یکی از علما را پرسیدند «یکی با ماه رویی در خلوت نشسته و درها بسته و رقیبان خفته و نفس طالب و شهوت غالب. هیچ باشد که به قوت پرهیزگاری از او به سلامت بماند؟» گفت: «اگر از مه رویان به سلامت بماند، از بدگویان نماند.»
شاید پس کار خویشتن بنشستن
لیکن نتوان زبان مردم بستن
سعدی، گلستان، باب پنجم در عشق و جوانی
آوردهاند که روزی بهلول به حمام رفت، ولی خدمتکاران حمام به او بی اعتنایی کردند و آن طور که باید بهلول را کیسه نزدند. با این حال بهلول وقت خروج از حمام 10 دینار به اوستای حمام داد. کارگران و دلاکان حمام چون این بذل و بخشش را بدیدند، همگی پشیمان شدند که چرا نسبت به او بی اعتنایی کردند. بهلول هفته دیگر نیز به حمام رفت. ولی این بار تمام کارگران با احترام کامل او را شست وشو کردند و بسیار او را احترام گذاشتند. ولی با اینهمه تلاش و احترام، بهلول به هنگام خروج فقط یک دینار به آن ها داد. حمامی متغیر گردیده و با غضب پرسید: سبب بخشش بیجهت هفته قبل و رفتار امروزت چیست؟ بهلول گفت: مزد امروز حمام را هفته قبل که حمام آمده بودم پرداختم و مزد آن روز حمام را امروز می پردازم تا شما ادب شده و رعایت مشتری های خود را بکنید.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مرد بیزار از ملچ ملوچ
دیلیمیرر | درول مورفی 41 ساله از سندروم نادری رنج می برد که میسافونیا نام دارد و در آن، بیمار از شنیدن صداهای کوچک آزار دهنده ای که شاید برای بسیاری از ما عادی باشد، از کوره در می رود. درول می گوید از زمانی که به یاد دارد از این اصوات مزاحم عصبی می شده ولی نمی دانسته که به این سندروم مبتلاست و همیشه فکر می کرده دیوانه است. او نمی تواند فامیل هایی که گلویشان را صاف می کنند، دوستانی که ملچ و ملوچ می کنند یا همکارانی را که با خودکارشان صدا در می آورند تحمل کند. درول سال هاست که به سینما نرفته چون می گوید صدای باز کردن چیپس یا پاپ کورن درون سالن سینما او را دیوانه می کند!
مجازات سیاستمدار بدقول
ادیتی سنترال | سیاستمداران معمولا موقع انتخابات وعده های توخالی زیادی می دهند که بعد از انتخاب شدنشان فراموش می شود و مردم هم معمولا برای این دروغگویی آن ها را مواخذه نمی کنند اما این بار دروغگویی، یقه شهردار هوکستان، شهری در مکزیک را که قبل از انتخاب شدنش وعده درست کردن سیستم آب منطقه را داده بود، گرفت. مردم این روستا بعد از این که از عمل کردن شهردار به وعده هایش ناامید شدند، به دفتر او رفتند و او را مجبور کردند به عنوان مجازات، لباس زنانه بپوشد و در شهر بچرخد. یک مجازات با رنگ و بوی جنسیتی!
حرکت خبرنگار پاکستانی؛ خلاقیت یا ریسک؟
اسپوکی | آزادار حسین، خبرنگار پاکستانی که برای شبکه GTV News کار می کند، برای گزارش شجاعانه خود معروف شد. او برای این که نشان بدهد میزان سیل چقدر است و مردم پاکستان چقدر آسیب دیده اند، درون آب رفت و در حالی که فقط سر و یک دستش که میکروفون را گرفته بود بیرون بود، گزارش وضعیت بغرنج مردم پاکستان را به سمع و نظر نه تنها مخاطبان GTV، بلکه همه دنیا رساند. هرچند این سوال پیش می آید که این اقــدام خبرنگار، چقدر حرفهای بوده اما کار او ترند این روزهای دنیای خبر است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
15 مرداد، سالروز برگزاری اولین کنکور در کشور است. شاید هیچ کدام از شرکت کنندگان اولین کنکور ایران که در سال 1348 برگزار شد، نمیتوانستند پیشبینی کنند که چهل و ششمین کنکور به مرحله برگزاری برسد و این رقابت داغ و نفسگیر بعد از گذشت نزدیک به نیم قرن، همچنان ادامه پیدا کند. سال هاست که سوالات کنکور سراسری به صورت تستهای چهارگزینهای است اما در سالهای اول برگزاری این آزمون، سوالات به صورت جواب کوتاه طراحی شده و خبری از تست و سوابق تحصیلی نبوده است. اولین دوره کنکور سراسری در ایران با شرکت حدود 50 هزار داوطلب برگزار شده است، در حالی که شمار شرکتکنندگان در این آزمون بزرگ کشوری که به عنوان بزرگ ترین آزمون علمی ایران شناخته میشود، امسال به بیش از یک میلیون نفر میرسید.
