زهرا یوسفی- محمد حسام مسلمی/ ماه رجب که می آید حال و هوای آدم عوض می شود. میان این همه مشغله، درگیری و روزمرگی، یک دفعه احساس می کنی دلت برای خدا خیلی تنگ شده... دنبال بهانه ای تا با او خلوت و عقده دل باز کنی. در همین حال و هوا کم کم روزهای میانی ماه از راه می رسد و با پیامک ها و پیام های مختلف در فضای مجازی و سطح شهر مواجه می شوی که تو را به سمت این خلوت فرا می خواند. نگاه می کنی و می بینی، هم دلت می خواهد به اعتکاف بروی و هم کار و درس و خانواده و ....، مجالی برای دل کندن از دنیا به تو نمی دهد. چند روز این پا و آن پا می کنی و تردید داری اما یک باره انگار چراغی در دلت روشن می شود و راه برایت هموار... . به خودت که می آیی می بینی ساعت هاست معتکف خانه خدا شده ای، ندای «أینَ الرّجبیّون» ملائک را لبیک گفته ای و رها از همه دغدغه ها، برای انس با خدا و قرب او تلاش می کنی... امسال هم در کنار حرم مطهر رضوی که اصلی ترین محفل حضور معتکفان است، مساجد شهر هم بار دیگر میزبان عاشقانی است که به خانه دوست آمده اند.
میزبانی از 700 معتکف
برای به تصویر کشیدن گوشه ای از این شور و حال دیدنی، سری می زنم به مسجد الزهرا(س) دانشگاه فردوسی که با برنامه هایی همچون حلقه های معرفت، سخنرانی، قرائت ادعیه و مناجات خوانی، برگزاری مسابقات کتابخوانی و دلنوشته، مراسم میلاد امیرمؤمنان حضرت علی(ع) و عزاداری رحلت حضرت زینب(س)، میزبان بیش از 700 تن از خواهران معتکف است.با راهنمایی مسئولان وارد مسجد می شوم، دختران جوان شرکت کننده گرد یکی از استادان حلقه زدهاند و درباره موضوعاتی چون مهدویت، احکام، عقاید، انتخاب همسر و ... با هم مشغول بحث و گفت وگو هستند، برخی دیگر در حال مطالعه دروس، نماز، قرائت قرآن و دعا هستند و بعضی هم گعده های دوستانه تشکیل داده اند یا در حال کار با لپ تاپ و تلفن همراه هستند و تعداد کمی هم در خواب... . بیشترشان آن چنان پر انرژی هستند که انگار نه انگار از صبح روزه دارند. ناخودآگاه دوست داری با آنان همراه و هم صحبت شوی و جویای چند و چون این حال و هوایشان.
برای با دیگران بودن وقت بسیار است
سمیه که 24 سال دارد و به تازگی دانش آموخته رشته مهندسی کشاورزی شده، در حال قرائت دعاست که صمیمانه حضورمان را پذیرا می شود. او تاکنون توفیق حضور در هیچ یک از اعتکاف های دانشجویی را از دست نداده و اکنون برای پنجمین سال متوالی میهمان خوان رحمت الهی شده است. می گوید: «این که هر سال در اعتکاف شرکت کنم، سبب جبران غفلت هایی می شود که از اعتکاف سال گذشته داشته ام. درواقع بهترین فایده اعتکاف، ایجاد حس مراقبت و کنترل نفس در پرتو قرب خداوند است. وی در پاسخ به این سؤال که «دوری از دنیای بیرون و وسایل ارتباطی برایش سخت نیست؟»، توضیح می دهد: «هر وقت وسوسه می شوم سراغ تلفن همراهم بروم با خود می گویم بهتر است دل مشغولی نداشته باشم و با خدا تنها باشم. برای با دیگران بودن وقت بسیار است».
