش را پیدا کرد دستگیر شد. پلیس در انبار هاتی، بیش از 250 وسیله مختلف پیدا کرده که او آنها را دزدیده و در قفسههای مرتب چیده بوده. او همچنین در زیرزمین خود مشغول پرورش گیاه حشیش هم بوده. پلیس میگوید هاتی چنان این انبار را از وسایل مختلف پر کرده که شبیه غار علاءالدین شده بود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شهریور وقت رفتن به ییلاقهاست و پیشنهاد ما ییلاق مازیچال است. این ییلاق در ۲۰ کیلومتری کلاردشت واقع شده و ترکیبی از جنگل و مراتع و ارتفاعاتی است که ابرها آن را دربرگرفته. مازی در زبان مازندرانی بهمعنی درخت بلوط است، چال هم یعنی چاله. اسم این جا از درههای پر از درخت بلوطش سرچشمه گرفته. جنگل مازیچال، در دسته جنگلهای هیرکانی قرار میگیرد، یعنی قدمت آن به دوره سوم زمینشناسی میرسد. همه جا پر از درختان بلوط، افرا و کاج سوزنی است و تمشک، توت، سیب، گلابی، فندق، زغالاخته، آلو جنگلی، ازگیل و زالزالک هم در آن جا پیدا میکنید. این جا، جایی است که بهعنوان منطقه مهم بینالمللی برای پرندگان هم ثبت شده. هوای تازه مازیچال سرحالمان میکند و باعث میشود وداع خوبی با تابستان داشته باشیم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
-بابا چی شد که شاعر شدی؟
-به خودم گفتم باید مردمی باشن که کارشون استفاده درست از کلمات باشه و توی اون راه به کارش ببرن. کسانی که قلبشون میتپه، میتونن قلب دیگران رو هم به تپش وادار کنند. اون روز تصمیم گرفتم که شاعر بشم.
ببر و برف | کارگردان: روبرتو بنینی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
کتاب «نخل و نارنج» روایت داستانی زندگی و زمانه شیخ اعظم، شیخ «مرتضی انصاری» نوشته وحید یامینپور است که در 30 فصل، علاوه بر زندگی شیخ و تاریخ علمای شیعه به موضوعات دیگری چون تاریخ جنگهای ایران و روس، حضور انگلستان و امپراتوری عثمانی پرداخته است. نویسنده در صفحه اول کتاب، پیش از شروع متن داستان آورده است: «نخل و نارنج» روایت شور و شوق شیخ اعظم، خاتمالفقها و المجتهدین، مرتضی انصاری است که همچنان بهعنوان نگین درخشان علم و تقوا ستایش میشود. آن چه میخوانید، داستانی است که هرچند به قلم خیال نگاشته شده است، کوشش شده بر اسناد و واقعیتهای تاریخی استوار باشد. اثرگذاری شیخ بر جریان فقه شیعه مشهور است و تلاش مثالزدنی او در تربیت شاگردانی که ساختار علمی دین را قوت بخشیدند و شاگردان شان بعدها دنیا را تکان دادند، بر همه روشن است؛ شاگردانی که پرچمدار مبارزات سیاسی تاریخساز در خاورمیانه شدند و در ربع نخست قرن چهاردهم هجری توانستند نخستین انقلاب ۱۰۰ ساله اخیر را در منطقه خاورمیانه رهبری کنند. مکتب علمی و فقهی او شاگردانی چون امام خمینی(ره) داشت که اولین حکومت دینی در دوران غیبت کبری را بنا کردند.
انتشارات جمکران بیست و دومین چاپ این کتاب را با قیمت 30 هزار تومان منتشر کرده است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در زمانِ ناراحتی، کمتر دهانی به همدردی گشوده میشود چرا که زبانِ همدردی در زبانِ مادریِ ما جایی نداشته است.
احساساتِ بیشترِ ما در طولِ دورانِ رشد و بالندگی، انکار شده است:
کودک: مامان من خسته م.
مادر: چطور خسته ای؟ تو تازه استراحت کردی!
کودک: (با صدای بلند) ولی من خسته م.
مادر: تو خسته نیستی، فقط کمی خواب آلوده ای...
کودک: (در حالی که فریاد میزند) من خستــــــــــه م.
آن چه که تمامیِ انسانها در زمانِ ناراحتی به آن نیازمندند، موافقت یا عدمِ موافقتِ دیگران نیست؛ بلکه آنان مایل به دریافتِ درک و همدردیِ دیگرانند.
چگونه با فرزند خود گفتوگو کنیم؟
ادل فایـــبر. الیان مازلیــــــش
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
از بهر روز عید، سلطان محمود، خلعت هر کسی تعیین میکرد. چون به طلحک رسید فرمود که پالانی بیارید و بدو دهید. چنان کردند. چون مردم خلعت پوشیدند، طلحک آن پالان بر دوش گرفت و به مجلس سلطان آمد، گفت:ای بزرگان، عنایت سلطان در حق من بنده از این جا معلوم کنید که شما همه را خلعت از خزانه فرمود دادن و جامه خاص از تن خود برکند و بر من پوشاند.
درویشی نزد خواجهای بخیل رفت و گفت: پدر من و تو آدم و مادرمان حواست، پس ما برادر هستیم و تو این همه مالاندوختهای و من چیزی ندارم. از تو میخواهم که سهم مرا بدهی. خواجه به غلام خود دستور داد یک سکه سیاه به وی بدهد. درویش گفت:ای خواجه! چرا در قسمت کردن، برابری و عدالت را رعایت نکردی؟ خواجه گفت: ساکت باش وگرنه برادران دیگر خبردار میشوند و همین مقدار هم به تو نمیرسد.
کلیات عبید زاکانی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
«حاج حسین خرازی» فرمانده لشکر بود، یک دست هم نداشت اما وقت عملیات، مثل بقیه بسیجیها وسط معرکه حضور داشت. در یکی از عملیات ها، نزدیک خط، همه چی به هم ریخته بود، یک منطقهای بدجوری میسوخت. حاجی گفت «برو اون جا!» من میدانستم انبار مهمات آتش گرفته. نمیخواستم بروم، داشتم دور میزدم. داد زد: «نگه دار» و پرید پایین. گفت: «تو اگه میترسی نیا» و دوید سمت آتش. فشنگها میترکیدند و تیرها از کنار گوشش رد میشدند. با همان یک دستش تختهها را میگرفت و میکشید. گفتم: «حاجی، وایسا خودم میام» گفت: «بیا ببین زیر اینا کسی نیست؟ فکر کنم صدایی شنیدم!» مجروحها را یکی یکی تکیه میدادم به دیوار. یکی شان چپ چپ به من نگاه کرد و گفت: «کی گفته حاج حسین رو بیاری این جا؟» گفتم: «حالا بیا و درستش کن!» حریف حاجی نمیشدم، حالا باید جواب بسیجیها را هم میدادم.
برگرفته از کتاب خدمت از ماست
به نقل از همرزم شهید
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.