
«رامتین خداپناهی»؛ بازیگر و مدرس سینما و تلویزیون در گفت و گو با «خراسان رضوی»:
تعداد بازدید : 24
کار سفارشی مرگ تدریجی هنر است
نویسنده : راضیه آزادوار
«رامتین خداپناهی» از جمله بازیگران گزیده کار تلویزیون و سینماست که چندسالی است با وسواس بیشتر دست به انتخاب نقش هایش می زند. او در این سال ها هم به جلد شخصیت های منفی و تیره قصه فرو رفته و هم نقش های مثبت و محبوب داشته است. با وجود این می گوید که در کنار حرفه بازیگری، پژوهش و مطالعه در عرصه فرهنگ و هنر نیز برای او اولویت فراوانی داشته است.
این هنرمند روزهایی که مقابل دوربین نیست، پشت میز دانشگاه و در قامت استاد، به نسل هنرجوی آینده، مشق هنر می آموزد.
در یک گفت وگوی کوتاه با او از حرفهای سخن گفتیم که سخت مشتاق آن است و دغدغه های فراوانی برای آن دارد.
انتقاد از حلقه بسته سینما
خداپناهی را طی چند سال اخیر کمتر جلوی دوربین می بینیم، همان ابتدای صحبت دلیل این اتفاق را جویا می شویم که در جواب می گوید: چند پیشنهاد کار تلویزیونی داشتم اما هیچ یک از فیلم نامه ها به مذاقم خوش نیامد، در واقع هیچ یک از این فیلم نامه ها از استاندارد قابل توجهی برخوردار نبودند که بتوانم از آن دفاع کنم. در حوزه سینما نیز پیشنهاد کار نداشتم، چرا که عمدتا تعداد معدودی از بازیگران در کارهای سینما حضور پیدا می کنند و دعوت می شوند و باید در حلقه ارتباط آنان باشیم و به حجره آنان رفت و آمد داشته باشیم تا پیشنهاد کار دریافت کنیم. طبیعتا بنده این دهلیزها را نمی شناسم، به همین دلیل در فهرست منتخبان نیستم.
این بازیگر ضمن انتقاد از فضای حاکم بر سینما، می گوید: متاسفانه نظام دلالی حاکم بر فضای هنر؛ چه در تلویزیون، چه در سینما یا تئاتر چندان امر مخربی است، هرچند که ممکن است به صورت مقطعی بتوان بهره مالی از این جنس رویه ها برد ولی در بلندمدت نمی توان نتیجه مطلوبی حاصل کرد. به بیان ساده تر پشتوانه صنعت سینمای غرب یک ابرسرمایه است اما این امر در کشور ما مصداق ندارد، چرا که در سینمای ما بعضا شکلی از دلالی رخ می دهد.وی یادآور می شود:ساخت یک فیلم سینمایی یا یک سریال باید از اصول، روش و اسلوبی برخوردار باشد اما متاسفانه شاهدیم هیچ روشی در این باره وجود ندارد و انگار در رینگ بوکسی هستیم که خیلی کور مشت های مان را پرتاب می کنیم و طبیعتا نباید انتظار نتیجه مطلوب داشت.
تولیدات سفارشی مرگ هنر را منجر خواهد شد
یکی از آثاری که این هنرمند مقابل دوربینش قرار گرفته، در سریال «بانوی عمارت» و نقش «میرزا اسد شالچی» است. او درباره این اثر می گوید: سریال «بانوی عمارت» در زمره آثار خوب و خوش ساختی بود که خوش درخشید اما با وجود این اقبال، مسئولان و متولیان امر تدبیری نکردند تا ساخت چنین آثاری تداوم یابد. همین مسئله حکایت از ضعف سیاست گذاری در صدا و سیما دارد.این کارگردان، قیاسی دارد از سینمای ایران و هالیوود و خاطرنشان می کند: متاسفانه آرشیو تلویزیون ما مملو از سریال های مناسبتی است، در صورتی که رسانه ملی نباید مناسبتی کار کند و تهیه یک فیلم و سریال خوب هم نیاز به مناسبت ندارد. به بیان بهتر، این روند سفارشی کار کردن پاسخ گوی فرهنگ کلان کشور نیست و طبیعتا با ادامه مسیر دچار مرگ تدریجی هنر خواهیم شد.
