امام حسین(ع): شکر تو بر نعمت گذشته، زمینه ساز نعمت آینده است.
نزهة الناظر و تنبیه الخاطر ص 80 ، ح 2
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 39
مناجات
خواجه عبدا... انصاری
الهی
چون به تو بنگریم پادشاهیم تاج بر سر
و چون به خود بنگریم خاکیم، بلکه از خاک کمتر...
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رئیس سازمان صنعت، معدن و تجارت خراسان رضوی:
تعداد بازدید : 72
واحدهای ورشکسته مصنوعی استان احیا میشوند
مانی غریب
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 57
خراسان به روایت خراسان
23 دی ماه 1337
اتوبوس در شغل آباد واژگون شد
58سال پیش در چنین روزی، روزنامه «خراسان» نوشت:
قوچان؛ خبرنگار خراسان- بعد از ظهر پنجشنبه، اتوبوس شماره 764 به رانندگی میرزاحسین که مخصوص خط اتوشهپر و قوچان است، نزدیک شغلآباد، به علت سرعت زیاد با تپه اصابت و سپس واژگون میگردد. شدت این تصادف به حدی بود که پس از چند بار معلق زدن، مسافت زیادی از جاده منحرف و به کلی متلاشی میشود. در نتیجه تمام سرنشینهای آن که 18 نفر بودهاند، مجروح و برای معالجه، عدهای به بیمارستان قوچان انتقال و جعفر میرعلائی و عصمت قهرمانی، ساکنین قوچان را، به بیمارستان سوانح مشهد منتقل و بستری کردند. دو تصادف شهری در یک روز
مشهد؛ خبرنگار خراسان - تاکسی بنز شماره 44-م-د به رانندگی غلامرضا سلکی در سه راه اسکندر، واقع در تپلمحله، با فاطمه تحصیلی تصادف کرد. مجروح به بیمارستان سوانح منتقل و بستری شد. راننده دستگیر و قضیه از طریق کلانتری 3، تحت تعقیب است. همچنین، تاکسی «پابدا» به شماره 246 به رانندگی محمود غریبنواز، در بالاخیابان، مقابل کوچه گلشنی، با زهرا هاشمی، 4 ساله، تصادف کرد. مجروح را به بیمارستان سوانح منتقل و بستری کردند و قضیه از طریق کلانتری 3 در دست بررسی است. اسب رم کرد، محمدعلی مجروح شد
چناران؛ خبرنگار خراسان - محمدعلی سلیمانی، 30 ساله، ساکن قریه ویرانی که از نوبهار عازم شاهین قریه با گاری بوده، در 7 فرسنگی مشهد به علت بوق زدن کامیونی، اسب گاری وی رم میکند و در نتیجه گاری واژگون شده و 3 بشکه گازوئیل و گاری، روی نامبرده میافتد. خوشبختانه بلافاصله وی را از زیر بار بیرون کشیده و به بیمارستان سوانح مشهد منتقل و بستری کردهاند. گلمکان مرکز بخش میشود
گلمکان؛ خبرنگار خراسان - بر اثر اقداماتی که از طرف فرمانداری مشهد صورت گرفته است، در جلسه اخیر شورای شهرستان، موضوع تبدیل شدن گلمکان به مرکز بخش و مجزا شدن از بخشداری طرقبه مطرح شده و مورد تصویب قرار گرفته است. موضوع از طریق استانداری، به وزارت کشور گزارش داده شد تا در لایحه تنظیم بودجه کشور منظور و برای اجرای آن اقدام شود. خبرنگار ما اضافه کرده است که حدود 7 هزار نفر اهالی گلمکان از این اقدام بجا و مؤثر، بسیار خشنود و راضی هستند.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 72
شهر و استان در شبکههای اجتماعی
صفحه شخصی حسین بادامکی با این عکس او در ریکاوری به روز شد
پست اینستاگرامی برزو ارجمند از پشت صحنه فیلم سینمایی آکاردئون در گیلان
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 0
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
یک فنجان چای با محمدباقر کلاهی اهری، شاعری که قصهگویی را خوب میداند
تعداد بازدید : 72
هرکول پوآرو قهرمان تخیلاتم است
نویسنده : فاطمه آستانی
نور آفتاب نیمروز، از لای پرده سرک کشیده و روی صورتش افتاده تا اخمش پُررنگتر شود. سکوت کرده و دارد عمیق فکر میکند، عینک کوچکش را برمیدارد و روی پیشانی مینشاند و به چاشنیِ آهی، میگوید: بزرگترین ترس زندگیام این است که دیگر نتوانم بنویسم، که کلمات از سلولهای خاکستری مغز و سر قلمم بگریزند و من بمانم با حرفی که نوک زبان مانده اما زاده نمیشود... جایی میانه راه، گمش میکنم...
