گفت و گو با کیمیا یوسفی، دونده افغانستانی که در کمتر از سه سال به المپیک راه یافت
تعداد بازدید : 88
هنوز راه زیادی برای دویدن دارم
نویسنده : آستانی
در المپیک 2016 ریو، رسانه های خارجی نام او را در فهرست پدیده ها آورده بودند. برای دختری که ظرف سه سال به یک ورزشکار بینالمللی تبدیل شده و چهارماه قبل از رقابتهای المپیک از حضور خود در این مسابقات مطلع شده بود، «پدیده» توصیف خوبی به نظر می رسید؛ دختری که راه خود را از قلب یکی از جنگ زده ترین مناطق جهان به مهم ترین رقابت های ورزشی دنیا باز کرده بود، فروتنانه در مصاحبهای گفت: شانس آوردم که با قهرمانان جهان به المپیک می روم.
او را حالا سه ماه بعد از اتمام رقابت های المپیک و در سالن بزرگ دو و میدانی شهید بهشتی مشهد ملاقات می کنم؛ جایی که این روزها عمده وقتش را در آن به تمرین می گذراند.
کیمیا یوسفی دونده جوان افغانستانی، که در این ماهها حواشی مختلفی را از سر گذرانده، در حالی با ما به گفت وگو می پردازد که از رسانهها دل خوشی ندارد.
از یک برنامه استعدادیابی تا بازی های المپیکی
او زندگیاش را این طور روایت میکند: اصالتاً قندهاری هستم؛ سال 75 در مشهد به دنیا آمدم و در خانوادهای بزرگ شدم که شور و نشاط خصیصهشان است. شاید اگر سمتِ ورزش رفتم، بخشی از آن بابت این خون پُرجوش بود.
کیمیا درباره نحوه ورودش به رشته دو ومیدانی نیز می گوید: سال اول دبیرستان و نوبه انتخاب رشته بود، مشتاق رشته علوم تجربی بودم و داشتم برنامه میریختم که تحصیلم را در این رشته پی بگیرم که خبر رسید، گروهی در مشهد، از دختران مهاجر افغانستانی مقیم این شهر تست استعدادیابی ورزش می گیرند؛ خانمی که مسئولیت اجرای این تست را داشت، با توجه به ساختار بدنی و تواناییام مرا تشویق کرد تا رشته دو و میدانی را پیش بگیرم. در ابتدا اشتیاقی به این کار نداشتم اما وقتی در مدرسه مجبور به ادامه تحصیل در رشته ریاضی شدم و بعدا هم در همین رشته دیپلم گرفتم، عزم کردم تا خودم را در زمینه ورزش هم محک بزنم.
کیمیا خیلی زود سری میان سرها بلند می کند و استعدادش را به رخ مربیانش میکشد؛ «با کمک هیئت دو و میدانی استان تمریناتم را انجام میدادم. در این مدت در چند مسابقه داخلی در ایران و رقابتهای ورزشی جنوب آسیا به نمایندگی از کشور افغانستان حضور یافتم.»
اما میدان بزرگ تری انتظار این دختر جوان را میکشد، او در دو مرحله رقابت های انتخابی، با کنار زدن تهمینه کوهستانی که تجربه حضور در المپیک لندن را داشت، در رشته صد متر قهرمان افغانستان می شود و از سوی کمیته المپیک افغانستان برای شرکت در این مسابقات انتخاب میگردد.
نمایندگی 30میلیون افغانستانی، افتخارم بود
این ورزشکار جوان افغانستانی، از حال و هوای حضور در المپیک این طور می گوید: چهارماه قبل از شروع المپیک از حضورم در این رقابتها مطلع شدم، عمده تمریناتم در مشهد و با حمایت هیئت دو و میدانی انجام می شد زیرا در افغانستان امکانات کافی برای تمرین وجود نداشت. پیست دو و میدانی تخریب شده بود و باید از حاشیه یک زمین فوتبال بهره می بردیم. این مطلب را از این بابت می گویم که بدانید وقتی من و دیگر اعضای تیم ملی افغانستان وارد ریو شدیم، یک شکاف بزرگ میان امکاناتی که ورزشکاران دیگر کشورها داشتند با آنچه از سوی کشورمان در اختیار ما گذاشته شده بود، وجود داشت. حتی وقتی داخل زمین رفتم، از دیدن هیبت و قامت رقبایم شوکه شدم.
او میگوید که به عشق حمایتها و تشویقهای هموطنانش در این رقابتها شرکت کرده و از جملات مثبت آنها انرژی گرفته است؛ «افتخارم بود که نماینده ۳۰ میلیون مردم افغانستان در مهمترین رویداد ورزشی جهان در المپیک شدم و مردم مهربان سرزمینم حتی بعد از رقابت ها دلداری ام می دادند که این گام اول برای یک شروع بزرگ است. »
وی می افزاید: اگرچه در رقابت المپیک عنوانی کسب نکردم اما موفق شدم، 100 متر را در 14 ثانیه و 2 صدم ثانیه بدوم و رکورد 12 ساله افغانستان را جابه جا کنم و همین برایم کافی است. وی تاکید می کند: رقبایم از هر لحاظ شرایط بهتری داشتند و من این رقابتها را صرف نظر از نتیجه اش یک تجربه بزرگ برای خودم می دانم و امید دارم که یک بار دیگر این فرصت را پیدا کنم تا در المپیک حضور یابم.
حاشیه های یک سوء تفاهم
با او از بعضی حاشیههایی میگویم که بعد از المپیک گریبانگیرش میشود، در توضیح آن ها می گوید: در ایام المپیک یک خبرنگار ژاپنی با من مصاحبه ای داشت. او تنها بخش کوتاهی از صحبتهای من را منهای توضیحاتی که ضمیمهاش بود منتشر کرد و باعث شد این سوء تفاهم شکل بگیرد که من قدردان امکاناتی نیستم که در ایران در اختیار دارم، در حالی که این طور نبود و اظهارات کاملم، چیز دیگری را گواهی می کرد.
وی تاکید می کند: من از هیئت دو و میدانی مشهد و مربی سختکوشم آقای آریانیک به واسطه حمایت هایشان سپاسگزارم، آن ها استعداد من را دیدند و کمکم کردند تا در این مسیر رشد کنم.
کیمیا، مادرش را بزرگ ترین حامی خود میداند و عنوان می کند: روزهای بعد از المپیک به واسطه حواشی که به آن اشاره کردم، بسیار افسرده شده بودم و قصد داشتم ورزش را کنار بگذارم اما خانواده و به ویژه مادرم و مربیام کنارم ایستادند و اجازه ندادند عقب بکشم. مادرم تاکید می کرد که صرفنظر از نتیجه باید این مسیر را تا آخر بروم تا بعدها پشیمان نشوم.
این ورزشکار جوان تاکید می کند که قصد دارد تلاشش را برای کسب موفقیت های بیشتر ادامه دهد و خاطر نشان می کند: حس می کنم حالا عقبه یک تجربه قوی را با خودم به همراه دارم. اجازه نمی دهم دیگر سختی ها مرا متوقف کنند، هنوز راه زیادی برای دویدن دارم.