سجل هر ایرانی برای او حکم هویتش را دارد. هویتی که از لحظه تولد به نامش می خورد و به وقت آخرین وداع با این جهان نیز، مُهر اختتام بر پیشانی اش می نشانند.اما هویتدار شدن ایرانی ها هم به این سادگی نبوده است، آن هایی که اولین سجل های ایرانی را به یاد می آورند، حالا باید چیزی حدود یک قرن عمر داشته باشند چون قدمت سازمان «ثبت احوال» یا اداره «سجل احوال» همین میزان عمر دارد.همین روزهایی که گذشت، سالگرد عبور قدمت سجل احوال ایرانی ها از 100سال بود. اما این هویت طول و دراز، در گذر ایام اتفاقات جالبی را رقم زده است، از قصه هویت دار شدن مردم در دورترین نقاط کشورمان بگیرید تا اسم های عجیب و غریبی که پدر و مادرها برای فرزندان شان در شناسنامه ثبت کردند.در این گزارش بی بهانه به احوال سجل ایرانی ها سرکی کشیدیم و خواندنی هایی از این صدسال را برای تان گردآوردیم:
بعضی از اولین های هویتی
اما اجازه بدهید این گزارش را با بعضی از اولین های مرتبط با شناسنامه، کلید بزنیم. مثلا شاید برای تان جالب باشد که بدانید؛ تا حوالی سال 1300، اسم و رسم کودک تازه متولد شده را اغلب بزرگ ترهای فامیل انتخاب می کردند و همان ها هم پشت جلد کتب مقدس به ویژه قرآن می نگاشتند. از فامیل هم خبری نبود و افراد عمدتا بنا به حرفه یا شهرتی که داشتند خطاب می شدند. خلاصه جمعیت کم بود و می شد با این سیستم کنار آمد ولی آن طور که در اسناد تاریخی آمده، گویا با رشد لقب گرایی ، مسئولان قجری به این فکر می افتند که سر و سامانی به هویت ایرانی ها با تخصیص سجلی بدهند و نظام لقبگذاری را برچینند. به همین بهانه، تاسیس ثبت احوال در جلسه مورخه ۳۰ آذر ماه ۱۲۹۷ هجری شمسی به تصویب هیئت وزیران می رسد و متعاقب آن اداره سجل احوال در وزارت داخله (کشور) وقت ایجاد می شود.اما صاحب اولین شناسنامه در کشورمان «فاطمه ایرانی» است که سجلیاش به شماره ۱ در بخش ۲ تهران و در تاریخ 3 دی ماه 1297 هجری شمسی صادر می شود. از سال ۱۳۰۳ اداره سجل احوال تابع وزارت کشور می شود و دفاتر آن در شهرستانها نیز شروع به کار می کنند. حتی پس از تصویب قانون سربازگیری (نظام وظیفه) در سال ۱۳۰۴، برای فراخوانی سربازان از روی شناسنامه اقدام میشد و اداره سجل احوال هر شهر فهرست مشمولان خدمت سربازی را در اختیار اداره نظام وظیفه میگذاشت. نخستین دوره مشمولان که به سربازی فراخوانده شدند، متولدان ۱۲۸۴ خورشیدی بودند که در سال ۱۳۰۶ به خدمت رفتند و گرفتن شناسنامه از سال ۱۳۰۶ خورشیدی طبق قانون مصوب بهمن ماه اجباری شد.
اولین سجلی خراسانی ها برای شاهزاده
اما دراستان خراسان(بزرگ) اولین اداره ثبت احوال یا همان سجل احوال (در ساختار اداره کل) در شهر مشهد ایجاد می شود آن هم به تاریخ: 24 خرداد 1304 . همچنین بنا بر اعلام اداره کل ثبت احوال خراسان رضوی؛ نیشابور اولین شهرستانی است که صاحب این اداره می شود، البته کمی بعد و در تاریخ 10بهمن 1305. متعاقب آن اولین سند سجلی در این خطه و در همان روز برای «شاهزاده حسین علی میرزا» حکمران نیشابور صادر می شود. شاهزاده در واقع متولد 6 تیر 1276بود و روزی که بالاخره صاحب سجلی شد، 49سال داشت. بعد از نیشابور، سبزوار در 3اسفند 1305 و مشهد(ساختار اراده) در تاریخ 12مرداد 1306 صاحب اداره سجل احوال می شوند.
