printlogo


گفت وگو با فرزند زنده‌یاد چایچیان
موج زندگی مان را روی کرامت اهل بیت(ع) تنظیم کنیم
سارا صالحی

از عنفوان جوانی عهد می بندد تا تمام عمرش را وقف ترویج سیره و سنت اهل بیت(ع) کند و با عنایت این خاندان بر این عهد پایبند ماند. ارادت قلبی اش به ائمه اطهار(ع)، سبک و سیاق زندگی و به ویژه مسیر قریحه ادبی اش را تغییر داد. با وجود سرایش اشعاری در مدح و رثای ائمه معصومین(ع)، او را بیشتر با دو قصیده با مطلعِ «آمدم ای شاه پناهم بده» و «امشب شهادت‌نامه‌ عشاق امضا می‌شود» می شناسند. دغدغه‌ استاد مرحوم حبیب‌ا... چایچیان متخلص به حسان تا لحظات پایانی عمرش حفظ مرتبه شاعری اهل بیت(ع) بود که به واسطه همان، رهبر معظم انقلاب به او لقب «شاعر عترت و قرآن» دادند. به مناسبت چهلمین روز درگذشت این شاعر آیینی گفت وگویی داشتیم با محسن چایچیان، فرزند زنده‌یاد حبیب‌ا... چایچیان درباره ابعاد کمتر شنیده شده از  سبک زندگی و سیاق فکری این هنرمند برجسته:
تولی و تبری؛ محور همه امور
حبیب‌ا... چایچیان، فرزند سوم خانواده ای شش نفره اهل تبریز بود؛ خانواده‌ای مذهبی با ارادت ویژه‌ به ائمه اطهار(ع) که فرزندان شان با همین نیت شیر و نان خوردند و پرورش یافتند. محسن چایچیان مسیر حیات پدرش را بر اصل تولی و تبری استوار می داند و بیان می کند: جد پدری ما، محمدحسین چایچیان روی کسب لقمه حلال در رشد و تربیت فرزندان بسیار پافشاری داشت. وی به تجارت چای و مراودات بازرگانی با کشورهای همسایه شمالی مشغول بود. در یکی از معاملات، طرف قرارداد مبلغی بسیار بیشتر از حد معامله برای پدربزرگم فرستاد و او به محض فهمیدن این اختلاف حساب، مبلغ مابه‌التفاوت را با وجود کمبود وسایل ارتباطی برگرداند. مادربزرگ مان هم سیده رضوی و دلباخته اهل بیت(ع) بود و فرزندش حبیب‌ا... را به سرودن اشعار در مدح و مرثیه ایشان تشویق می کرد.وی، اولین سفر پدرش در سن 20 سالگی به کربلای معلی را یکی دیگر از زمینه های تغییر مسیر زندگی دنیوی و اُخری استاد حسان بر می شمرد و می گوید: ابوی در همان سفر از محضر امام حسین(ع) خواست تا قریحه شعری‌اش را تنها در خدمت خدا و ائمه هدی(ع) به کار گیرد. وی پس از بازگشت به تهران تمامی اشعار پیش از آن سفر معنوی را سوزاند و سبک و سیاق شعری‌اش را متوجه ساحت اهل بیت(ع) کرد.فرزند حبیب‌ا... چایچیان، از قول این شاعر فقید آیینی نقل می کند: تلمذ از محضر مرحوم عبدالحسین امینی نجفی معروف به علامه امینی نیز از دیگر نقاط عطف حیات وی بود. وسیله آشنایی استاد حسان با علامه امینی، شعری بود که از زبان عباس‌بن علی(ع) در شب عاشورا خطاب به امام حسین(ع) سروده است. با این که علامه، پدرم را نمی شناخت، می سپارد که شاعر آن سروده را پیدا کنند و به او بگویند به علامه امینی مراجعه کند. پدرم با این تاکید خودش را فوری به ایشان رساند و باب آشنایی و ادامه مجالست شان باز شد. علامه به دلیل گردآوری مطالب کتاب بزرگ الغدیر، سفرهای متعددی به بسیاری از کشورها داشتند و تابستان ها را در ایران سپری می کردند. پدرم از فرصت حضور ایشان در مجالس و هیئات بهره ها برد و هر هفته علامه امینی به وی تاکید می کرد که باید مجلس بعد با شعری تازه بیاید. جالب است، تاثیر نگاه و کلام نافذ علامه بر مرحوم پدرم طوری بود که هر هفته شعری به وی الهام می شد. وی همچنین بارها خدمت علامه عسکری در منزل شان رسید و از محضر ایشان هم بسیار کسب فیض کرد.