محمدباقر کلاهی اهری، یکی از پُرکارترین شاعران و نویسندگان خراسانی است و در بیش از پنج دهه تجربه هنریاش، اشعار و داستانهای زیادی را به رشته تحریر درآورده است، شاید با این اوصاف، ترس او برای از دست دادن توان نوشتن، چندان بیراه هم نباشد.چراکه کلمات، بهترین همدم زندگی اویند. ماجرای «دامنههای پری آباد»
اول حرفمان، جایی که باید یخ کلمات ذوب شود، از او میپرسم:«ریشه این نام فامیلیِ کلاهی اهری از کجاست؟»، با لبخندی پاسخ میگوید: پدربزرگم در آن دورانی که سجلیهای جدید برای ایرانیها صادر میشده و ضمیمه نام هر آدمی باید فامیلی میبوده، به مامور ثبت احوال میگوید که پیشنهادی برای فامیلش ندارد، مامور هم به روال معهود از حرفه او میپرسد. پدربزرگم کلاهدوزی داشته، پس برایش نام «کلاهی» را انتخاب میکند. در وقت ثبتِ این نامِ فامیل مشخص میشود که کلاهی دیگری هم هست و برای اجتناب از بروز اشتباه، مامور دیگری از اصل و نسب پدربزرگم میپرسد و چون که میفهمد ریشه او میرسد به اهریها، این عنوان را ضمیمه فامیل قبلی میکند تا نسلهای بعد همه «کلاهی اهری» خطاب شوند. این شاعر، در اصطلاح بچه خیابان طبرسی مشهد است و حتی تا کلاس اول دبستان به مدرسه انوری در این معبر میرفته است، خانواده او کمی بعد به خیابان ضد مشهد کوچ میکنند. در این میانه چهارسالی را هم در یکی از کلاتههای اطراف مشهد سپری میکند. مکانی که به اذعان او، اولین خواب رنگیاش را در آن میبیند؛«پدرم از حرفه کلاه دوزی پدرش کناره گرفت و چندسالی به کار کشاورزی و مباشرت روی آورد. همین باعث شد ما هم ساکن روستا شویم. جایی که شبیه به بهشت بود. نهری از دل آن میگذشت و کمی پایینتر از روستا، کشفرود قرار داشت. مادرم به خاطر تصادفی که برایم پیش آمده بود، تمایل چندانی نداشت با سایر بچهها که اغلب از من بزرگتر بودند، بازی کنم. همین باعث شد تا تمام سرگرمی من گشتن در دل طبیعت، گوش سپردن به صدای بادی که در شاخه سپیدارها و چنارها میپیچید و لذت بردن از آن همه زیبایی باشد. چشمانداز همه این عناصر طبیعی به «دامنههای پری آباد» ختم میشد که بعدها نام اولین کتاب داستانم نیز از آن الهام گرفته شد.
