در محضر بزرگان

لامپ دفتر سوخته بود. رفتند از تعاونی دادگستری لامپ خریدند. شهید بهشتی ناراحت شد. گفت: «من این جا کار شخصی می کنم! باید لامپ را از مغازه معمولی با قیمت خودش بخرید...» لامپ را پس داد. رفتند از مغازه معمولی با قیمت واقعی، لامپ خریدند.
صد دقیقه تا بهشت