ماجرای دروازه تاریخی «میرعلی آمو» و نقش آن در تاریخ مشهد

دری رو به تاریخ

نویسنده : غلامرضا آذری خاکستر

شهرهای قدیم، برج، بارو و دروازه‌ای داشتند که مبادی ورود و خروج مسافران به شمار می‌آمدند. اما  هر شهری با توجه به وسعت و موقعیتی که داشت یک یا چند دروازه، حول آن ایجاد می شد.اصلا همین مَثَل «در دروازه را می شود بست اما...» ریشه در وجود همین مبادی بزرگ و بااهمیت دارد. از طرفی نخستین تصویری که در آن دوران از هر شهر در ذهن مسافران نقش می بست، ورودی آن بود که هویت بخش آن شهر و بازگوکننده احوالات ساکنان آن بود.مشهد نیز در گذشته چند دروازه اصلی داشت که با اسامی خاصی شهرت داشتند و تا به امروز هم نام آن ها با اسم و رسم شهرمان پیوند خورده است. دروازه ارگ، نوغان، عیدگاه، سراب، پایین خیابان، بالاخیابان، قتلگاه، دستجرد، حمید، باغ دولاب و دروازه میرعلی آمو از دروازه های مهمی بودند که در اسناد و منابع تاریخی به اسامی آن ها اشاره شده است و سرآغازی برای ورود مسافران به شهرمان به شمار می آمدند. در مطلب پیش رو، گوشه چشمی داریم به یکی از این دروازه ها و نقش آن در تاریخ شهرمان:
دری رو به تاریخ
دروازه میرعلی آمو به استناد آن چه در نسخ تاریخی آمده، یکی از دروازه های مهم مشهد بوده که در دوره صفویه تاسیس شد و تا اواسط دوره قاجار وجود داشته است. نقشه های قدیمی و کروکی‌های تاریخی نشان می دهد که این دروازه میان دو دروازه شمالی نوغان و جنوبی عیدگاه قرار داشته و اغلب لشکر کشی ها به مشهد از مسیر این دروازه انجام می شده است. مولف سفرنامه «از خراسان تا بختیاری» در توصیف دروازه های مشهد نوشته است: «دروازه شهر مقدس مشهد دارای یک در بزرگ تاریخی است که از طرفین به حصاری که دورتادور شهر کشیده شده، متصل است. این حصار دفاعی که جابه جا کنگره هایی در بالای آن دیده می شود، اکنون منزلگاه کبوتران است. [1]»
در جای دیگری آمده است: «حصار مشهد از دیواری تشکیل یافته که در اطراف شهر دور می‌زند. قطر آن در قاعده 75/2 متر و در رأس25/1متر است و در فاصله های متعدد دارای برج های دفاعی می باشد. مدت چندین سال است که از تعمیر آن دست کشیده اند و جابه جا خراب شده و خندق آن را از مصالح خشت و گل پرکرده است، چون این حصار طبق نقشه منظمی ساخته نشده، نمی توان اندازه محیط آن را آن طور که باید معین نمود، به طور تقریب اندازه محیط آن را 9 کیلومتر می‌گویند.[2] »
آن مردی که یک دروازه به نامش بود!
از زندگانی «میرعلی آمو» اطلاع درستی در دست نیست. وی قبل از قرن 11 هجری در مشهد درگذشته و بنا به نوشته قاضی احمد قمی در دروازه نوغان دفن شده است.[3] نویسنده کتاب «تذکره هفت اقلیم»، ضمن معرفی شهر مشهد در دوره صفویه، وقتی به میرعلی آمویه می‌رسد، از آن به عنوان زیارتگاهی مهم نام می‌برد و می‌نویسد: «در جوار شهر، مزار فیض آثار میرعلی آموست که هرکس در آن مرقد، سوگند به دروغ خورد، هلاک گردد.»[4] حدود سال 940ق. که شاه تهماسب صفوی بارویی برای شهر مشهد احداث کرد، چون یکی از دروازه ها در جوار قبر میرعلی آمویه قرار گرفته بود نام او را بر آن گذاشتند. همچنین میر منشی قمی در سده دهم از توقف چند روزه سپاه ازبک در دروازه نوغان و مزار میرعلی آمویه خبر داده است.[5] در جوار دروازه میرعلی آمو یکی از قبرستان های قدیمی مشهد واقع شده است و برخی از نویسندگان وجود مقبره میرمحمد تقی رضوی از علما و زهاد اواخر صفویه در این قبرستان را وجه تسمیه قبر میر می دانند.[6] در دوره صفویه این دروازه یکی از مهم ترین ورودی های شهر مشهد از سمت سرخس بوده است. بنا به گزارش منابع تاریخی در سال 1006ق. سپاه پیاده و سوار ازبک ها از این دروازه خارج شده است.[7] در اسناد و مکاتبات تاریخی دوره صفویه مزرعه وقفی حمید «خارج دروازه میر علی آمو» یا میرعلی عمو[8] قید شده است.
