قاچاق کالا در سال‌های اخیر همواره به عنوان یکی از معضلات اقتصادی کشور معرفی ‌شده و با وجود تاکید مسئولان بر تقبیح این بحث، شاهد اقدامی جهادی که به کاهش آمارها در این بخش بینجامد، نبوده‌ایم.

این پدیده امروز به خروج حجم زیادی از سرمایه کشور و جایگزینی کالای نامرغوب و نامعتبر با محصولات داخلی، منجر شده است. در مجموع می‌توان گفت، در صورت ادامه این روند، تحقق اقتصاد مقاومتی با دشواری مواجه خواهد بود. اما دیگر نگرانی جدی در این حوزه از میان رفتن فرصت‌های شغلی به واسطه ورود بی‌رویه کالاهای قاچاق است. از این‌رو از هر دریچه‌ای چه اقتصادی و چه فرهنگی و سیاسی و امنیتی به موضوع رشد قاچاق نگاه شود، این امر در تعارض با سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی خواهد بود.

اما برای ناکارآمدی راهکارهای پیشگیرانه اعمال شده، می‌توان دلایل متعددی جست. یکی کافی نبودن سیاست‌ها و راهکارهای مقابله‌ای است.

در برهه‌ای، عمده تمرکز مسئولان کشور در این بخش، بر کاهش تعرفه‌های واردات کالا به عنوان راهی برای مبارزه با قاچاق بود. آن‌ها بر این باور بودند که چنانچه تعرفه واردات کالا پایین بیاید و امکان واردات کالا از مبادی رسمی فراهم شود، از میزان قاچاق کالا کاسته خواهد شد؛ اما در عمل کاهش میزان تعرفه‌ واردات کالا به تنهایی نتوانسته است از میزان قاچاق کالا به کشور بکاهد، چراکه با وجود کاهش تعرفه واردات همچنان قاچاق کالا «سود بالا» و «ریسک پایین» دارد.

بعضی طرح‌ها برای صدور کدهای رهگیری کالاها نیز در روند اجرا دچار اختلال و تشتت شد و عملا قاچاق را تسهیل و توجیه نمود. به نظر می‌رسد به عنوان راهکار باید سیاست‌های مختلفی مورد توجه مسئولان قرار گیرد. طبیعی است، بخشی از این بحث متوجه مبادی ورودی کشور می‌شود که باید نظارت بر آن‌ها تشدید شود تا قاچاقچی مسیر را برای خود هموار نبیند اما بخش دیگر برنامه‌ها باید بر بازار داخلی تمرکز پیدا کند، یعنی صرفه بر عرضه کالای داخلی باشد.

برای این منظور باید از مجموع هزینه‌های تولید کاسته شود تا جنسی که به بازار می‌آید، با بهایی حداقلی در اختیار مشتری قرار گیرد و در زمینه قیمت، زمین را به رقبای قاچاق و خارجی خود واگذار نکند.

در راستای تحقق این هدف ضرورت دارد که از مشارکت اصناف بهره گرفته شود. چرا که آن‌ها شرایط به اصطلاح کف بازار را به خوبی می‌دانند. می‌توان مشوق‌هایی را برای اصناف نمونه‌ای مشخص کرد که جنس قاچاق را عرضه نمی‌کنند.

اقتصاد کشور هرسال به قواره حجم قاچاق موجود به داخل کشور، فرصت‌ها و ظرفیت‌هایی را از دست می‌دهد که این به ضرر کشور و مردم است، از طرفی مبارزه با قاچاق نیازمند برنامه مشخص و مستمری است و هر چند وقت یکبار باید در سطح کشور طرح‌ جمع آوری کالاهای قاچاق انجام شود.

نکته مهم دیگر برخورد سختگیرانه با افرادی است که کالای قاچاق را وارد کشور می‌کنند. همان‌طور که رهبر معظم انقلاب تاکید داشتند، این افراد باید با مجازات‌های بازدارنده روبه رو شوند .

در مجموع دولت باید سیاستی را اتخاذ کند که ورودی و خروجی کالا از راه قانونی به صرفه‌تر باشد تا انگیزه قاچاق در کشور از بین برود.

