مروری بر یک عمر تلاش دکتر امیراعلم برای ایجاد اصلاحات پزشکی در مشهد عهد قاجار

روایتی از زندگی یک ذهن زیبا

نویسنده : غلامرضا آذری خاکستر
 در منابع تاریخی آورده‌اند و خوانده‌ایم که در اوایل دوره قاجار، احوال سلامت مشهدی‌ها و خدمات طبابت و پزشکی به آن‌ دوران شرایط مطلوبی نداشته است. بعدها به برکت حضور بعضی اطبای دلسوز، تحولاتی در عرصه پزشکی شهرمان رقم می‌خورد. یکی از این چهره‌ها، دکتر امیر اعلم از پزشکان بنام آن دوران بود که اتفاقات خوبی را به نفع شهر و مردمانش رقم زد. ذهن زیبا و دل پرشورش، تاب دیدن دردهای مریضان را نداشت.
تلاش برای کمک به اطفال و مجنونین
دکتر امیر اعلم فرزند میرزا علی‌اکبر معتمد الوزاره در سال 1256 در تهران به دنیا آمد. او پس از پایان تحصیلات پزشکی در فرانسه به ایران عزیمت کرد و در سال 1336ق./1917م. به عضویت مجلس حفظ‌الصحه دولتی درآمد و به‌عنوان نماینده حافظ الصحه خراسان به مشهد آمد و تحولات بزرگی را در شهر مشهد و خراسان آن زمان به انجام رساند. گام اولش را با همراهی مرتضی‌قلی طباطبایی، متولی وقت حرم رضوی برداشت و آن بازسازی و توسعه دارالشفاء رضوی بود که از ابنیه دوره صفویه به شمار می‌آمد. بعد از آن هم سراغ اصلاح ساختاری این مجموعه درمانی رفت و سروسامانی به وضعیت آن داد.
بخش دوم اقداماتش به سامان دهی خدمات پزشکی برای اطفال شیرخوار اختصاص داشت و بعد سراغ مجنونین رفت و برای اسکان شان در خارج از دروازه شهر اقداماتی را به انجام رساند. از میان تلاش‌هایش یکی، پیشنهاد ساخت بیمارستان امام رضا(ع) بود که حدود یک دهه بعد افتتاح شد.
مریض خانه ای که پرستاران غذای بیماران را می خورند
تلاش‌های این پزشک چندی بعد نتیجه داد و بخش اول دارالشفاء جدید، در 23 شوال 1336 افتتاح و بازگشایی کل آن نیز در اول جمادی‌الثانی 1337 انجام شد. امیراعلم وضعیت دارالشفاء  را قبل از اصلاحات چنین شرح می‌دهد: «آرزوی قلبی بنده این بود که بنّایی و تعمیرات دارالشفاء را انجام   و مریض‌خانه مرتبی را به شما نشان دهم، ولی مشکلاتی برخلاف انتظار در کار پیش آمد ... منظره دارالشفای آستانه که صدسال پیش‌ازاین مریض‌خانه منحصربه‌فرد خراسان بوده، و ازنظر اداری مرتب و منظّم و ازنظر علمی و فنی نسبت به علوم طبی آن زمان قابل‌تمجید بود، فرسنگ‌ها از تمدن حقیقی خود دور شده است. افسوس، مملکتی به وسعت و عظمت خراسان، با صدها هزار نفوس فقط یک مریض‌خانه دارد، آن‌هم در شهر مشهد و منتسب به حضرت رضا (ع)... در مریض‌خانه‌ای   که فقدان وسایل پزشکی است و پرستاران آن از شدت گرسنگی غذای بیماران را می‌خورند، و در زیر یک لحاف دو یا سه مریض با امراض مسری آخرین دقایق زندگی را می‌گذرانند و... بسته شود. چنین بیمارستانی عدمش به ز وجود».[1]
ایده‌ای برای مقابله با آمریکایی ها
با شروع جنگ جهانی اوّل، مشهد نیز دچار شرایط اقتصادی و بهداشتی سختی شد و درمانگاه آمریکایی مشهد علاوه بر درمان بیماران، وظایف دیگری چون تهیّه خوراک برای مردم قحطی زده و گرسنه را نیز بر عهده گرفت.[2] این موضوع موجب محبوبیت آن ها در بین عامه مردم شد[3]. در اواخر سال 1301ش. نماینده پرس بی‌تریان میسیون آمریکایی در مشهد به توسعه فعالیت‌هایی همچون تأسیس بیمارستان و مدرسه با خرید قطعه زمینی در غرب محله پاچنار مشهد پرداخت.[4] فعالیت پزشکی و دینی میسیون آمریکایی، برخی از تحصیل‌کردگان فرنگ رفته مثل دکتر امیر اعلم را به عکس‌العمل واداشت. او در آن دوران بر ایجاد دارالفنون رضوی برای مقابله با این نفوذ تاکید داشت.[5]
او در 4 جمادی الاوّل 1342/ 1923م. طی نامه‌ای به نایب التولیه آستان قدس رضوی پیشنهاد تأسیس دارالفنون رضوی را مطرح کرده است. در بخشی از این نامه آمده است:
«به‌طوری‌که می‌دانید دعایت مسیحی آمریکایی، چندی است که مشغول بنای مدرسه و مریض خانه هستند. اگر چه اقدام آن ها منحصر به مشهد نیست، ولی مشهد اهمیت فوق العاده دارد و با احوال کنونی معارف و صحیّه خراسان به سهولت می‌توان پیش بینی کرد به محض اتمام مریض خانه و مدرسه، اغلب مریض‌ها و جوان‌های ایرانی، برای معالجه و تحصیل به آن جا خواهند شتافت و یک لطمه به این مرکز اسلامی وارد خواهد شد».[6]
بنابراین، تأسیس دارالفنون رضوی با سه شعبه طبی، ادبی و فلاحتی در محل باغ عنبر به پیشنهاد دکتر امیر اعلم خان، در مقابل فعالیت‌های آمریکایی‌ها در مشهد مطرح شد که چندان مورد توجه واقع نشد و در آن دوران در حد یک ایده باقی ماند.
منابع
[1]. ارمغان جاوید، یا زندگانی خلد آشیان دکتر امیر اعلم. علی اکبر تشیّد تهران. مجله تاریخ اسلام، 1340، ص 89.
[2]. تاریخ میسیون آمریکایی در ایران. جان الدر. ترجمه سهیل آذری، تهران. نورجهان، 1333، ص 75.
[3]. گروه‌های مهاجر به مشهد از صفویه تا کنون. علی نجف زاده. مشهد. مرکز پژوهش‌های شورای اسلامی شهر مشهد، 1392، ص166.
[4]. روزنامه فکر آزاد، سال اول، شماره 53، ص3.
[5]. دارالفنون رضوی ایده‌ای برای مقابله با فعالیت‌های هیئت تبشیری پرس بی‌تریان در مشهد. مجتبی خلیفه و علی نجف‌زاده. مطالعات اسلامی: تاریخ و فرهنگ، سال چهل و سوم، شماره پیاپی 87، پاییز و زمستان (1387): ص14.
[6]. روزنامه مهر منیر، سال سوم، شماره 28، ص1.