printlogo


به روایت تاریخ
روایتی از قحطی بزرگ مشهد در دوره جنگ جهانی اول
غلامرضا آذری خاکستر

در طول تاریخ، شهر مشهد بارها در معرض قحطی، کمبود نان و خشکسالی بوده است. به‌طوری که تداوم بعضی از این قحطی‌ها موجب از بین رفتن تعدادی از مردم و کاهش جمعیت شده است. در دوره قاجارشرایط نامناسب بهداشتی و کمبود امکانات پزشکی به تشدید بیماری‌ها  منجر می‌شود. تاسف‌بارتر این که در این دوره مشهد شاهد قحطی‌های پی در پی بوده است. از جمله؛ سال 1288ق. قحطی بزرگی در خراسان شکل گرفته است. یان اسمت کارمند کمیسیون تعیین مرزها از قول منابع موثقی نقل می‌کند: بروز قحطی موجب هلاکت بیست و چهار هزار نفر در مشهد و یک صدهزار نفر در تمام ایالت خراسان شد. تقریبا یک چهارم جمعیت مشهد در سال 1288ق/1250ش. براثر قحطی از بین رفته‌اند.[1] همچنین در سال 1309ق. شیوع بیماری وبا در مشهد باعث کسادی بازار شد و هر روز حدود 40 نفر به دلیل وبا از بین رفته‌اند.[2]
فریادهای گرسنه‌ام گرسنه‌ام
در دوره حکومت نیرالدوله، شهر مشهد ناآرامی‌های زیادی را تجربه کرد. طبق گزارشی در سال 1321ق. قحطی نان در مشهد موجب شد تا برای ایجاد نظم در هر دکان خبازی یک نفر مسئول گذاشته شود. کنسول انگلیس هم در گزارشی کمبود نان در مشهد را موجب اغتشاش دانست. همین موضوع باعث شد تا حیدرخان عمواوغلی، گرانی نان در مشهد را دستاویز و اهالی را علیه حاکم تحریک کند. در آن ایام مردم به خیابان‌ها ریخته و فریاد «الجوع الجوع» (گرسنه‌ام گرسنه‌ام) و «مادرجان گرسنگی مرا کشت» سردادند.[3] چون وضع گرانی مشهد به نهایت درجه خود رسید نایب یوسف خان بیگلربیگی برای جلب منفعت خود از نانوا‌ها  حمایت کرد و چشم بر نیاز فقرای شهر بست. سرانجام در روز 27 شهر محرم الحرام 1321 طاقت ضعفا و فقرا سرآمد و کارد به استخوان رسید، پس در قالب گروهی بزرگ به خانه بیگلربیگی ریخته و آن‌جا را یغما کردند.
 اجنبی‌ها غذای مردم را دزدیدند
جنگ جهانی اول از ماه اوت ۱۹۱۴م. /1332ق. تا نوامبر۱۹۱۸م./1336ق. به وقوع پیوست وعلی‌رغم بی طرفی ایران نیروهای متخاصم از جنوب و شمال، ایران را اشغال کردند. حضور دول بیگانه موجب قحطی و کمبود کالاهای اساسی شد. شهر مشهد مقارن جنگ جهانی اول به واسطه کاهش نزولات جوی، حضور انگلیسی‌ها و روس‌ها با کمبود مواد غذایی مواجه می‌شود. اسلستین میسیونر آمریکایی در مشهد،  در 21 دسامبر1918 می‌نویسد: قحطی در این‌جا در حال گسترش است و هر روز جدی‌تر می‌شود. گندم اکنون پوندی شصت و پنج تومان است. مردم فقیر در این‌جا به شدت از نظر غذا در رنجند. ما شمار اندکی از آن‌ها را ظهر هر روز با پولی که برای این کار از سوی دوستان رسیده است اطعام می‌کنیم.[4]
