وقتی اجرای طرح کلاه پهلوی و اتحاد لباس در مشهد به محل منازعه مردم و حکومت تبدیل شد:
یکی از اقدامات پُرمناقشه دوره هفتم مجلس شورای ملی، تصویب قانون یکسانسازی لباس بود که میتوان آن را مقدمهای بر کشف حجاب رضاخانی تلقی کرد.این قانون در چهار ماده و هشت تبصره در 6 دی 1307 به تصویب رسید. طبق آن، تمامی اتباع ذکور ایرانی که به موجب مشاغل دولتی دارای لباس مخصوص نبودند در داخل مملکت مکلف شدند که ملبس به جامه های متحدالشکل شوند و تمامی مستخدمین دولت اعم از قضایی و اداری موظف گردیدند تا در موقع اشتغال به کار دولتی لباس مخصوص قضایی یا اداری بپوشند و در غیر آن موقع نیز باید لباس متحدالشکل را تن می کردند[1]. رژیم وقت زعم آن را داشت که اگر همه لباس متحدالشکل بپوشند، کلاه پهلوی بر سر گذارند و نسبت به سنتهای دینی سست شوند، متمدن خواهند شد؛ بنابراین کوشید نمادهای سنتی و مذهبی مردم از جمله لباس آن ها را تغییر دهد. با انتشار اعلامیه ها، اخبار و قوانین مربوط به اتحاد لباس، عکس العمل های متفاوتی از سوی مردم شهرهای مختلف نسبت به این تغییرات رخ داد. در مشهد نیز اجرای طرح «اتحاد لباس» با دردسرهایی همراه بود، به خصوص خدام حرم مطهر نسبت به آن مقاومت می کردند تا به نوعی مخالفت خود را با این اقدام رژیم که مقدمه ای بر کشف حجاب رضاخانی بود، نشان دهند. در این نوشتار براساس اسناد تاریخی به موضوع فشارهای حکومت رضاخانی در این باره و راههای مقابله مردم مشهد با این طرح پرداخته ایم:
انفصال از خدمت به بهانه کلاه و لباس
حکایت اتحاد لباس و تغییر کلاه در دوره رضا شاه در مشهد و عکس العمل نهادهای مذهبی، موضوعی قابل تأمل و مهم است. پس از ابلاغ قانون مذکور، عدهای سرپیچی نموده و حکومت پهلوی مجازاتی برای آن ها در نظر می گیرد. گزارش های تاریخی حاکی از آن است، در سال 1307ش. محمد ولیخان اسدی نایب التولیه حرم مطهر در دستوری به حاج دربانباشی کل، «میرزا بزرگ دربانباشی» را به علت کوتاهی در انجام وظایف، انفصال از خدمت نموده و سه نفر از دربانها نیز به علت مخالفت با بر سرگذاشتن کلاه پهلوی[2] اخراج شدند. هر چند مشکل تغییر لباس در اسناد با فرهنگ و اقتصاد گره خورده است اما این موضوع موجب مشکلات و تضادهایی نیز میشود. همچنین در تاریخ 18 فروردین 1308 سرهنگ نوایی رئیس نظمیه ناحیه شرق از محکومیت میرزا حسن ولد اشرف به پنج روز حبس به خاطر تمرد از قانون اتحاد لباس گزارش داده است. وی موقع اعزام به زندان فرار می کند و در حرم مطهر متحصن میشود[3]. عدم توجه به تغییر لباس توسط خدمه آستان قدس موجب می شود تا نهایتا تیمورتاش وزیر دربار پهلوی در تاریخ 12 اردیبهشت 1308 به اسدی نایبالتولیه آستان قدس تذکر بدهد.
