مروری بر فعالیت های مرحوم آیت ا... واعظ طبسی در سال های مبارزات انقلاب
تعداد بازدید : 68
آیت ا... به روایت اسناد ساواک
مصطفی عبدالهی - قریب یک سال از رحلت آیت ا... واعظ طبسی، تولیت فقید آستان قدس رضوی و یار دیرین امام و رهبری می گذرد و امسال اولین دهه بزرگداشت پیروزی انقلاب اسلامی است که بدون حضور آن «عالم مجاهد و یار صادق انقلاب» برگزار می شود. بزرگمردی که از نیرو های اثرگذار در مبارزات انقلابی بود و مردم مشهد، نقش آفرینی آن روحانی فقید در سال های قیام علیه استبداد را به خوبی به یاد دارند. کتاب «یاران امام به روایت اسناد ساواک» در جلد 55، با بررسی اسناد تاریخی و مدارک به دست آمده از ساواک، زوایایی از مبارزات انقلابی «آیت ا... حاج شیخ عباس واعظ طبسی» را روایت کرده که طی این سال ها کمتر به آن پرداخته شده است. آن چه می خوانید، بخش هایی از این کتاب است که فعالیت های مبارزاتی مرحوم آیت ا... طبسی از آغاز مبارزات در سال 1335 را روایت می کند.
آغاز مبارزات
هنوز در دبیرستان ابن یمین مشغول تحصیل بود که مبارزات ضداستعماری مردم ایران در جریان نهضت ملی شدن نفت به رهبری آیت ا... سیدابوالقاسم کاشانی شکل گرفت. حضور شهید حجت الاسلام سیدمجتبی نواب صفوی در مشهد و سخنرانی پرشور او در مدرسه نواب، در روحیه مبارزاتی ایشان تأثیر به سزا داشت و از همان موقع، فعالیت های خود را آغاز کرد. با کودتای ننگین آمریکایی انگلیسی 28 مرداد 1332 و شرایط سختی که برای مبارزین فراهم گشت و منجر به دستگیری تعدادی از اعضای فداییان اسلام و اعدام برخی از آنان خصوصاً شهید نواب صفوی شد، مبارزات نیز شکل پنهانی به خود گرفت. آیت ا... طبسی در این خصوص می گوید: «مبارزه علنی بنده و جمع دوستان تقریباً از سال 1335 شروع شد. در آن موقع برادرمان جناب آقای خامنه ای (مقام معظم رهبری) در مشهد تشریف نداشتند و شهید هاشمی نژاد هم در قم بودند؛ بنابراین در آن زمان من تنها بودم و خیلی سخت می گذشت، به ویژه که در حوزه هم افکار خاص ضد مبارزه حاکم بود» ...
سال 1340؛ سخنرانی های افشاگرانه در مسجد بنا ها
سال 1340 بود که سخنرانی های افشاگرانه آیت ا... طبسی که در آن موقع طلبه ای 26 ساله بود و چند ماهی بود که ملبس به لباس روحانیت شده بود، در سرای محمدیه بازار بزرگ و مسجد بنا های شهر مشهد، به معضلی برای ساواک خراسان مبدل شد تا با بهره گیری از قدرت شهربانی، به جمع آوری و ارزیابی چگونگی اظهارات او در منبر بپردازد. شهربانی مشهد که به چگونگی سخنرانی های ایشان شناخت داشت و پیش از این نیز در این خصوص با او برخورد کرده بود، ضمن آن که در پاسخ نوشت: «در منبر خود بسیار تندروی می نماید و در هر محل دیگری منبر برود، به همین نحو خواهد بود.»، از سخنرانی وی در مسجد بنّا ها در شب های بعد نیز خبر داد، تا رئیس ساواک دستور دهد: «مأموری برای این کار اعزام، گزارش جامع مطالب وی را ارسال دارند» ساواک خراسان که قصد برخورد با آیت ا... طبسی را داشت، همزمان با این اقدام، نامه ای نیز برای لشکر 12 خراسان فرستاد تا نسبت به دستگیری وی اقدام نماید؛ ولی فرمانده لشکر 12 در پاسخ، ضمن اشاره به «ضابط قضایی» بودنِ ساواک، نوشت: «دستور فرمایید در اجرای ماده 126 قانون دادرسی ارتش، اقدام قانونی معمول و مدارک مربوطه را در اجرای ماده 127 قانون مزبور به لشکر ارسال دارند»