 نظارت بر شبکه توزیع و فروش نیز از دیگر اهرم‌هایی است که می‌تواند به کاهش قاچاق در کشور منجر شود. البته باید توجه کرد، برنامه‌هایی که برای مبارزه با قاچاق کالا و ارز داده می‌شود، در کوتاه مدت انجام‌پذیر نخواهد بود؛ بلکه مستلزم زمان مناسب برای به تحقق رسیدن است، در نتیجه برنامه‌ای که تدوین می‌شود باید از کیفیت و بازدارندگی بالایی برخوردار باشد.

در پایان باید گفت؛ گردش مالی میلیاردی که گفته می‌شود در بخش قاچاق جریان دارد، در صورت برخوردهای قاطع و مدیریت‌شده، می تواند به سمت تولید داخلی هدایت شود. این امر رشد سرمایه‌ها  و اشتغال‌زایی را در پی خواهد داشت.

عکسی از آریا نسیمی‌شاد جوان‌ترین ورزشکار کاروان ایران از خطه خراسان به همراه زهرانعمتی پرچمدار این کاروان در رژه المپیک

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 رضا رفیع در اینستاگرامش از منطق کلاه مخملی های روزگار نوشت: امروز که تکنولوژی ارتباطی و آگاهی رسانی پیشرفت کرده، بزن بهادرها و کلاه مخملی ها و لات و لوت ها و اراذل و اوباش هم پیشرفت کرده اند و به روز شده اند. به غیر از مطبوعات، حتی در همین فضای اینستاگرام هم حضور دارند. اگر حرفی بر خلاف نظرشان بنویسی، چون خود را حق مطلق می دانند، از در و دیوار صفحه ات بالا می روند تا شلوغش کنند...

 

 

 

 

 

 

 

 

 رضا کیانیان هم با انتشار مطلبی روز خبرنگار را به اصحاب رسانه که به قول او راوی خبرهای «بی‌شیله پیله» هستند، تبریک گفت.

 

شب‌های زیادی خواب به چشمانش نیامده از فکر حُکمی که باید فردا صادر کند. می‌گوید سنگین‌ترین مسئولیت در این دنیا می‌تواند تصمیم گرفتن در مورد مرگ و زندگی یک انسان از مقام یک «قاضی» باشد. همه آن‌هایی که آن سوی صندلی قضاوت ایستاده‌اند، انتظار دارند که بهترین و صحیح‌ترین رای صادر شود. غافل از اینکه در ذهن هر کدام از آن‌ها، حُکم و رای یک چیز است. یکی به مرگ رای داده و یکی به زندگی... او در عین حال باور دارد که«اصلیت حُکم از آن خداست.» این‌ها بخشی از اظهارات مجیدشرقی شهری است. بازپرس 40ساله دادسرای عمومی وانقلاب مشهد و یکی از قضات جوان در رسیدگی به پرونده‌های قتل. او برایمان از حرفه سختی می‌گوید که «سرنوشت»ها را رقم می‌زند.

کسی جرات ندارد پیشنهاد رشوه دهد

آقای شرقی حرف را از ورودش به این حرفه آغاز می‌کند و می‌گوید:از سال 1387 در نیشابور مشغول به خدمت بودم، بعد از اینکه در این شهرستان سمت بازپرسی گرفتم، با توجه به پشتکارم، دادستان وقت، مسئولیت بازپرسی ویژه قتل شهرستان را به من پیشنهاد داد، من هم با توجه به تخصص و رشته‌ام، این موضوع را پذیرفتم.

وی اولین پرونده‌اش را خیلی خوب به خاطر دارد؛«مطلع شدم در نیشابور، پدری معتاد دو دختر دوقلویش را در غیاب مادر مورد شکنجه قرار داده است. او که می‌خواسته آن‌ها را ساکت کند؛ نقاطی از بدنشان را سوزانده بود؛ متاسفانه یکی از دو کودک در بیمارستان فوت کرد، وقتی در سردخانه بیمارستان آثارجراحت را روی بدن کودک دیدم، بسیار منقلب شدم و تمام تلاشم را کردم تا در آن پرونده، عدالت به درستی اجرا شود.»