آن چه موجب تقویت جایگاه میسیون آمریکایی در مشهد شد و ریشه در تحولات سیاسی و طبیعی این دوران دارد؛ وقوع قحطی در سراسر کشور از جمله خراسان است. به رغم خشکسالی بسیار شدید محصولات کشاورزی از جمله گندم، نیروهای انگلیسی و روسی حاضر در ایران بدون توجه به شرایط موجود اقدام به خروج محصولات کشاورزی از کشورمان کردند. نیت آن‌ها تامین نیاز نیروهای جنگی‌شان در میدان‌های جنگ بود که این مسئله بیش از پیش بر شدت قحطی افزود.در این شرایط، میسیون آمریکایی در اقدامی به موقع با تکیه بر حمایت‌های مالی که در اختیار داشت و نیز جمع آوری کمک‌های دیگر از متمولین ایرانی و خارجی اطعام فقرا و مستمندان را در دستور کارش قرارداد.[5]
 در جنگ جهانی اول بیمارستان آمریکایی‌ها علاوه بر درمان  به نیازمندان با دادن سوپ و نان کمک می‌کرد. دکتر جان الدر این  موضوع را چنین تشریح کرده است: «هر روز به هر یک از نیازمندان یک سوپ با مقداری نان داده می‌شد. به تدریج بر تعداد محتاجان افزوده می‌گشت. یک موقع قریب هزار نفر در محوطه بیمارستان آمریکایی غذا می‌خوردند. چندی بعد براثر کثرت مردم درمانده چون محوطه بیمارستان گنجایش آنان را نداشت، میسیون به اتفاق قنسولگری انگلیسی کاروانسرایی اجاره کرد، که در آن روزانه هزار و چهارصد نفر اطعام می‌شدند.» [6]یکی از دلایل این کمک جذب مردم به مسیحیت بود.
افزایش چهاربرابری قیمت نان
نشریه نی یرایست  چاپ لندن، در شماره 12 آوریل 1918 گزارشی از مشهد تهیه کرد و به توصیف اوضاع این شهر در نوامبر 1917 پرداخت. در آوریل 1918 نیروهای روس عقب نشینی کرده و تمامی شرق ایران در اشغال انگلیسی‌ها بود. آن‌ها مشهد را هم در مارس 1918 اشغال کرده بودند. «یک سال و نیم است که در ناحیه مشهد برف و باران نباریده و خشکسالی دارد خیلی جدی می‌شود. قیمت گندم از بهای عادی آن که حدود دوازده تومان در هر خروار ( 650 پوند ) است، به خرواری چهل و پنج تا پنجاه تومان افزایش یافته است. مردم فقیر که همان دستمزد گذشته خود را دریافت می‌کنند، نان را به قیمت چهار برابر معمول آن می‌خرند. آن‌ها، چیزهای دیگر نظیر چای،شکر، میوه و غیره را به کلی کنار گذاشته‌اند؛ چرا که فراتر از ظرفیت جیب آن‌هاست. هزاران نفر از آن‌ها ماه‌هاست لب به گوشت نزده‌اند. آن‌ها همه پولشان را برای نان خالی می‌دهند و بسیاری شان همان نان را نیز به قدر کافی نمی‌توانند تهیه کنند. از منابع موثق شنیدم که نوزادان را سر راه می‌گذارند تا کسی آن‌ها را بردارد و تیمار کند. حدود بیست و پنج نفر از این نوزادان سرراهی را به دارالشفای حرم امام رضا [ع] برده‌اند... صحت  حادثه‌ای را که شرح می‌دهم می‌توانم تضمین کنم. بیرون یکی از دروازه‌های شهر لاشه حیوانی را در فضای باز انداخته بودند (مردم هیچ گاه دردسرحمل مردار حیوانات را به بیرون شهر به خود نمی‌دهند. آن‌ها اغلب اوقات مردار را در خیابان یا هر فضای باز دیگری رها می‌کنند و سگ‌های خیابانی باقی کار را انجام می‌دهند. به محض این که لاشه بیرون انداخته شد، مردم به سوی آن دویدند و شروع کردند به بریدن و بردن پاره‌های گوشت حیوان؛ در حالی که سگ‌ها دورادور ایستاده بودند و جسورانه دمشان را تکان می‌دادند و منتظر بودند تا نوبتشان برسد و آنچه را باقی است تمام کنند. .. تعداد دام زنده به