نقد قربان نجفی، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون از محدود شدن فعالیت بازیگران پیش کسوت و با تجربه
تعداد بازدید : 35
مبنای انتخاب بازیگران، روابط دوستانه و محفلی است
نویسنده : ملیحه رفیع طلب
«قربان نجفی» آن طور که شناسنامه اش می گوید، در اولین روز از اولین ماه سال ۱۳۴۷ در عشایر ایل قشقایی استان فارس متولد شده است. به اذعان خودش 7 ساله بوده که برای اولین بار روی صحنه تئاتر رفته است. این علاقه ریشه دار او به هنر صحنه تا آن جا پیش می رود که در دانشگاه نیز این رشته را برای تحصیل انتخاب می کند، اما با همه علاقه و تعصبی که به صحنه نمایش دارد، وضعیت آن را بحرانی تلقی می کند و عقیده دارد، عده ای می خواهند تئاتری های دارای کسوت و تجربه را کنار بگذارند.
این بازیگر، حال و روز تلویزیون را هم ناخوش می داند و معتقد است که پیله رابطه ها این رسانه را در خود محصور کرده است و خروجی مثبتی برای جامعه ندارد. با این هنرمند، بی بهانه از حرفه اش گفتیم و احوالات این روزهایش.
جایی برای خوابیدن، غذایی برای خوردن و صحنهای برای بازی کردن
نجفی در ابتدای صحبت از دلایل روی آوردنش به این عرصه چنین می گوید: به نظر من هرکسی براساس علاقه و استعدادی که در خود کشف می کند، مسیر شغلی و آینده اش را رقم می زند و من نیز از این قاعده مستثنا نیستم. حدودا 5 ساله بودم که تصمیم گرفتم بازیگر شوم و از 7 سالگی هم روی صحنه رفتم. تقریبا سالی دو یا سه تئاتر کار می کردم تا این که در دوران راهنمایی گروهی را در شهرستان فیروز آباد شیراز تشکیل دادم و کارهای تئاتر را به صورت منسجم تر پیش می بردم. این روند ادامه پیدا کرد تا این که در کنکور هنر در رشته تئاتر قبول شدم و اولین تجربه تلویزیونی ام زمانی که ترم یک دانشگاه بودم، رقم خورد. بعد از آن تصمیم گرفتم تمام انرژی خود را صرف تئاتر کنم و حتی شعاری برایم خودم داشتم؛ جایی برای خوابیدن، غذایی برای خوردن و صحنه ای برای بازی کردن. همین شعار را عملی کردم و سال ها به صورت مستمر و پیگیرانه، هرجایی برایم مقدور بود، تئاتر کار می کردم. برایم فرقی نداشت در خوابگاه باشد یا روی پشت بام، تا این که دست روزگار فرصتی را فراهم کرد و اولین فیلم سینمایی ام با عنوان «سایه به سایه» را در سال 73 به کارگردانی آقای علی ژکان بازی کردم و همان سرآغاز ورود من به هنر هفتم بود و تا حالا هم روی هر صحنه و مقابل هر دوربینی که ممکن بوده، به عشق مردم کشورم حاضر شده ام.
وی در بخش دیگری از اظهارات خود، از شرایط دشوار کاری بازیگران پیش کسوت و صاحب تجربه می گوید و توضیح می دهد: وضعیت امروز، قابل قیاس با 10 سال پیش نیست. آن موقع برای انتخاب یک نقش ماهها دنبال بازیگر مناسب می گشتند و از صدها نفر تست بازیگری می گرفتند و هنرپیشه ها با ملاک های زیادی سنجیده می شدند، اما حالا معیارها تغییر کرده و ملاکها هنری نیستند و قابلیتها نیز در نظر گرفته نمیشوند، منِ بازیگر هرقدر هم توانایی، آمادگی و دانش داشته باشم، معیاری برای انتخابم نیست و حتی زیبایی هایی که گاهی سینماگران به دنبالش هستند نیز امروز کاربرد آن چنانی ندارد. در واقع مبنای انتخاب افراد، یک سری روابط دوستانه و محفلی است. البته این قضیه را به همه تعمیم نمی دهم. در واقع اگر سینما را در نگاه کلی یک بدنه واحد ببینیم، اموراتش با پنج، شش نفر است و همان ها هم خطوط اصلی در این فضا را شکل می دهند و هدایت می کنند. وی تاکید می کند: این یک آسیب جدی برای سینما به لحاظ محتوا، کیفیت و کاربرد به شمار میآید. مگر تا چه زمانی می شود روی یک ظرفیت محدود مانور داد و بقیه حوزه ها را نادیده گرفت؟ بالاخره چند صباح بعد افراد دیگری جایگزین می شوند. سینما اگر قرار باشد رشد و تعالی را تجربه کند، باید به سمت محتوا محوری برود. البته فعلا که شرایط این چنین نیست. به نظر من روزی همین ستاره هایی که بدون داشتن عقبه و تجربه بزرگ شده اند، چالشی برای این هنر خواهند شد. هم اکنون برای بعضی از فیلم سازان همین قدر کفایت می کند، فیلمی بسازند که بودجه اش به قواره پرداخت دستمزدها باشد و گویا در همین حد هم برایشان کافی است. این قصه حقیری است که وجود دارد و این وسط چیزی که فقیر می ماند، ذهن جامعه است.
