- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اندرزها صیقل بخش جان ها و جلا دهنده دل هاست.
تصنیف غررالحکم و درر الکلم ص224 ، ح4524
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
الهی!
ای گشاینده زبان مناجات گویان
و انس افزای خلوت های ذاکران
و حاضر نفس های رازداران
خداوندا!
در حاجت کسی نظر کن
که او تو را یک حاجت بیش نیست
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
موی سر داماد سفید شد ولی برای خواهرزنش خواستگاری پیدا نشد
44سال پیش در چنین روزی، روزنامه «خراسان» نوشت:
جوانی با طرح یک شکایت جالب و شنیدنی به دادگاه حمایت خانواده، تقاضای تعیین تکلیف کرد و در پایان شکایت خود از دادگاه تقاضا نمود تا چنانچه در این گونه موارد قانون و تبصره وجود ندارد او را راهنمایی کنند تا از این طریق وارد عمل شود. این جوان که رحیم نام دارد روز گذشته در حالی که شکایتی در دست داشت و از پلههای راهروهای دادگاه بالا میرفت با خود میگفت عجب دنیایی است دیگر انسان گرفتار چه مسائلی که نمیشود. خبرنگار ما که همراه این جوان از پلههای دادگستری بالا میرفت با شنیدن این جمله کنجکاو شد و علت گرفتاری نامبرده را سوال کرد. رحیم در پاسخ به خبرنگار ما گفت: آقا مشکل من بهغیر از دیگر مشکلات ارباب رجوعهای اینجاست. من نامزد دارم اما او را به من نمیدهند حالا آمدم از پدر نامزدم شکایت کنم تا کی و چه مدت باید صبر کنم تا ایشان اجازه ازدواج عروسی دخترشان را صادر فرمایند خبرنگار ما مینویسد از رحیم پرسیدم ممکن است کمی در این باره توضیح بیشتری بدهید؟ نامبرده گفت: اشکالی ندارد اگر شما خبرنگار هستید، به هر طریق صلاح می دانید این مشکل مرا درج کنید تا شاید برای این موضوع بغرنج راه علاجی پیدا شود و خواستگارانی همچون من از سرگردانی و بلاتکلیفی رهایی پیدا کنند. من در یکی از ادارات دولتی کار می کنم و تحصیلات متوسطهام را چهار سال قبل تمام کردهام از مدتی قبل دختری را برای همسری در نظر گرفتم، پدر و مادرم که گویا دختر مذکور و خانواده اش را به خوبی می شناختند ، به من گفتند: مگر نمیدانی که دختر فلانی یک خواهر بزرگتر هم دارد و تا این خواهر ازدواج نکند، طبق یک سنت قدیمی خواهر کوچکتر را شوهر نمیدهند، گفتم آخر این چه رسم ظالمانهای است، من که عاشق دختر کوچکتر هستم چه باید بکنم؟
خلاصه با پافشاری من والدینم راضی به خواستگاری شدند. پدر دختر اوایل و با چند مرتبه مراجعه پدر و مادرم جواب مثبت نداد اما سرانجام حاضر شد با شرایط عجیب و غریب دختر کوچکتر خود را به نامزدی من درآورد. بد نیست این شرایط را که عینا در متن شکایت نوشته ام برایتان بخوانم: ۱. من دختر کوچکترم را نامزد میکنم اما چون خواهر بزرگتر شوهر نکرده باید این نامزدی در شرایط مخفی و کاملا بیسر و صدا انجام بگیرد و مردم، همسایهها و فامیل دختر و پسر از این موضوع بویی نبرند. 2. من دختر دومم را نامزد می کنم به قید قسم که نباید دختر بزرگترم از ماجرا بویی ببرد چون فوق العاده حسود است و نمیتواند این مسئله را تحمل کند. ۳. من دختر کوچکم را نامزد می کنم با قید قسم که نامزدش فقط هر سه ماه یکبار می تواند او را در خانه ملاقات کند، آن هم در مواقعی که دختر بزرگترم در خانه نباشد و بیش از این حق ندارد او را ببیند.