تخلصی قرآنی به رنگ اهل بیت(ع)
وی به ماجرای انتخاب تخلص شعری پدرش اشاره و بیان می کند: پدرم برای یافتن تخلصی قرآن کریم را باز کرد و دو محور مدنظرش بود؛ هم تخلص دو سیلابه باشد و هم ارتباطی با ارادتش به امامین حسنین(ع) داشته باشد. با گشودن کتاب، آیه 70 سوره مبارکه الرحمن حاوی لغت «حسان» آمد. پدر با مراجعه به کتاب لغت متوجه شد، حسان جمع حسنین است که بدین ترتیب هر دو منظور مدنظرش تامین شد.فرزند استاد حسان با ذکر خاطره ای در همین زمینه، ادامه می دهد: در یکی از محافل ادبی بنا می شود شعری قرائت کنند که دو بار نام مبارک امام رضا(ع) در آن به کار رفته باشد. پدرم به حرم رضوی مشرف می شود و بعد از عرض ادب، خدمت حضرت عرضه می دارد:«شما مرکز آبرو هستید و من هم آبرویی ندارم. چون من را به شاعر اهل بیت(ع) می شناسند، خودتان عنایتی بفرمایید دست خالی نروم» پس به محضر این امام همام متوسل می شود و به جای دو تا، بیتی با شش نام رضا(ع) به وی الهام می شود. با این مضمون: «رضای رضا چون رضای خداست/ رضا گر رضا شد ز ما حق رضاست».مرحوم حسان به موجب تعلق اشعارش به ائمه اطهار(ع) از سوی شخصیت های بسیاری مورد تقدیر قرار می گرفت. علامه امینی نامه ای از نجف اشرف برای وی نوشت و او را مورد  عنایت قرار داد که آن دست خط هنوز در اختیار خانواده مرحوم حسان قرار دارد. در اواخر عمر استاد شهریار نیز به دیدار او می رود و با استقبال آن شاعر برجسته روبه رو می شود. ایشان هم مرحوم چایچیان را مورد لطف قرار می دهد و با وجود کسالت، با قلم و دوات دست خط زیبایی را برای وی خوشنویسی می کند. همین طور به خاطر شعرخوانی در محضر امام راحل(ره) و رهبر معظم انقلاب چندین بار مورد لطف و تفقد ایشان قرار می گیرد.