راپورت هایی علیه مخالفان لباس متحد
قوانین سختگیرانه اتحاد لباس و مقاومت خدمه حرم مطهر در آن برهه، موجب ارسال گزارشهای مختلف به مرکز شد. در گزارشی آمده است: «مطابق راپورت واصله، اعضای آستانه در موقع تشرف به حرم مطهر تغییر لباس میدهند. مثل این که یک لباس مشروع و دیگری غیرمشروع است. لازم است با نهایت سختی از این اقدام جلوگیری کرده و بهکسی اجازه تغییر لباس در موقع تشرف به آستانه مقدسه را ندهید.[4]»
یا در سندی دیگر سیدحسن تقی زاده والی ایالت خراسان و سیستان به تاریخ 12 اردیبهشت1308 خطاب به نیابت تولیت عدم توجه به تغییر لباس را گزارش نموده است:«بعضی از مأمورین و عمال آستانه مقدسه در موضوع اتحاد شکل ملبوس علاقهمندی ندارند و بلکه تخلف آن را بیشتر جایز نمیشمارند. زیرا خدام در موقع ورود به خدمت لباس متحد الشکل را به لباس سابق خود تبدیل مینمایند. سرکشیک ها و روسای شعب دیگر هم به آنها دستور میدهند که در مواقع کشیک لباس خود را تغییر دهند چون این رویه در جامعه تاثیرات حائز دارد و مشکل آن است که لباس اتحاد را لباس نامشروعی به مردم معرفی میکند. مقتضی است متخلفان از قانون اتحاد شکل را توبیخ و به آنها خاطرنشان نمایید که مخالفت با قانون مزبور مسئولیت شدیدی را برای آنها ایجاب مینماید که بالاخره صورت ندامت خواهد گردید.[5]» حکایت تغییر لباس سرانجام در هجدهم اردیبهشت 1308 به صورت بخش نامه در بین دربانان، فراشان و سرکشیکان حرم مطهر منتشر میشود:«لزوماً خاطرنشان مینمایند اجرای قانون اتحاد لباس برای همه کس و همه اجباری است و هیچکس نباید از مواد قانون مزبور سرپیچی نماید. فقط برای موقع خدمت مستخدمین داخل بیوتات متبرکات لباده مشکی که نمونه آن تهیه شده است باید پوشیده و با کلاه رسمی ملی مشغول خدمت گزاری گردند که از سایر حضار متمایز داده شده و در موقع مراجعه همه کس بتوانند آقایان را بشناسند.[6]» اما آن ها که مخالف این اقدامات حکومت بودند، به اشکال مختلف با این روند مخالفت می ورزند.
مقاومت در برابر طرح رضاخانی در مشهد
مسائل و مشکلات مربوط به همسانسازی پوشاک موجب میشود تا در سندی به تاریخ 9تیرماه1308 به تعریف لباس رسمی در اماکن آستان قدس رضوی پرداخته شود:«طبق بخشنامه تدوین شده، لباس رسمی عادی عبارت است از نیم تنه یقه برگردان دو یقه ای و شلوار خاکی وطنی و کلاه و نشان رسمی. در قسمت بالای کلاه، نواری به عرض پنج میلی متر به رنگ سبز و کلافی مارپیچ اضافه خواهد شد و اشخاصی که دارای رتبه هستند رتبه هر یک روی آستین بالای سردست مشخص میشود. لباس رسمی برای مواقع غیر عادی مثل خاکی است به رنگ مشکی با کفش برقی مشکی.»[7]
موضوع تغییر لباس از اوایل اجرا، در مشهد با استقبال مواجهه نمیشود. اسناد نشان میدهد که مقاومت خدمه اماکن آستان قدس رضوی موجب می شود تا بارها تذکراتی به آن ها داده شود. سرپرست تلگرافخانه مخصوص رضاشاه در خاطراتش ضمن اشاره به قانون تغییر کلاه در مشهد به مقاومت اسدی نایب التولیه اشاره نموده و نوشته است:« وقتی دستور تغییر کلاه پهلوی (که کلاهی لبه دار بود) به (شاپو که کلاهی اروپایی است) صادر شد، در مشهد این دستور از طرف استاندار به ادارات دولتی از جمله آستان قدس ابلاغ میگردد، ادارات دولتی مشهد دستور را اجرا مینمایند ولی نایب التولیه به استاندار مینویسد که اجرای این دستور در ادارات آستان قدس که موسسهای مذهبی است با عجله و شتاب مصلحت نیست و باید با تانی این دستور را عملی کرد. پاکروان نظر نایبالتولیه را به دفتر مخصوص گزارش میدهد، ولی چون شاه فوقالعاده در عملیشدن تغییر کلاه اصرار داشته، مجدد حکم میرسد که حتما ادارات دستور را به موقع به اجرا بگذارند.[8] »
ماموران قیچی به دست