ساواک: نام برده درباره مقام شامخ سلطنت مطالبی اظهار داشته است
ساواک، همزمان با دریافتِ این پاسخ، در تاریخ چهاردهم تیرماه 1340ش، موضوع را در کمیسیون امنیت استان مطرح کرد و جلوگیری از ادامه منبر او توسط شهربانی را به تصویب رساند و گزارش آن را به شرح زیر برای اداره کل سوم ساواک ارسال کرد: «نام برده از وعاظ مشهد می باشد که در گذشته پیشینه بدی نداشته، ولی در سال جاری که از تاریخ 2/3/40 الی 15/4/40 در سرای محمدیه منبر رفته است، طی بیانات خود حمله به دستگاه ها و سازمان های دولتی و افسران ارتش کرده و حتی در پرده کنایه و ایهام، نسبت به مقام شامخ سلطنت مطالبی ابراز داشته است»
ممنوع المنبر شدن آیت ا... طبسی
و از این موقع، رفتار، اعمال و ارتباطات ایشان، تحت مراقبت قرار گرفت و موضوع سخنرانی های وی نیز در تاریخ 21/4/1340 برای بار دوم در «کمیته اطلاعاتی استان» طرح و بررسی شد و با این استدلال که «اظهارات وی موجب تحریک و عصیان در مردم خواهد شد»، بر ممنوع المنبر بودن وی تأکید شد! ممنوع المنبر شدنِ آیت ا... طبسی، بازتاب های گسترده ای بین علما و مراجع داشت.
دستگیری در دوم مردادماه سال 1341
با وجود این پیگیری ها، ساواک خراسان که از منبر رفتن ایشان بیمناک بود، در توجیه این تصمیم نوشت: «این سازمان با توجه به این که تاکنون چند نوبت تذکرات لازم را به نام برده داده و تعهداتی اخذ کرده بود که گزارش آن به عرض رسیده است و مصادف بودن با ایام اربعین و نزدیکی روز قیام ملی 28 مرداد، نمی توانست با رفتن منبر وی موافقت نماید، با آقای استاندار و رئیس شهربانی خراسان مذاکره و موافقت به عمل آمد همچنان از رفتن منبر وی جلوگیری شود» ولی در نهایت مجبور شد تا ضمن مطرح کردن موضوع در کمیسیون امنیت استان به تاریخ 1/6/1340 و اخذ تعهد برای این که «در بالای منبر، به جز مسائل دینی، به مطالب سیاسی اشاره ننماید» رفع ممنوعیت از منبر ایشان را تصویب کند. مراقبت از منبر های ایشان به میزانی بود که حدود 10ماه بعد از این ماجرا، زمانی که هیئت حضرت موسی بن جعفر(ع) کاشان، او را برای سخنرانی در آن شهرستان در ایام محرم دعوت کرد، ساواک تهران به تحت تعقیب بودنِ ایشان اشاره کرد و پیگیر سوابق او شد. در تاریخ بیست و ششم تیرماه سال 1341، علی امینی، پس از یک دوره نخست وزیری جنجالی، کنار گذاشته شد و دو روز بعد نیز، اسدا... علم جانشین او شد. در این موقع، سخنانِ آیت ا... طبسی دوباره حساسیت ساواک را برانگیخت. ایشان در این موقع، مسافرت محمدرضا پهلوی به شمال و بازدید اسدا... علم از اردوی سازمان جوانان در کنار دریا را موضوع سخنرانی انتقادی خود قرارداد؛ همین مسئله بود که اعتراض استاندار خراسان را در پی داشت و موجب احضار و دستگیری او در روز دوم مردادماه سال 1341 و سپس آزادی وی شد که آزادی او نیز به وساطت استاندار ربط داده شد.