دردسرهای صدور سجلی برای ایرانی ها
نحوه صدور شناسنامه برای ایرانی ها کار آسانی نبود، هر اداره مرکزی در هر استانی به حوزه های شهری و روستایی تقسیم می شد و هر حوزه نیز مامورانی داشت که باید مسافتی طولانی تا روستاهای دور و نزدیک را می پیمودند تا بتوانند اسم و رسم اهالی آن ها را ثبت کنند و برای شان سجلی صادر کنند. می شود پیش بینی کرد که در آن روزگاران، مردمی هم بودند که روی خوش به ماموران سجل احوال نشان نمی دادند و به هزار مشقت تن می دادند به رفتن نامشان در شناسنامه و ضمیمه شدن «فامیل» به عقبه نام شان.مثلا جالب است بدانید محدوده الندشت مشهد روزگاری روستایی به همین نام بوده و در شناسنامه های صادر شده در آن «متولد: روستای الندشت» ذکر شده است و بعدها شهر دامن خود را بلندتر پهن می کند و این روستا را به قلب خود می آورد. روستاهای دیگری مثل آبکوه و قلعه ساختمان و... هم از این جمله اند.
فامیل های مان از کجا آمدند؟
گاهی هم به فامیل های قابل تاملی برمی خوریم که حتما پشت انتخاب آن ها داستانی است.گزینش نام خانوادگی معمولاً تابع چند روش بود که یکی از آنها پیشه نیاکان در یک قوم بود محل اسکان قوم و نام یا شهرت بزرگ خاندان (پدر، پدربزرگ، جد)، کنیه(ریشه سلسله و نصب) از دیگر شیوههای متداول انتخاب نام خانوادگی بوده است. گاهی هم یک نام خانوادگی بر اساس شغل یا حرفه (زرگری، رنگرزی و...) یا یک ویژگی بدنی یا فیزیکی یا حتی رفتاری (خوشچهره، قهرمان، گوشه نشین و...) انتخاب می شد. اما حرفه هایی هم بودند که در آن دوران رونقی داشته و حالا یک عنوان عجیب هستند. مثلا «تریاکمال» در واقع به کسی گفته می شده که تریاک را برای فروش لوله می کرده یا «حمال» (باربر، بارکش) نیز به عنوان یک شغل شناخته می شده و حتی به عنوان فامیل در شناسنامه افرادی در گذشته ثبت شده بود. البته فامیل های دیگری هم هستند که « اللهم صل علی محمد و آل محمد» یکی از جالب ترین آن هاست.
از موشک خانم تا ابله و بادمجان
اما برسیم به پرونده اسامی عجیب و غریبی که از قضا ثبت احوال یک دفترچه قطور از مجموع آن ها گردآورده است. اسامی که صاحبان شان برای تعویض آن ها، مجوز دریافت می کنند. طبیعتا انتخاب برخی اسامی نادرست و بیمعنی و حتی بعضا توهین آمیز باعث دردسر وراث و فرزندان می شود. در سازمان ثبت احوال «کمیته نام» ایجاد شده و اسامی پیشنهادی خانوادهها در این کمیته بررسی میشود و مواردی که نامناسب باشند با تسهیل بیشتری تعویض می شوند.بنز، ارثیه، اضافه، اتوماتیک، ابله، اسکناس، نورافکن، اقول خانم، افراط، آقایحیی خانم، مفلس، منبر، منقولی، کوچولو، بس خانم، کویت، برقی، فرعون، باتون، ظلمات، عادی، بادمجان، شمشیر، باطله خانوم، سنگک، ساعت، زیان، زردآلو، دانشجو، بگبون، بلشویک، درخت، بوتان، جوجو، جنگجو، چاله (که اسم دختر است)، دیوانه، ریزه، شرمنده، کلپوره، مطلقه، موشکخانم، یورش، ییلاق و... چند نمونه، از انبوهی نام های عجیب بوده اند که حداقل یک ایرانی صاحب آن ها بوده و در فهرست ثبت احوال نیز آمده است.
فراز و فرودهایی از جنس «ستایش» و «جومونگ»
حتما شنیده اید که در برهه های گوناگون، انتخاب بعضی اسامی خاص برای فرزندان رونق می گیرد. مثلا آن طور که سازمان ثبت احوال کشور اعلام کرده «افزایش اسامی از قبیل کوروش در سالهای 50-51 و داریوش در بین سالهای 52-53، روح ا... در بین سالهای 57-58 و سالهای 67-68، نام مهدی طی دوران جنگ تحمیلی و نام علی در بین سالهای 79-80 و کاهش نام محمدرضا در سال 57-58 که از اسامی مذهبی ما نیز تلقی میشود و ... از تأثیرات وقایع بر فرهنگ مردم بوده است.» اما عناصر دیگری هم در رونق گیری نام گذاری ها نقش داشته اند. مثلا نام «یوسف» همزمان با پخش سریالی به همین نام در سال 87، محبوبیت پیدا می کند. نمودارهای سازمان ثبت احوال نشان می دهد که اوج رونق نام «ستایش» هم در سال 89 و همزمان با پخش سریال آن بود. این وسط بعضی نیز تحت تاثیر سریال ها و برنامه های خارجی، اصرار به نام گذاری فرزندشان می کرده اند. جالب است بدانید که «اوشین» و «جومونگ» از آن اسامی هستند که متقاضیان خاص خود را داشته اند اما با مخالفت ثبت احوال مواجه شده اند.