از این قاضی جوان می‌پرسیم آیا تا به حال شده است که از سوی مراجعان یا افرادی که او در موردشان قضاوت کرده، مورد تهدید قرار گیرد، در پاسخ بیان می‌کند: تهدید جانی نه، اما چون در شغل قضاوت همیشه یک طرف ماجرا از تصمیمی که در دادگاه اخذ شده، ناراضی است، تهدید به شکایت از موقعیت شغلی شده‌ام. البته این بیشتر به واسطه ناآگاهی ارباب رجوع و فشار وارده بر اوست.وی درباره پیشنهاد رشوه هم می‌گوید: برخوردم در این 14سال خدمت، جدی بوده و به نظرم همین باعث شده است تا کسی جسارت نکند حرف از رشوه بزند.

پدر و مادری که طلاق گرفتند و فرزندشان را در صحن دادگاه رها کردند

باز هم درباره پرونده‌هایش سوال می کنیم. می‌خواهیم بدانیم آیا موردی بوده که ذهن او را مدت‌ها به خود مشغول کند. در این باره می‌گوید: مواردی که اشاره می‌کنم بعضا مربوط به قبل از پذیرفتن این مسئولیت است، یادم می‌آید زوجی پس از گرفتن حُکم طلاق حتی کودکشان را داخل اتاق کار من رها کردند و هر کدام به دنبال کار خودشان رفتند. این موضوع مرا خیلی شوکه کرد. از طریق انتظامات کودک را به بستگانش رساندم اما تا مدت‌ها سرنوشتش ذهنم را مشغول کرده بود. در مورد دیگری، دو کودک 8 ساله کنار استخری بازی می‌کردند که یکی دیگری را به شوخی هُل می‌دهد. کودک نگون‌بخت در استخر سقوط می‌کند و می‌میرد. شیون‌های مادرش  هنوز خاطرم هست. این کودک تنها فرزندش بود که خدا بعد از سال‌ها نصیبش کرده بود و ده‌ها پرونده مشابه دیگر.

دزدان طلافروشی؛ سخت‌ترین پرونده آقای قاضی

از آقای شرقی یک سوال کلیشه‌ای می‌پرسیم: اگر به عقب برگردید، این حرفه را دوباره انتخاب می‌کنید؟ در پاسخ عنوان می‌کند: من این شغل را با عشق و علاقه انتخاب کردم، خانواده‌ام نیز حامی و مشوق من بودند، از نظر تسهیلات و امکانات هم برعکس آنچه عموما فکر می‌کنند کاملا معمولی است، اولین انتخاب من باز هم قضاوت خواهد بود. او اما اذعان دارد که چون حُکم‌هایی که صادر می‌شود با جان انسان‌ها و حق خانواده قربانیان در ارتباط است، فشار و استرس مضاعف است؛«تمامی پرونده های قضایی چون در آن بحث احقاق حق مطرح است، از حساسیت ویژه برخوردارند. برای همین است که چندین مرحله رسیدگی به پرونده‌ها پیش‌بینی شده است و حتی عدم پذیرش رای از سوی طرفین پرونده را به سطوح دیگر قضاوت ارجاع می‌دهد. در حقیقت نگاه قانون این بوده که عدالت به طور کامل اجرا شود و خطایی مانع این مهم نگردد.»او سخت‌ترین پرونده‌ای را که داشته، مربوط به سرقت مسلحانه از طلافروشی نیشابور می‌داند و می‌گوید: بار روانی این اتفاق جامعه را ملتهب کرده بود. تمام تلاشمان را کردیم تا در کمترین زمان ممکن؛ مجرمان شناسایی و دستگیر شوند و پس از بررسی پرونده در دادگاه حُکم لازم برای آن ها صادر شد. همین مسئله رضایت عمومی را در پی داشت.از این قاضی جوان می‌پرسیم که آیا سختی این کار بر زندگی او هم تاثیر می‌گذارد یا نه؟ پاسخش سرراست است؛« طبیعی است که دغدغه‌ها همراهمان هستند اما من تلاش کردم این درگیری فکری را در منزل به حداقل برسانم.البته این موضوع به تمرین و ممارست نیاز دارد.»وی در پایان از ضرورت ارتقای بعضی ارزش‌ها در جامعه سخن به میان می‌آورد و تاکید می کند: بعضی ارزش‌ها جنبه خودکنترلی و پیشگیرانه دارند. باید آن‌ها را تقویت کرد تا آمار آسیب‌ها کاهش یابد.