4.من به قید سوگند دختر کوچکترم را نامزد می کنم تا زمانی که خواهر بزرگترش شوهر نکرده هیچ وقت از ازدواج سخنی به میان نیاید حتی اگر این روند چند سال به طول انجامد. برای اینکه خاطرم از ازدواج با این دختر آسوده باشد و او را از دست ندهم، به هر چهار شرط تن دادم و به هر ترتیب بود پدر و مادرم را راضی به این موضوع کردم، چند روز بعد مراسم نامزدی ما در سکوت برگزار شد.
در این مدت خیلی سعی کردم که رفتار من با آنچه که در متن قرارداد ذکر شده تطبیق کند ولی خدا میداند که تا به امروز چه زجری متحمل شدهام. از آن روز به بعد مثل کسانی که منتظر حادثه غیرمترقبهای هستند، من هم در انتظار پیدا شدن خواستگار برای دختر بزرگ خانواده هستم اما موی سرم سفید شد و از خواستگار برای او خبری نشد، حالا بیش از دو سال از آن روز میگذرد و هر بار که به پدر نامزدم مراجعه میکنم و اجازه ازدواج و عروسی دخترش را می خواهم می گوید: تو با من قرارداد بسته ای و باید به آن عمل کنی. صبر کن کارها درست می شود. این بود که روز گذشته بعد از دو سال و اندی انتظار و بعد از اطمینان از اینکه پدرزنم سرسختانه روی حرفش است، با مشورت پدر و مادرم قصد شکایت کردم و امروز به دادگاه خانواده آمده ام تا تکلیف مرا روشن کند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
میوه بسیار، شاخه درخت را می شکند، شادی بسیار، قلب را. ترکمن می گوید: «با نصف خنده ات بخند تا مجبور نشوی گریه کنی. با جامه نو، چارق نو نپوش. کمال، غصه می آورد!»
عزیز من!
آخِر عاشق نشدی تا برای بودن، رفتن، ساختن، خواندن
جنگیدن، خندیدن، رقصیدن
و خوب و پرشکوه مُردن دلیلی داشتهباشی...
آخِر عاشق نشدی عزیز من!
چه کنم؟
چه کنم که نخواستی، یا نتوانستی به سوی چیزی که اعتباری، شکوهی، ظرافتی، لطفی، ملاحتی، عِطری و زیبایی یگانه ای دارد، پلی از ابریشم ِ هزار رنگ ِ عشق بسازی
و بندبازانه آن پل ابریشمی را بپیمایی...
چه کنم؟
از عشق سخن باید گفت؛ همیشه از عشق سخن باید گفت.
آتش بدون دود- نویسنده: نادر ابراهیمی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
...غرورش رو که شکستی دیگه توقع نداشته باش مثل قبل عاشقت باشه...!