وقتی که «حسان» مورد احسان قرار گرفت
محسن چایچیان با تاکید بر این مطلب که مرحوم پدرش به همه حضرات معصومین(ع) عشق و ارادت داشت، اضافه می کند: پیش از انقلاب مجالس امام حسن مجتبی(ع) بسیار محدودتر از دیگر ائمه اطهار(ع) برگزار می شد، بنابراین پدرم به همراه یکی از دوستانش، مرحوم حاج کریم دستمالچی، سعی کردند در حد توانشان این امر را با تاسیس حسینیه و مجموعه ای فرهنگی به نام مکتب‌الحسن(ع) احیا کنند و با وجود همه محدودیت ها و مشقت های زمانه تا حد قابل ملاحظه‌ای در رسیدن به این مهم توفیق یافتند.وی در همین اثنا به یاد خاطره ای شنیدنی از مرحوم حسان می افتد که در جایی نقل نکرده است و تعریف می کند: پدرم کارمند بانک تجارت بود و در زمان خدمتش برخی از کارمندان یک دوره سه ماهه به خارج از کشور اعزام می‌شدند. بعد از گذراندن آزمونی در این باره، نوبت به پدرم رسید. سفر پدرم به لندن با ماه مبارک رمضان همزمان شد و در یکی از شب ها در خیابان‌های شهر در حال قدم زدن بود که به خاطرش رسید آن شب، میلاد امام حسن(ع) است. به واسطه تعلق خاطر به این امام همام، به شدت متاثر شد که هیچ کاری در این سوی عالم برای برپایی مراسمی به نام و نیت ایشان از دستش برنمی آید. پس توسل به حضرت شان برد و زیر یک پل به شدت شروع به گریه کرد، تا این که از دور یک روحانی آشنا به وی نزدیک شد که او هم متاثر بود و با دیدن پدرم از دلیل ناراحتی‌اش جویا شد. با توضیح دلیلش، دوست پدرم با تعجب دلیل ناراحتی خودش را هم برگزاری مراسمی ویژه امام حسن(ع) و نداشتن مدیحه‌سرا بیان کرد. این روحانی به خود حضرت عرضه داشته که چه خوب می شد استاد حسان در این مراسم حضور می‌ داشت. پدرم و دوستش از این کرامت در سرزمین غربت و حضور در مجلسی مقبول این حضرات بسیار خشنود شدند. زنده یاد پدرم بارها و بارها این توصیه را به ما می کرد؛ «کرامت اهل بیت(ع) مانند امواج همه جا وجود دارد، ما باید موج مان را با آن تنظیم کنیم تا آن را دریافت کنیم. مشکل از خود ماست».مرحوم چایچیان جبهه و جنگ را هم بهانه ای برای انتقال مضامین بلند دینی و مذهبی در چارچوب شعر و ادبیات قرار داده بود. در زمان اعزام به مناطق عملیاتی برای شعرخوانی، رزمنده ها سر شوخی را با پدرم باز کردند و به پدرم گفتند که هر کس از فلان تنگه بگذرد حتما شهید می شود. او را با این ذهنیت، به زور از آن مسیر عبور دادند که بعدها به این ماجرا می خندیدند.پسر استاد چایچیان همچنین با یادی از این نکته که استاد حسان، خادم افتخاری و پیرغلام حرم عبدالعظیم حسنی(ع) بود، در ادامه درباره تقید پدرش به زیارت ثامن الحجج(ع) بیان می کند: از دوران کودکی خوب به خاطرم هست که به جز اعیاد و مناسبت ها، پدر مقید بود که ماهی یک بار از تهران به مشهد سفر کند و به حرم مطهر حضرت رضا(ع) مشرف شود. به خصوص برایش مهم بود که حتما میلاد ثامن الحجج(ع) را در مشهد حضور داشته باشد. اما یک سال به راه آهن رفت و نتوانست بلیت بگیرد. منقلب کنار قطار ایستاد و باز به حضرت متوسل شد که یک مرتبه متوجه صدایی شد که از پشت سر نامش را خطاب می کرد. مردی جلو آمد که گویا پدر را شناخته بود. گرم احوال پرسی شد و از دلیل ناراحتی پدر پرسید. بعد که متوجه ماجرا شد، به آن مرحوم پیشنهاد داد تا با وی همسفر شود. پدرم هم با تعجب پرسید: مگر می توان بدون بلیت سوار شد که آن فرد در جوابش گفت: من رئیس قطارم! و پدرم آن سال هم به عنایت حضرت شان، در اتاق ویژه لکوموتیوران عازم مشهد مقدس شد. این گونه عنایات تا پایان عمر مشمول حال پدرم بود.
 

 

دوبیتی های چایچیان با عنوان « بشنو زعلی» چاپ شد
در آستانه چهلمین روز درگذشت شاعر آیینی ،حبیب ا... چایچیان متخلص به «حسان» کتاب «بشنو زعلی(ع)» دربرگیرنده چهل سخن از پیشوای پرهیزکاران امام علی(ع) که توسط آن زنده یاد در قالب دوبیتی به نظم درآمده، توسط بنیاد نهج البلاغه به چاپ رسید.