بریدن از همه و خلوت با خدا لذت عجیبی دارد
فاطمه، ترم آخر بهداشت محیط، 25 ساله از فردوس، دیگر معتکف این مسجد است. او در توصیف احساس خود می گوید: «این بریدن از همه و با خدا بودن لذت عجیبی دارد؛ آن قدر لذتبخش است که هر سال که اعتکاف تمام می شود، چشم به راه می مانم تا کی سال بعد شود و دوباره شرکت کنم. اولین بار وقتی دیدم که دوستانم به اعتکاف می روند، من هم رفتم اما هدف خاصی نداشتم و چیزی از اعتکاف نمی دانستم اما حالا می آیم که به خدا نزدیک تر شوم. آن قدر حس خوبی دارم که در پایان اعتکاف و موقع رفتن، احساس می کنم دارم از بهشت اخراج می شوم».
در آخرین لحظات دعوت شدم
محدثه، 20 ساله است و ترم پنجم علوم تربیتی را در دانشگاه فردوسی می گذراند. تک و تنها در کنجی مشغول دعا و مناجات است. سر صحبت را که باز می کنیم، می گوید: «آمده ام برای دل کندن از دنیا و خلوت با خدا. دوره راهنمایی یکی دوبار با مادرم به اعتکاف رفتم و شناختی از اعتکاف نداشتم. امسال هم قرار نبود بیایم؛ یک درصد هم فکر نمی کردم بیایم؛ شب آخر پیش از اعتکاف می خواستم اعمال شب سیزدهم را انجام دهم که ساعت 9 شب، یکی از دوستانم یک دفعه انصراف داد. نمی دانم چه شد اما فورا گفتم می توانم به جای تو بروم؟ گفت بله.
معتکف 11 ساله
در ادامه سری هم به مسجد امیرالمؤمنین(ع) می زنم که میزبان اقشار مختلف مردم از پیر و جوان و نوجوان و حتی کودکان است. تازه افطارشان تمام شده و در حال آماده شدن برای اعمال شب چهاردهم و قرائت دعای کمیل هستند. به سراغ مهدیه، که در حال مرتب کردن اطراف و کمک به مادرش است، می روم. 11 سال دارد و دانش آموز کلاس پنجم است و اعتکاف را برای اولین بار تجربه می کند. می گوید: «از اعتکاف زیاد شنیده بودم، دوست داشتم فضای اعتکاف را ببینم و تجربه کنم. وقتی می آمدم همه التماس دعا می گفتند. مدیر مدرسه مان مخالف بود و می گفت از درس عقب می مانی. گفتم این هم یک جور عبادت است من هم دفعه اولم هست بگذارید بروم، برای شما هم دعا می کنم. مادرم خیلی دوست داشت بیایم اما پدرم راضی نبود که وقتی اصرار مرا دید، راضی شد».
حس و حال خوبی دارم
با زهرا، 12 ساله و دانش آموز کلاس هفتم، که برای چهارمین بار معتکف خانه خدا شده است نیز همکلام می شوم. او از دوره پیش دبستانی، مادرش را در اعتکاف همراهی می کرده و از این طریق به این آیین معنوی علاقه مند شده است. می گوید: «اعتکاف حس و حال قشنگی دارد؛ وقتی تمام می شود حس می کنم آدم دیگری شده ام دوست ندارم گناه یا کار بدی کنم و به خاطر نزدیک شدن به خدا راحت تر می توانم در برابر گناه مقاومت کنم. این حس را فقط با اعتکاف به دست می آورم».
اعتکاف کمک می کند آدم خوبی باشم
هنوز صحبتمان با زهرا تمام نشده که پسرک 7 ساله ای به نام محمد که مکبر مراسم اعتکاف است، از راه می رسد و می خواهد که با او نیز هم صحبت شویم. می گوید: «طی سال گاهی با برادر و گاهی مادر و پدر به مسجد می آیم و مکبری می کنم. امروز هم چون همه خانواده اعتکاف رفته و من تنها مانده بودم با مادرم به اعتکاف آمدم. اینجا مشق هایم را می نویسم، بازی می کنم، قرآن می خوانم».
تنها دعایم این است که سال بعد هم توفیق حضور پیدا کنم
مرضیه ، 24 ساله، کارشناس علوم قرآن و حدیث، دفعه پنجم است که اعتکاف را تجربه می کند و با زمزمه دعای کمیل حال خوشی دارد. او درباره اولین حضورش در اعتکاف می گوید: «اولین بار 18 ساله بودم و برای اعتکاف ماه رمضان در حرم ثبت نام کردم اما اسمم در نیامد. لحظه آخر گفتند پنج نفر ظرفیت اضافه شده است و اسم من به عنوان آخرین نفر از این پنج نفر درآمد. اشکم جاری شد و این را نشانه دعوت خدا دانستم».