سریال عاشقانه- منوچهر هادی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مخاطبان ایرانی سینما و تلویزیون نشان دادهاند که به ژانر طنز علاقه ویژهای دارند. پرطرفدارترین سریالهای تلویزیون و پرفروشترین فیلمهای سینمایی غالبا از این ژانر هستند. حالا همین مخاطبان خوشخنده، حساب ویژهای هم برای برنامه «خندوانه» رامبد جوان باز کردهاند. برنامهای که در کنار بخشهای جالب و سرگرمکنندهاش، طی دو سال اخیر، قسمتی را هم به معرفی استعدادهای جوان در حوزه طنز اختصاص داده است؛ آن هم در قالب رقابت مسابقه «خندانندهشو». رقابتی که به ویژه در مراحل پایانی داوریهایش به صفبندی در شبکههای اجتماعی و بحث و جدلهای زیادی میان مخاطبان این برنامه منجر می شود. اما در دومین فصل از این مسابقه، از بین چند هزار شرکت کننده از سراسر کشور، خنداننده جوانی از مشهد با ماجراهای پسر آقای صبوری و البته خنده های ویژه (از نوع خودش)، گوی سبقت را از دیگران ربود و برگزیده شد. «علی صبوری»، برای مشتاقان شبکههای مجازی تا حدی شناخته شده است و قدری از آن شیطنتها و طنزهایش را پیش از این در صفحه شخصی خود و در قالب کلیپ های کوتاه طنز بروز داده است. این کمدین جوان باور دارد که هنر، آن هم از نوعی که با طنز و طنازی همراه باشد؛ از استعداد ذاتی افراد نشأت می گیرد. او با اعتماد به نفس می گوید که این توان را دارد که در آینده، به کمدین اول ایران تبدیل شود و با همه احترامی که برای هنرمندان کاربلد قائل است، تاکید دارد که نباید بی جهت کسی را بزرگ کرد و از سلبریتی ها بُت ساخت. این جوان طناز را در سفر کوتاهش به شهر مشهد ملاقات می کنیم تا برایمان از آغاز این مسیر و البته برنامه های آینده اش بگوید.
یک صفحه با درآمد میلیونی و 900هزار مخاطب
صبوری یک دهه هفتادی است که در دبیرستان تجربی خوانده است اما با تاکید می گوید که در اصطلاح، خمیرمایهاش هنری بوده است. علاقه ای که دامن گیر تحصیلش در دانشگاه می شود و برای او در سال آخر تحصیل در دانشگاه دردسری را رقم می زند. خودش ماجرا را این طور توضیح می دهد: دوست داشتم پزشکی بخوانم، فکر می کردم اگر در این رشته قبول شوم، می توانم هنر را هم در کنارش دنبال کنم. یعنی دغدغه مالی نخواهم داشت و وقتی را صرف علاقه ام می کنم. خلاصه به جای پزشکی در رشته هوشبری پذیرفته شدم، اما ترم آخر اخراجم کردند چون می خواستم یک نمایش حرفه ای را روی صحنه ببرم و با وجود هماهنگ کردن با استادان دانشگاه، پایان ترم اعلام شد که از چند واحد آموزشی به خاطر حضور نداشتن در کلاس صفر گرفتهام و خلاصه این شد آخر قصه دانشگاه من. او که در فاصله دو ساله خروجش از دانشگاه تا حضور در خندوانه، به شکل دیگری در فضای مجازی به کار طنز مشغول بوده، برایمان تعریف می کند: تا قبل از حضور در خندوانه صفحه اینستاگرامم 400 هزار فالوئر داشت که بعدها نیم میلیون نفر دیگر هم به آن اضافه شدند. خلاصه تا قبل از آن ویدئوهای کوتاه تولید و بارگذاری می کردم. اولین کلیپ یک دقیقهای که در اینستاگرام منتشر کردم، یک روز از وقتم را برای تصویربرداری و آماده سازی گرفت اما خوشبختانه کار خوب پیش رفت و چندی بعد مخاطبهایم زیاد شد تا جایی که این صفحه مثل پیج های میلیونی برایم درآمدزایی داشت. وی تفاوت خط قرمز شوخی کردن در فضای مجازی و تلویزیون را از دیدگاه خود این طور توضیح می دهد: من چه در فضای مجازی و چه تلویزیون حد و حدود خودم را رعایت می کردم و با حفظ این حدود، شوخی های دو پهلو را در ویدئوهایم ارائه می دادم. همیشه سعی می کردم طوری در فضای اینستاگرام کار تولید کنم که وقتی در آینده وارد فضای بزرگ تر می شوم، چالشی دامن گیرم نشود.