*   یکی از فانتزیام ای‌یِه که یه بار کلیه مقاطع تحصیلی رِ تعطیل کُنن به جز ابتدایی!

*   نِنَه‌م به صورت پیش‌فرض رو حالت نگرانه، به ای صورت که همش اول زنگ مِزنه پزشکی قانونی و بیمارستان‌، اگه نبودُم زنگ مِزنِه به موبایلُم.

*   مو اگه ماشین بهم بزنه پامم بشکنه، بابام همچنان معتقده دلیلش ای بوده که مو شبا دیر مُخابم.

*   یِه یِره‌گی ازم پرسید کارت چیه؟

 گفتُم تو کار فرش و تلویزیونُم، گفت: ینی چی؟

گفتُم: رو فرش مُخوابم، تلویزیون نگاه مُکنُم

*   مو همی الانشَم سالمند محسوب مُرُم

چون موقعی ره یادِمه که بنزین لیتری ۵۰ تِمَن بود

- و انسان ماندن سخت دشوار و هر روز جهادی باید تا انسان ماند و هر روز جهادی را نمی توان!

- سری که رنج و تعهد و هدف ندارد به دنبال " سرگرمی" می گردد.

- " سخنی " از حقیقت سرشار است که هیچ مصلحتی گفتن آن را ایجاب نمی کند.

- در روزگار جهل، شعور ، خود، جرم است.

- اضطراب ها همه زاده انتظارهاست.

- نومیدی هنگامی که به مطلق می رسد یقینی زلال و آرام بخش می شود.

- " رجعت " شور انگیزترین آرزوی دل ها ی خو ناکرده به تبعید گاه است.

ثبت نام مسابقات کشتی استان آغاز شد

مشهد؛ خبرنگار خراسان – از دایره تربیت بدنی استان نُهم اطلاع می دهند در نظر است یک رشته مسابقات کشتی آزاد و فرنگی در روز چهارشنبه آینده انجام شود. شرکت کنندگان در هر یک از دو مسابقه کشتی آزاد و فرنگی باید تا ظهر پس فردا به دایره تربیت بدنی خراسان مراجعه و نام خود را ثبت نمایند. تعیین وزن شرکت کنندگان در مسابقات، ساعت 14 همان روز مسابقه خواهد بود. مسابقات در روز مقرر از ساعت 6 بعدازظهر در سالن دبستان خیام برگزار می شود.

اداره فرهنگ محل برگزاری امتحانات تجدیدی را اعلام کرد

مشهد؛ خبرنگار خراسان – امتحانات نهایی تجدیدی شش ساله ابتدایی پسران در شهریورماه آتی، در سه حوزه به شرح زیر برگزار می‌شود: حوزه 1 : محل دبستان پرتوی، شامل دبستان‌های بهار ، هدایت، سیروس، ضیاء، ادیب، خواجه  نصیر، شرق، جسم، سیر، غزالی، شرافت. حوزه 2: محل دبستان آذری شامل دبستان‌های علمیه، آذربایجان، بدر، خیام، عنصری، حکمت، علم و هنر، خاقانی، فردوسی، فرخی، منوچهری، دیانت و همت. حوزه 3 : محل دبستان خیام و مخصوص امتحانات داوطلبان متفرقه.

 

 

خراسان قدیم به  روایت تصویر

تصویری اختصاصی از دانش آموزان ممتاز دبستان «مرآت» تربت جام؛ سال 1329 خورشیدی. اگر کسی از این دانش آموزان قدیمی خبری دارد، به ما اطلاع دهد.

به خداوند امیدوار باش، امیدی که تو را بر انجام معصیتش جرات نبخشد و از خداوند بیم داشته باش بیمی که تو را از رحمتش ناامید نگرداند.

جامع الاخبار(شعیری)، ص 98