نگاهی به سنت های مردم خراسان در آخرین شب چهارشنبه سال
تعداد بازدید : 40
چهارشنبه سوری خراسانی ها
نویسنده : غلامرضا آذری خاکستر
جشن ها و آیین های ملی ریشه در فرهنگ شفاهی اقوام مختلف دارند. زیرا بخش مهمی ازآداب و رسوم و باورهای عامیانه (فولکلور) از قدیم الایام تاکنون از پیشینیان به ما رسیده اند و تقریبا با اندکی تفاوت در نواحی مختلف ایران برگزار می شوند. «چهارشنبه سوری» از جمله این جشن هاست که در نزد ایرانیان از قدمت و اهمیت زیادی برخوردار است. خراسان نیز بهعنوان خاستگاه فرهنگ ها و یکی از مناطق ایران همواره از لحاظ مردم شناسی و آداب و رسوم، غنی و گنجینه مهمی از فرهنگ ها و آیینهای ملی و محلی بوده است، در این نوشتار نگاهی به مراسم چهارشنبه سوری در این خطه داریم. در فرهنگ نامه ها واژه «سور» و «سوری» به معنای مهمانی، جشن و رنگ سرخ و... به کار رفته است. «علی بلوکباشی» پژوهشگر در حوزه مردمشناسی در این زمینه معتقد است: چون در شب چهارشنبه آخر سال آتش می افروزند و با بوته های آتش زده، دل تیره و تار شب را روشن و سرخ فام می کنند از این رو آن شب را سور نامیده اند؛ یعنی شب چهارشنبه سرخگین و آتشین. یا اگر سور را به معنی جشن بگیریم یعنی چهارشنبه ای که با جشن و شادی همراه است.[1]
اما این که چرا ایرانیان شب چهارشنبه را برای آتش افروختن انتخاب کرده اند، روایات مختلفی وجود دارد و آن چه بیشتر نمایان است، تداوم این جشن از دوران باستان در نزد ایرانیان می باشد. بنا به نوشته ای، جشن چهارشنبه سوری، یادگار و بازمانده از گذر سیاووش از آتش است و عنصر آتش از دیر زمان مورد توجه آریاییها بوده است.[2]
جشن شب سوری
هرچند در متون تاریخی به طورتلویحی اشاره ای به جشن «شب سوری» شده است ولی نمی توان به طور مشخص این جشن را چهارشنبه سوری اطلاق نمود. در تاریخ بخارا تالیف نرشخی(348ق. )اشاره شده که منصور بن نوح از شاهان سامانی در نیمه اول سده چهارم هجری این «جشن شب سوری» را برگزار میکند که موجب آتشسوزی در قصر او نیز میشود.
«چون امیر رشید(عبدالملک بن نوح بن نصر بن احمد بن اسماعیل سامانی) از ستور بیفتاد و بمرد، در شب غلامان به سرا اندر آمدند و به غارت مشغول شدند. خاصگان و کنیزان منازعت کردند و سرای را آتش زدند تا همه بسوخت و در وی هر چه ظرایف بود از زرینه و سیمینه همه ناچیز شدو چنان شد که از بناها اثری نماند و چون امیر سدید منصور بن نوح به ملک بنشست، اندر ماه شوال سال سیصد و پنجاه به جوی مولیان، فرمود تا آن سرایها را دیگر بار عمارت کردند و هرچه هلاک و ضایع شده بود بهتر از آن به حاصل کردند. آن گاه امیر سدید به سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بود که چون شب سوری چنانکه عادت قدیم است، آتشی عظیم افروختند. پارهای آتش بجست و سقف سرای در گرفت و دیگر باره جمله سرای بسوخت و امیر سدید هم در شب به جوی مولیان رفت تا هم در آن شب خزینه و دفینه همه را بیرون ببرد.» طبق این روایت کهن در قرن چهارم قمری در ایران جشن شب سوری متداول بوده که آن شب همراه با آتش افروزی و شادمانی بوده است.[3]
ولی آن چه در خراسان بیشتر شهرت دارد در ارتباط با قیام مختار است. مختار سردار معروف وقتی از زندان آزاد شد به خونخواهی شهدای کربلا قیام نمود و برای این که موافق و مخالف را از هم تشخیص دهد دستور داد شیعیان بر بالای بام خانه خود آتش روشن کنند و این شب مصادف بود با شب چهارشنبه آخر سال و از آن به بعد مرسوم شد.