به این مناسبت، بیایید فکر کنیم اگر برخی مشاهیر هم باید کنکور می دادند چه می شد؟
اینشتین: این دانشمند چون بچه درسخوان بوده، قطعاً در رشته فیزیک با رتبه بالا قبول میشد اما پس از دانش آموختگی، وقتی میدید با این مدرک نمیتوان کار درست و حسابی دست و پا کرد، میرفت کلاس کنکور باز میکرد و خودش از عکسهای خودش برای تبلیغ کلاس کنکورش استفاده میکرد.
ابوعلی سینا: این اندیشمند و دانشمند و فیلسوف بدون هیچ مشکلی در رشتههای خوب قبول میشد ولی متاسفانه سرانجام یکی از پیشنهادها و بورسهای تحصیلی دانشگاههای خارجی وسوسهاش میکرد و باعث مهاجرتش به ری، بلخ یا شوشتر میشد.
سعدی: خوشبختانه سعدی آن قدر زرنگ بود که بتواند گلیم خودش را از آب بیرون بکشد و اجازه ندهد کنکور و قبول شدن یا نشدن در آن مسیر زندگیاش را عوض کند، ولی به هر حال قطعاً یک باب جدید به گلستانش اضافه میکرد و احتمالاً اسمش را هم میگذاشت؛ آداب کنکور و سیرت پشت کنکوری ها.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
معمولا همه ما عادت داریم وقتی به طبیعت گردی می رویم، برای پختن گوشت از سیخ استفاده کنیم؛ اما برای تنوع بد نیست روش های دیگری را هم امتحان کنیم.
یکی از هیجان انگیز ترین آشپزی هایی که شاید در فیلم های طبیعت گردی می بینیم، آشپزی روی تخته سنگ است. زمانی که شعله های آتش از بین می روند بهترین زمان است که تخته سنگ بزرگی را روی زغال ها قرار دهید و گوشتها را به طور مستقیم روی سنگ بپزید.
یکی از روش های خیلی قدیمی که هنوز هم در بسیاری از مناطق استفاده می شود، پیچیدن گوشت در برگ های مختلف است . اگر شناخت کافی از برگ های گیاهان دارید می توانید در طبیعت آنها را پیدا کنید در غیر این صورت می توانید با خودتان ببرید. برای این کار می توانید از برگ های کاهو و کلم استفاده کنید. کافیاست گوشت را در برگ بپیچید و دور آن را با نخ ببندید و زیر و روی آن را زغال قرار دهید. ادویه و کره فراموش نشود!
در همه سفر ها پیشنهاد می کنیم ورق فویل همراه داشته باشید. در هر شرایطی می توانید گوشت یا سبزیجات را در ورق فویل بپیچید و ادویه بزنید و روی زغال قرار دهید . گوشت ها با این روش در آب خودشان پخته می شوند و درنهایت عطر و طعم دلچسبی خواهند داشت.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
Keep up
(Blab (to somebody) (about something
To stay informed about something or in touch with someone by following the latest developments or communicating regularly.
در جریان بودن، خبردار بودن
مثال:
It's so hard to keep up with the news these days.
این روزها در جریان همه اخبار بودن خیلی سخته.
You didn’t know about her? Come on! Keep up.
