51 سال پیش در چنین روزی، روزنامه «خراسان» نوشت:

دیروز نزدیک بود بر اثر دشمنی و اختلافی که بین مادر شوهر و عروسی وجود داشت، مادر شوهر جان خود را از دست بدهد.

روز قبل زن ۴۵ ساله ای  به نام  فاطمه بر اثر مسمومیت به بیمارستان منتقل  شد و تحت درمان قرار گرفت. او به خبرنگار ما که برای تحقیق درباره علت مسمومیت اش  با او تماس گرفته بود، اظهار کرد: صبح وقتی پسر می‌خواست سر کار خود برود، به من مبلغی پول داد تابرای ناهار ظهر گوشت بخرم، همین امر سبب شد تا من مسموم شوم. وقتی خبرنگار ما از او توضیح بیشتری خواست گفت: پس از رفتن پسرم عروسم فخری شروع کرد با من به دعوا و بهانه‌گیری که چرا تو پول از شوهرم گرفتی؟ باید به او می‌گفتی که پول را به من بدهد تا من گوشت بخرم. من جواب ندادم و برای خریدن گوشت به بازار رفتم، وقتی به خانه برگشتم گوشت را به فخری دادم که غذا بپزد و خودم را برای رفتن به منزل همسایه که مجلس روضه‌ای داشت، آماده کردم. وقت رفتن به فخری گفتم: غذا را زودتر بپز که برای ظهر آماده باشد. او با لبخند مرموزی جواب داد: چنان ناهاری تهیه کنم که در عمرت نخورده باشی. من این حرف فخری را حمل بر عصبانیت او کردم و بی اعتنا به گفته اش از خانه خارج شدم. ظهر برای ناهار من و  چهار پسرم و فخری سر سفره نشستیم که غذا بخوریم. آن‌ها همین که غذا را در دهان خود گذاشتند دوباره آن را خارج کردند و گفتند: چه آبگوشت تلخی! ولی من چون گرسنه بودم و از طرفی حیف ام می‌آمد که گوشت‌ها حرام شود، چند لقمه خوردم، هنوز چند ساعتی از خوردن آبگوشت نگذشته بود که به دل درد شدید دچار شدم و پسرانم مرا به بیمارستان آوردند. خبرنگار ما گزارش می‌دهد خوشبختانه مادر شوهر فدای توطئه عروس نشده و جان سالم به در برد.

نامه‌های عوضی

مدتی از  ایجاد پست سریع تربت-رشتخوار-خواف نمی‌گذرد ولی تاکنون چندین مرتبه پیک کیسه محتوی نامه‌های خواف را اشتباهاً به  رشتخوار برده است و بعضی مواقع نیز پست به موقع به مقصد نمی‌رسد. مسئولان این موضوع را پیگیری نمایند.

مسمومیت دسته جمعی  بر اثر زغال

پریشب یک خانواده هفت نفری بر اثر تنفس گاز زغال دچار مسمومیت شدید شدند.

غلامحسین  مرد ۴۸ ساله‌ای می‌باشد که در کوی طلاب منزل دارد. وی دارای چهار فرزند است و پریشب به اتفاق خانواده‌اش شام صرف کردند و برای خواب به رختخواب رفتند ولی هنوز یکی دو ساعت از خواب آن‌ها نگذشته بود که همسرش بر اثر سردرد از خواب برخاست و وقتی خواست از جای خود برخیزد متوجه شد که قادر به این کار نیست. او شوهر خود را از خواب بیدار کرد و او نیز دچار همین حالت بود. غلامحسین ناگهان متوجه خطری شد که آن‌ها را تهدید می‌کند و با هر زحمتی بود بچه‌ها را که بیهوش شده بودند از اتاق خارج کرد سپس از همسایگان خود که در همان حیاط منزل دارند، کمک طلبید و به یاری آن‌ها فرزندان و همسر خود را به بیمارستان منتقل کرد. مسمومیت دسته جمعی این خانواده بر اثر گاز زغال تشخیص داده شد.