تلویزیون دور خود حصار کشیده است
این بازیگر تاکید می کند: جامعه امروز ما نیاز به سینمای آموزشی دارد. یعنی وقتی تماشاگر از روی صندلی ها بر می خیزد، احساس کند که به داشته ها و معلوماتش افزود شده است. تحقق این امر نیازمند افزایش بار علمی سینماگران ماست تا بتوانند اجرای قوی داشته باشند و در مرحله بعد عصاره آن را به جامعه تزریق کنند. امثال من باید حرفی برای گفتن به جامعه داشته باشند و به فهم جامعه بیفزایند نه این که فقط جلوی دوربین حاضر بشوند، بخندانند یا بگریانند.
وی بر این باور است که روند ترویج علم در جامعه با چالش هایی روبه رو است و یادآور می شود: سلیقه جامعه تنزل پیدا کرده و گاهی با تنگ نظری ها این اتفاق تشدید می شود. هنرمندان بخشی از همین جامعه هستند و می توانند تاثیرات فرهنگی ارزشمندی تولید کنند و کنش های اجتماعی موثری را رقم بزنند اما همه این ها نیازمند نوعی آگاهی و هوشیاری نیز هست.
نجفی در بخش دیگر صحبت های خود به تشریح مشکلات تلویزیون می پردازد و می گوید: تلویزیون باید سلیقه و خواسته عموم مردم را در نظر بگیرد و چشم خود را روی انتظارات اقشار مختلف نبندد. ضعف فعلی این رسانه در مخاطب شناسی است. تلویزیون ما رسانه ای است که دور خود حصاری کشیده و مکرر از جامعه بیشتر فاصله می گیرد، در حالی که رسانه ملی ظرفیت های ارزشمندی برای تقویت سرمایه های اجتماعی دارد و باید آن ها را مغتنم بداند و توسعه ببخشد.
او خاطر نشان می کند: خاطرم هست، زمانی تلویزیون سریال «ارتش سری» را پخش می کرد که اتفاقا اثر خوش فرم و خوش محتوایی بود و همه مردم آن را تماشا می کردند اما الان بنا به سلیقه ای که تلویزیون امروز در مردم ایجاد کرده است، اگر همان سریال پخش شود کمتر کسی تمایلی به دیدن آن ندارد.در واقع بخشی از جامعه به دیدن فیلم ها و سریال های سطحی و در اصطلاح سادهپز و سادههضم بسنده می کند و حوصله تفکر ندارد. مقصر این موضوع کسانی هستند که سلیقه مردم را شکل می دهند.
نجفی راه برون رفت از این وضعیت را ایجاد یک رویکرد صادقانه می داند تا از این طریق، اعتماد مردم به مثابه گذشته جلب شود.
او وجود برخی رابطه ها را بلایی عظیم در تلویزیون می داند و متذکر می شود: دستاندرکاران این عرصه باید به هنرمندان واقعی میدان بدهند، رابطه ها را حذف و براساس ضابطه عمل کنند و به ارزش های موجود پایبند باشند، حداقل برخلاف ارزش هایی که خودشان در موردش حرف می زنند، عمل نکنند.
تئاتر مانند گربه ای است که هفت جان دارد
این بازیگر توانمند تئاتر در ادامه نقبی به وضعیت کنونی تئاتر کشورمان میزند و به شوخی این هنر نمایشی را به مثابه گربه ای توصیف می کند که هفت جان دارد و متذکر میشود: به نظر می رسد در این سالها به شش جان آن حمله شده و تنها یک جان برایش باقی مانده است و باید با همان به زندگی ادامه دهد. من اعتقاد ندارم تئاتر در چند سال اخیر پیشرفت کرده بلکه در واقع تئاترهای بورژوازی که درست برخلاف تئاتر واقعی هستند، روی کار آمده اند . محصول این روند، حذف شکل واقعی تئاتر است.
وی تاکید می کند: آسیب شناسی جدی در این مقوله نیاز است، در همه جای جهان تئاتر حمایت می شود اما در کشور ما این طور نیست. اگر تئاتری ها حمایت شوند، از وضع موجود خارج خواهیم شد اما اصلا تئاتر حمایت نمی شود و یکی از دلایلی که باعث شده تا از تئاتر فاصله بگیریم و به شو نزدیک شویم، همین نبود همراهی ها و حمایت هاست. تئاتر باید پیشرو باشد. اتفاقا اگر هنر ما، جامعه و دولت را نقد نکند، آن وقت باید به آن خرده گرفت چون معتقدم که کار هنری، دیدن دردهای جامعه است. البته متاسفانه عده ای این نوع نگاه را نمی خواهند و فقط دوست دارند که مردم سرگرم باشند.
او در بخش دیگری از صحبت هایش می گوید که تمام بازی هایش را دوست دارد اما این عرصه را، پُر از حسرت ها و کمبودها می داند.
نجفی در پایان در خصوص بازی کردن در مشهد و سفر به این شهر می گوید: در مشهد هم فضای شهر و هم آدم هایش حال خوبی برای مسافران ایجاد می کنند. حرم امام رضا(ع) جاذبه و معنویت خاص خود را دارد. نکته قابل توجه این شهر، میزبانی خوب مردمانش است که برایم سراسر خاطره شده است.