مولف «وقایع خاور ایران» نیز در گفتاری به موضوع اتحاد لباس در خراسان پرداخته و نوشته که ماموران قیچی به دست، لباس های قدیمی مردم را از بین می بردند:«در تغییر لباس، مأموران حکومتی و انتظامی در بعضی نقاط خصوصاً روستاها که مردم حاضر نبودند به آسانی از لباس وزین اجدادی درآیند و به قول خودشان لباس فرنگی یا دم بریده بپوشند به شدت عمل دست زدند و در بیشتر مناطق قیچی به دست در کوچه و بازار می گشتند و هرکسی را با لباس قدیمی میدیدند، بدون درنگ لباس او را از روی زانو دور تا دور قیچی میکردند تا ناچار شوند آن لباس خندهآور را از تن خود بیرون آورند و کت و شلوار تهیه کنند.[9]»
مشکلات طلاب
با شروع تغییر لباس یکی از مشکلات طلاب که در حجرههای مدارس زندگی میکردند، نگذاشتن عمامه بود. این موضوع موجب تضاد بین مسئولان و طلاب شد. زیرا مسئولان این مدارس به کسانی که عمامه نمیگذاشتند حجره نمیدادند.[10]درباره تغییر لباس روحانیون، عوامل رضاخانی می خواستند خیلی زیرکانه و به ظاهر دلسوزانه عمل کنند و مدعی بودند که نباید هر بیسوادی ادعای ورود به جرگه مقدس روحانیت را داشته باشد و لباس روحانی بپوشد و عمامه بگذارد؛ لذا بایستی لیاقت و شایستگی ایشان محرز گشته و آقایان مجتهدین تأیید کرده باشند در غیر اینصورت پوشیدن لباس روحانی و عمامه بر سر گذاشتن ممنوع میباشد[11].»
البته عدهای نیز از قانون متحدالشکل نمودن البسه مستثنا بودند از جمله؛ مجتهدین مجاز از مراجع تقلید، مراجع امور شرعیه دهات و قصبات و... پس از گذراندن امتحان معینه، مفتیان اهل سنت و جماعت پیش نمازان دارای محراب، محدثینی که از طرف دو نفر مجتهدین مجاز اجازه روایت داشته باشند، طلاب مشتغلین به فقه و اصول که در درجه خود از عهده امتحان برآیند، مدرسین فقه و اصول و حکمت الهی و روحانیون ایرانی غیر مسلمان [12]. اما در راستای اجرایی کردن این قانون، رژیم پوشیدن لباس روحانیت را مشروط به گذراندن امتحان کرد. برگزاری امتحان از طلاب، آن ها را با مشکلات عدیدهای روبهرو کرد. این مشکلات با گذشت زمان بیشتر هم شد؛ چرا که تبصرههایی به قانون اولیه مصوب شده لباس متحدالشکل افزوده شد که محدودیتها و فشارها را افزایش میداد.
مقاومتی که به یک قیام منجر شد
تصویب و ابلاغ قانون کشف حجاب بیش از پیش جامعه روحانیت را با محدودیت مواجه کرده بود و اعتراضات علما و روحانیون و مخالفتهای گسترده مردمی را نیز در سراسر کشور و در شهرهایی نظیر قم، اصفهان و شیراز در پی داشت که مهمترین نمونه آن قیام بزرگ مسجد گوهرشاد مشهد بود. اگر چه با انتشار خبر قیام گوهرشاد در تیرماه 1314 در اعتراض به اجباری شدن پوشش و لباس غربی برای مردان، مقدمات اعتراض اجتماعی وسیعی فراهم شد اما فقدان رهبری منسجم و خشونت شدید حکومت از جمله عواملی به شمار میآمد که باعث گردید تا این اعتراضات ناکام بمانند و رضاخان نیز مصمم به اجرای خشونت بار کشف حجاب برای زنان مسلمان ایرانی بود.
منابع
[1]. تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، مهر 1378، ص 10.
[2]. مرکز اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی. شماره سند، ۶۶۲۱۰
[3]. همان، سند شماره، 40/65718
[4] . همان، 65718.7
[5]. همان، 65718.4
[6]. همان، 65718.38
[7]. همان، 65718.26
[8]. شش سال در دربار پهلوی: خاطرات محمد ارجمند سرپرست تلگرافخانه مخصوص رضاشاه. به کوشش عبدالرضا (هوشنگ) مهدوی. تهران: پیکان، ۱۳۸۵، ص194
[9]. وقایع خاور ایران (دوره پهلوی). سید علی میرنیا، ص 26.
[10]. مرکز اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی. سند شماره 4/4690
[11]. زنگنه، ابراهیم: تاریخ مشهد بزرگ. ابراهیم زنگنه. مشهد: انتشارات خاطره. 1388، ص 97.
[12]. تغییر لباس و کشف حجاب، ص 10.