printlogo


روایتی از ارگ فرو ریخته مشهد که اسم و رسم اش با هویت تاریخی شهر پیوند خورده است
نامی که ماندگار شد
غلامرضا آذری خاکستر

شهرها در مسیر توسعه خود ویرانی‌ها و آبادی‌های فراوانی را تجربه می‌کنند اما گاهی حتی سازه‌های بی‌جان آن‌ها چنان با تاریخ و هویت آن عجین می‌شوند که برای قرن‌ها و در امتداد نسل‌ها باقی می‌مانند. «ارگ» مشهد یکی از این نمونه‌هاست. بنایی از شهر که به رغم نابودی آن، هنوز نامش در گذر سالیان باقی است و این بار بر پیشانی یکی از معابر قدیمی شهر نشسته است. این هفته مروری داریم بر سرنوشت «ارگ» واقعی شهر، سال‌ها پس از تخریب آن.
 
 سربازخانه، قورخانه و میدان مشق
سابقه ارگ از بین رفته مشهد به روایت‌ اسناد تاریخی، به اواخر دوره صفویه می رسد. این بنا در ابتدا کاربرد نظامی داشت سپس به محل اسکان حاکم و فرمانروای خراسان بدل شد. گویا این بنا توسط ملک محمود سیستانی احداث شده است، زیرا به روایتی در سال 1136ق. ملک محمود برای جنگ با نادرشاه بنه و اسباب و آن چه را داشت در قلعه ارگ مشهد که در سمت دروازه سراب ساخته خود او بود گذاشت، آن را مختص سکنای کسان و منسوبان خود کرد و مهدی مشهدی که از خواصش بود با جمعی از ملازمان قدیمی را به محافظت آن گماشت.[1] پس از تاسیس ارگ، محله ارگ هم پیرامون آن شکل می گیرد و از دروازه ارگ به عنوان یکی از گذرگاه‌های مهم شهر یاد شده است.این مجموعه از بدو تاسیس تا دوره قاجار به منزله قلعه نظامی محسوب می شد و از زمان فتحعلی شاه قاجار و حکومت محمد ولی میرزا، عمارت ارگ بنا شده و محل سکونت حکمرانان خراسان می شود. مساحت بین  دیوار میانه مغرب و شمال 400 ذرع و تمام اطراف ارگ 1264 ذرع است و 32 برج داشته است.[2]
 اعتماد السلطنه از دروازه ارگ به عنوان یکی از شش دروازه مشهد یاد کرده[3] و محله ارگ را محله کوچکی در مشهد ذکر کرده و موقعیت آن را مابین مغرب و جنوب شهر دانسته است و ارگ در کنار این محله (متصل به باروی شهر) تا بست مقدس امتداد داشته است.[4] بیشترین کارکرد ارگ مشهد مربوط به عصر قاجار است. یک سربازخانه، قورخانه و میدان مشق در آن قرار داشت و از ابنیه عالیه باروح و صفا محسوب می شد.[5]
 طبق آمارگیری که سال 1295.ق در شهر مشهد انجام شده است تعداد هزار و 800 نفر از نظامی ها در ارگ سکونت داشته اند.[6] کرزن  در سال 1891ق. از ارگ مشهد دیدن و آن جا را محل اقامت والی ذکر کرده است که به وسیله میدان بزرگی از شهر جدا شده و اطراف آن را برج و باروهای کوتاه گرفته است.[7]
از دیگر کارکردهای ارگ مشهد محل مجازات و دیدار حاکم با مردم بود. در طرف خارج خندق روبه‌روی دروازه ارگ میدانچه اتاق ها قرار داشت که در صورت لزوم سربازان در آن منزل می کردند. اگر مقصری را بخواهند به قتل رسانند در این جا می کشند. در توصیف فضاهای داخلی ارگ مشهد در منابع تاریخی چنین نوشته شده است: «از دَر ارگ که داخل می شوند بعد از گذشتن از یک دو معبر تنگ به حیاطی داخل می شوند و از آن حیاط از یک دری به یک باغچه کوچک می روند که دیوانخانه با حیاط بیرون حکومتی آن جاست. پرده بر در دیوانخانه آویخته‌اند که شخصی که شاهزاده او را بار می دهد از دور حکمران را نبیند چون هرجا شخص حاکم را دید، باید تعظیم کند و این فقره اسباب اشکال می شود. باغچه دیگر هم با نهر و حوض‌های آب به وضع معمول مملکت در عقب حیاط مذکور است و این باغچه به خانه بیشتر شبیه است و هر وقت شاهزاده بخواهد با کسی ملاقات محرمانه کند اورا در این محل بار می‌دهد. اندرون که اتاق های حرم حکمران در آن است قدری دورتر از دیوانخانه است و راهی از آن جا به این جا نیست این ابنیه کلیه محتاج تعمیر است.»[8]
هوایی خوش و عماراتی عالی