وی ادامه میدهد: اولین خواب رنگیام را در آن روستای زیبا دیدم. خواب مردی که با چرتکهاش به آسمان رنگ پاشید و در دل آسمان؛ جمعیتی از پرندگان و حیوانات ظاهر شدند و چیزی بود شبیه قصه کلیله و دمنه که معلق در آسمان بماند. راستی مادرم میگفت اولین نشانهها از علاقهام به نظم و وزن را نیز در آنجا و در سن سه یا چهارسالگی نشان دادم. گویا سر ظهر بوده و جمعی از خانمهای همسایه دور هم نشسته بودند که خروسی میخواند. عمهام که در جمع بوده از من میپرسد: این خروس چی میگوید؟ و من در پاسخ میگویم: نزدیک ظهر است خانمها؛ فکر ناهار بردارید.
او دایی و مادرش را آدمهایی میداند که جوشش شعر در خونشان بوده است و همان هم به او میراث رسیده است. اولین شعر جدیام در وصف تختی بود
کلاهی اهری تاکید دارد که در دوران دبیرستان هم شعر میگفته اما آن را علنی نمیکرده است؛ چون خجول بوده و هراس داشته که شعرش مورد تمسخر واقع شود؛«یکی از اولین شعرهای رسمیام را برای تختی سرودم. خبر مرگ او در سال 46، بسیاری از ما را تکان داد. برای یک کار دانشآموزی دنبال جمعآوری مطلب و شعر در وصف او بودیم. کار شایستهای پیدا نشد، پس خودم دست به کار شدم و شعری را با نام «م.پگاه» سرودم که بدین شرح بود: ز نو شهنامهها باید به نظم آید/ و فردوسی ز خاک توس برخیزد/ برای نظم جاویدان حماسهای دیگر/ از نو سخنها و روایتها به یکدیگر بیامیزد...» او یادآور میشود: در سال 1350 دیپلم گرفتم و برای ادامه تحصیل در رشته تاریخ به دانشگاه تبریز رفتم. یک سال بعد از حضورم در این دانشگاه بود که ناآرامیهای سیاسی شروع شد و همین مرا ناگزیر از بازگشت به مشهد کرد. جنگیدم و زندگی را از صفر تا هر عددی که هست به دست خودم ساختم
کلاهی، در مشهد به واسطه قهوهخانه داشآقا با جمع شاعران مشهدی به ویژه استاد کمال آشنا میشود و بعد به محفل استاد فرخ راه پیدا میکند. او که در مقایسه با اساتید جمع، جوانتر بوده، خیلی زود در دلها جا باز میکند.
وی توضیح میدهد: من مداومت در کار را از استاد کمال آموختم. او به من آموخت چطور در کنار علاقهام، حواسم به امرار معاش نیز باشد. یعنی، به بهانه اینکه شاعرم از کار کنار نکشم. به صراحت میگویم که از ادبیاتی که احساسات اشک و غم داشته باشد، بیزارم و عشق را موضوع اشعارم قرار نمیدهم. شعرم از تجربه خودم ریشه میگیرد، تجربهای که بخشی از آن در لایههای پایین جامعه شکل گرفته است. خلاصه اینکه، برای به دست آوردن زندگی امروزم جنگیدم و آن را از صفر تا هر عددی که هست به دست خودم و در کنار همسر مهربانم و به اتفاق دو فرزندم ساختم.
این شاعر و نویسنده؛ تاکید دارد که در طول سالهای حیاتش آدمهای زیادی او را به سمت ادبیات و شاعرانگیهایش هُل دادهاند. از همه آنهایی که در کودکی برای او قصه میخواندهاند تا افرادی که او را با کتاب و مجلات آشنا میکنند. در میان نویسندهها عاشق صادق هدایت و کارهای چندلایه اوست. این وسط از میان شخصیتهای داستانی بیش از همه هرکول پوآرو را ستایش میکند و او را قهرمان تخیلاتش میداند. در دنیای فیلم هم هیچکاک را تحسین میکند.