چالش مخاطبی که نمیخندد
او می گوید: همیشه فکر می کردم استعداد خوبی در کار نمایشی طنز دارم. البته برای ارتقای مهارتم در حوزه تئاتر نیز فعالیت کرده ام. این روزها افراد علاقه مند زیادی، وقتی من را می بینند، اغلب درباره خودشان چنین می گویند: من واقعا بانمک هستم و اگر بیایم خندوانه اول می شوم این وسط یک گروه دیگر هم هستند که فکر می کنند، کسی که خوب خاطره یا لطیفه تعریف می کند، استندآپ کمدین توانمندی خواهد بود اما بنا به تجربه خودم می گویم، تا کسی در فضای حرفه ای و مقابل جمعی مخاطب منتقد کارش را ارائه نکند، واقعا نخواهد فهمید که استعداد ذاتی دارد یا فقط درگیر این ذهنیت است. من پیش از «خنداننده شو» هم در تئاتر و هم در فضای مجازی خودم را محک زده بودم، همان هم خیلی کمک کرد البته با وجود همه این ها وقتی می خواستم برای فراخوان اولیه مسابقه، ویدئویی را ارسال کنم، مطمئن نبودم در این مدیوم جدید، بتوانم به خوبی ظاهر شوم. بگذارید در یک کلام برایتان بگویم؛ استندآپ، سخت ترین سبک در طنز هنری است.
وی ادامه می دهد: در تئاتر، حتی اگر مخاطب از یک متن سخت ادبی سر درنیاورد، محو زیبایی عناصر بصری از جمله نور، صحنه و لباس می شود و از آن نمایش لذت می برد. در ساخت کلیپ هم یک موقعیت را با کمک عوامل مختلف به تصویر می کشیم و خلق می کنیم. اما در استندآپ از لحظه سلام تا پایان زمان تعیین شده، تنها خود کمدین بدون دستاویز قرار دادن اسباب و لوازم باید جذاب به نظر برسد. مخاطب با توقع خندیدن مقابل او نشسته است و این یعنی باید شوخیها گیرا و جذاب باشند و هیچ چیز بدتر از آن نیست مقابل مخاطبانی قرار بگیری که جوکهای تو را بشنوند و نخندند. خلاصه جملات باید یک ضرب شوخیِ هموزن داشته باشند تا مخاطب همراهی کند. برای این کار باید قواعد شوخی کردن و درصدهای شوخی در هر جمله و فراز و فرود لازم برای هر بخش از اجرا را یاد بگیریم و به همان خوبی به اجرا درآوریم. حرف را به دو فصلی که از رقابت «خنداننده شو» اجرا شده می کشانیم و از تفاوت اجرای رقبای فصل اول و دوم می پرسیم. جواب او یک «زیـــــــــــــاد» موکدانه است و به انضمامش می گوید: اگر امسال به نمایش های سال پیش نگاه کنیم، به وضوح می بینیم که کاملا از نظر متن و سوژه ضعیف عمل کرده اند؛ طوری که یا موضوعات کپی برداری از فضای مجازی بود یا خاطره گویی های نپخته و پرداخت نشده.
رامبد جوان هر چقدر پول بگیرد، حق اوست
از استاد و مربی خود فرهاد آئیش، خاکی بودن را یاد گرفته و معتقد است: چهره های شاخص کمدی مثل رامبد جوان، مهران مدیری و رضا عطاران واقعا انگشت شمار هستند، در حالی که در کشورهای دیگر از این دست شخصیت های خالق عالم کمدی فراوان وجود دارد. همین کمشماری و خاص بودن باعث شده تا برای آن ها حاشیه و حرف و حدیث زیادی درست کنند. به نظر من، رامبد جوان با همه بزرگ بودنش در شخصیت و کار، مهربان و فروتن است و بابت کار بزرگی که برای خنداندن مردم می کند، هر چقدر هم پول بگیرد، حق اوست. در کشور ما به امثال رامبد جوان برای کمک کردن به جوان ها نیاز زیادی وجود دارد، او در این دو سال اسباب ترقی بر و بچههای زیادی را فراهم کرده است. اگر روزی به جایی برسم، سعی می کنم مثل او باشم و دست خیلی ها را بگیرم.
