printlogo


در گفت و گو با«فضه سادات حسینی»؛ گوینده جوان خبر صدا و سیما مطرح شد:
فضه سادات حسینی از محدودیت هایزندگی یک گویندهخبر می گوید
رفیع طلب

«فضه سادات حسینی»، از نسل جوان گویندگان خبر صدا و سیماست. نسلی که دیگر عصا قورت‌داده خبر مخابره نمی‌کند و با مخاطب‌هایی سختگیرتر و آگاه‌تر، به مدد شبکه های اجتماعی ارتباطی موثر و دوسویه دارد.خودش می گوید که در کودکی از «خبر» بدش می آمده اما دست سرنوشت او را می کشاند سمت حرفه‌ای که تمام‌قد با خبر و خبررسانی پیوند خورده است. حرفه ای که او حالا دلبسته آن است و قصد دارد تا بازنشستگی ادامه بدهد.این گوینده جوان به تازگی سفری به مشهد داشت که در حاشیه آن فرصت یک گفت وگوی کوتاه دست داد و ماحصل آن شد مطلبی که در ادامه می‌خوانید:
از «خبر» گریزان بودم
حسینی در ابتدای صحبتمان از ماجرای ورودش به عالم خبر و اجرای آن می‌گوید:«دوران بچگی ما، تلویزیون تنها دو شبکه داشت، خاطرم هست وارد مقطع ابتدایی که شدم تازه شبکه سه به این جمع اضافه شد. پدرم پیگیر جدی اخبار بود و همین باعث می شد تا اغلب نتوانیم دیگر برنامه‌های تلویزیون را به تماشا بنشینیم. خلاصه همین عاملی شده بود تا من از خبر گریزان باشم. البته همان‌قدر که از تماشای خبر بدم می‌آمد، عاشق اجرا بودم. به هر بهانه‌ای برای خودم تریبونی فراهم می‌کردم و پشت آن قرار می‌گرفتم، گاهی مخاطبانم همبازی‌هایم بودند و زمانی هم همشاگردی‌هایم در صف مدرسه، اولین عکسی که از اجراهایم دارم مربوط به مهد کودک است و بعد دبستان، دبیرستان، دانشگاه و ....»
اما بعدها فرصت و بستری متفاوت برای او فراهم می‌آید. خودش تعریف می‌کند:«به واسطه اساتیدی که مرا می‌شناختند و کارم را دیده بودند، در بخش‌های متعددی از صدا و سیما پیشنهاد همکاری داشتم اما اغلب با فضای کاری آن‌ها مانوس نمی‌شدم تا این که خیلی اتفاقی یکی از اساتیدم اطلاع داد که شبکه خبر تست گویندگی برگزار می کند، من هم مراجعه کردم و امتحان دادم. خاطرم هست چون فراخوان عمومی بود، از چند هزار نفر تست گرفته شد و تعداد بسیار محدودی، پذیرفته شدند که من هم در میانشان بودم.»
محدودیت های زندگی یک گوینده خبر
این گوینده جوان که از سال 88 رسما وارد عرصه اطلاع‌رسانی شده، درباره حساسیت های این شغل بیان می کند: مشاغلی که با خبر و عرصه اطلاع‌رسانی پیوند خورده‌اند، در زمره حساس ترین مشاغل دنیا می‌گنجند. فضای مجری‌گری با گویندگی خبر متفاوت است. شمار افرادی که در آن حوزه وارد می‌شوند به مراتب بیشتر است و ماندگاری آن‌ها هم اغلب کم‌تر اما درباره گویندگان خبر شرایط متفاوت است و کسوت و قدمت آن‌ها بر مهارتشان می‌افزاید و سال‌ها به اجرا در این عرصه مشغولند. همین حالا اگر صفحات اینستاگرام را جست وجو کنید، می‌بینید از هر 10 نفر، با کمی شوخی و اغراق 9‌تایشان خود را نویسنده و مجری و یا حتی بازیگر معرفی می‌کنند و ممکن است صرفا در یک یا دو برنامه مشارکت کرده باشند. اما فضای خبر و به ویژه حرفه گویندگی خبر صدا و سیما از بدو ورود مراحل گزینش ویژه‌ای دارد و مهارت‌ها در آن فراتر از قدرت اجراست، از این حیث فردی که بعد از گذراندن انبوه فیلترها به این عرصه ورود پیدا می‌کند، اغلب تا دوران بازنشستگی هم در آن ماندگار می‌شود.
