از چهرههای درخشان موسیقی این سرزمین است؛ تاریخ پنج دهه اخیر هنر کمانچه ایرانی و کردی به آوازه این استاد آهنگ سازی و هنر نوازندگیاش معترف است. «اردشیر کامکار» در طول این سالها برای گسترش هرچه بیشتر قابلیتهای ساز کمانچه کوشیده است. با تکیه بر استعداد ذاتی و توانمندیهای کسب شده خود دست به ابتکارات بدیعی زده و از این رهگذر کمانچه را به سازی فوقالعاده تأثیرگذار مبدل کرده است. از شاهکارهای هنری مورد اقبال وی، میتوان به قطعه «بر تارک سپیده» برای کمانچه و ارکستر، آلبومهای «ناشکیبا» با خوانندگی همایون شجریان به زبان فارسی و «خوشه هورامان» به زبان کردی اشاره کرد. در حاشیه سفر اخیر استاد کامکار به شهر مشهد برای برگزاری یک دوره مستر کلاس موسیقی، گذری بر پنج دهه تلاش و کارنامه هنری این هنرمند شهیر کشورمان داریم.
ماجرای برادران کامکار
محله قدیمی چهارباغ شهر سنندج، در 28 آبان 1341 شاهد مولودی از تبار هنردوست کردستان بود. اردشیر، فرزند یکی مانده به آخر خانواده کامکار است و به غیر از او شش پسر و یک دختر عضو این خانواده بزرگ هستند و همه اهل عالم پر رمز و راز موسیقی.
پدرش، حسن کامکار از استادان پیش کسوت موسیقی کردستان بود. وی در رسته موزیک ارتش به نواختن سازهای بادی مشغول بود و در کنار آن به ویولن علاقه بسیاری داشت. به همت پدرش آموزشگاه موسیقی در شهر سنندج دایر و دورههای آموزش اصول مقدماتی تا پیشرفته موسیقی برای علاقهمندان برگزار شد.
شاگردان بسیاری از جمله اردشیر و برادرانش در این آموزشگاه و در قالب گروههای «باربد» خردسالان، بانوان و بزرگ سالان، به فراگیری فنون موسیقایی پرداختند. وی در کودکی نواختن ویولن را نزد پدرش فرا گرفت و از این جهت، پدرش را اولین و مهم ترین استادش میخواند. بیشتر ایام کودکی اردشیر کامکار و برادرانش به حشر و نشر با اهالی موسیقی، اجرا بر صحنه کنسرت و سفرهای کاری با گروه «کامکارها» گذشت. او خیلی زود در این عرصه رشد کرد و به عنوان نوازنده کمانچه و ویولن به عضویت ارکستر فرهنگ و هنر سنندج درآمد.
هجرت از خود در پی کشف و بیان
کامکار برای یافتن بن مایههای موسیقی اصیل ایرانی زادگاهش را به مقصد پایتخت ترک میکند. خودش در این باره میگوید: «سال 1358 برای آموختن سطوح جدیتر این هنر به تهران سفر کردم و نزد استاد محمدرضا لطفی، استاد تار ایران که نسبت خویشاوندی هم با وی دارم، تحت آموزش ردیفهای سنتی موسیقی ایرانی قرار گرفتم. در کنار آن نزد استادان پیشتاز موسیقی کار را دنبال کردم. ردیفهای موسیقی را نزد استاد داوود گنجهای و کمانچه را هم پیش استاد علیاصغر بهاری آموختم. با استاد محمدرضا شجریان هم جواب آواز کار کردم.»
سالها پیش از سفر وی به تهران، برادرانش به همراهی استادانی همچون لطفی و شجریان، گروه «شیدا» را راه اندازی کردند و به اجرای برنامه در رادیو و برگزاری کنسرت پرداختند. گروه «عارف» نیز از دیگر گروههای فعال موسیقی آن دوران بود که هر دو بعد از انقلاب در چارچوب کانون «چاوش» آثار بسیاری را در تاریخ موسیقی ایران رقم زدند. این استاد آهنگ سازی و نوازندگی، اولین تجربه جدی خود را قطعه «بیداد» معرفی میکند. وی در ادامه این مسیر پر فراز و نشیب، قطعات شاخص فراوانی خلق کرده و توانسته با بهرهمندی از خلاقیت، امکانات صوتی این ساز را ارتقا دهد که این تجربیات را در کتاب «بر تارک سپیده» منعکس کرده است. وی همچنین بیان میکند: 150 قطعه مخصوص کمانچه نیز در دست تهیه دارم که از لحاظ تکنیکی و حرکتی برای کمانچهنوازی مفید خواهد بود. همچنین کتاب آموزشی از صفر تا دوره عالی کمانچه نوازی را در دست تهیه و چاپ دارم. این استاد موسیقی سنتی ایرانی درباره بخشی از خاطرات 50 ساله اش برایمان چنین روایت میکند: از 10 سالگی اجرا را شروع کردم. همراه گروههای عارف، شیدا و دستان تقریباً به تمام کشورهای دنیا سفرکرده ام و با استادانی نظیر محمدرضا شجریان، پرویز مشکاتیان و شهرام ناظری کنسرت داشتم.