فرصتی برای اصلاح اشتباهات
زهرا 15 ساله، از دیگر نوجوانان اعتکاف اولی است. می گوید: «خانواده ام هر سال در اعتکاف شرکت می کردند و با این مراسم تا حدی آشنایی داشتم. 13 ساله بودم که در مراسم وداع اعتکاف حرم شرکت کردم. حال و هوایی که معتکفان داشتند و از تمام شدن اعتکاف ناراحت بودند برایم جالب بود. علاقه مند شدم من هم بروم اما چون با امتحاناتم همزمان می شد نمی توانستم تا این که امسال بالاخره توانستم.»
حضور 3 روزه عاشقان
مسجد امام محمد باقر(ع) قاسم آباد هم یکی از مساجد مشهد است که امسال میزبان معتکفان است؛ مسجدی که شاهد حضور عاشقانی است که به قصد اقامتی سه روزه، در این مکان مقدس آمده اند تا به دور از دنیا و جلوه های دلفریب آن، از خانه خود به خانه دوست سفر کنند و به راز و نیاز با خدای بی نیاز بنده نواز بپردازند. وارد مسجد امام محمد باقر (ع) در شهرک قاسم آباد مشهد می شوم. در این مسجد هر کس خلوتی برای خود دارد و معتکفان با معبود خود مشغول راز و نیاز هستند، برخی به تنهایی گوشهای را برای خود انتخاب کرده اند وقرآن می خوانند، برخی دیگر تسبیحی در دست دارند و ذکر میگویند و برخی نیز در قالب گروههایی دعا می کنند.
روزه گرفتن در خانه خدا
«شبیری» معتکفی 65 ساله است که به خاطر بیماری قلبش در گوشه ای از مسجد به دیوار تکیه داده و با تسبیح در حال ذکر گفتن و اشک ریختن است. از حس و حال این روزها از وی سوال می کنم که می گوید: امسال برای دومین بار است که توفیق شرکت در مراسم اعتکاف را پیدا کردم و آرزو دارم تمام بیماران شفای عاجل یابند. وی از این که سواد خواندن و نوشتن ندارد تا قرآن و دعاهای مختلف مفاتیح را بخواند، می گوید: همیشه از این بابت غصه میخورم. با این وجود خیلی علاقه دارم که در مراسم اعتکاف شرکت کنم تا از ذکر گفتن و روزه گرفتن در مسجد که خانه خداست، محروم نشوم.
اولین اعتکاف نوجوان 14 ساله
«محمد محمدی» نوجوان 14 ساله از دیگر معتکفان است که برای نخستین بار توفیق شرکت در مراسم اعتکاف را پیدا کرده است. وی درباره حال و هوای اعتکاف می گوید: از این که در اعتکاف شرکت کردم بسیار خوشحالم و امیدوارم در این ماه خدا، به گونه ای عمل کنم که بدی ها را از خود دور سازم. پدرم همیشه از حس و حال روزهای اعتکاف حرف می زد و من امسال تصمیم گرفتم با پدر و برادرم در این مراسم شرکت کنم. «حسین رمضانیان» نوجوان دیگری که او نیز برای اولین بار در این مراسم معنوی شرکت کرده است، میگوید: 3 روز نزدیک شدن به خدا لذت بخش است و این احساس را نمی توان بیان کرد و باید در این مراسم معنوی حضور پیدا کنید تا به شیرینی و لذت آن پی ببرید. زمانی که از مدرسه به طرف خانه می رفتم مراسم تشییع پیکر یکی از شهدای مدافع حرم را دیدم و با خود گفتم این شهید چطور توانسته است از راحتی و خانواده خود دل بکند. بعد از آن من هم تصمیم گرفتم با معتکف شدن، دوری از خانواده را تحمل کنم؛ شاید روزی قسمت من هم شهید شدن در راه اهل بیت(ع) باشد.
و این گونه بود حال جمعی از معتکفان که تا اذان مغرب امروز میهمان خانه خدا هستند...