وی تاکید می کند: یک گوینده خبر هر جایی نمی‌تواند برود، هر چیزی نمی تواند بپوشد و هر کاری را نمی‌تواند در فضای عمومی انجام دهد و حتی فضای خصوصی‌اش نیز نقد می‌شود زیرا مردم کنجکاو زندگی افرادی هستند که چهره‌شان را در تلویزیون می‌بینند. از این منظر باید در همه شئون مراقب این جایگاه باشیم.
وی ادامه می‌دهد: اغلب گویندگان خبر تلویزیون به غیر از شبکه خبر که 24 ساعته است، روزانه در یک یا دو بخش خبری اجرا دارند. شاید بگویید این که کار سختی نیست اما به واقع، در همین یک یا دو بخش خبری آن قدر فشار کاری و استرس متحمل می‌شویم که برای تمام روزمان کفایت می‌کند. خوانش درست متن، پرهیز از تپُق و گاف، مدیریت اجرای زنده بر روی آنتن، فشار هماهنگی ها و کارهای پشت صحنه، استرس های بی شمار و ... همه چاشنی این حرفه هستند اما تبعا در کنار این دشواری‌ها، شیرینی‌هایی هم هست، به ویژه وقتی اخبار خوب مخابره می‌کنیم و دل مردممان شاد می‌شود. به دفعات لطف مردم در کوچه و خیابان شامل حال من شده و این لطف خداست که گاه و بی گاه مردم مهربانمان دعایم می‌کنند و لبخندشان را نثارم.
تپق حق گوینده است
حسینی تپق را در روند قرائت خبر امری طبیعی می‌داند و بیان می‌کند: در حرفه ما اصطلاحی داریم که می‌گوید؛ تپق حق گوینده است و این اتفاقی طبیعی است. در عین حال اصل بر این است که گوینده باید با مردم عادی که شغلشان حرف زدن نیست، متفاوت باشد و درست تر صحبت کند، به علاوه صحیح تر است که برای اشتباهات فاحش از بیننده عذرخواهی کنیم. اغلب اوایل کار هر گوینده ای این اشتباهات به دلیل استرس فراوان، بیشتر است اما کسب تجربه و اعتماد به نفس به ارتقای مهارت و خونسردی و مدیریت استرس و  فضا هم کمک می کند.
«سرت سلامت آقا...»
 از او درباره شیرین ترین و تلخ‌ترین خبرهایی که مقابل دوربین خوانده می‌پرسیم که در جواب می‌گوید: معمولا شیرین‌ترین خبرهایی که خوانده‌ام مربوط به افتخارآفرینی‌های کشورمان بوده است. حوادث و جنگ‌ها هم کم نیستند که خبرشان کام گوینده و شنونده را تلخ می‌کند. اما خاطرم هست، یک بار خبری راجع به رهبر معظم انقلاب به من دادند تا بخوانم. مضمون خبر بر این نکته تاکید داشت که موفقیت‌های ایران مدیون رهبری و فرماندهی حضرت آقاست که در قالب یک گزارش بود و من پیش از خبر هم ندیده بودم، ناخواسته حس غرور و شعفی به من دست داد که در کسری از ثانیه تصمیم گرفتم بگویم: «سر رهبرمون سلامت باشه» و بعد بلافاصله خبر را ادامه دادم. پس از اتمام اجرا و خروج از استودیو منتظر بودم که سردبیر یا مدیر سراغم بیایند و بابت این جمله بداهه تذکری بدهند اما تا مرا دیدند، گفتند: جمله خوبی گفتی، معلوم بود بدون هماهنگی بیان شده، احتمالا برای مخاطب هم دلچسب‌تر است. خوشبختانه بازخوردش هم پیش مخاطبان خوب بود. از جاهای مختلف بازخوردهای بسیار جالبی دریافت کردم. از بین همه پیام های تشکر، تماس جانباز عزیز سیستان و بلوچستانی که به دشواری شماره مرا پیدا کرده بود و دعای خیر و حتی هدیه‌ای برایم ارسال کرده بود، شیرینی بیشتری داشت. 