وی یادآور میشود: از اولین کتابم که در سال 1355 منتشر شد تا همین آخرین اثرم که محصول سال 1395 است، در این بازه 40 ساله، من در حال پوستانداختن بودهام و در هر دورهای به اقتضای شرایط موضوعاتی برایم مهمتر بوده است. ماجرای شعری که در وصف لاغری اخوان سرودم
«گفتی: که آشنا به نظر میرسید/ گفتم:آری «امید» بود / گفتی: همو که همواره/ با آفتاب و آب سفر میکند؟/ گفتم: آری همو که همواره/ با روز و روشنایی همراه است/ و درمیان آینهها راه میرود/ با چهرهای بزرگ/ گفتی: چرا این سان نزار؟/ گفتم: که ماه هم از کوهسار/ گاهی نزار برمیآید/ و امید یعنی همین/ که بار دگر بدر تمام سر بزند/ ازهمین هلال که میبینی...»
این شعر را کلاهی اهری در وصف اخوان سروده که گویا در برههای لاغری مفرطش، طرفداران او را نگران میکند. خودش در توضیح این سروده بیان میکند: در ملاقاتمان با او لاغری مفرطش همه ما را شوکه کرد. بعدها فهمیدیم از بیماری دیابتی بوده که داشته و نمیدانسته است. سوال بعدم از دلتنگی است، اینکه این روزها دلتنگ کدام شاعر درگذشته است؛ کمی فکر میکند و در پاسخ میگوید: «منوچهر آتشی»... او غول مهربانی بود.مرگش برایم خیلی تلخ بود. یادم هست در پارک ملت نشسته بودم. محیط اطراف ساکت بود و بادی نمیوزید، یکهو حجم زیادی برگ از درختی که زیرش نشسته بودم، فروریخت. شوکه شدم. وقتی به خانه برگشتم، دوستی زنگ زد و اطلاع داد که یک ساعت پیش منوچهر آتشی در بیمارستان فوت کرده است.
حرف آخرش از کتابی است که سهگانه داستانهای او را با 120 قصه کوتاه کامل خواهد کرد.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 0
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
یادداشت
تعداد بازدید : 40
اجرای سیاست اقتصاد مقاومتی؛ گامی در جهت رفع محرومیتها و حذف شکافهای طبقاتی
گام مهم و اساسی در مسیر توانمندسازی مددجویانی که زیر نظر مراکز حمایتی هر جامعهای قرار میگیرند، «مهارتآموزی و ایجاد اشتغال» برای آنهاست. بدیهی است که برای تحقق این امر مهم، ایجاد روحیه خوداتکایی و اعتماد به خود و همچنین ارتقای علاقه به کار و عدم اتکا به دیگران در این افراد ضروری است. تاکنون اقدامات خوبی در این زمینه از سوی کمیته امداد امام خمینی(ره) انجام شده یا در دست پیگیری است. بخشی از این اقدامات در بستر فرهنگی تعریف شدهاند. چرا که باور داریم، ارتقای وضعیت فرهنگی خانوادههای نیازمند، عاملی در ایجاد تعادل و آماده سازی آنها برای نقش آفرینی در اداره زندگی خواهد بود که در نتیجه خانواده مددجو با مشاوره و شرکت در کلاسهای فرهنگی، تواناییهای خود را بیش از پیش میشناسد و برای کار و تلاش آماده میشود. البته در مسیر تحقق اهداف و رویکردهای حمایتی پایدار کمیته امداد، دشواریهایی نیز وجود دارد که از جمله آن میتوان به شرایط اقتصادی اشاره کرد. این امر باعث شده است اعتبارات تخصیص یافته به مددجویان، اقدامات برای اشتغالزایی و پایداری بعضی طرحها تحت تاثیر قرار بگیرد. به هر روی آنچه دشواری معیشت برای جامعه تلقی میشود، در بین خانوادههای نیازمند و آسیبدیده به شکل پررنگ وجود دارد. به رغم تمامی این