سمیه صادقی- انسان وقتی قدم در راهی می گذارد ، از آخر آن راه باخبر نیست، فکر می کند خودش شخصا این راه را انتخاب کرده است اما گاه به جایی می رسد که می فهمد خدا او را در این مسیر قرار داده است. سرگذشت دکتر «رحیم دولتی» دقیقا این چنین است، او که از جوانی به هنر نقاشی پرداخت، از فقر و نداری و بی سوادی دوره رضاخانی عبور و با همت زیاد به 148 کشور جهان سفر کرد ، اکنون به عنوان مترجمی مشهور، ترجمه آهنگین قرآن کریم را که حاصل 19 سال از زندگی اش است، در کارنامه خود دارد.
تلفیق هنر و معنویت
خیابان رازی محل کار دکتر رحیم دولتی است. با روی خوش به استقبال ما می آید. هر گوشه دفتر را نگاه کنی تابلوهای نقاشی مزین به آیات قرآن به چشم می خورد، تابلوهایی که توسط سرانگشتان هنرمند دکتر دولتی خلق شده است. تلفیق آیات قرآن با ترجمه انگلیسی و هنر نقاشی، تابلوهای جذاب و خیره کننده ای را در معرض دید قرار داده است. کتابخانه کوچکی از انواع دایرة المعارف های انگلیسی و فارسی در زمان ورود به محل کارش نظرها را جلب می کند. در اتاق کار دکتر دولتی هم قرآن های متعدد از جمله یک قرآن قدیمی طلاکوبی شده قرار دارد که درباره آن می گوید: این تنوع در قرآن ها برای این است که به مهمانان خارجی که به اتاق کارم می آیند بگویم اشکال و خط های مختلف قرآن، باعث زینت ظاهر این مکان هم هست.همچنین تابلویی از تقدیرنامه های مراکز دانشگاهی انگلیس به چشم می خورد. در یکی از دکورها، آیه « ایاک نعبد و ایاک نستعین» را می بینم و کنجکاوی نمی گذارد راحت از کنار آن بگذرم. به آن دست می زنم و متوجه می شوم لایه طلقی است و زیر آن نقش گل برجسته روی پارچه ساتن، که ناگاه استاد دولتی می گوید: «نور چشمم، مراقب باش، آن فقط یک دکور است و استقامتی ندارد». وی با بیان این که همه این دکورها و تابلوها و بنرهایی را که مانند کاشی نقاشی شده است ، خودم تهیه کرده ام، می گوید: در اینجا کارگرها امروز و فردا می کنند و خود انسان باید کارهایش را دنبال کند و من هم خودم این کارها را انجام داده ام. ادب، متانت ،خوش رویی و خوش اخلاقی او چنان در شخصیتش عجین است که بر هر کسی تاثیر می گذارد. همین اعتقادات و باورهای قلبی و تاثیر در رفتار او باعث شد تا افراد زیادی از غیرمسلمانان به اسلام روی آورند. از جمله همسر نوه دکتر که به گفته دکتر دولتی برای تشرف به دین اسلام، به حرم مطهر امام رضا(ع) مشرف شد. آمیختن ذوق و سلیقه و هنر و معنویت در اتاقش مرا بیش از پیش وامی دارد که از او بخواهم خلاصه ای از زندگی اش را تعریف کند و چند برگ از دفتر خاطراتش را ورق بزند.
دورانی که به بطالت مطلق گذشت
دکتر دولتی کلامش را با بسم ا... الرحمن الرحیم شروع می کند و می گوید: چون پدرم سرکارگر پارچه بافی بود، نام خانوادگی ما پارچه باف دولتی است. مدت کوتاهی از کودکی ام را در قزوین گذراندم؛ پس از قزوین، به زنجان و آذربایجان رفتیم. دوران کودکی ام به بطالت مطلق گذشت بدون این که تحصیل کنم و مهارتی فرا بگیرم. در آن زمان که مصادف با جنگ جهانی دوم بود، کسی به فکر درس نبود ضمن این که خانواده ما بسیار فقیر بودند و حتی نمی توانستند ما را به کلاس اول ابتدایی بفرستند. از کودکی شعبده بازی و در تئاترهای مختلف شرکت می کردم تا اینکه به دوران سربازی رسیدم، اما از آن جا که نبوغ خوبی داشتم در سربازی رشد کردم و مصمم شدم که بعد از خدمت به کشورهای جهان سفر کنم.
