استقبال از فروش کالاهای احتکار شده در نمایشگاه پایــیــزه
این جا نمایشگاه پاییزه مشهد در سال 97 است. همهمه و شلوغی بهگونهای است که انگار قرار است اتفاق خاصی رخ دهد. تصور می کردم که چون اسمش نمایشگاه عرضه مستقیم است؛ حتماً تخفیفهای خاصی برای کالاها وجود دارد.جلوتر میروم«دفتر 100 برگ 5 هزار تومان!» چه خبر است؟
نارضایتی پدری که همراه دختر هشت سالهاش برای خرید نوشت افزار به نمایشگاه آمده حاکی از این است که خبری از تخفیف ویژه هم نیست؛ ازاو می پرسم اما اینهمه ازدحام بابت چیست؟ قیمتها چطور است؟
" خیلی گران است، اصلاً نمی شود چیزی خرید. اینهمه راه از آنطرف مشهد آمدیم به امید این که این جا نوشت افزار ارزانتر باشد اما قیمتها نسبت به سال گذشته دو برابر شده است".
" دخترم اون دفتر فانتزی رو می خوای که عکس فیل داره؟ بذار فهرست رو نگاه کنم چیا واست نخریدیم..."
مادر جوانی که همراه دختر شش سالهاش برای تهیه لوازم مدرسه آمده باذوق کامل در حال خرید برای دخترش است.
از قیمتها راضی هستید؟
" قیمتها که چند برابر شده است و نوشت افزار خارجی هم اصلاً نیست. خوشبختانه نوشت افزار ایرانی هست اما کیفیت خیلی خوبی ندارد".
چرا خرید میکنید؟
"به نظر شما چاره دیگری هم داریم؟ فردا میخواهم دخترم را بفرستم مدرسه، بدون دفتر و مداد و ... چطور می شود؟"
از بین جمعیت میگذرم و جلوی غرفه کیف و کفشهای رنگی و پر زرقوبرق می ایستم.
"اشکاشو با گوشه مانتوی صورتیاش پاک می کنه و میگه؛ خودت گفتی اونو برام می خری، قول دادی".
" مامان جان واست بهتر شو میخرم،قول میدم بهت، اینا کیف هاش چینی هستن زود پاره میشن دخترم".
با گوشه چادرش که با نخ و سوزن سفیدرنگ دوخته شده است، صورت دخترش را پاک میکند و میبوسد و از جلوی غرفه دور میشود.
همین ها هم پیدا نمی شود
به بخشهای دیگر نمایشگاه میروم؛ شلوغی غرفه مواد سلولزی تعجبآور است.
"چهارتا از اون دوقلوها، پنجتا بسته شش تایی، ده تا هم دستمالکاغذی برای من بذارید لطفاً".
به شوخی به مرد میانسال می گویم؛ ماشاءا... مصرف خانواده خیلی زیاد است!
" نه اینطوری نیست، اتفاقاً دیروز هم از یک مغازه دیگه همین مقدار گرفتم".
یعنی اینقدر ارزان هستند؟
" همین رول دستمال توالت شش تایی رو ماه قبل 10 هزار تومن میخریدم الان شده 20 هزار تومن، کجاش ارزونه، این پوشک رو نگاه کن قیمتش دو برابر شده..."
پس چرا اینهمه خرید میکنید؟
"واسه این که همینها هم تا دو ماه دیگه ممکنه گرونتر شه، شما جمعیت رو نگاه کن هیچ کس به قیمتها اعتراض نمی کنه، فقط میخرند".
غرفه کالاهای احتکاری
یک نفر دیگر هم صحبتهایش را تایید میکند. به آنها پیشنهاد میدهم به محوطه خارج از سالن نمایشگاه برویم تا به آنها نشان بدهم اشتباه میکنند. غرفه شلوغ و صف طویلی ایجاد شده است. کامیونی پر از کالاهای سلولزی در حال تخلیه است. تیم بازرسی سازمان صنعت، معدن و تجارت استان هم این جا حضور دارند. قیمتها را جویا میشویم. درواقع قیمتها حدود 30 درصد ارزانتر از داخل نمایشگاه است. به دو نفر بازدیدکننده که همراهم بودند توضیح دادم که اینها کالاهای احتکاری هستند که برخی سودجو با استفاده از فضای به وجود آمده، آنها را در انبارها احتکار کردند تا چند برابر قیمت به مردم بفروشند. یکی از آنها تأملی میکند و به سراغ غرفه میرود تا برای خانه خود مقداری از آنها را بخرد اما دیگری قانع نمیشود و راهش را کج میکند و میرود.