فیلم نامه های غیرجذاب و تصنعی پاسخ گوی فرهنگ ما نیست
وی تصریح می کند: فیلم نامه های غیرجذاب، تصنعی و دارای اسلوب نخ نما شده پاسخ گوی فرهنگ ما نیست، بی مخاطب بودن این گونه سریال ها را می توان با یک آمارگیری ساده به اثبات رساند.
این بازیگر صدا و سیما می گوید: متاسفانه سریال های نمایش خانگی نیز از کیفیت بسیار پایینی برخوردار هستند، در کنار آن سریال هایی که به شکل انبوه تولید می شوند از هیچ بنیان فکری برخوردار نیستند. جامعه رو به پیشرفت نیازمند قهرمان و اسطوره است، حال این جا سوالی مطرح است، این قهرمان را چگونه می توان ساخت؟
خداپناهی تصریح می کند: آمریکایی ها این قهرمان را دارند، در واقع سینمای آنان اسطوره ها و کهن الگوهایش را از ایران، یونان و مصر وام می گیرد و در ادامه آن را با کنش ها و عمل های خودشان در می پیچند و تبدیل به قهرمان هایی می کنند که برای مخاطب امروز کاربرد دارند. در حقیقت این قهرمان ها، رویای آمریکایی را تبلیغ می کنند و قهرمانان همه حوادث هستند.
این بازیگر اضافه می کند: چرا ما نباید فرهنگ پنج هزار ساله مان را تبلیغ کنیم؟ مگر کشور ما کم اسطوره در شاهنامه دارد؟ ما افسانه های بسیار زیبایی داریم که تمام دنیا از آن استفاده می کنند، چرا خودمان از آن استفاده نکنیم؟ چرا فرهنگمان را به فراموشی سپرده ایم؟
فرصتی برای عرض اندام هنرمندان جوان و تحصیلکرده نیست
این هنرمند اضافه می کند: گاهی سلایق شخصی و فردی موجب اتخاذ تصمیمات غیرمتخصصانه می شود و متاسفانه هیچ گونه اتاق فکری وجود ندارد و صرفا یک فرد یا یک طیف فکری که معلوم نیست آبشخورش کجاست، تصمیم گیرنده نهایی هستند. زمانی که آثار مخاطب پسند تولید نشود، او نیاز خویش را در شبکه های ماهواره ای جست و جو می کند و آن وقت دیگر نمی توان مسائل را کنترل کرد. از این رو باید برای 20 سال آینده برنامه داشت و برای مسائل فرهنگی باید اتاق فکری متشکل از نخبگان بخش های مختلف تشکیل داد تا نیاز واقعی مخاطبان را شناسایی کنند.
خداپناهی که در دانشگاه نیز بازیگری تدریس می کند، می گوید: دانشجویان و هنرجویان جوان بسیار مستعد، خلاق، با اعتماد به نفس و مسئولیت پذیری در دانشگاه ها داریم اما متاسفانه هیچ دریچه ای برای راهیابی آنان به سمت بازار حرفه ای باز نمی شود. طبیعتا با شرایط فعلی استعداد این افراد از بین می رود.
این بازیگر صدا و سیما می گوید: استعدادهای بسیاری در حوزه بازیگری وجود دارند که باید شکوفا شوند اما نکته قابل توجه آن جاست که پس از
فارغ التحصیل شدن، این افراد عرصه ای برای عرض اندام پیدا نمی کنند.