یک روز بهترین کمدین ایران می شوم
هدفش را برای ادامه مسیر در این حوزه جویا می شویم که پول است یا شهرت و یا ... که تاکید می کند: هیچ وقت در زندگی ام اولویتم پول نبوده است. فکر می کنم، هر کاری را اگر صرفا با هدف کسب پول دنبال کنیم، به شکست منجر خواهد شد. کسب و کار برای من از هشت سالگی و با دست فروشی شروع شد و در این سالها سعی کردم کمترین اتکای مالی را به پدر و خانواده ام داشته باشم. گاهی برای 100 هزار تومان درمانده شدهام ولی حتی در دشوارترین مراحل زندگی هم هدفم از انجام کاری، پول درآوردن نبوده است. نظرم درباره شهرت هم همین است، ضمن این که در همان فضای مجازی هم شهرتی داشتم که البته به قواره شناختی نبود که به واسطه حضور در رسانه ملی برایم ایجاد شد. هدفم از ادامه فعالیتم در حوزه طنز، تنها شاد کردن دل مردم است. قله آرزوهایش را در آینده نزدیک تصویر کرده است و با اطمینان می گوید:مطمئنم که یک روز بهترین کمدین ایران می شوم. علی صبوری با دیگر برگزیدگان رقابت خنداننده شو، یعنی ابوطالب حسینی، امیرحسین قیاسی و وحید رحیمیان بنا دارند گروه مستقلی را تشکیل دهند و اجرای استندآپ را به صورت حرفه ای دنبال کنند.
از هیچ سلبریتی بُت نسازیم
به پاره ای از نظرات مخاطبان صفحه اینستاگرامش، درباره ضرورت بودن یا نبودن برنامه هایی از جنس خندوانه و تربیت و تزریق کمدین های تازه نفس به جامعه هنری کشور نقبی می زند و بیان می کند: غالب فالوئرهای من طرفدار برنامه خندوانه و رقابت خنداننده شو هستند. مثلا کسی پیام گذاشته بود، پدرم سال ها نخندیده بود ولی با اجرای امشب شما خندید، فرد دیگری گفته بود؛ مادرم سرطان دارد، اغلب ملول است اما با دیدن این برنامه حالش بهتر می شود، یا کسی پُست گذاشته بود، چند وقتی است افسردگی دارم اما با دیدن اجرای شماها خوشحال ترم. حرف را می بریم سمت علایق فردی اش و از خواننده و بازیگر تا تیم فوتبالی و کمدین محبوبش می پرسیم. با تاکید بر این نکته که در هر زمینه ای صرفا کیفیت کار و کارنامه قابل قبول چهره ها را برای دنبال کردن مدنظر دارد، می افزاید: شخصیتم طوری است که از هیچ کس برای خودم بُت نمی سازم. یک ایراد عمده جامعه ما این است که می گوییم فلانی همه چیزش خوب است و از آن سلبریتی و چهره سرشناس برای خودمان بُتی می تراشیم که ممکن است با هر تلنگری فرو بریزد. هیچ انسانی همه ابعاد وجودش خوب و بی عیب و نقص نیست. ما چقدر عشاق افراطی فوتبال داریم که برای رنگ و بُرد و باخت تیم مورد علاقه شان حتی می میرند. من برای همه هنرمندان کاردرست کشورمان ارزش قائلم اما مخالف ارادتهای کورکورانه هستم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سازمان همکاری اقتصادی و توسعه(OECD) درخصوص«منابع جدید رشد: سرمایههای دانشبنیان» پژوهشی را توامان روی شرکتهایی انجام داد که داراییشان مبتنی بر سرمایههای دانش بنیان و ظرفیتهای نوآورانه بوده و متقابلا مجموعههایی که فاقد سرمایههای