آشنایی با اندیشه های امام(ره) از سال 1339
تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی در پانزدهم مهرماه 1341 در هیئت دولت، بازتاب های فراوانی داشت. دو روز پس از آن، امام خمینی(ره) در واکنش به این موضوع به محمدرضا پهلوی تلگرافی ارسال کردند. در این موقع، آیت ا... طبسی که در هنگام ورود به حوزه علمیه مشهد، با حضور شهید نواب صفوی و سخنرانی پرشور او مواجه شده و تحت تأثیر ادبیات انقلابیِ او، به صف مبارزان پیوسته بود، پس از شهادت او، گمشده خود را در وجود مبارک امام خمینی(ره) یافت: «سال 1339 سال بزرگی در زندگی من محسوب می شود. من در این سال برای نخستین بار با امام خمینی(ره) و اندیشه های مترقی او آشنا شدم. حاج آقا روح ا... همان گمشده ای بود که من در تمام زندگی ام به دنبالش می گشتم. تفسیری روشن که او از اسلام ارائه می کرد، علمای برجسته سلف را تداعی می نمود. روح ا... موسوی خمینی کوهی بود که وزش هیچ تندبادی از جا تکانش نمی داد. ساده و بی پیرایه زندگی می کرد و بینش عمیق و درک دقیق او از تعالیم اسلامی، موقعیتی ممتاز به او بخشیده بود. من پس از سال ها جست وجو، امام را پیدا کرده بودم و از آن پس زندگی ام بر مدار دیگری ادامه یافت» ...
20 دقیقه سخنرانی در محضر امام راحل
اداره کل سوم ساواک دستور داد: «شیخ عباس طبسی را دستگیر و به تهران اعزام نمایید.» ولی قبل از اجرای این دستور، آیت ا... طبسی به همراه تعدادی از روحانیون و طلاب خراسانی که تعداد آنان را در یک گزارش 11 نفر و در گزارشی دیگر 21 نفر نوشته اند، برای دیدار با امام خمینی(ره) راهی قم شده بود. دیدار آیت ا... واعظ طبسی با امام(ره)، سراسر شور و احساس بود. مدت سخنرانی، 20 دقیقه بود و بخشی از سخنان ایشان در این دیدار به شرح زیر ثبت شده است: «حضرت آیت ا... خمینی! این جانب شیخ عباس طبسی از طرف اهالی مشهد مأموریت دارم چند جمله ای را به عرض برسانم. حضرت آیت ا... خمینی! اهالی مشهد آمادگی خود را به عرض عالی می رسانند. حضرت آیت ا... خمینی! من دستور های جناب عالی را در مجلس ها به عرض اهالی مشهد رسانیدم، ما از دولت خواسته ایم اگر روزنامه اطلاعات به دستور خودش این جملات را نوشته (اشاره به مطلبی مبنی بر همراهی روحانیت با برنامه های شاه)، باید مطابق قانون مجازات بشود، وگرنه به ما ثابت می شود که دستور خود دولت بوده است. حضرت آیت ا... خمینی! من از مشهد مقدس آمده ام زانوان شما را ببوسم و با شما هم آهنگ بشوم...» مرحوم طبسی در این دیدار نکاتی را هم علیه رژیم حاکم و سیاست های دیکتاتوری آن مطرح کرد.
فروردین 1343؛ بازداشت در ایستگاه راه آهن و انتقال به قزل قلعه
در این زمان هماهنگی های لازم بین ساواک خراسان، تهران و قم صورت گرفت و در نتیجه، در روز بیست و هشتم فروردین ماه در ایستگاه راه آهن دستگیر و در بعدازظهر همان روز به تهران اعزام شد و پس از یک شب بازداشت در ساواک تهران و انجام اولین بازجویی از وی توسط عمید، راهی قزل قلعه شد. در همان روز به نقل از ریاست ساواک که با نخست وزیر نیز در این خصوص هماهنگ کرده بود، دستور داده شد: «نام برده به مشهد اعزام و کمیسیون امنیت اجتماعی درباره تبعید او اقدام و در این مورد با جناب آقای نخست وزیر نیز مذاکره کرده اند» امام خمینی(ره) نیز پس از آگاهی از این دستگیری، بلافاصله به آیت ا... شهاب الدین اشراقی مأموریت دادند تا مسئله آزادی وی را پیگیری کند؛ و پس از آن که پاسخ درستی به ایشان داده نشد، طی تلگرافی به مشهد نوشت: «اطلاعی از آقای طبسی ندارم. به نظر می رسد دست های مرموزی درصدد تحریک اعصاب هستند» اولین بازجویی از آیت ا... طبسی، توسط هوشنگ ازغندی که نام مستعار او منوچهری بود، صورت گرفت. بازجویی از ساعت 9:45 صبح آغاز شد و تا ساعت 6 بعدازظهر ادامه یافت. بازجویی دوم، چهار روز بعد، در تاریخ 9/2/1343 صورت گرفت. این بازجویی ها نتیجه ای نداشت و اصرار آیت ا... طبسی در پیروی از مراجع تقلید، راه هرگونه سوال اضافه ای را بر منوچهری بست تا در نظریه خود بنویسد: «نام برده در بازجویی کلیه اتهامات وارده را تکذیب و مدعی است که هرگز برخلاف مصالح کشور سخنی نگفته، فقط بر اثر فتوای مراجع