درباره دختره نمی دونستی؟ ای بابا! در جریان باش.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
داستان «سرخ سفید» یک جورچین از خرده روایتهای تاریخی و غیر تاریخی است، با توصیف دقیق جغرافیای فرهنگی و مناظر تهران، چنانکه شهر هم از شرق و غرب و مرکز مانند یکی از شخصیتها در داستان نقشآفرینی میکند. داستان از یک باشگاه ورزشی در خیابان 16 آذر سال 91 شروع میشود و تا دی 58 و حتی پیشتر از آن، تا تاریخ مشروطه به عقب برمیگردد. قهرمان داستان، کیوکوشین کار 33 سالهای است که تا آخر داستان گمنام میماند. او دانشجوی سابق و نویسنده فعلی است که بعد از ناکام ماندن تمام خواستههایش، تمام زندگیاش به یک آرزوی نهایی ختم شده است؛ این که در مبارزه برای دریافت کمربند سیاه، 15 مسابقه یکدقیقهای را تا آن جا که میتواند نبازد اما کیوکوشین کار تنها رابط حلقههای پراکنده در تاریخ تهران است، شخصیتهایی که در انقلاب مشروطه یا انقلاب سال 57 نقش داشته یا به نحوی وارد ماجرا شدهاند، حتی ردپای کشورهای دیگر مثل روسیه در تاریخ معاصر در داستان بازنمود مییابد. داستان سرخ سفید، روایت زندگی معاصر ماست: شغلی که حتی نانی بر سر سفره نمیآورد، افتخاراتی که مایه سربلندی نیستند و میان صدها مدال و نشانه دیگر گم میشوند و غروری که بیهوده برای به انجام رساندن این مبارزه بیمعنا صرف میشود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دیده اید که نوک شاخه های یک درخت باریک و شکننده اند؟ این نشان می دهد که شاخه های درخت هرچه از تنه خود فاصله گرفته و دورتر باشند، ضعیف تر و شکننده تر و نازک تر می شوند؛ و هرچه هم نزدیک تر باشند ضخیم تر و قوی تر. حال، ماجرای ما آدم ها نیز دقیقا از همین قرار است؛ یعنی هرچه از اصل خود که خداست بیشتر فاصله بگیریم، عاجزتر و ناتوانتر می شویم و هرچه به او نزدیک و نزدیک تر باشیم نیرومندتر و تواناتریم. اینکه پیامبر (ص) این همه در بین عالم و آدم، توانا می نماید به خاطر این است که نسبت به حق و حقیقت، که خدا و راه خداست هیچ گاه کوتاه نیامدو کوتاهی نکرد و فاصله نگرفت و دور نشد.
سلوک باران، حجت الاسلام رنجبر
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در آیه 124 و 125 سوره «طه» میخوانیم:
و مَنْ أَعْرَضَ عَن ذکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکاً وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَی
قَالَ رَبّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَی وَقَدْ کُنتُ بَصِیراً
و هر که از یاد و نام من روگردان شود، در سختی و فشار زندگی می کند. روز قیامت هم، چشمش را بر صحنه های خوشایند می بندیم. اعتراض می کند: «خدایا، من که در دنیا چشم هایم می دید، پس چرا کور محشورم کردی؟!»
استاد قرائتی در بیان پیام های این آیات چنین می گوید:
دوری از یاد خدا مایه اضطراب، حیرت و حسرت است، هر چند تمکن مالی بالا باشد.
زندگی آرام و شیرین، فقط در پرتو یاد و ذکر خداست.
معنویت در زندگی مادی نیز نقش مهمی دارد.
کسی که در دنیا چشم جانش را بر روی حقایق بست، در قیامت کور محشور خواهد شد.
بی ایمان، هم در دنیا زندگی مشقتبار دارد و هم در آخرت از نعمت دیدن محروم است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
با یک بنز قرمز رنگ مدل بالا آمده اند. ساعت دو شب است و دارم بستنی ها را به فریزرهای صندوقی منتقل می کنم. رنگ های تیره پوستشان و شماره پلاک ماشین شان نشان می دهد که اهل بندرعباس اند. یکی از راه های شناخت آدم ها در شهرهای توریستی مثل این جا، شماره پلاک ماشین شان است. ایران 14 مال بندرعباس است. سه مرد چهل تا چهل و پنج ساله از ماشین پیاده شدند و فلاسک به دست آمدند داخل. مثل همه جنوبی ها خونگرم اند و خوش صحبت. مقصدشان مشهد است. ارادت خاصی به امام رضا (ع) دارند. می گویند پس فردا باید سرکارمان باشیم، فقط می خواهیم چشممان بیفتد به ضریح طلای امام، صلواتی بفرستیم و برگردیم. بستنی می خورند، حرف می زنند، برنامه می ریزند و شوخی می کنند. بعد قهوه می خواهند تا خوابشان نبرد. نزدیک ترین مسیر را می پرسند و روی نقشه علامت می زنند. فلاسکشان را پر از آب جوش می کنم و دو تا چای کیسه ای با طعم آلبالو و کمی از قند خودمان توی یک نایلون فریزر می گذارم. می گویم: «سلام ما را هم به امام رضا (ع) برسانید.» می خندند، روبوسی می کنند و می روند.
از کتاب: «بگو آآآ، روایت یک شغل»
نویسنده: آراز ایلخچویی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
فردی مرکوری به رفقای قدیمیاش: «من رفتم مونیخ، چند نفر رو استخدام کردم و بهشون گفتم که دقیقا چی می خوام و مشکل این جا بود که... اون ها دقیقا همون کارها رو انجام دادن. راجر نبود که باهام مخالفت کنه، هیچ کدوم از بازنویسی های شما نبود و خبری از این قیافه های خنده دار نبود. من به شماها احتیاج دارم.»