سینمای ما باید به صنعت تبدیل شود
وی می گوید: شوربختانه سینمای ما صنعت نیست، سینمای ما باید مانند سینمای روز دنیا به صنعتی مولد و دارای ارزش افزوده تبدیل شود. بنابراین طبیعی است که هر کس اراده کند، با تهیه پولی، فیلمی تولید می کند و چون در اغلب موارد نیاز به بازگشت سرمایه ندارند، درصد بسیار بالایی از انتخاب ها سلیقه ای می شود. بنابراین فیلم براساس استاندارد و نظام فکری که پشتوانه آن تحقیق و پژوهش است، ساخته نمی شود تا زمانی که سینما تبدیل به صنعت نشود و تولید نداشته باشیم، از یک استاندارد در حوزه تولید برخوردار نخواهیم بود.
خداپناهی که 20 سالی می شود در حرفه بازیگری فعالیت دارد، معتقد است: دوره افول یک بازیگر زمانی فرا می رسد که دیگر نتواند کار کند و به او بها داده نشود. متاسفانه بسیاری از دوستان پُرتوان ما امروز خانه نشین شده اند و فعالیتی ندارند، چون پیشنهاد کاری به آن ها ارائه نمی شود و فرصت ها از این نام های پُرتجربه دریغ می شود.
ماندگاری یک اثر را خرد جمعی جامعه تعیین می کند
وی ماندگاری آثار سینمایی و تلویزیونی را به کیفیت آن ها پیوند می زند و می گوید: ماندگاری یک اثر را حافظه و خرد جمعی ملت تعیین می کند، به طور مثال مسعود کیمیایی فیلم های بسیاری ساخت اما نمی دانست که قرار است «قیصر» و «گوزن ها»یش ماندگار شود. سریال «هزار دستان»، «سربداران» و «دایی جان ناپلئون» از دیگر آثار ماندگاری هستند که هنوز نسل جوان مخاطب آن هستند.
امیدوارم ظرفیت هنر خوب خطه خراسان، قدر دانسته شود
خداپناهی درباره آثار منتخب خود می گوید: فیلم های سینمایی «سنگ، کاغذ، قیچی»، «صبحانه ای برای دو نفر»، « ارتفاع پست» و سریال های «برای آخرین بار»، «فقط به خاطر تو»، «بانوی عمارت» و «گسل» را از بقیه آثارم بیشتر دوست دارم.
این هنرمند در توصیه به علاقه مندان حرفه بازیگری می گوید: راه های ورود به سینما بسیار است بنابراین نمی توانم بگویم از چه راهی شروع کنید، صرفا می دانم دانشجویانی که در رشته بازیگری تحصیل می کنند، پس از چهار سال با اصول، چارچوب ها و اسلوب های مطابق با استاندارد جهانی آشنا می شوند. علاوه بر این توانمندی های ذهنی آنان در عرصه بازیگری بیشتر ارتقا می یابد. تنها پیشنهاد بنده این است که باید برای ارتقای سطح دانش، بینش و فکر خودمان تلاش کنیم، چرا که این موارد آینده ما را خواهد ساخت.
او نقبی هم می زند به جایگاه خطه خراسان در عرصه هنر و می گوید: بسیار به استان خراسان رضوی سفر می کنم. این خطه هنرمندان بسیاری را در دل خود جای داده، خراسان بزرگ چه در عرصه تئاتر و چه سینما پربار و توانمند بوده است. بسیاری از بازیگران توانمند امروز کشور، از مشهد به بزرگ ترین عرصه های هنری کشور معرفی شده اند.
وی ابراز امیدواری می کند ظرفیت خوبی که در این خطه وجود دارد، مورد توجه مسئولان و متولیان امر قرار گیرد و شرایطی فراهم آید تا همه در این سرزمین بتوانند در آرام ترین شکل ممکن به کارشان ادامه دهند و تولید فکر و اندیشه کنند.