مطلب مندرج در روزنامه اطلاعات روز سه شنبه 18/1/43 مبنی بر تأیید لوایح شش گانه شاهنشاه از طرف روحانیون را تکذیب کرده است و همچنین اعتراف کرده که این جانب به پیروی از مراجع تقلید با لوایح شش گانه مخالف و تا پای جان هم ایستادگی خواهم نمود» همین مسئله موجب شد تا بازپرسی های دادرسی ارتش نیز نتیجه ای در محکومیت ایشان در بر نداشته باشد و «قرار بازداشت نام برده به قید التزام عدم خروج از حوزه قضایی تهران تبدیل» و از زندان آزاد گردد. و این در حالی بود که دستور داده شد تا از منبر رفتن ایشان ممانعت به عمل آید. بازگشت به مشهد در روز شانزدهم مرداد ماه و مراسم استقبال از ایشان و حجت الاسلام و المسلمین محامی در فرودگاه، شکوهمند بود، به گونه ای که تیمسار بهرامی، رئیس ساواک خراسان شخصاً راهی فرودگاه شد تا از هرگونه استقبال رسمی ممانعت به عمل آورد. هرچند حضور او، مراسم استقبال را با مشکل مواجه کرد، ولی آقای طبسی به محض پیاده شدن از هواپیما و قرار گرفتن در جمع استقبال کنندگان، گفت: «همشهریان عزیز! چهار ماه زندان، کوچک ترین اثری از لحاظ عدم مبارزه در روحیه ما نداشته؛ بلکه ارمغانی است که با خود آورده و به مبارزات مقدس خود ادامه خواهیم داد.»
15 خرداد 1354؛ دستگیری به دلیل تعطیل کردن حوزه علمیه مشهد
برگزاری مراسم بزرگداشت شهدای 15 خرداد سال 1342ش در سال 1354، در بیشتر شهر های ایران، شور و حال دیگری داشت. این مراسم در قم و در مدرسه فیضیه، با تظاهرات و شعار های انقلابی همراه بود و به خاک و خون کشیده شد که این مسئله موجب ادامه تظاهرات تا روز هفدهم خرداد شد. بازتاب این حرکت در مشهد مقدس، تعطیلی حوزه های علمیه را در پی داشت که این فعالیت، به آیت ا... طبسی نسبت و دستور دستگیری داده شد. در تاریخ 31/3/1354 به 18 ماه حبس محکوم شد.
فعالیت در زندان تا پیروزی انقلاب اسلامی
آیت ا... طبسی که در زمانِ ازدواج، همسری متدین و شجاع و همراه برگزیده بود، از درون زندان نیز به کمک همسر خود با مبارزین در ارتباط بود؛ به گونه ای که در نامه هایی که می نوشت و در هنگامِ ملاقات ها و به صورت پنهانی، آن را به همسرش تحویل می داد، مبارزات خود را پی می گرفت. در یکی از این ملاقات ها، هنگام رد و بدل نمودن نامه، پلیس زندان متوجه شد و یکی از دست نوشته های ایشان کشف شد: «برابر اعلام افسر نگهبان زندان مشهد، ساعت 14 روز 19/6، زندانی ضدامنیتی عباس واعظ طبسی هنگام ملاقات با همسرش به نام زهرا عرفانیان فرزند محمد، دو برگ نامه داخل لباس هایش پنهان که در نامه مزبور مطلبی راجع به (اختفای کتب ممنوعه در منزل و تماس با سید علی خامنه ای به منظور اطلاع از تبعیدگاه طالقانی، شایع کردن درد کمر در بین دوستان به احتمال عدم ترخیص بعد از اتمام دوره محکومیت، تماس با محامی، امام جماعت مسجد حاج فرهاد در مشهد به منظور پرداخت ماهیانه ششصد تومان به خانواده عبادی زندانی ضدامنیتی) نوشته شده بود»
در این زمان، معلوم شد که در بازرسی زمانِ دستگیری، هیچ گونه مدرکی به وسیله نیرو های ساواک کشف نشده است؛ و به همین دلیل، منزل وی مورد بازرسی مجدد قرار گرفت و «در بازرسی از منزل مشارالیه تعداد 10 جلد کتاب مضره به نام حکومت اسلامی و چند جلد کتاب دیگر و یک برگ نامه مشکوک از طرف دو طلبه قم که در آن از واعظ طبسی تقاضای فهرست کتاب های موعود را کرده و از وی خواسته اند که با نام مستعار آقازاده با آنان مکاتبه نماید» کشف گردید و بازجویی از ایشان از سر گرفته شد. به همین دلیل، باوجود پایان یافتنِ مدت محکومیت او در تاریخ 22/9/1355، ساواک مشهد «با توجه به مدارک مکشوفه از منزل وی»، آزادی او را به مصلحت ندانست و دادرسی نیرو های مسلح شاهنشاهی در تاریخ 25/9/1355 قرار بازداشت موقت دوباره ایشان را صادر نمود. پس از کش و قوس هایی که در جریان پرونده پیش آمد، در نهایت 37 روز بعد از موعد مقرر، در تاریخ 29/10/1355 از زندان آزاد شد. پس از آزادی از زندان و انجام دید و بازدید هایی که از چشم منابع ساواک پنهان نبود، فعالیت های ایشان نیز از سر گرفته شد که اولین اقدام آن، سازماندهی نمودن طلبه هایی بود که در جریان نهضت امام خمینی(ره) به فعالیت مشغول بودند.