مسائل، این نهاد به توفیقات مطلوبی دست یافته است، اما اگر این شرایط بر کشور حاکم نبود، شاید میتوانستیم بسیار تاثیرگذارتر عمل کنیم. مسئولان، سیاستگذاران و تصمیمسازان باید در این گذار سخت اقتصادی، این دغدغه جدی را مورد توجه قرار دهند که تشدید فقر و خارج شدن شمار بیشتری از افراد از شاخصهای رفاهی، شرایط خاصی را برای جامعه رقم خواهد زد. محرومیتهای رو به رشد، شمار افراد محروم و نیازمند به حمایت را افزایش میدهد و از آنجا که فقر با خود تبعات اجتماعی و فرهنگی را به دنبال دارد، باید هزینههای بیشتری را نیز صرف این بخش کرد. به نظر میرسد چنانکه برای آسیبهای مختلف برنامههای پیشگیرانه تعریف میشود، در این حوزه نیز باید رویکردی کارشناسانه با نگاهی به افقهای کوتاه و بلند مدت داشته باشیم. بخشی از این موضوع باید در قالب اقداماتی باشد که خدماترسانی به روستاها را ساماندهی کند و موج مهاجرتهایی را که از این مسیر انجام میگیرد مهار سازد. بدیهی است مهمترین عامل توسعه روستاها و جلوگیری از مهاجرت، ایجاد اشتغال و درآمد برای روستاییان است. اگر اشتغال و درآمد وجود نداشته باشد، اجرای طرحهای عمرانی و راهسازی در جلوگیری از مهاجرت بی تاثیر خواهد بود لذا به نظر میرسد اشتغالزایی در روستاها باید در این طرح مورد توجه جدی قرار گیرد. هم اکنون در قالب تلاشها و برنامههایی که به صورت جدی برای توانمندسازی مددجویان در دست اجراست و شامل حمایت و خودکفایی میشود، زمینه اجرای ضوابط و پالایشهای واقعی دامنه مددجویان پیگیری میشود. از این منظر، گروههای مختلف مددجویان بررسی میشوند و افرادی که با اشتغال و رسیدن به ظرفیت مالی مشخصی روی پای خود ایستادهاند،اندکاندک از گردونه حمایتهای اقتصادی خارج میشوند و در گام بعد تلاش میشود شرایط آنها پایدار شود. اما این کمیته همه عوامل را مدیریت نمیکند و سایر بخشها نیز باید به کمک بیایند و اوضاع را سامان ببخشند. هم اکنون بسیاری از شئون اقتصادی به نقایصی جدی دچارند که از جمله آنها میتوان به سیاستهای بانکی اشاره کرد. در این بخش حمایتها و تسهیلات سهم نیازمندان واقعی نمیشود. یکپارچه سازی ساختارهای حمایتی مردمی و دولتی به ویژه در بخش خیریهها باعث خواهد شد کمکهایی که به واسطه نیات خیران جمع آوری میشود، در اختیار نیازمندان واقعی قرار گیرد و بخشی از منابع در این بخش صرف کمکهای پایدار نظیر ایجاد شغل شود. در اینجا باید تاکید کرد؛ عزت اقتصادی کشورمان، حذف شکافهای طبقاتی، رفع محرومیتها و از میان رفتن تبعیضها در گرو اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی خواهد بود. عزت وآبروی جامعه در این است که شرایط اشتغال به صورت آبرومندانه برای همگان فراهم شود، اگر این اصل مورد توجه قرار گیرد، افراد زیادی از زیر چتر حمایتهای مراکز خیریه و امدادرسان نظیر کمیته امداد امام خمینی(ره) خارج میشوند و زندگی سعادتمندانهای را برای خویشتن بنا میکنند. امیدواریم روزی را شاهد باشیم که با همدلی آحاد جامعه و همگرایی همه نهادها و دستگاههای مربوطه، این افق مطلوب محقق شود.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.