گفت وگو با حمید امامی خبرنگار رسانه ملی و برنامهساز تلویزیونی
تعداد بازدید : 57
بدون تعارف با «بدون تعارف»
نویسنده : سارا صالحی
تجربه سال ها کار میدانی در امور خبری و رسانه ای را پشت سر گذاشته و مردم از قاب های مختلف خبری سیما بیننده گزارش ها و گفت وگوهایش بوده اند اما شاید سبک و سیاقی که برای گفتن حرف دلش در قالب گفت وگوهای صریح و بی پرده «بدون تعارف» انتخاب کرده، بیش از همیشه مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است.
حمید امامی برای آن هایی که پای ثابت برنامه های خبری رسانه ملی هستند، پیشتر با آیتم های خبر سیاسی و بعدها گزارش هایی که از مالزی مخابره می کرد، شناخته می شود اما در این سال ها نیز اجرای یکی از آیتم های جالب خبر 20:30 یعنی برنامه «بدون تعارف»، بهانه ای شد تا او و تیم رسانه ای همراهش بارها سوژه رسانه های داخلی و خارجی و البته کاربران شبکه های مجازی شوند.
او در «بدون تعارف» با آدمهایی به گفت وگو می نشیند که قصه هایی متفاوت دارند و ماجرای زندگی آن ها و حواشی را که با نام و بعضا اعتقاداتشان پیوند خورده روایت می کند. مثلا از ماجرایی که پشت شرط جالب یک کارآفرین برای استخدام است تا حاشیه های فلان ورزشکار عاشق سلفی یا مثلا یک گفت وگوی بدون تعارف با «ابوعزرائیل» و حتی صحبت های جنجالی با بعضی از چهره های عالم سیاست.
خلاصه این بار «حمید امامی» را سوژه یک گفت و گوی بدون تعارف کردیم تا او برایمان از حرفه دشوار خبرنگاری بگوید.
ماجراهای امامی در رسانه ملی
همان اول صحبت، از «امامی» می پرسیم که چطور پایش به رسانه ملی باز شد، در جواب برایمان تعریف می کند: بخشی از دوران سربازی من در صدا و سیما به عنوان نیروی امریه سپری شد. این موضوع مربوط می شود به اوایل دهه 70. یک روز، به طور تصادفی آگهی جذب خبرنگار را در رسانه ملی دیدم. در آزمون شرکت کردم و پس از قبولی، در سال 77 وارد خبرگزاری صدا وسیما (واحد مرکزی خبر سابق)شدم.
سبک انتخاب و پیگیری سوژه های امامی در بین همکارانش به خصوص در «بدون تعارف» به «دلی» معروف است. از او می خواهیم تا در خصوص نحوه انتخاب سوژههایش توضیح بدهد، اول بر یک اصل حرفهای برای خود تاکید می کند و می گوید: همیشه پیش از هر طرح و اقدامی، خودم را جای مخاطب می گذارم و فکر می کنم که الان پای تلویزیون نشسته ام و دارم این برنامه را می بینم، بعد از خودم می پرسم از چنین سوژه ای به عنوان مخاطب برنامه خوشم می آید یا نه؟ خلاصه سعی می کنم خودم را جای مخاطب هم بگذارم.
وی تاکید می کند: به همین دلیل به سوژههایی که از دل زندگی مردم بیرون می آید، علاقه بیشتری دارم. تنها در صورت نیاز به بعضی موضوعات و کاراکترهایی می پردازم که در بحث های روزمره جامعه جای خود را پیدا کرده اند. گاهی هم به واسطه بررسی بازتاب گفتار و رفتار مسئولان در فضای مجازی، به سمت سوژههای اقتصادی و سیاسی تغییر جهت می دهم.
در یکی از قسمت های «بدون تعارف» به سوژه ای می پردازند که جنجال و حاشیه زیادی به خصوص در رسانه های آن سوی آبی به پا کرد و جریان ساز شد. وی درباره ماجرای انجام آن مصاحبه بیشتر توضیح می دهد: همزمان با داغ شدن بحثی موسوم به دختران خیابان انقلاب و طرح رسانه های معاند خارجی برای کشف حجاب و صد البته مانور جهت دار آن ها روی این ماجرا، به سراغ خانواده معصومه علینژاد قمی(معروف به مسیح علی نژاد)، خبرنگار و فعال افراطی ساکن آمریکا رفتیم و در آن برنامه نشان دادیم که اعضای خانواده اش باورها و اعتقادات دیگری دارند که در تضاد کامل با صحبت های اوست. این خبرنگار رسانه ملی اضافه می کند: آن ها بدون هیچ اجباری با ما وارد مصاحبه شدند اما رسانه های فارسی زبان خارجی کاملا جریان را وارونه جلوه می دادند و برای اولین بار متهم شدیم که به سبک بازپرس های وزارت اطلاعات عمل کرده ایم. ولی حقیقت این بود که ما به خاطر کسالت مادر و پدر علی نژاد اصلا به سراغ آن ها نرفتیم و فقط گفت وگو را با خواهر و خواهرزاده وی، آن هم با استقبال خودشان انجام دادیم. آن گزارش بازتاب های جهانی بسیاری پیدا کرد که معلوم بود خیلی عصبانی شده اند، طوری که وادار شدند تا واکنش نشان بدهند.
