مرور خاطرات هنرمندان مشهد از «جیگی جیگی» به بهانه برگزاری جشنواره بین المللی هنرهای نمایشی
عبداللهی- برای اولین بار است که یک جشنواره بین المللی هنرهای نمایشی به نام «جیگی جیگی» در مشهد برگزار میشود. جشنوارهای فرهنگی و هنری که نامش برای بسیاری آشناست اما برای بسیاری تازگی دارد. به بهانه نزدیک شدن به زمان برگزاری این جشنواره که دوم تا دهم اردیبهشت ماه خواهد بود، نگاهیانداختیم به کتاب «جیگی جیگی ننه خانوم» به کوشش محمد برومند که دبیری این جشنواره را نیز بر عهده دارد. گزیدهای از محتوای این کتاب و بازنشر نظرات برخی چهرههای هنری درباره شخصیت جیگی جیگی که در همین کتاب منتشر شده است، باب آشنایی با جیگی جیگی را میگشاید. این کتاب اولین بار در سال 1388 منتشر و در سال گذشته نیز نسخه جدید آن با نام «مطرب عشق» مجدد روانه بازار نشر شد.
مردم قدیم خراسان، به حاجی فیروز، جیگی جیگی ننه خانم میگفتند. علت این نامگذاری، به دلیل خواندن ترانه معروف خراسانی با تکرار بیت "جیگی جیگی ننه خانم. .." بوده است. (این ترانه به نقل از استاد شکورزاده در بخش اشعار همین کتاب آورده شده است.) معنای جیگی جیگی در فرهنگ مردم خراسان به اصطلاح، "درخواست و التماس" است. انتخاب چنین اسمی با این بار معنایی برای آدم مطرب دوره گردی که در این گنبد گردون، جز خدا کسی را نداشت و جز از او، از کسی نمیتوانست انتظار کمک و یاری داشته باشد، بسیار مهم و قابل تعمق است.
ماجرای درگذشت جیگی جیگی
علت معروف بودن جیگی جیگی بیشتر به خاطر قصه فوت و چگونگی دفن اوست. تمام پیرمردها و پیرزنهایی که در دهه 30 و 40 در مشهد زندگی میکرده یا خود شاهد دفن او بوده یا قصه دفن او را شنیدهاند. میگویند وقتی جیگی جیگی مرد، جنازه او را شهرداری و به قولی مردم محله نوغان مشهد به غسالخانه میبرند که آن زمان در میدان طبرسی امروز بود. همزمان، مرد تاجری نیز میمیرد و جنازه او را برای تغسیل به همان مکان میآورند. قرار بود روز بعد، ماموران شهرداری جنازه جیگی جیگی را که بی کس و بدون همراه بوده است در قبرستان عمومی شهر دفن کنند که به گلشور معروف بود و جنازه مرد تاجر به حرم منتقل و در آن جا دفن شود. در آن زمان، قبرستان گلشور عمومی و رایگان بوده است اما هزینه خرید قبر در حرم مطهر امام رضا(ع) گران بود.
اما دست تقدیر باعث میشود که جنازه مرد تاجر، به جای جنازه جیگی جیگی به گلشور برده و دفن شود. وقتی خانواده مرد تاجر میخواهند میت خود را دفن کنند، متوجه میشوند که او جیگی جیگی ننه خانم است. بنابراین از مراجع تقلید آن زمان، آیت ا... سبزواری و آیت ا... میلانی اجازه نبش قبر میخواهند تا مرد تاجر را از گلشور به حرم منتقل کنند. اما آنها دستور میدهند که جیگی جیگی را در حرم دفن کنند و مرد تاجر هم در قبرستان عمومی باقی بماند. مردم قدیم مشهد بر این باورند اگر به شکلی که جیگی جیگی در حرم دفن شد، مردهای با تقدیر در حرم دفن شود، این را نشانه لیاقت آن فرد میدانند. هر چند عده کمی بر این باورند که این قصه، ساخته و پرداخته ذهن مردم است.