استاد کامکار اجرای سهگاه جشن توس در آرامگاه فردوسی در سال 1354 را یکی از خاطرات شیرین گروه شیدا میداند و میگوید:اما یکی از مهمترین برنامههای هنری که امسال خواهم داشت، اجرا به همراه ارکستر سمفونیک در تورنتوی کانادا خواهد بود که 17 بهمن ماه روی صحنه میرود.
شعر و موسیقی خراسان، حرف زیادی برای گفتن دارد
به اعتقاد کامکار، موسیقی بیان احساسات و درونیات هر انسانی به صورت آهنگین است. به تعبیری دیگر، الهامی است از کائنات به هنرمند. هنرمند هم کسی است که این امواج را دریافت و بیان کند وگرنه هر کسی 10 سال مداوم کار کند، میتواند نوازنده شود. کسی که این خلاقیت را داشته باشد تا پیام طبیعت را به آهنگی بیان سازد، هنرمند لقب میگیرد.
وی ایران را دارای نحلهها و فرهنگهای مختلفی میداند و اضافه میکند: از این میان، خراسان با پیشینه تاریخی در شعر و ادبیات این کشور، صاحب فرهنگ غنی است که آن را بسیار دوست دارم. از لحاظ غنای موسیقایی نیز در زمره نقاط مستعدی است که باید ظرفیتش را قدر دانست و آن را پرورش داد تا در عرصه جهانی بیشتر معرفی شود. از سوی دیگر، گستره ملودیها و آهنگهای بومی و همچنین شمار نوازندگان پرتوانش، چشمگیر است.
وی ادامه داد: من نوازنده تخصصی موسیقی سنتی هستم، با این حال روی هنر بومی کردی متعصب نیستم و همه نوع موزیک را گوش میدهم. ساعتها روی موسیقی خراسان خاصه کمانچه و دوتار نوازی و ظرافتهای ملودیهایش وقت گذاشته و مطالعه کردهام.
مفاخر فرهنگی جدی گرفته شوند
به نظر کامکار، مشکل امروز این هنر در حوزه اجرایی است. در عرصه موسیقی محلی و کلاسیک نه تنها سرمایه گذاری نمیشود، بلکه به جای تعلق گرفتن یارانه و کمک به این حوزه، میخواهند از آن درآمد هم حاصل شود.
وی توضیح میدهد: یکی از بهترین راههای مقابله با تهاجم فرهنگی، تبلیغات مناسب برای موسیقی بومی و سنتی خودمان است. من در مدت 50 سال کار، همیشه از خودم برای ادامه کار مایه گذاشتم و هیچ فرد یا نهادی، به جز مردم از ما حمایت نکرد. موسیقی خراسانی و کردی جزو مفاخر فرهنگی ماست که باید جدی گرفته شود. وی به سبک و سیاق هنرجویان و نسل نو موسیقی اشاره کرد و گفت: نسل جدید، کمی با نسل پیش از خود تفاوت دارد؛ به ویژه در زمینه اخلاقیات. اقلیتی از ایشان تا کمی در حوزه هنری پیشرفت میکنند، دچار خودبزرگبینی میشوند و این آفت بزرگی برای هنر است و باید در این باره مراقبت بیشتری داشت.
استاد کامکار با تاکید بر اهمیت داشتن منشی فروتنانه در برابر استادان، تاکید می کند:خاطرم است، 18 سال بیشتر نداشتم و روزی 10 ساعت تمرین میکردم و به سادگی میتوانستم تمام نواها را اجرا کنم اما وقتی سر کلاس استاد بهاری که مانند پدر دوستش داشتم، حاضر میشدم، بسیار رعایت احوال و جایگاه ایشان را میکردم چنان که اگر استاد تمرینی میداد، بلافاصله آن را اجرا نمیکردم تا به زعم خودم، استاد ناراحت نشود. در هنر به مثابه دیگر حوزهها اخلاقیات اصل است و بر همه امور از جمله پیشرفت و کسب شهرت ارجحیت دارد. مگر میخواهیم به کجا برسیم، هیچ کس نمیتواند جای کس دیگری را بگیرد، هر کس استعداد خودش را دارد. هنر، ودیعهای آسمانی است و نباید بازیچه شود.