سالنهای تاریک نمایشگاه
از کنار سالن های تاریک بهار، انوری، مولوی و عطار که سال گذشته میزبان خیل عظیم بازدیدکنندهها و غرفه داران بودند و از کنار سایه غرفههایی که سال گذشته در فضای باز نمایشگاه مواد غذایی را انبار کرده و پذیرای مردم بودند میگذرم و به داخل تنها سالن نمایشگاه امسال بازمیگردم و به سراغ غرفههای مواد غذایی میروم. از حق نباید گذشت که قیمت اقلام مواد غذایی مانند ماکارونی، روغن و نوشیدنیها تفاوت قیمت زیادی با ماه قبل ندارند. "سال گذشته مردم دنبال تخفیفهای آن چنانی برای خرید بودند اما امسال با تخفیف کاری ندارند، فقط میخرند که تمام نشود". یک غرفه دار مواد غذایی می گوید: "کسی از قیمتها سراغی نمیگیرد، فقط خرید میکنند آنهم به مقدار زیاد"؛ این جا تنها غرفه مواد غذایی نمایشگاه است. خبری از واحدهای تولیدی مشهور و تخفیفهای چند 10درصدی نیست اما تا دلتان بخواهد شیرینیجات پیدا میشود، خبری از آجیل و خشکبار نیست اما تا دلتان بخواهد میتوانید چیپس و پفک بخرید. همانند سال های گذشته خبری از برندهای مشهور پوشاک داخلی و خارجی نیست.
کارگاههای ایرانی با برند خارجی
" این جا غرفه تولیدات کارگاههای مشهد است و تمام این کیفها و کفشها و مانتوها و شلوارها که میبینید، همه در کارگاهها تولید میشود".
چرا همه برچسب های خارجی دارند؟ چرا عکسهای خارجی روی آنها کارشده است؟
" چون مردم دنبال اسم میگردند و کاری ندارند که کار کجاست. فقط دنبال اسمهای مشهور میگردند و حتماً اسم باید خارجی باشد. قیمتها هم پایین است مردم هم راضی اند". عکس کارگاه تولید کیف مدرسه را به من نشان میدهد تا ثابت کند این کیف و کفشها، تولید داخل هستند.
برنج ایرانی و حبوبات در وضعیت مطلوب
به قسمت فروش مواد غذایی نمایشگاه در فضای باز ورودی نمایشگاه میروم؛ قیمت حبوبات و برنج ایرانی نسبت به چند ماه گذشته، تفاوت قیمتی 5 درصدی دارد. قیمت برنج و حبوبات چطور است؟
"خیلی خوب است، بنده تصور نمیکردم قیمت برنج ایرانی توی این وضعیت ثابت بماند اما خیلی خوب بود و خرید خوبی کردم .
قیمت حبوبات هم راضیکننده بود، درواقع تنها جایی که بنده از نمایشگاه خرید کردم همین غرفههای برنج و حبوبات بود، که قیمتهای خوبی داشتند".
صفهای چند 10متری تنظیم بازار
صف طولانی چند 10متری، آن هم در سه ردیف و حضور مأموران نیروی انتظامی توجهم را جلب میکند. این جا صف فروش مواد غذایی تنظیم بازار است. غرفهای که سال گذشته اینهمه از آن استقبال نمیشد. " صف مردم رو نگاه کن، انگار جنگ شده است. همین مردمی که سال گذشته اصلاً برنج تنظیم بازاری را نمیخریدند، امروز صف بستهاند و هرکدام 2 ،3 کیسه برنج هندی میخرند". این صحبتهای کارشناس یکی از دستگاههای دولتی است که چنددقیقهای همراه ما از نمایشگاه دیدن کرد.
از این کارشناس می پرسم خیلی از واحد های صنفی به دایر بودن نمایشگاه معترض اند و می گویند این نمایشگاه کاسبی آن ها را خراب می کند.
" شاید حق با آن ها باشد اما در شرایط فعلی، همین نمایشگاه هم غنیمت است. حداقلش این است که مردم می دانند این جا نظارت بیشتری بر قیمت ها وجود دارد و فروشنده از فروش امتناع نمی کند". از یکی از شهروندانی که در صف خرید گوشت تنظیم بازاری ایستاده است، میپرسم: شما تابهحال از فروشگاههای تنظیم بازار خرید کردید؟
" خیر اما در این شرایط آدم باید قانع باشه، تا چند ماه دیگه همینها هم با این قیمت ارز، ممکنه قیمتشون چند برابر شه".
مسیر خروج از نمایشگاه را طی میکنم، نگاهم به نگاه مرد مسنی که دو کیسه برنج هندی و مقداری گوشت گوساله تنظیم بازار خریده و لبخندی گوشه لبش دارد، گره می خورد. شاید لبخندش به این دلیل است که بالاخره توانسته است برای خانوادهاش برنج و گوشت تهیه کند.