او در پاسخ به تلخ‌ترین خبری که خوانده، ابتدا به خبردرگذشت پیش کسوت گویندگی خبر «خانم ایران شاغول» اشاره کرد و گفت: در لحظه ای که خبر را می‌خواندم، آینده خودم را متصور می‌شدم که چقدر این حرفه بی رحم است و  این همه سال بعد از بازنشستگی از ایشان هیچ خبری نداشتیم تا زمانی که خبر فوتشان رسید. اما در هر حال ناراحت‌کننده ترین خبری که یادم می آید که خوانده ام، خبر شهادت محسن خزایی، خبرنگار شهید بود که در یک بخش خبری قبل از آن با او به صورت زنده گفت وگو کردم و بعد در بخش بعدی، خبر شهادتش را خواندم. خیلی خودم را کنترل کردم تا بغض نکنم و اشک‌هایم جاری نشود اما صدایم به طور مشهودی می‌لرزید. خلاصه این لحظه‌های سخت هم بخشی از کار ما هستند.  اما سعادت خواندن خبر آزادی حلب و نابودی داعش و اخبار شهادت شهید محسن حججی عزیز از ماندگارترین اخباری است که در ذهنم مانده است.
به خاطر چادرم‌ حقوق بیشتری نمی گیرم
این مجری در ادامه از اثرگذاری کلام و رفتار گویندگان خبر بر اذهان عمومی می گوید و خاطرنشان می‌کند: ما برای مردم کار می کنیم و برای همین ارتباط و تعامل با آن ها در کیفیت کارمان اثرگذار است.
وی از بحث‌هایی می‌گوید که اغلب درباره پوشش چهره‌های تلویزیونی در می‌گیرد و به یک نکته جالب اشاره می‌کند: اگر ظاهری که دارم و چادری که به سر می کنم برای کار باشد در کارم موفق نبوده ام. تا به امروز حتی یک بار هم به خاطر این که چادر می پوشم، به من حقوق بیشتر یا مزایای فوق‌العاده نداده اند و هیچ تبعیضی در این زمینه وجود ندارد. این ذهنیت غلطی است که برخی فکر می کنند اگر خودشان نباشند، جایگاه بهتری خواهند داشت. همین نکته هم که برخی این قدر با دقت به رفتار و پوشش من در خبر توجه می کنند و برایم پیام می‌گذارند، بسیار ارزشمند است و وظیفه ما را در کار سخت تر می کند.
حسینی گریزی هم به فضای مجازی و صفحه اینستاگرامش می‌زند و یادآور می شود: در تلویزیون ارتباط یک طرفه است و من می‌گویم و مخاطب می‌شنود اما در فضای اینستاگرام این ارتباط دو طرفه است و فضای تعاملی وجود دارد.
هرکسی به آخر خط رسید، باید به این منزل بیاید
یکی از بزرگ‌ترین لذت‌ها برای اوسفر به مشهد و زیارت حرم امن آقا امام رضا(ع) است؛ او در این باره می‌گوید:مشهد به یمن وجود امام رضا(ع) بهشت است. مامنی که اگر حس کنی در دنیا به آخر خط رسیدی، پناه تو خواهد بود برای یک آغاز نو. درِ این حرم به واسطه کرم صاحبش، هیچ‌گاه بسته نیست. حتی انگار اصلا آب و هوای این حرم با هر جغرافیای دیگری متفاوت است. خلاصه دوست داشتنی ترین و بهترین و آرام ترین منزل همین حرم است. آرزوی بزرگی دارم که شاید تنها آرزوی دنیایم باشد، می دانم که لیاقتش را ندارم و بابت آن شعار هم نمی دهم، اما خب دوست دارم به فیض شهادت چشم از این جهان فرو ببندم. البته می دانم این مهم نصیب آدم های بزرگ می شود، خدا را چه دیدید؟! شاید روزی هم توفیقش نصیب من شد.