 دروازه‌ای که اگر گشوده می شد، فتنه می آمد!
مشهد درعصر افشاریه هشت دروازه مهم داشته است که نگهبانانی برای آن دروازه ها گذاشته می شد. بنابر محتویات سندی در سال 1159-1160قمری ماموران فراش و دربانان برای مراقبت و عبور و مرور در این نقطه نگهبانی می داده اند.ملامحمد شریف و ملامحمد صادق به عنوان دربان کشیک اول، ملارفیع و محمد فاضل دربان کشیک دوم و محمد اکبر و محمد به عنوان دربان کشیک سوم در دروازه میرعلی آمو خدمت کرده اند.با توجه به این که آستان قدس در خارج از دروازه میرعلی آمو، از محل داشخانه و خشت پزی در آمدهایی داشته است، احتمالا موقعیت این محل ها در اراضی حمید باشد. زیرا به مرور زمان مزرعه حمید تبدیل به اراضی بایر شده است. در گزارشی مربوط به سال 47-1146 هجری قمری، از محل داشخانه خارج دروازه میر علی آمو مبلغ چهار هزار دینار درآمد ثبت شده است[9]. همچنین استاد سلطان حسین در سال1017 مبلغ چهارصد شاهی فضی برای اجاره یک ساله محل خشت پزی در دروازه میر علی عمو پرداخت کرده است[10].در دوره افشاریه نیز دروازه میر علی آمویه دستخوش حوادث تاریخی بوده است. به طوری که در 16ربیع الثانی 1139 سپاه نادر محافظان دروازه را کشتند و از طریق این دروازه وارد مشهد شدند.[11] چون دروازه میرعلی آمو محل حمله اقوام ازبک و ترکمانان و افغانان بوده، در زمان قاجاریه آن را مسدود کرده و مردم اعتقاد داشته اند هرگاه این دروازه گشوده شود فتنه ای در شهر به پا می شود[12].
دروازه میر علی انبیا
ادوارد ییت نویسنده کتاب «خراسان و سیستان، سفرنامه کلنل ییت به ایران و افغانستان»، ضمن بیان روایتی از قتل ملک محمود در مشهد، به دروازه میر علی انبیا اشاره کرده و نوشته است: «در سال 1722م./1134ق. ملک محمود سیستانی مشهد را به اشغال خود درآورد و در سال 1726م. شاه تهماسب دوم همراه با فتحعلی خان قاجار مشهد را به محاصره خود درآوردند. در طول همین محاصره است که نادر قلی بیک افشار نیز برای اولین بار مورد توجه واقع می شود. این محاصره دو ماه به طول می انجامد و سرانجام دروازه میر علی انبیا که در حال حاضر اثری از آن به جا نمانده است، با توطئه و خیانتی که به ملک محمود می شود، باز شده و نادر به مشهد وارد می گردد و تمام شهر مِن جمله ارگ آن به دست شاه طهماسب دوم می افتد و ملک محمود نیز به قتل می رسد.[13] »
منابع
[1] سفرنامه از خراسان تا بختیاری. هانری رنه دالمانی. ترجمه فره وشی. تهران: موسسه مطبوعاتی امیر کبیر، ص:609
[2]. همان، ص 619
[3]. مشاهیر مدفون در مشهد و حومه. زیر نظر غلامرضا جلالی. مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی. 1389، ص14
[4] .هفت اقلیم. امین احمد رازی. تصحیح و تعلیق جواد فاضل. ج2. تهران. کتاب فروشی علی اکبر علمی.ص193
[5] .گورستان های شهر مشهد و نامداران مدفون در آن ها. نادره سیدی. مشهد: مرکز پژوهش های شورای اسلامی شهر مشهد. 1390، ص33
[6]. مزارات مشهد بزرگ. ابراهیم زنگنه. مشهد: طنین قلم. 1390، ص261
[7]. سال شمار وقایع مشهد در قرن های پنجم تا سیزدهم. محمد تقی مدرس رضوی. ص85
[8] . مرکز اسناد آستان قدس رضوی، 32232 و 32681
[9]. همان، 6/35328
[10]. همان، 32/44726
[11]. سال شمار وقایع مشهد در قرن های پنجم تا سیزدهم، ص142
[12]. سیمای تاریخی-فرهنگی شهرمشهد. مهدی سیدی. مشهد: آوام. 1382. ص106و107
[13]. سفرنامه خراسان و سیستان. چارلز ادوارد ییت. ترجمه مهرداد رهبری و قدرت ا... روشنی. تهران: یزدان. 1365، ص293