زنده یاد رضا رضاپور
تلاش میکرد مردم را بخنداند
جیگی جیگی کلاه پوستی به سر داشت که دم روباهی به آن متصل بود. او با تکان دادن سرش و حرکات نمایشی، موجب خنده و انبساط خاطر مردم کوچه و بازار میشد و هر کس نسبت به وسع خویش، مبلغی به او کمک میکرد. هر چند که او، هیچ گاه دست گدایی به سوی کسی دراز نمیکرد و اگر مردم پولی به او پرداخت میکردند، از روی رضایت و شاید دستمزد کارش بود. محل سکونت جیگی جیگی در پایه دروازه نوغان که تا آن زمان باقی بود، داخل یک اتاقک کوچک قرار داشت. پیرمرد دوره گرد به سختی عمر میگذراند و زندگی بسیار فقیرانهای داشت. با این حال، همیشه تلاش میکرد مردم را بخنداند.
رضا کیانیان
صدایش هنوز از ذهنام پاک نشده
در دوران دبستان وقتی 8-9 ساله بودم، مطرب دوره گردی در مشهد بود به نام جیگی جیگی ننه خانم. نه این که اسم اش همین باشد، میان مردم به این اسم معروف بود. مرد لاغراندام و بلندی بود با موهای صاف و لخت. سیه چرده بود و لباسهای رنگی ژندهای داشت. شاید از اهالی جنوب خراسان بود. دوتاری داشت و تخته چوب کوچکی که روی آن، عروسک بُزی قرار داشت که مفاصل اش بسته بود. همان دستی که با آن سیمهای دوتار ضربه میزند، سر دیگر نخ به بُز روی تخته وصل بود. وقتی به سیمها ضربه میزد، نخ کشیده میشد و بُزی تکان تکان میخورد. مثل این که با آهنگ دوتار میرقصید.
آهنگی به همراه تار میخواند که ترجیع بندش «جیگی جیگی ننه خانم» بود. صدای خسته و خش دار او هنوز از ذهنام پاک نشده است. گاهی که با پدرم به خیابان ارگ مشهد میرفتیم، او را میدیدم. از پدرم میخواستم صبر کند، نرود تا او را تماشا کنم.
رضا صابری
چهرهای نقش بسته بر خاطرات
در روزگاری که وکیل آباد تنها تفرجگاه مردم دهههای 40 و 50 شهر مشهد بود، مردمان جنوب شهری با گاریهای چهارچرخ اسب دار و بالاشهریها و میان شهریها هر کدام بنا بر وسعی که داشتند، با وسیلهای خود را در ایام تعطیل به وکیل آباد میرساندند و بعضا چند روزی در این منطقه بیتوته میکردند. تنها چهرهای که بیش از دیگر چهرهها در این تفرجگاه در ذهن و خاطر مردم خاطره گرای مشهد نقش بسته است، مردی بود که به او جیگی جیگی میگفتند. لباسش، پیراهن بلند با گردی دامن به رنگ تیره و جلیقهای مشکی بود که بیشتر جامه سنتی مردم بیرجند را در ذهن متبادر میکرد کودکی نیز با همین هیئت، او را همراهی میکرد. اسباب و ابزار صحنه جیگی جیگی، عروسکی پارچهای روی تخته مدور چوبی و نخی بود که از عروسک به انگشت میانی جیگی جیگی متصل میشد....
قاسم رفیعا
جیگی جیگی از خود ماست
مشهدیها او را خوب میشناسند و درباره اش بسیار شنیدهاند. تعدادی هم میدانند آرامگاه او در حرم امام رضا (ع) است و کلی نذر و نیاز برایش میکنند. خدا را شکر توانستم آخرش این کار ساده و کوچک را که شعری است با لهجه مشهدی، تمام کنم:
یه وقتایی خدا بخواد، تخت سلیمون مال ماس
گشنه نباشی آ تقی؛ یه وقتایی نون مال ماس
دست خدا باشه، که هس، هیشکی جلودار تو نیس
خدا بخواد، همون میشه؛ اینا دیگه کار تو نیس
این جا تو این شهر بزرگ، بین یه عده محتشم
بین اونایی که دارن یه عالمه حشم کشم
گاهی یه پیرمرد میاد و یه شبه پادشا میشه
بنده خوب و خالص و ناب امام رضا میشه