سال 57؛ ارتباط با پاریس و دریافت اعلامیه های امام
حضور امام خمینی(ره) در فرانسه، موجب شد سیل خبرنگاران به سوی نوفل لوشاتو سرازیر شود و نحوه ارتباط گیری با امام از سوی یاران ایشان در ایران نیز سهل تر شد. از جمله افرادی که در این موقع با پاریس در تماس بود و رهنمود ها و اعلامیه های امام(ره) را بدون واسطه دریافت می کرد، آیت ا... طبسی بود. شورای تأمین استان خراسان در تاریخ 27/8/57 تشکیل جلسه داد و دستور دستگیری هشت نفر از وعاظ، توسط فرمانداری نظامی را صادر کرد که یکی از آنان آیت ا... طبسی بود؛ ولی باز هم به علت شرایط موجود و ضمن هماهنگی با مدیرکل اداره سوم ساواک، «دستگیری نام بردگان به بعد موکول گردید» و نوشته شد: «با همبستگی و فعالیتی که واعظ طبسی و هاشمی نژاد با سایر روحانیون و طبقه دانشگاهی و آیات عظام و کسبه دارند، چنان چه دو نفر مزبور دستگیر گردند، به طور قطع دسته جات زیادی در مشهد اجتماع و اعتصاباتی رخ خواهد داد که مقامات مجبور می شوند آنان را آزاد و به خواسته های مخالفین تن در دهند»: دریافت گزارش فعالیت های انقلابی در استان خراسان و خصوصاً در شهر مشهد، موجب شد تا اداره کل سوم ساواک در دستوری «خیلی فوری»اعلام کند:« مراتب دستگیری طبسی و هاشمی نژاد و 10 نفر مورد نظر آن سازمان، در شورای امنیت استان مطرح گردد، چنان چه با این اقدام استاندار موافقت نداشت، مجدد مراتب به مرکز منعکس شود. ضمناً در شورا، رئیس ساواک اعلام عدم مسئولیت نماید». ولی اختلاف موجود در بین اعضای شورای تأمین استان، موجب شد تا ساواک مشهد بنویسد:« فرماندهی ژاندارمری و معینی معاون استاندار، اظهار نمودند دستگیری این عده ممکن است تظاهرات و اعتصاب عده ای را به دنبال داشته باشد. استاندار و فرماندار نظامی و رئیس شهربانی با توجه به فعالیت آنان، با دستگیری آنان موافق، لیکن، بنا به تقاضای استاندار از نخست وزیر، قرار شد نخست وزیر با آیات علمای مشهد مذاکره کند، دستگیری آنان به نتایج این مذاکره و 48 ساعت بعد موکول گردیده.»
