گفت وگو با مجید خسروانجم، کارتونیست خلاقی که در فضای مجازی محبوبیت دارد
تعداد بازدید : 58
عجیبترین جایی که روی آن نقاشی کشیدم سینک دستشویی بود
نویسنده : آستانی
شعارش این است،«جدل نکنیم، مهربانی معاف از مالیات است». دوست دارد هر کاری که میکند، حال آدمهای اطرافش را خوب کند، چه آنهایی که میشناسد و یا حتی یکی از 89هزار فالوئر اینستاگرامش.«مجید خسروانجم» کاریکاتوریست 38ساله، در زمره هنرمندان محبوب این رشته است. او بسیار خلاق است و بیشتر با قلمی در دست روی در و دیوار طرحهایی بامزه خلق میکند. طرحهایی که اشیای پیرامون خود را به عنوان بخشی از روایت، به بازی میگیرند.هفته گذشته، این هنرمند جوان برای برگزاری کارگاهی در مشهد حضور داشت. از این حضور بهانهای برای گفتوگو ساختیم.
از ذوق کاغذ A4، هنرمند شدم
خسروانجم، اهل تهران است، بچه خیابان نواب اما برای خودش هم عجیب است که چرا در رسانهها و شبکههای مجازی اغلب به عنوان یک مشهدی معرفی میشود؛«گمان میکنم چون برای چند سال به صورت مستمر در هفتهنامه جیم خراسان کارهایم به چاپ میرسید، این نگاه شکل گرفته است.»
از او پرسیدیم، چطور و چرا به طراحی کاریکاتور و کارتون علاقهمند شده است، برای پاسخ به سوال ما تا روزهای کودکیاش به عقب باز میگردد و یادی میکند از ایامی که دفترهای مشق کاهی بودند و میگوید: بذر این علاقه را استاد علیزاده در دلم کاشت، آن هم با کاریکاتورهایی که به مناسبت مسابقات جام جهانی در ویژهنامههای مختلف به چاپ رسانده بود. دوست داشتم من هم نقش زدن چنین طرحهایی را تجربه کنم اما خب کاغذهای کاهی این اشتیاق را کور میکرد. یک شب پدرم از مغازه 5 برگه کاغذ A4 دو طرف سفید به خانه آورد. نمیتوانید درک کنید آن کاغذها چه حال خوبی به من داد و چطور سر ذوقم آورد. خاطرم هست اولین طرحی که ترسیم کردم تصویر دو دونده بود که در مسابقه ای شرکت کرده بودند؛ یکی از آنها در نزدیکی خط پایان، در حالی که از بقیه عقبتر بود، زبانش را حسابی دراز کرده و به واسطه همان، اول شده بود.این هنرمند جوان که تحصیلاتش را در رشته طراحی صنعتی تا مقطع ارشد ادامه داده است، برایمان میگوید: اولین کاری که از من به چاپ رسید، در ماهنامه طنز و کاریکاتور در سال 1373 بود. راستش را بخواهید خیلی اهل شرکت در مسابقات و رقابتهای مختلف نیستم اما اولین جایزهای هم که بابت کاریکاتورهایم دریافت کردم در مقطع دبیرستان و مسابقات هنری استان بود.
فرصتی برای بهتر کردن حال مخاطبان صفحات مجازی
میخواهیم بدانیم از بین همه طرحهای بامزه یا احساسی که کشیده، کدام بیشتر از بقیه به دلش نشسته است؛ بدون تامل جواب داد: طرحی دارم که مربوط به روز جانباز است. در آن یک دختربچه به پدر جانبازش در روز پدر جوراب هدیه می کند و یک لنگه آن را از پدرش که یک پای خود را از دست داده، پنهان میکند. این طرح را مخاطبان هم خیلی دوست داشتند.
خسروانجم در فضای مجازی مخاطبان زیادی دارد؛ هم صفحه اینستاگرامش و هم کانال تلگرامی او با استقبال خوبی روبه رو شده است. خودش میگوید در هر فضایی تا آنجا حضور دارد که فیلتر نشود و اگرهم شد، بارش را میبندد و به یک شبکه اجتماعی دیگر سر می زند، از فیس بوک شروع کرده و حالا در اینستاگرام و تلگرام فعال است. او در صفحه شخصی خود، برای مخاطبانش رقابتهای خلاقیت طراحی می کند و به صورت مستمر با آنها در ارتباط است، در بیان انگیزه این کارش عنوان میکند: دوست دارم با این کارم حال آدمهای اطرافم خوب شود، اگر استعدادی دارند به فکر پرورش آن بیفتند و در کل از همراه شدن با این تمرینها لذت ببرند.
این کاریکاتوریست جوان، اشیا را محور سوژههای طراحیاش قرار میدهد. خودش توضیح میدهد که با این ایده میخواهد نشان بدهد هر شی، پتانسیل آن را دارد که اگر تخیلت را به کار بگیری، بتوانی اتفاقهای فراوانی را حول آن رقم بزنی.
اما یک علاقه دیگر خسرو انجم، طراحی بر در و دیوار است، میگوید حتی دیوار خانه دوستانش هم از دست او در امان نیست اما برای رعایت حال آنها کاغذی در محل مورد نظر میچسباند و طرح را روی آن اجرا میکند؛«خیلی از طرحهایم را روی دیوار خانه قبلیمان کشیدم که بعدها رنگش کردیم. این وسط عجیبترین جایی که روی آن نقاشی کشیدم سینک دستشویی بود.»
اما کاریکاتور تنها فعالیت این هنرمند نیست. او سال ها پیش اجرای یک آیتم رادیویی را هم تجربه کرده است؛«یکی از دوستان پیشنهاد داد در مدت 59 ثانیه یک آیتم طنز هفتگی داشته باشم. چون کار را پسندیدند، از یک شبکه دیگر رادیو پیشنهاد اجرای روزانه آیتمی مشابه مطرح شد، خلاصه این اتفاق پای مرا به صدا و سیما باز کرد، البته بعدها به دلایلی از آن فضا فاصله گرفتم ولی در مجموع آن اوقات تجربه ارزشمندی برایم بود.»
از او میپرسیم، دوست دارد میراثش یا لااقل گام بعدیاش چه باشد، در پاسخ بیان میکند: علاقهمندم یک موسسه فرهنگی، انتشاراتی و نمایشگاهی بزرگ ایجاد و در آن کارهای خوب تصویری را منتشر کنم. همچنین کلاس های خوبی برای نوجوانان و جوانان داشته باشم.
این هنرمند آخر صحبت هایش میگوید: از همه آنهایی که این کلمات را میخوانند، میخواهم که با هم مهربان باشیم و عصبانی نباشیم. خاطرم هست در دوران کودکی ما کارتونی پخش میشد که در آن یک فیل بزرگ، گردهای را پیدا میکرد. این گرده در واقع یک کره بود که روی آن آدم های کوچک زیادی در کنار هم زندگی میکردند، آنها باورشان نمی شد دنیای بزرگ تری وجود دارد و آدمهای آن دنیای بزرگ هم تصور نمیکردند که روی این گرده به این کوچکی، دنیایی قرار گرفته باشد؛ ما هم روی همان گرده هستیم، یعنی در قیاس با کائنات همانقدر کوچکیم پس ارزشی ندارد که با هم دعوا کنیم و اگر به این نکته برسیم که زندگی خیلی کوتاه است و زمان کمی برای تجربه کردن و لذت بردن داریم، آن وقت باهم مهربان میشویم.