علی فریدونی پیش کسوت عکاسی جنگ از خاطرات آن روزها میگوید
تعداد بازدید : 25
24 هزار فریم عکاسی در روزهای حماسه
علی فریدونی، پیش کسوت عکاسی جنگ، متولد اسفندماه ۱۳۳۳ در وحیدیه از توابع شهریار است که یکماه پس از آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت تا عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) در جبهه باشد. او در بیش از ۲۲ عملیات حضور داشته است اما عملیات «رمضان» و «مسلم بن عقیل» را به دلیل صحنههای دلخراش، عاشوراهایی دیگر میداند. فریدونی تا پایان جنگ در عملیاتهای کربلای ۱۰ و والفجر ۱۰ نیز شرکت کرد و سه بار در طول جنگ تحمیلی مجروح شد. او با شجاعتی که در دوران دفاع مقدس از خود نشان داد، جزو جسورترین و پرکارترین عکاسان جنگ است. وی در طول این سالها مفتخر به دریافت ۱۷جایزه از مسابقات عکس داخلی و بینالمللی از جمله؛ جایزه سازمان جهانی یونسکو، جایزه برترین عکسهای خبری سال هلند و جایزه سازمان جهانی صلیب سرخ شد. حضور «علی فریدونی» در نمایشگاه بین المللی ناشران جهان اسلام و کتاب دفاع مقدس، فرصتی را فراهم کرد تا او به مشهد سفری داشته باشد و در گفتوگو با ایکنا، از خاطرات تلخ و شیرین حضور خود در روزهای دفاع مقدس بگوید؛ حرفها و خاطراتی شنیدنی از عکاس روزهای حماسه:
* یکماه بعد از شروع جنگ وارد منطقه جنگی شدم، ۳۱ شهریور جنگ شروع شد و من ۳۰ مهر به منطقه رفتم. آن زمان هنوز در لابراتوار بودم. یعنی عکاسی میکردم و بعد به لابراتوار میرفتم. چون امام (ره) فرموده بودند که جنگ را اولویت زندگیتان قرار بدهید، با این که متأهل و دارای دو فرزند بودم با تمام وجود به جبهه اعزام شدم. سربازی هم نرفته بودم و صدای هیچ گلولهای را هم نشنیده بودم. ولی چون امام(ره) فتوا داده بودند و دیدم میتوانم با عکاسی اتفاقات را ثبت کنم تکلیف دانستم و با چندین درخواست از مسئولان خبرگزاری ایرنا بالاخره موافقت آنها را گرفتم تا عکاسی جنگ را شروع کنم.
اولین عکاسی در شکست حصر آبادان
* عکاسی جنگ را از بمباران شهرها شروع کردم. اولین عکاسی من رسما در شکست حصر آبادان بود که صدای گلوله و خمپاره و کسانی را که مجروح شده بودند، شنیدم. دست و پای خودم را گم کرده بودم و نمیدانستم باید چه کار کنم. باید اینها را نجات دهم؟ یا عکاسی کنم؟ این جا صفر کیلومتر بودم و از همین جا تجربه عکاسی جنگ را شروع کردم.
* من در بیش از ۲۲ عملیات کوچک و بزرگ شرکت کردم. ۳۳ ماه در منطقه جنوب غرب بودم. از اعزام نیرو تا بازگشت آزادگان بیش از ۲۴ هزار فریم عکس نگاتیو گرفتم.
* در عملیات شکست حصر آبادان و فتحالمبین که عملیات پر غرور ما بود بیش از ۱۷ هزار اسیر گرفتیم، من نیز با عکاسهای حرفهای در یک گروه بودم. عملیات دیگری که من در آن عکاسی کردم؛ عملیاتهای کربلای ۵ و والفجر ۸ است. ما ۴۰ روز در «فاو» جنگیدیم و دنیا علیه ما جنگید. هر چیز داشتند روی سر ما ریختند چون «فاو» برای آنها خیلی اهمیت داشت و ما مقاومت کردیم و توانستیم خدا را شکر «فاو» را حفظ کنیم.
* چون من عکاس خبری بودم باید برای ایرنا عکسهای خبری میگرفتم. باید عکسهایی میگرفتم که مردم را جذب کند اماخیلی دلخراش نباشد.
* در جنگ دو هدف اصلی داشتیم، حداقل من به اندازه علم خودم این را رعایت کردم، بعد از گرفتن عکس از عملیاتهای پیروزمندانه به سوژههای حاشیهای جنگ میپرداختم و از بچههایی که با خودشان خلوت میکردند، نماز میخواندند، نیایش میکردند و قرآن میخواندند عکس میگرفتم. در جنگ به گونهای سوژه عکاسیام را انتخاب میکردم که رزمنده متوجه عکاس نشود تا حال و هوا و صفای خودش را در فریم داشته باشم. حتی عکسهای یادگاری که میگرفتم نیز این گونه بود.
* ما امروز انجمنی با عنوان انجمن عکاسان بحران داریم. آیا انجمن عکاسان بحران تا به امروز به عکاسان جوان آموزش داده است؟ یکی از بزرگترین مشکلات ما تعدد همین انجمنهاست بدون این که خروجی خاصی داشته باشد. آیا انجمن توانسته پنج نفر عکاس حرفهای آموزش دهد که در بحرانها عکاسی کنند؟