نقاشی در دوران سربازی
وی درباره دوران سربازی اش می گوید: در دوران سربازی نقاشی را شروع و خوب پیشرفت کردم و بعد از سربازی در تهران نزد یک استاد نقاش روسی، نقاشی را تقریبا به صورت حرفه ای فراگرفتم و بعد از سربازی هم با دختری از طبقه پایین اقتصادی اما بسیار نجیب و عفیف ازدواج کردم. روزها نزد استاد روس نقاشی می کردم و شب ها هم در اکابر درس می خواندم. همیشه تا 12 شب بیدار بودم و 18 ساعت کار و فعالیت می کردم، روالی که 30 سال است در زندگی ام دارم. من از فقر مطلق، خودم را به تحصیل در دانشگاه ملی رساندم و در کنار آن انگلیسی را فراگرفتم. پیشرفت چشمگیری داشتم طوری که بقیه متعجب می ماندند اما نمی دانستند که من در شبانه روز حداقل 18 تا 20 ساعت فعالیت و تمرین دارم چون اعتقاد دارم که کار نیکو کردن از پرکردن است.
طرحی که عملی کردم
این مترجم قرآن می افزاید: با تشویق دیگران و به دلیل علاقه وافری که داشتم، تصمیم گرفتم به خارج بروم. به معنای واقعی 100 تومان توانستم پس انداز کنم. با موافقت همسرم طرحی را که در سربازی کشیده بودم عملیاتی کردم و راه سفر به کشورهای خارجی را در پیش گرفتم. از تهران به مشهد آمدم و قبل از آغاز سفرهایم، به حرم امام رضا(ع) رفتم. خطاب به امام رضا(ع) عرض کردم من می خواهم به دنبال علم به کشورهای خارجی بروم و به حمایت و عنایت شما نیاز دارم. پس از آن عازم میرجاوه شدم و از آنجا به کویته پاکستان و بعد هم بمبئی هند رفتم. به واسطه آشنایی با شخصی، در هتلی ساکن شدم که به پول هم نیاز نداشت. مدتی را در بمبئی ماندم. به مراکز دانشگاهی آنجا رفتم و چون وسط ترم بود، می گفتند نمی شود ثبت نام کنی. به من پیشنهاد دادند که نزد پروفسور جیناح که زرتشتی بود و حافظ قرآن و به 7 زبان درس می داد، تحصیل کنم. وی با من تمرین کرد و بعد از 3 ماه مدرکی به من داد که گواهی می کرد به اندازه 3 سال پیشرفت داشته ام. بعد به ایران برگشتم ،مقداری پول جمع کردم و وضع زندگی ما بهتر شد. بعد از آن دوباره به چند کشور دیگر رفتم؛ در کشور انگلستان زبان را در دانشگاه کمبریج خواندم و تا سطح دکترا ادامه دادم. وقتی به انگلستان رفتم ابتدا در دانشکدههای کوچک فرعی کار می کردم و انگیزهام این بود که بتوانم در زبان انگلیسی رتبه اول دنیا را کسب کنم به همین دلیل در یک دوره کلاس انشاءنویسی و تربیت معلم در کالج لندن شرکت کردم که از ۳۰ کشور جهان در آن حضور داشتند و با پشتکار فراوان و بی خوابی های زیاد به رتبه یک رسیدم و استادم پروفسور «میلر» میگفت این یک معجزه است.