در جریان سفر اول و دوم ناصرالدین شاه به مشهد، وی پس از زیارت حرم رضوی در ارگ مشهد ساکن می‌شود. در توصیف ساختمان های آن و تعمیراتی که در آن ایام انجام شده آمده است:«عمارات و ابنیه ارگ را خوب تعمیر کرده‌اند. عمارتی دور و رو به جنوب و شمال در دیوانخانه حاجی ظهیرالدوله مرحوم ساخته است. بدجایی نیست هوایش خوب است ما آن جا نشستیم باقی عمارات همان طورهاست که در سفر سابق دیده بودیم. کلاه فرنگی اندرون را هم که رکن الدوله عوض کرده و از نو ساخته، خوب جایی است شب هوا خیلی خوش بود.[9]دو سمت ارگ به صحرا متصل است و دو سمت دیگر به شهر اتصال دارد. این مکان را دو دروازه است و چندان وسیع نیست بلکه ثلث ارگ طهران است و عمارات دیوانی او را که در زمان حکومت مرحوم محمد ولی میرزا و نایب السلطنه بنا شده و دیگر حکام نیز هر یک تصرفی کرده اند. این مجموعه مشتمل به دو دیوانخانه است یکی دیوانخانه بزرگ که کمال مشابهت را به دیوانخانه ارگ تبریز دارد و چنان می نماید که هر دو را یک معمار بنا کرده است و دیگری دیوانخانه کوچک که او را نیز تالاری به اضافه حوضخانه سرپوشیده است که در نهایت خوش هواست و در این ایام سرکار شاهنشاهی روزها در آن حوضخانه تشریف داشتند و همچنین در این دیوانخانه بالاخانه چهار فصل بلندی است که مشرف به عمارت شهر و صحرای خارج شهر است بعد از این دیوانخانه عمارت اندرونی است که عمارات عالی و دو خلوت و حمام دارد.[10]»
میرزا عبدالوهاب خان آصف السلطنه  که از سال 1301 تا 1304 قمری به حکمرانی خراسان رسید، اقداماتی برای تعمیر و احیای ارگ مشهد انجام داد. او در گزارشی بخشی از کارهایی که صورت گرفته را چنین شرح داده بود:«این ارگ در زمان ورودم به مشهد یک منزل آبادنشین در تمام عمارت اندرونی و بیرونی نداشت. دیوان سالی هزار تومان خرج ارگ می‌داد، به یقین دویست تومان خرج آن نمی کردند. بنده در این دو سال تخمینا به قدر پنج شش هزار تومان به جزو و صورت در عمارت ارگ خرج کردم و به آن جا صورتی داده شد که هر کس ببیند تصور می کند حالا از دست معمار و بنا درآمده و از نو ساخته شده است.»
پوست‌اندازی ارگ قدیم 
خانیکوف سیاح روسی در روایت‌های خود ساختن خانه های شخصی در محوّطه میدان وسیع جلوی ارگ را ممنوع دانسته است.[11]
ارگ مشهد در سال 1330ق. محل اسکان قشون روس می شود.[12] و در سال 1343ق عزیز ا... خان سردار بجنوردی با دو برادر و چهار نفر از منسوبانش که مدت ها در حبس و محاکمه نظامی بود در میدان ارگ مشهد به دار آویخته شدند.[13]
در اوایل قرن چهاردهم خورشیدی حصار و برج ها در بیشتر نقاط ارگ خراب شده بود و در قسمتی از آن باغ ملی احداث می شود، در بخش هایی دیگر نیز تلگرافخانه و پستخانه و ارکان حرب (در سال 1341ق) بنا می‌گردد.[14] طی سال های 1305 تا 1313ش. به واسطه اصلاحات شهری شاهد خیابان کشی ها و ایجاد موسسات و سازمان های نوین بود. در این زمینه بخش زیادی از مراکز در ارگ ساخته می شوند و عملا ارگ تاریخی مشهد جایش را به موسسات نوین می دهد.
هم اکنون بیشتر از 90 سال از حیات ارگ فرو ریخته مشهد می گذرد. هرچند هیچ بنایی از آن باقی نمانده ولی عنوان آن هنوز در حافظه شهروندان زنده است و ارگ قدیمی را باید بخشی از هویت پنهان شهر مشهد دانست.
منابع:
[1]. سال شمار وقایع مشهد در قرن های پنجم تا سیزدهم. محمد تقی مدرس رضوی. مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی. 1378، ص132
[2]. مشهد در آغاز قرن چهارده خورشیدی. محمدتقی مدرس رضوی و دیگران. تصحیح مهدی سیدی. مشهد: آهنگ قلم، 1386، ص69
[3]. مطلع الشمس. محمدحسن خان صنیع‌الدوله ـ اعتماد السلطنه؛  ج2. ص238
[4]. همان، ص239
[5]. همان، ص238-239
[6]. نفوس ارض قدس، یا، مردم مشهد قدیم. اثر زین‌العابدین میرزای قاجار؛ تصحیح و توضیح از مهدی سیدی.- مشهد: مهبان: سگال، ‎۱۳۸۲.ص18
[7]. ایران و قضیه ایران. جرج کرزن. ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی. ج1. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1376، ص235
[8]. مطلع الشمس. ج2. ص30
[9]. سفرنامه خراسان. ناصرالدین شاه قاجار. تهران. بابک. 1361. ص166
[10]. روزنامه سفرخراسان. علینقی حکیم الممالک. ص200 و 201
[11]. سفرنامه خانیکوف: گزارش سفر به بخش جنوبی آسیای مرکزی. ترجمه اقدس یغمایی. مشهد:  آستان قدس رضوی، موسسه چاپ و انتشارات، 1375، ص116
[12]. سال شمار وقایع مشهد در قرن های پنجم تا سیزدهم. ص226
[13]. همان، ص238
[14]. مشهد در آغاز قرن چهارده خورشیدی. ص69