دلیل نبود علوفه به شدت کاهش یافته است. برگ خشک درختان را به قیمت هر خروار چهار تومان می‌فروشند، در حالی که پیش از این قیمت عادی برای یک خروار علوفه خوب دو تومان بود. حیوانات یا می‌میرند و یا کشته می‌شوند، زیرا چیزی برای تعلیف و تغذیه آنان وجود ندارد. یک گوسفند و بره‌اش را به یازده قران می‌فروشند، در حالی که قبلاً گوشت گوسفند پانزده قران فروخته می‌شد. البته این قیمت فعلی گوشت نیست بلکه از آن پایین‌تر است. اما هر شتر، اسب، قاطر یا خری که می‌میرد و یا کشتار می‌شود بلافاصله به افزایش قیمت کالایی که یا در مزارع تولید می‌شود و یا هرکالایی که نیاز به حمل و نقل دارد، کمک می‌کند؛ زیرا غیر از حیوانات وسیله دیگری برای حمل و نقل وجود ندارد. تجارت دچار افت بسیاری  شده است. قیمت‌ها بسیار بالاست. لیره استرلینگ را به جای پنجاه و پنج قران پیش از جنگ، سی قران یا کمتر می‌فروشند. روبل روسیه را که قبل از جنگ یک صد و شانزده شاهی فروخته می‌شد، هشت شاهی می‌فروشند. واردات از روسیه عملاً متوقف شده است...»[7]
سوء‌استفاده خارجی‌ها از گرسنگی مردم
مشهد در قحطی بزرگ شرایط سختی را گذرانده است. کمبود باران و برف، جمع‌آوری محصولات و خروج کالاهای اساسی توسط انگلیسی‌ها  موجب تشدید قحطی در خراسان و مشهد شده است. هرچند حکومت در تلاش برای خارج شدن از بحران است ولی اثرات نامطلوب خشکسالی جان تعداد زیادی ازمردم را تهدید کرده است. گرانی حاصل از قحطی عامل اصلی سوء تغذیه مردم در این دوره است.منابع تاریخی اشاره‌ای به تعداد مرگ و مسیر مشهد در قحطی بزرگ نکرده اند.
چنین به نظر می‌رسد حکومت توان مقابله با کمبود کالا را نداشته است. هرچند تلاش‌هایی در این زمینه صورت می‌گیرد ولی مشکلات حاصل از قحطی چند سال در شهر مشهد وجود داشته است. شرایط به وجود آمده موجب می‌شود تا میسیونرهای آمریکایی با کمک و دادن وعده‌های غذایی به مستمندان جایگاهی برای خود به وجود آورند و به تبع آن اقدام به تاسیس بیمارستان و نفوذ در جامعه می‌کنند. مستمندان و طبقه متوسط مشهد در طی جنگ جهانی اول روزهای سختی را از سر می‌گذرانند. بی کیفیتی نان، گرانی و کمبود کالاهای اساسی بر فقرا غلبه می‌کند. هر چند این مسائل در جنگ جهانی دوم در شهر مشهد دوباره تکرار شده است و این‌ها ماندگارترین خاطرات این شهر از تلخی‌های «قحطی» است.
منابع
[1] تاریخ مشهد الرضا: احمد ماهوان، ص300
[2] تاریخ معاصر مشهد: پژوهشی پیرامون تاریخ تحولات سیاسی ـ اجتماعی مشهد از انقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامی: یوسف متولی حقیقی ج1. ص44
[3] تاریخ بیداری ایرانیان: ناظم الاسلام کرمانی، ص397
[4] قحطی بزرگ(1298-1296ش/1919-1917م): محمد قلی مجد، ص70
[5] فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی آمریکایی‌ها  در مشهد با نگاهی به روابط ایران و آمریکا: محمد کاظم رادمنش، ص133
[6]  تاریخ میسیون آمریکایی در ایران: جان الدر، ترجمه سهیل آذری، ص75
[7] قحطی بزرگ، ص70-71.