دانش بنیان و نوآوری هستند. این پژوهش با هدف کمک به دولتها و تحلیل گران سیاسی برای درک بهتر عوامل مؤثر بر رشد انجام شد و راههایی را که دولتها میتوانند از طریق آن نوآوری برای افزایش تولید و درآمد ترویج کنند، شناسایی کرد. شرایط بحرانی اقتصاد جهانی، بازار کار ضعیف و بدهیهای رو به رشد دولتها، تحلیل گران را به سوی یافتن منابع جدیدی برای رشد اقتصادی سوق داده است. این تحقیق نشان داد که اقتصاد به منبعی نیاز دارد که به طور فزایندهای بر بهرهوری و افزایش نوآوری تأثیر بگذارد. سرمایههای دانشبنیان چنین منبعی محسوب میشوند. بنابراین، این گزارش سطح جدیدی از داراییهای سرمایهای یعنی سرمایههای دانشبنیان نظیر تحقیق و توسعه، طراحی، نرم افزار و مالکیت فکری مانند حق اختراع و کپی رایت را معرفی کرد. سرمایههای دانشبنیان یا داراییهای نامشهود طیف وسیعی را شامل میشوند که برای شرکتها ایجاد منفعت میکنند اما بر خلاف ماشین آلات، تجهیزات، وسایل نقلیه و سازهها، نه فیزیکی هستند و نه تجسم مالی دارند. این شکل نامشهود از سرمایه بهطور فزایندهای بزرگ ترین نوع سرمایهگذاری کسب و کار در جهان محسوب شده و نقشی کلیدی برای رشد در اقتصادهای پیشرفته ایفا میکند. این که سرمایههای دانش بنیان در حال تبدیل شدن به داراییهایی قابل معامله تر هستند به گونهای که به زودی به هسته اقتصاد جهانی تبدیل خواهند شد. برای روشنتر شدن مطلب باید گفت امروزه ارزش محصولات مرتبط با فناوری و محصولات دارویی در مواد فیزیکی نیست که این محصولات با آن ها ساخته میشوند بلکه زنجیره فعالیتهای مرتبط با تحقیق، آزمایش و توسعه بخش اعظم ارزش این محصولات است. از آن جا که حقوق مالکیت فکری بسیاری از داراییهای نامشهود را حمایت می کند یافتهها نشان داده است که سرمایههای دانش بنیان ارتباط تنگاتنگی با رشد و پیشرفت دارند و در حال تبدیل شدن به بخش بسیار با اهمیتی در کشورهای عضو OECD و فعالیتهای اقتصادی هستند. حقوق مالکیت فکری طی سالهای گذشته و در برخی کشورها نقش کم رنگتری داشته و تنها با برخی بخشهای کوچک نظیر داروسازی، فناوری اطلاعات، موسیقی و کتاب مرتبط میشده اما هم اکنون نفوذ و حضور مالکیت فکری در سراسر اقتصاد چشمگیر است. بر این اساس حقوق مالکیت فکری عاملی بسیار مهم محسوب میشود که تأثیر قابل توجهی بر عملکرد اقتصادی همه بخشها دارد. مالکیت فکری چیزی فراتر از حق اختراع است و کپی رایت و اسرار تجاری نقشی فراتر از آن چه تصور میکنیم ایفا میکنند. در واقع کپی رایت و اسرار تجاری با وجود این که از لحاظ اقتصادی نقش قابل توجهی دارند ولی کمتر به آن ها توجه شده است. شاید به این دلیل که اطلاعات بسیار کمتری درباره حق اختراع آنها در دسترس است. باید به این نکته اشاره کرد که در مطالعهای که در سال ۲۰۱۲ انجام شد، علایم و اسرار تجاری به عنوان مهمترین اشکال حفاظت از مالکیت فکری شناخته شدند، کپی رایت مقام سوم را کسب کرد و در پی آن حق اختراع در مرتبه