ادامه فعالیت های گسترده در مشهد
در این موقعیت، فعالیت های آیت ا... طبسی نیز به صورت گسترده ادامه یافت و بیت ایشان به یکی از مراکز سازماندهی مردم برای انجام تظاهرات تبدیل شد؛ تا این که در تظاهرات روز چهاردهم آذرماه که آیت ا... طبسی یکی از سخنرانان آن بود، «مردم، مجسمه شاه را کندند و بچه ها، عکس امام را به ماشین ها و تانک ها چسباندند.» پنج روز بعد، در اجتماع تظاهرات کنندگان در اطراف حرم مطهر، آقای طبسی ضمن قرائت قطعنامه ای 10ماده ای، در سخنرانی خود خطاب به مردم گفت: «بروید حرم را اشغال کنید و قرار است امشب، خطبه به نام خمینی خوانده شود؛ لذا قرار است امشب سید علی خامنه ای به نام خمینی خطبه بخواند» پس از این حرکت که شکستی بزرگ برای نیرو های امنیتی و نظامی و انتظامی محسوب می شد، حمله چماق به دستان به بیمارستان امام رضا(ع) توسط عوامل رژیم سازماندهی شد که آیت ا... طبسی در تاریخ 21/9/57 در جریان آن قرارگرفت و به همراه مقام معظم رهبری و دیگر روحانیون انقلابی شهر به سازماندهی برای مقابله با این حرکت مشغول شد. در جریان حمله چماق به دستان، در روز بیست و سوم آذرماه به بیمارستان امام رضا(ع) که با حمایت نیرو های نظامی و انتظامی و تیراندازی آنان صورت گرفت، تعدادی از مردم، مجروح و شهید شدند. این اقدام، تحصن جامعه روحانیت مشهد در محل بیمارستان را به دنبال داشت و این روز را به عنوان نقطه عطفی در جریان انقلاب اسلامی ماندگار کرد.
بر عهده گرفتن ریاست دادگاه ملی در مشهد
چند روز بعد، کنترل شهر به دست نیرو های انقلابی افتاد تا بخش ضدجاسوسی ساواک خراسان در گزارشی بنویسد: «با همکاری اصناف، بازاریان، فرهنگیان، دانشگاهیان و روحانیون، دادگاهی به نام دادگاه ملی در شهر مشهد تشکیل شد که ریاست آن را شیخ طبسی به عهده دارد. نحوه کار بدین ترتیب است که در گوشه و کنار شهر، تعدادی از جوانان کم سن و سال که روی بازوی آن ها علامت مأمور انتظامات است، در پوشش برقراری نظم و ترافیک، شماره خودرو هایی به آنان داده شده تا ضمن چک کردن خودرو ها، چنان چه به یکی از این شماره ها برخورد کردند، سوت می زنند، سپس تعداد 4 الی 5 نفر چریک مسلح موتوری که در حول و حوش هر یک از این مأموران به ظاهر انتظامی هستند، خودرو و سرنشین مربوطه را دستگیر و ظاهراً به دادگاه هدایت می نمایند.» پس از پیروزی انقلاب اسلامی در روز بیست ودوم بهمن ماه سال 1357 حفظ و برقراری امنیت در کشور، یکی از اقداماتِ اساسی و اولیه بود که این مهم در شهر مقدس مشهد توسط آیت ا... طبسی با تشکیل کمیته های مردمی صورت گرفت. هنوز سه روز از پیروزی انقلاب اسلامی سپری نشده بود که امام خمینی(ره) در حکمی، ایشان را به عنوان سرپرست آستان قدس رضوی منصوب فرمودند.
... نکته
مرحوم آیت ا... طبسی در زمان حیات، تمایلی به انتشار خاطرات مبارزات انقلابی خود نداشت و با انجام این کار مخالفت می کرد. نمونه آن، جلسه سال گذشته ستاد استانی بزرگداشت دهه فجر انقلاب اسلامی بود که آن مرحوم در واکنش به درخواست یکی از مدیران استان مبنی بر رونمایی از کتاب خاطرات و مبارزات انقلابی وی طی مراسمی در دهه فجر، تصریح کرد: «بارها به بنده مراجعه شده که خاطرات خود را برایشان بگویم یا اجازه دهم که آنها را چاپ کنند و بنده اجازه ندادم. راضی نیستم تا زنده ام کلمهای از بنده تعریف و توصیف شده و روی کاغذ بیاید و خدا را شاهد میگیرم که این موضوع برخاسته از اعماق دل بنده است. تقاضا میکنم که در این زمینه فعالیتی انجام نشود و همین جا اعلام میکنم اگر مراسمی از این قبیل برگزار شود، در آن شرکت نخواهم کرد. باید خاطرات جوانانی را نوشت که با عشق و علاقه برای انقلاب جان خود را فدا میکردند. ما فقط ناظر اعمال آنها بودیم و برایشان سخنرانی میکردیم. بروید خاطرات آنها و پدر و مادرهایشان را منتشر کنید».