مرحوم دکتر شکورزاده که تحقیقات مفصلی درفرهنگ و ادبیات شفاهی خراسان داشته است به آیین چهارشنبه سوری در خراسان نگاه ویژه ای داشته است. وی آداب و رسوم مربوط به این روز را به صورت عمومی و خصوصی دسته بندی کرده است. مردم خراسان در مراسم عمومی چهارشنبه سوری نزدیک غروب آفتاب هفت بوته آتش در وسط کوچه یا در صحن حیاط گذاشته و به اصطلاح خودشان بوته روشن می کنند، سپس پیر و جوان و کوچک و بزرگ از روی بوته های آتش می پرند و برای دفع پلیدی ها این شعر را می خوانند؛
زردی من از تو سرخی تو از من
زن هایی که بچه کوچک و شیرخوار دارند، بچه های قنداقی را در بغل گرفته شادی کنان و قهقهه زنان آن ها را از روی آتش رد میکنند. پس از آن آتش را میگذارند تا آخر بسوزد زیرا خاموش کردن آتش و فوت کردن به آن را بد میدانند. وقتی آتش تا آخر سوخت و خاکستر شد یکی از اعضای خانواده خاکسترش را بر میدارد و سرچهارراه میریزد تا باد ببرد. در این شب رشته پلو، عدس پلو، زرشک پلو و ماش پلو از غذاهای متداول مردم خراسان در زمان قدیم بود. اما مراسم خصوصی چهارشنبه سوری در خراسان که اغلب زنان مشارکت دارند، مراسم بختگشایی یا فالگوش ایستادن زنان در سر چهارراه است. زنها یکی دو ساعت از شب گذشته چادر به سر کرده سر یک چهارراهی میروند و کلیدی زیر پای خود میگذارند و کنار یک دیوار رو به قبله مینشینند و گوش به گفت وگوی عابران می دهند. اگر حرف خوب بشنوند مشکلشان حل خواهد شد و به مرادشان خواهند رسید و اگر حرف بد بشنوند مشکلشان حل نخواهد شد. در برخی از مناطق کلات نادر یکی از زنان به پشت در یا پنجره همسایه میرود و به صحبتهای آن خانواده گوش میکند.[4]
یا در درگز قدیم در چهارشنبه سوری مراسمی مخصوص زنان وجود داشته است. بدین نحو که اگر خانوادهای مریض و ناخوش داشته باشد، یکی از زن های آن خانواده، اول شب چادر رختخوابی به سر میکند و به نیت شفای مریض، ملاقهای به دست میگیرد و به در خانه همسایه میرود و بدون آن که کلمهای صحبت کند، به در میکوبد. صاحبخانه نیز مقداری خوراکی به او داده، آن زن خوراکیها را به منزل آورده و به مریض میخوراند. معتقدند که در چهارشنبه آخر سال بلا و بیماری از مریض دور خواهد شد.[5]
ریگ و کوزه
در برخی از مناطق جنوب خراسان، اگر چهارشنبه آخر سال مصادف با شب چهارده ماه باشد، پیش از آنها هر خانواده، به تعداد افراد خانوار، سنگهای کوچکی را داخل یک کوزه میریزند آن گاه کوزه را داخل تنور و روبه قبله قرار میدهند. در شب چهارشنبه سوری، ریگ ها را از کوزه خارج میکنند و همزمان با خارج کردن سنگ ها، یکی از اعضای خانواده شعری دوبیتی یا تک بیتی را به نیت دیگران می خواند و به این ترتیب فال هرکدام را در سال آینده پیش بینی می کند. این مراسم به نام ریگ و کوزه معروف است.[6]
همچنین در گذشته مردم دیار درگز در شب چهارشنبه سوری، هرچه کوزه کهنه در خانه بود، توسط زنان و دختران و جوانان به پشت بام می بردند و به کوچه پرت می کردند و می گفتند:«درد و بلام بره توی کوزه و بره توی کوچه...».[7]
منابع
[1] چهارشنبه سوری. علی بلوکباشی. مجله هنر و مردم. اسفند 1345. شماره 53 و 54
[2] جشن های آتش. هاشم رضی. تهران: بهجت. 1384، ص95
[3] تاریخ بخارا. ابوبکر جعفر بن محمد نرشخی. تهران: توس. 1363، ص216
[4] عقاید و رسوم مردم خراسان به انضمام پارهای اشعار و لغات و امثال و افسانهها و فالها و دعاها و معماها. ابراهیم شکورزاده. تهران: سروش. ۱۳۴۶، صص 80-87
[5] چهارشنبه سوری در درگز. محمد رضا فیض آبادی. مجله حافظ. فروردین 1383. شماره 1ص19
[6] آیین های جشن نوروزی در خراسان جنوبی. حسین زنگویی. مجله مطالعات فرهنگی اجتماعی خراسان. زمستان 1385. شماره 3، ص20
[7] سرزمین و مردم شهرستان درگز: جغرافیای تاریخی، تمدن و فرهنگ، اوضاع اجتماعی، اقتصادی، فرهنگ عامه آثار تاریخی، شعرا و دانشمندان. علی میرنیا. مشهد: سخن گستر. ۱۳۸۱، ص237