گفتوگو با نجم الدین شریعتی، مجری برنامه «سمت خدا»
تعداد بازدید : 62
در مدینه، دلم هوای حرم امامرضا(ع) را کرد
نویسنده : رفیعطلب
معتقد است؛ هرکسی تعریفی دارد از مسیری که میخواهد در زندگی پیش بگیرد. این تعریف باید به تناسب روحیه و علاقهمندیهایش باشد و آنچه به عنوان حرفه پیش میگیرد نیز باید قرابتی داشته باشد با همه اینها. برای همین هم بوده که وقتی از میان این همه تجربه اجرا در تلویزیون، به مجریگری در یک برنامه دینی رسیده، همان را به عنوان علاقهمندیاش برگزیده و قصد دارد تا روزی که در این عرصه مفید و موثر است، همین راه را ادامه بدهد.
«نجمالدین شریعتی» را آنها که نوجوانیشان در دهه 70 سپری شد، با برنامه محبوب «نیمرخ» میشناسند. او بعد از آن، اجراهای متعددی داشت اما هیچ کدامشان به مثابه اجرای برنامه «سمت خدا»، به دل مخاطبان ننشست. شخصیت متین و بیحاشیه او باعث شده تا رسانهها به او لقب «مرد آرام» را بدهند. شریعتی هفته گذشته میهمان مشهدی ها بود. در حاشیه بازدیدش از مراکز فرهنگی و خیریه شهرمان، با این مجری به گفت وگو نشستیم:
تصویری از جهانبینی آدمهای متفاوت با زندگیهای متفاوت
حرف اولمان با این مجری، از برنامه «سمت خدا» است و تعهدی که او نسبت به این برنامه احساس میکند. برایمان میگوید: دغدغه من در این سالها ارائه یک اجرای صرف نبوده و نیست. خاطرم هست در برههای، حس کردم که میتوانم بخشی از دغدغههایم را در قالب مستند به تصویر بکشم و سراغ این حوزه رفتم اما در روند این تجربهگرایی به این نتیجه رسیدم که اگر عمده توجهم را بر اجرای خوب و موثر برنامه «سمت خدا» متمرکز کنم، نتیجهای بهتر حاصل خواهد آمد و همین هم شد. حالا تمام تلاشم نزدیک شدن به مخاطب و اولویت دادن به اوست. شریعتی در مسیر بیان دغدغههایش، دست به تهیهکنندگی آثار ارزشمند دیگری نیز زده است. مثلا؛ مستند «روزگار ما کمی آنسوتر»، اثری است که او در سال 88کلید زد و تا سال 92 نیز روند ساخت و پخش آن طول کشید. وی درباره این کار تعریف میکند: این اثر که کارگردانی آن را «علی مختارزاده» برعهده داشت؛ حکایت انسانهایی بود که به واسطه محیط زندگی و حرفهشان، با نگاهی متفاوتتر از دیگران به زندگی مینگرند؛ ثبت لحظات زندگی یک کشاورز، صیاد، کارگر معدن و مشاغلی از این قبیل به همراه روایتی از جهان بینی این افراد. همچنین در این مستند سعی کردم نگرش قرآن و معارف دین را به مفاهیم مختلف زندگی در قالب گفتارمتن، بیان کنم. جالب است که در یک قسمت از این مستند به زندگی یک خلبان پرداختیم و در یکی از سفرهایش از تهران به مشهد با او همراه شدیم. من با این خلبان از در خانهاش حرکت کردم و در راه مشهد، کلی از امام رضا(ع) برایمان گفت. آخر پرواز به پیشنهاد خلبان با هواپیما بر فراز مضجع شریف حضرت رضا(ع) یک دور زدیم و به تعبیر کاپیتان اوقاتیان دور سر حضرت رضا علیه السلام چرخیدیم! همین باعث شد تا این مستند، به عنوان برگزیده جشنواره فیلم رضوی انتخاب شود. در مجموع، من این مجموعه مستند را بسیار دوست داشتم اما از بد اقبالی با پخش پراکنده آن مواجه شدیم. به هر رو، ارزشمندترین اتفاق برای من در روند ساخت اثر مذکور، اذعان یکی از دوستان بود که کار را دیده بود و می گفت این اثر او را به یاد کارهای شهید آوینی انداخته است.
هشت سالگی برنامه سمت خدا در جوار حرم امام هشتم
این مجری توانمند تمام هم و غم خود را اجرای هرچه بهتر برنامه «سمت خدا» می داند و خوشحال است که در این سالها توانسته اعتماد بینندگانش را جلب کند و شریک دغدغههای آنها شود؛«پیامکهای فراوانی از سوی مخاطبان به ما میرسد که در آن با ما ناگفتههای زیادی را شریک میشوند. گاهی چنان درگیر میشوم که احساس می کنم درد آنها درد من است. (با خنده) اصلا نیمی از موهایم به خاطر غصه مردم سپید شد. گاهی دلم میخواهد می توانستم کاری برای آنها انجام دهم اما امکانات ما کم است و برخی از مخاطبان ما این را نمی دانند. شاید چیزی که باعث شده من به این برنامه وفادار بمانم و آن را اولویت زندگی حرفهایام بدانم، همین باشد که مردم به این کار، زلفی گره زدهاند و مانوس شدهاند.