هنوز مردم خبر موثق را از رسانه ملی دنبال می کنند
از ابتدا به کار گروهی معتقد بوده و همچنان نیز هست و به همین دلیل در قالب برنامههای خود این نکته را لحاظ می کند. در «بدون تعارف» نیز از همین تجربه بهره گرفته است: این جنس همکاری مسبوق به سابقه است. یک سال پیش، برنامه ای را با ایمان مرآتی با عنوان «شبانه ها» از اول شب تا صبح تهیه می کردیم که به همه افرادی که در دل شب به کار مشغول هستند، می پرداخت. این همکاری دو نفره، یک تنوع فرمی از جهت بصری و همچنین محتوایی ایجاد می کرد و با پرسشگری به دو سبک مختلف تند و ملایم از مصاحبه شونده، جواب های جالب تری دریافت می کردیم.
امامی، مخالف این بحث است که اقبال و حتی اعتماد عامه جامعه به اخبار رسانه ملی کمتر شده ومخاطبان خبرشان را از منابع دیگری اخذ می کنند. او در رد این بحث اظهار می کند: آخرین نتایج مرکز آمار صداوسیما بیانگر اقبال 85 درصدی مردم به محتواهای خبری رسانه ملی است. با وجود در دسترس بودن وسایل ارتباطی و تکثر مراکز خبری داخلی و خارجی، جامعه آماری که به طور مرتب با آن ها در ارتباط هستم، نشان می دهد که هنوز هم وقتی مردم ما می خواهند خبر موثقی را در موضوعات مد نظرشان به دست بیاورند، آن را از رسانه ملی مطالبه و پیگیری می کنند.
خاطرات و خطرات خبرنگاری
مثل هر فعال رسانه ای، از مسیر سال های طولانی کار در حوزه های مختلف خبری و اطلاع رسانی خاطرات جذاب ریز و درشت بسیاری دارد و یکی از آن ها را برایمان تعریف می کند: حاج اکبر شریعت، مداح «کربلا کربلا»، یکی از سوژههای «بدون تعارف» بود که با گذر بیش از 30 سال از دوران دفاع مقدس و باز شدن راه کربلا هنوز آرزویش سفر به این سرزمین و زیارت حرم امام حسین(ع) بود. ما هر چه از او می پرسیدیم، حرف اول و آخرش کربلا بود. بعد از پخش برنامه با سیلی از پیام های مخاطبان روبه رو شدیم که تحت تاثیر این مصاحبه می خواستند وی را راهی این سفر معنوی کنند که خدا را شکر این امر محقق شد و گزارش آن را هم تهیه و پخش کردیم.
وی با تاکید بر همه فراز و نشیب ها و دغدغه های زندگی حرفه ای اهالی رسانه به خصوص خبرنگاران، به بیان رسالت اصلی فعالان بخش های مختلف خبری و اطلاع رسانی می پردازد و بیان می کند: وقتی شاهدیم یک برنامه تاثیرگذار است و حتی در حد رفع یک مشکل و تحقق یک آرزو موثر واقع می شود، خستگی از تن خبرنگار بیرون می رود. چون همان طور که همه می دانند این شغل حقوق و مزایای چندانی برای خبرنگاران ندارد. ولی همان علاقه و انگیزه درونی خبرنگاران را سر پا نگه می دارد. به ویژه وقتی در یک سری مسائل می بینیم که اثر کار ما راهگشای امور مردم شده، به ادامه کار تشویق می شویم و در این راه همه سختی ها را به جان می خریم.
بعد از نقل خاطرات، نوبتی هم که باشد، حرف از خطرات و سختی های این کار است که امامی برایمان از چند و چون حضور در متن جنگ چنین می گوید: من در سه جنگ افغانستان، عراق و لبنان حضور داشته و در آن روزها حتی انفجار مهیب یک خودرو را در نزدیکی خودم تجربه کرده ام. آن قدر این انفجار شدت داشت که آن ماشین به پشت بام یک خانه پرتاب شد. در تجربه دیگری، برای تهیه گزارشی از مرزبانان گمنام کشورمان، علی رضوانی، همکارم به مرز بلوچستان رفته بود و خطر تا بیخ گوش شان نزدیک شد. طوری که تروریست های آن منطقه رد آن ها را زده بودند و بنای تیراندازی و حمله داشتند که الحمدلله موفق نشدند.
«بدون تعارف»ترین حرف هایم با امام رضا(ع)
این خبرنگار، بخشی از علایق و آرزوهایش را هم بیان می کند: از خدا خواسته ام که بتوانم با گزارش ها و اخباری که تهیه می کنم، باری از دوش مردم بردارم. اما یک چیز هم همیشه برای خودم از باری تعالی طلب می کنم و آن؛ عاقبت به خیری است. البته یکی از علایق حرفه ای ام این است که پیش از بازنشستگی بتوانم با سردار سلیمانی یک مصاحبه «بدون تعارف» داشته باشم.
به خاطر گرفتاری های شغلی، کمتر فرصتی برای یک سفر معنوی دلچسب برای امامی و خانواده اش دست می دهد. با وجود این هر مجال کوتاهی هم برای او مغتنم است. خودش می گوید: فکر کنم اگر از هر ایرانی درباره حس و حال مشهد و زیارت آمدن بپرسید، یک جواب را بشنوید؛ این که از صمیم قلب دوست دارد که به پابوسی امام رضا(ع) بشتابد.
وی ادامه می دهد: البته من معمولا به بهانه های کاری مشهد می آیم و توفیق یک زیارت مفصل، از آن ها که غم فاصله را از دل می شوید، پیش نمی آید. از خدا می خواهم تا فرصتی دست دهد و بیشتر از این ها حضرت مرا به آستانش بطلبد. هیچ گفت وگویی دلنشین تر از درد دل هایی «بدون تعارف» با حضرت رضا(ع)، نیست.