از فیلم: حماسه کولی Bohemian rhapsody
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
به بهانه سالروز درگذشت
پرویز شاپور، پدر کاریکلماتور ایران
برای این که پشهها کاملاً ناامید نشوند، دستم را از پشهبند بیرون میگذارم.
وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد، ماهیها صلوات فرستادند.
گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرنده محبوس است.
به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد.
هر درخت پیر، صندلی جوانی میتواند باشد.
بلبل مرتاض، روی گل خاردار مینشیند!
قطره باران، اقیانوس کوچکی است.
زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمیرود.
جارو، شکم خالی سطل زباله را پر میکند.
فواره و قوه جاذبه از سربه سر گذاشتن هم سیر نمیشوند.
فریاد زندگی در سکوت گورستان تهنشین میشود.
همه مردم جهان به یک زبان سکوت میکنند.پرویز شاپور
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
از امام رضا (ع) پرسیدم: مگر مردم نمی دانستند علی (ع) از دیگران بهتر است؟ مگر نمی دانستند او نزد پیامبر چه حرمت و شأنی دارد؟ پس چرا از او دست برداشتند؟ امام (ع) پاسخ دادند: «چرا. مردم این ها را می دانستند اما از او منحرف شدند؛ چون علی (ع) بسیاری از خویشاوندان این مردم را، از پدران و برادرانشان تا دایی و عموهایشان که با خدا و پیامبر خدا دشمنی می کردند کشته بود. برای همین کینه او را به دل داشتند و نمی خواستند او رهبری شان کند. مردم از آن دیگری، این چنین چیزی به دل نداشتند، چون او همانند علی پیشاپیش پیامبر (ص) نجنگیده بود... همین شد که مردم از علی (ع) رو به جانب دیگری کردند.»
عیون اخبارالرضا(ع)
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
۶ اوت ۱۹۴۵ | بمباران اتمی هیروشیما
بمباران اتمی هیروشیما در زمان جنگ جهانی دوم به دستور هری ترومن، رئیسجمهور وقت آمریکا، علیه امپراتوری ژاپن. در این عملیات، دو بمب اتمی به فاصله سه روز روی شهرهای هیروشیما و ناکازاکی انداخته شد که باعث ویرانی و کشتار گسترده شهروندان این دو شهر شد.
۶ اوت 1877 | اعلام وجود آثار حیات در کره مریخ
در سال 1877 یک ستاره شناس ایتالیایی به نام گیووانی شیاپارلی، وجود رودخانه ها، دره ها و کانالهای بسیاری را در سطح کره مریخ اعلام کرد و با این خبر، غوغایی در سراسر دنیا بهراه انداخت. بعدها، با بهبود تلسکوپها این نظریه تایید و تکمیل شد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در ایران جنگلهای بکر زیادی هست که در گوشه و کنار پراکنده شدهاند و جنگل «پاسند» در بهشهر یکی از آن هاست. راه رسیدن به پاسند رفتن به بهشهر در استان مازندران است، شهری که با ساری 52 کیلومتر فاصله دارد و بر سر راه کردکوی در استان گیلان واقع شده. جنگل پاسند که بیشتر وقتها مه، سرتاسر آن را پوشانده، زیاد از بهشهر دور نیست و نرسیده به بهشهر و در کنار روستای پاسند قرار گرفته. اگر به این منطقه رفتید از دیدن آبشار پلکانی که همان نزدیکی است غافل نشوید.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
بد وضعی داشتیم. از همه جا آتش می آمد روی سرمان و نمی فهمیدیم تیرو ترکش از کجا می آید. فقط یک دفعه می دیدم نفر بغل دستیمان افتاد روی زمین. قرارمان این بود که توی درگیری بیسیم ها روشن باشد، اما ارتباط نداشته باشیم. خیلی از بچه ها شهید شده بودند. زخمی هم زیاد بود. توی همان گیرودار، چند تا اسیر هم گرفته بودیم. به یکی از بچه ها گفتم: «ما مواظب خودمون نمی تونیم باشیم، چه برسه به اون بدبختا. برو یه بلایی سرشون بیار.» همان موقع صدا از بی سیم آمد «این چه حرفی بود تو زدی؟ زود اسیرهاتون رو بفرستید عقب.» صدای آقا مهدی باکری بود. روی شبکه صدایمان را شنیده بود. خودش پشت سرمان بود؛ صد و پنجاه متر عقب تر.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.