احساس شرمندگی در برابر قرآن
وی می افزاید: پس از آن به آمریکا رفتم، در آن موقع بود که دلم واقعا گرفت و با خود گفتم همه جا تعریف مرا می کنند اما من برای کشورم کاری نکرده ام. این فکر باعث شد تصمیم بگیرم قرآن را به انگلیسی ترجمه کنم. در یک کتابفروشی، قرآنی به زبان انگلیسی دیدم که فردی به نام داوود خان اسرائیلی آن را نوشته بود. احساس شرمندگی فراوانی کردم که قرآن و کتاب دین من را یک یهودی اسرائیلی ترجمه کرده است. آن را خواندم اما فهمیدم تحریفاتی دارد و در آن تهمت هایی به شیعیان ایرانی زده بود. این بود که تصمیم گرفتم کار ترجمه روان و صحیح قرآن را انجام دهم. به مشهد آمدم و به امام رضا(ع) متوسل شدم و گفتم: کار قرآن را می خواهم انجام دهم، صاحبکار من خداست و شما هم ناظر کار من شوید تا من بتوانم خوب کارگری کنم. 19 سال تمام از عمرم را برای ترجمه قرآن گذاشتهام. این کتاب را در دانشگاه های مختلف آمریکا خواندند و بسیار مورد پسند دیگران قرار گرفت. ترجمه فارسی آقای فولادوند را مبنای کارقرار دادم. این لطفی بود که خداوند به من کرد. هم اکنون نثر انگلیسی را به نظم انگلیسی تبدیل می کنم. در کنار آن، مجموعه کارهایی از کشورهای مختلف از جمله چین، آمریکا و عمان به من سفارش داده شد، همچون ترجمه خطبه غدیر و خطبه فدکیه حضرت زهرا(س). دایرة المعارف امام شناسی را هم که شامل 18 جلد است در دست ترجمه دارم. من در ایران غریبم اما در خارج بیشتر مرا می شناسند. آقای دکتر ولایتی و آقای دکتر حداد عادل هر کدام اصرار زیادی داشتند تا در مجموعه هایی فعالیت کنم اما به قدری من گرفتار بودم که نتوانستم همراهشان باشم، فقط 5 سال برای سخنرانی در مجمع تقریب مذاهب دعوت می شدم.
مسلمان شدن گروهی از گردشگران درترکیه
این مترجم قرآن کریم با اشاره به اینکه چهار سال در کشور ترکیه ساکن بوده است، اظهار کرد: یک روز هنگامی که روزه بودم موقع غروب آفتاب به مسجدی در شهر استانبول رفتم تا در آنجا هم نمازم را بخوانم و هم افطار کنم، در آنجا گروهی گردشگر از کشورهای «بلژیک»، «هلند» و برخی کشورهای دیگر به همراه یک جوان ترکزبان وارد مسجد شدند. آن جوان که مترجم و راهنمای گروه بود، برای آنان شروع به صحبت کرد.در قسمتی ازمسجد آیه ۷۸ سوره نبأ به صورت کتیبهای نوشته شده بود که راهنمای گروه، آن را به درستی برای آنها ترجمه نکرد. من جلو رفتم و به او گفتم که ترجمه این کتیبه آنچه تو گفتی نیست و ترجمه صحیح را برای آنها خواندم. پس از قرائت ترجمه انگلیسی مشاهده کردم که دیدگان آنها اشکآلود است و همین خود عاملی شد تا آنها با من ارتباط برقرار کنند و تقاضا میکردند تا از قرآن بیشتر برایشان بگویم و یک جلد از این کتاب را به صورت عربی و انگلیسی در اختیارشان بگذارم. من هم یک قرآن با ترجمه مناسب برایشان خریدم و حدود یک هفته با آنها بودم، پس از دو تا سه ماه، نامهای از یکی از اعضای بلژیکی گروه به دستم رسید که در آن نوشته شده بود اعضای آن گروه مسلمان شده اند.