چهارم قرار گرفت. با وجود این افزایش قابل توجهی در خصوص ثبت اختراع طی ۲۰ سال گذشته به وجود آمده است. یک توضیح احتمالی برای این مطلب این است که فعالیتهای نوآورانه به مراتب بیشتر شده بنابراین ثبت اختراع نیز به دنبال آن افزایش پیدا کرده است. تقویت حقوق مالکیت فکری باعث ایجاد انگیزه برای نوآوران و مخترعان شده و زمانی که از انگیزه های نوآوری حمایت شود، منجر به توسعه فناوری و افزایش تولید و بهرهوری می شود. از طرفی، حمایت از تأمین حقوق مالکیت فکری، انگیزه بخش خصوصی را برای سرمایه گذاری در بخش تحقیق، توسعه و تولید محصولات جدید افزایش می دهد. همچنین این رویکرد، عامل بسیار مهم و تعیینکننده در سهولت انتقال فناوری و نیز در جذب سرمایهگذاری خارجی در بخشهای مختلف اقتصادی است که برای توسعه اقتصادی، امری حیاتی تلقی میشود. در این میان دولتها باید تلاشهایی را به منظور حمایت از مالکیت فکری و به تبع آن کمک به شرکتهای خلاق و دانشبنیان جوان انجام دهند. این تلاشها در مجموع به دو دسته تقسیم میشوند: اول؛ حمایت از شفافیت بیشتر حقوق مالکیت فکری و دوم؛ ایجاد زیرساختهای جدید بازار مالکیت فکری. روش دیگری که دولت میتواند اتخاذ کند کمک به مدیریت ریسکهای مرتبط با تضمین حقوق مالکیت فکری است. همچنین دولتها میتوانند با اعمال معافیتهای مالیاتی برای شرکتهایی که سرمایههای مبتنی بر مالکیت فکری دارند، به رشد آنها و افزایش تمایل عموم به استفاده از این سرمایهها کمک کنند. اولین اقدام دولتها برای حمایت از مالکیت فکری تصویب قوانینی است که بهواسطه آن بتوان از حقوق صاحبان این دارایی ها حمایت کرد. براساس نقشه جامع علمی کشور مرجعیت ثبت مالکیت فکری و صنعتی به قوه مجریه واگذار شده است اما با آن که لایحه اصلاح قانون مرتبط با آن توسط دولت به مجلس ارائه شده اما هنوز به تصویب نرسیده است و این یکی از جدی ترین چالش های پیش روی حمایت از مالکیت فکری است زیرا رویکرد به جای اقتصادی و فناوری بیشتر حقوقی است. سیاست های ابلاغی علم و فناوری از سوی مقام معظم رهبری بر اجرای کامل نقشه جامع علمی کشور تاکید دارد اما همچنان مصوبه نقشه جامع علمی کشور در حوزه مالکیت فکری اجرا نشده است. مالکیت فکری تنها به ثبت اختراعات ختم نمی شود بلکه حمایت از اختراعات، تجاری سازی و تولید ثروت نیز کامل کننده این عنصر مهم به شمار می رود اما اکنون بسیاری از زیرساخت ها و امکانات مورد نیاز آن فراهم نشده و در بسیاری موارد زنجیره مالکیت فکری کشور انسجام و پیوند ندارد. یکی از زیرساخت های مهم، ایجاد پارک های علم و فناوری در کشور است که طی سال های اخیر نقش موثری در توسعه اقتصاد دانش بنیان داشته است. برای بهبود نظام مالکیت فکری و حمایت از حقوق صاحبان دارایی های نامشهود، ضمن اصلاح قوانین و توسعه زیرساخت های لازم باید به مالکیت فکری به عنوان یک رکن اقتصاد دانش بنیان توجه کرد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.