مار روی تراس
44 سال پیش در چنین روزی، روزنامه «خراسان» نوشت:
جوادآقا تازه چشمانش گرم شده بود و میرفت تا بخوابد که صدای خشخشی از روی دیوار تراس، سکوت شب را شکست. جوادآقا خواب آلود چشمانش را گشود و به طرف دیوار تراس نگریست.
ماهتاب به سختی بر تاریکی مطلق شب چیره شده و با روشنی کمرنگی که به وجود آورده بود، جوادآقا به سختی توانست جسم باریک و لرزان و سیاهرنگی را بر روی دیوار تراس مشاهده کند و از دیدن آن به خود لرزید.
روی دیوار تراس یک مار بزرگ چنبر زده و مثل اینکه بخواهد به پایین و به داخل تراس بخزد، به طرف تراس سرک میکشید.
ترس سراپای وجود جوادآقا را فراگرفته بود، در همان حال با خود اندیشید که قطعا خواب میبیند، کمی چشمانش را مالید و چشمانش را تا حد امکان گشود و اطمینان یافت که خواب نیست. بر سر دیوار تراس ماری چنبره زده بود و با خود اندیشید باید به فکر چاره بود.
همسر و کودک خردسالش بی خبر از همه جا به خواب رفته بودند. اگر مار به پایین میخزید قبل از همه آنها را تهدید میکرد.پس در حالی که دل در سینهاش به سختی میتپید آهسته همسرش را تکان داد و او را بیدار کرد و گفت:بی سر و صدا بچه را بردار و ببر توی اتاق یک چیزی مثل دستهها ون یا قندشکن بردار و بیار...
خانم جوادآقا در حالی که به سختی متعجب شده بود، خواب آلود و عصبانی پرسید، چرا...؟ وی به طرف دیوار تراس اشاره کرد و با عجله گفت: زودباش مار! مار!
و همین دو کلمه کافی بود که خانم جوادآقا را به حد کافی هوشیار کند. وی وحشتزده بچه را به بغل کشید و خود را از تراس بیرون انداخت و چند دقیقه بعد قندشکن را بر روی لحاف جوادآقا انداخت و باز گریخت.
او پاورچین پاورچین به طرف دیوار تراس رفت و چون به نزدیک آن رسید، دست بالا برد و با تمام قوا قندشکن را به طرف سر مار که هنوز به داخل تراس سرک میکشید فرود آورد. مار با صدای وحشتناکی از جا جست و به طرف دیگر تراس که شیروانی همسایه بود پرید. صدای برخورد تیشه به روی شیروانی به صورت وحشت انگیزی سکوت شب را شکست و چراغها به سرعت روشن شد. جوادآقا و همسایهها گربه سیاه بلندی را دیدند که از دمش خون میریخت و هراسان و میومیوکنان به خود میپیچید و میگریخت.اینک داستان مارگیری جوادآقا که از ساکنین خیابان کوهسنگی است، با آب و تاب فراوان در محافل و مجالس نقل میشود.
دو شاخ شکسته
دوچرخه سواری به نام حسن 35ساله که از خیابان طبرسی به طرف کوی شاهآباد حرکت میکرد در سرازیری پل راه آهن بر اثر شکستن دو شاخ دوچرخهاش به طرفی پرت شد و از ناحیه سر و صورت به سختی آسیب دید.
حسین که براثر این حادثه به حال اغما روی زمین افتاده بود، به وسیله اتومبیلی به بیمارستان سوانح منتقل شد و تحت درمان قرار گرفت.
مرگ ارهکش
درخت بر روی ارهکش افتاد و او را کشت. این واقعه در قریه خیبر مغان روی داد.
ارهکش هنگامی که با یکی از همکارانش مشغول بریدن بن درختی بود، ناگهان درخت به رویش سقوط کرد و او را به سختی مجروح ساخت. وی توسط کسانش به مشهد منتقل شد لیکن معالجات در مورد وی موثر واقع نشد و فوت کرد. مراتب به دادسرا و پزشکی قانونی اعلام گردید.
باد به جای آب
گزارش رسیده حاکی است که شهر گناباد سخت با کمبود آب مواجه است و اغلب به جای آب، باد از لولهها خارج میشود. اهالی انتظار دارند مسئولین مربوطه به این موضوع حیاتی توجه نموده و نگرانی بیآبی را برطرف سازند.