یادداشت
تعداد بازدید : 26
سهم ما برای ادای دین به طبیعت، میتواند کاشتن یک درخت باشد
نویسنده : اسماعیل کهرم مشاور رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست
درخت نماد آبادانی، شاخص سرسبزی و خرمی و مظهر زندگی و باعث لطافت هوا و موجب افزایش آسایش و رفاه انسان و همچنین عامل صفا و پاکی طبیعت است. امروزه با ازدیاد جمعیت و توسعه افسار گسیخته کلان شهرها، دغدغههای جدی در رابطه با تهدید طبیعت و دور شدن آن از متن و بطن شهرها مطرح میشود.
از این منظر، صاحب نظران و طراحان محیطهای شهری، در پی احیای نیازهای حیاتی شهرها همچون فضای سبز و چشماندازهای طبیعی در قالب برنامههای خرد و کلان هستند که صد البته این مهم در سایه مشارکت شهروندان محقق خواهد شد و روزهایی نظیر روز درختکاری در تقویم نیز، بهانه کافی را برای نزدیکتر شدن به این نیت، فراهم میسازد.
درختان نقش مهمی در حیات بشر دارند. آنها همین نفسهای ما را میسازند و بقای زندگانی را تضمین میکنند. در اسلام بر کاشت و نگهداری درخت تاکید و برای آن فضیلتهای فراوانی ذکر شده است.
اما همین درختی که برای ما منشاء حیات بوده، در حقش جفای بسیار شده است. در جنگلها بیامان به جانش افتادیم و قطعش کردیم و در طبیعت نیز قدردان نفسسازیاش نبودیم و در نگهداری از آن کوتاهی کردیم.
آسمان شهرهای ما امروز آبیتر بود اگر جای درختان، دیوارهای آجری بالا نمیرفت. حالا در حسرت طبیعت باید کیلومترها از شهر فاصله بگیریم. جالب اینجاست که حتی به طبیعت پیرامون شهرها هم رحم نکردهایم و با قطع درختان و تخریب محیط زیست در دل طبیعت، ویلاسازی کردهایم.
دشواریهای طبیعی که امروز کشورمان با آن مواجه است؛ از ریزگردها بگیرید تا آلودگی هوای کلانشهرها، همه بحرانهایی هستند که خود ما با تخریب طبیعت و قطع بیرویه درختان رقم زدیم. حال آن که اگر جنگلها و درختان حفظ شده بودند، ریزگردهای خوزستان اینچنین زندگی مردم را به چالش نمیکشیدند. تحقیقات نشان میدهد که هر هکتار جنگل 5/7تن ریزگرد را در برگ ها، ساقهها و ریشههای خود جذب میکند. کلانشهرهای ما امروز با کمبود جدی فضای سبز مواجهند و آلودگی آنها را به صورت جدی تهدید میکند.
روزگاری باغهای ایرانی در دل شهرهای ما خودنمایی میکردند اما آثار آنها در روند توسعه شهرها ناپدید شد و از بین رفت. اگر چشماندازهای اطراف کلانشهرها را بررسی کنیم، جز کوه و بیابان غبارگرفته چیزی دیده نمیشود، نه خبری از درخت است و نه سرسبزی و چشماندازهای طبیعی. کاهش چشمگیر تعداد درختان چه در حوزه درونشهری و چه در اطراف شهرها و نیز کاهش سالانه فعالیتهای باغی و زراعی در اثر مهاجرت روستاییان به کلانشهرها و تخریب مزارع و باغهای پیرامون شهرها، برای احداث خانههای دوم ساکنان شهری از عمده دلایل افزایش آلودگی است. آنچه مسلم است توسعه صنعتی و شهرنشینی، رهاوردها و آثار مخرب زیستمحیطی اجتنابناپذیری با خود به همراه داشته است اما همه اینها نباید دلیلی باشد برای نادیدهگرفتن نقش درختان و گیاهان و ادامه روند گیاهزدایی از فضاهای شهری.
بررسیها نشان میدهد، کاهش فضای سبز شهری حتی به افزایش دمای شهرها خواهد انجامید. طبعا توسعه شهری و اشتغالزایی یا حتی مسکنسازی امری معقول و مطلوب است اما به واسطه اینها نباید محیط زیست فدا شود. سرنوشت کلانشهرهای دیگر کشور اگر با روند مهاجرت و توسعه بیرویه برخورد نکنند؛ تهران امروز خواهد بود که تاثیرات مستقیم آلودگی بر سلامت مردم آن مشهود است.
اما نباید از این مهم غافل شد که در دهههای اخیر با افزایش آگاهیهای زیست محیطی و حساس شدن مردم، دغدغهها نسبت به نجات محیط زیست و به تبع آن مطالبهگری نیز افزایش یافته است. این اتفاق خجستهای است که باید تداوم یابد. اما حقیقت آن است که مطالبهگری ما نباید صرفا به شعاردادن یا فعالیت در شبکههای اجتماعی محدود شود، بلکه باید هر کدام از ما نیز آستین بالا بزنیم و سهمی در ساختن طبیعت پیرامونمان ایفا کنیم، حتی اگر این سهم به قواره کاشتن یک درخت باشد.
آنچه باعث شده امروز، به رغم تلاشها و پیگیریهای گروهها و جریانهای مختلف، باز هم شاهد ناکامیهایی در نجات طبیعت باشیم، این است که هنوز همراهی همه جامعه را نداریم. هنوز شهروندان زیادی هستند که به طبیعت پیرامون خود بیتوجهند و حتی دست به تخریب آن میزنند، پس گام بعدی کنشگران باید فرهنگسازی در محیط زندگی خودشان باشد. هر کدام از ما اگر دیدگاه حتی یک نفر را نسبت به طبیعت تغییر دهیم، توفیق زیادی کسب کردهایم.
در پایان باید اذعان کرد با بروز بحرانهای زیست محیطی در شهرها و کاهش کیفیت زندگی مردم، سالم سازی محیطهای شهری برای نسل آینده اهمیت چشمگیری یافته است. بنابراین مدیران و برنامه ریزان شهری باید تمهیدات لازم را برای افزایش فضای سبز و پایداری آن در دستور کار قرار دهند. سازمانهای مردم نهاد هم در حوزه محیط زیست به عنوان بازوی آگاهی بخشی و فرهنگ ساز در این زمینه، ابتدا باید آگاهی و اطلاعاتشان را در این زمینه افزایش دهند و در ادامه برای ایفای یک نقش موثر، برنامهریزی کنند. متاسفانه در حال حاضر از 800سازمان مردم نهاد در حوزه محیط زیست، تنها 100 مجموعه فعال است که از عدم کنشگری در این حوزه حکایت دارد. امید است هر کدام از ما بنا به رسالت و دغدغهای که داریم و به قواره توانمان، سهم و دینمان را به طبیعتی که بستر حیات ماست، ادا کنیم.