اگر در «سمت خدا» نباشم، ترجیحم ساخت برنامهای از جنس دغدغههای مخاطبان است
این مجری تلویزیون ادامه می دهد: از اولین سلام من به مردم از برنامه "سمت خدا" هشت سال می گذرد و به یمن همین 8 سالگی، برنامه پنجشنبه دو هفته پیش را در جوار امام هشتم پخش کردیم.وی تاکید میکند، سرلوحه نگاه و کارش در برنامه «سمت خدا» این کلام امام رضا (ع) است که می فرماید:«اگر مردم زیباییهای سخنان ما را میشناختند، بیشک از ما پیروی میکردند.» و میافزاید: ما تلاش کردیم زیبایی های دین را نشان دهیم و دین را زیبا بیان کنیم. اگر جواب گرفتیم، به این واسطه بود که مخاطبان با فطرت خود با آموزه های دینی و معارف اهل بیت همراه شده اند. شریعتی به کارگردانی زیاد فکر نمی کند اما تاکید دارد که آینده و بعضی از تصمیماتی که برای آن اخذ میشود را باید به ایجاب زمان و مکان سپرد.او یادآور میشود: دوست ندارم فکرم را با آرزوهایی مشغول کنم که برایم حسرت بیاورد. در زندگی همیشه تلاش کردهام در زمان حال نفس بکشم ولی اگر دغدغه ای داشتم برای تحقق آن جنگیدهام.اگر روزی قرار باشد برنامه «سمت خدا» نباشد یا من در آن نباشم، ترجیحم مطالعه و ساخت برنامههایی از جنس دغدغههای مخاطبان است.با این مجری، از برنامهسازیها در صدا و سیما و میزان توفیق رسانه ملی در شناخت ذائقه مخاطب میگوییم. وی اذعان می کند: تلویزیون تا اندازهای با کمبود برنامههای فاخر مواجه است و بخش عمدهای از مسئله متوجه دشواریهایی است که بر سر راه برنامهسازی وجود دارد. تهیهکنندگان ما در حال حاضر با کمترین بضاعت کار میکنند و این مسئله قطعا در کیفیت و کمیت برنامهسازی خودش را نشان میدهد و این مسئولیت دشوار مدیران و برنامه سازان ماست. وی گوشهچشمی داشت به برنامههای ماهوارهای که واقعبینانه حالا به بخشی از سبد فرهنگی خانوارهای ایرانی بدل شدهاند و تاکید کرد: در تقابل با انبوه این شبکهها که از حمایتهای مالی بالایی برخوردارند، صدا و سیمای ما در خط مقدم جبهه فرهنگی و یک تنه، بار عظیمی بر دوش دارد و همه همت خود را نیز به کار گرفته است.
استرسهای مجریگری از جذابیتهای این حرفه است
شریعتی که کمتر از دودهه پیش کار خود را در تلویزیون آغاز کرده است، درباره حرفه مجریگری هم میگوید: این شغل برای هر کسی جذابیتهای خودش را دارد اما همان ارتباط دو سویه با مخاطب و بازخورد گرفتن از یک اجرای مفید، بهترین لذت آن به شمار میآید. البته این حرفه استرسهای خودش را هم دارد که بخشی از جذابیت آن را شکل میدهد.از نعمتها و نقمتهای «شهرت» از او میپرسیم که در پاسخ عنوان میکند: خدا را شکر میکنم که اگر امروز، شناختی از بنده در میان مردم وجود دارد، به واسطه برنامهای با محتوای مذهبی و با تاثیرگذاری مثبت است؛ یعنی در مجموع یک ذهنیت خوب. وی ادامه میدهد: گاهی که مردم در کوچه و خیابان مرا میشناسند، طوری احوالپرسی میکنند که فکر میکنم سال هاست که یکدیگر را می شناسیم گویی همبازی دوران کودکیام را ملاقات کردهام، این صمیمیت برایم بسیار دلنشین است.
در مدینه، دلم هوای حرم امامرضا(ع) را کرد
شریعتی تاکید می کند همیشه مشهد برایش حس و حال عجیبی داشته است. وی تعریف می کند: خاطرم هست یک بار در مدینه بودم، جایی حوالی مسجد النبی و قبرستان بقیع، در حال زیارت بودم که یاد امام رضا(ع) و حرم مقدس ایشان افتادم، چنان دلم هوای این مضجع را کرد که دلتنگ شدم و سخت گریستم. از قضا قبل از نوروز امسال نیز توفیق زیارت عتبات کاظمین نصیبم شد، در آنجا نیز این احساس دلتنگی سراغم آمد. بعدا در حرم حضرت علی(ع) دعا کردم که در بازگشت توفیق زیارت حرم رضوی نصیبم شود و همین هم شد. وی ادامه میدهد: هر وقت به حرم آقا مشرف میشوم، از ورودی باب الجواد(ع) اذن دخول میگیرم و پیش از ورود زمزمه میکنم؛ "بابالجواد راه ورودی به قلب توست، حاجترواست هرکه از این راه میرود". اما آخر گفت وگویمان با شریعتی، از حسرتها و آرزوهایش میگوییم؛«بزرگ ترین حسرتم آن است که گاهی از وقتم در زندگی به شایستگی بهره نبردم. بزرگ ترین آرزویم نیز این است که مردم عزیز ما در آسایش و آرامش زندگی کنند و به زودی مشکلات و گرفتاری هایشان برطرف شود، اما بزرگ ترین ترسم آن است که خدایی نکرده از چشم خدا، مردمی که به من محبت دارند، پدر و مادرم و استادانم بیفتم...»