روایتی از توپبندی روسها و نوروز خونین مشهد که خبرش به بهانه غرقشدن تایتانیک، گم شد
روزی که سالداتهای روسی حرم رضوی را نشانه رفتند
«بوی خون ای باد از طوس سوی یثرب بر/ با نبی برگو از تربت خونین پسر... عرضه کن بر وی، کز حالت فرزند غریب/وان مصیبتها، آیا بودت هیچ خبر؟...» اینها کلمات ملکالشعرای بهار هستند، در وصف بهار خونین 1291 خورشیدی مشهدی ها. فروردین شومی که در آن، توپ های روسی گنبد حرم حضرت رضا(ع) را نشانه رفتند تا شقاوت شان، درشت و پُررنگ در تاریخ ثبت و ضبط شود.
ماجرا از چه قرار بود؟
مشهد پس از انقلاب مشروطه دوران پرتلاطمی را طی می کرد. اختلاف بین طرفداران و مخالفان مشروطه یکی از مسائل مهم کشور، حدفاصل سالهای 1327تا 1330ق به شمار می آمد. سال 1329ق. محمد علی شاه قاجار برای گرفتن سلطنت از مرزهای شمالی وارد استرآباد شد اما از قوای دولتی شکست خورد و با تصویب مجلس، دولت اموال کسانی را که به طرفداری از محمدعلی شاه برخاسته بودند ضبط و مصادره کرد. با اتمام مهلت اولتیماتوم روسیه جهت اخراج مورگان شوستر آمریکایی و با تشدید اختلاف بین مشروطه خواهان و مستبدان، روس ها به بهانه حفظ جان رعایای خود به حضور نظامی در مشهد و دیگر مناطق تحت سلطهاش اقدام کردند به طوری که در محرم سال 1330ق. حدود دوهزار نفر از قشون روس در ارگ مشهد و دیگر نقاط مستقر شدند. کنسول روس با استفاده از فرصتی پنهانی، شروع به تحریک سیدمحمد طالب الحق یزدی (پسرعموی سید ضیاءالدین طباطبایی) و یوسف خان هراتی(از خواص هرات و حامیان محمدعلیشاه که در مشهد اعلام استقلال کرد) می نمایند. یوسف خان مردم را به طرفداری از محمد علی شاه دعوت می نمود و طالب الحق هم به تبلیغ علیه مشروطه می پرداخت و عده زیادی از مردم به این دو گروه پیوستند و به مرور مرکز فعالیت خود را به حرم مطهر و مسجد گوهرشاد منتقل کردند. در این زمان هرج و مرج و آشوب شهر را گرفته بود و رکن الدوله حکمران خراسان هم نتوانست اشرار را سرکوب کند در نتیجه روس ها از فرصت استفاده کرده و با صدور اعلامیه هایی، ضمن مداخله، حکومت نظامی در شهر برقرار کردند.
روایت یک کشتار عجیب
در روایتها آمده که زد و خورد بین شورشیان، به رهبری یوسف خان هراتی و نیروهای دولتی در اوایل فروردین 1291/ ربیع الثانی1330 شدت می گیرد، به طوری که عده ای از مردم بیگناه کشته میشوند. ناامنیها موجب شورش داخلی شده و نهایتا با فشار روسها رکنالدوله استاندار خراسان استعفا میدهد و عملا روسها کنترل شهر را به دست میگیرند و جهت بازگرداندن امنیت، مذاکراتی با شورشیان صورت می گیرد که نتیجه بخش واقع نمیشود. مولف «انقلاب طوس» جریان تهاجم روس ها به حرم مطهر رضوی را اینچنین روایت کرده است:«روز شنبه 10 ربیع الثانی 1330 مردم مشهد متوحش و حیران، هراسان و سرگردان بودند که ناگهان دوساعت به غروب آفتاب مانده، صدای غرش توپ و آواز تفنگ از داخل و خارج شهر بلند شد. در هرثانیه، روسها صد گلوله توپ و تفنگ از چهار جانب شلیک میکردند... تا نیم ساعت از شب رفته روسها پیدرپی توپ و تفنگ شلیک میکردند و به اطراف صحن حرم و مسجد و مردمان بی دست و پا گلوله مثل باران پرتاب می شد. در این وقت روس ها میان روضه مطهره، گلوله می انداختند به قسمی از خارج و داخل حرم شلیک می شد که اشخاص بیگناه نتوانستند میان حرم بمانند، بعضی به رواق های حرم، توحیدخانه، دارالسعاد و دیگر رواق ها پناهنده شدند. در خود حرم روسها چند تن کشتند. صدای «الامان، الامان» میان تاریکی از زوار و مجاور بلند گردید.[1] » همچنین ملامحمد هاشم خراسانی در توصیف ورود سالدات های(سربازهای) روس به حرم مطهر نوشته است: «آخرالامر مرتضی قلیخان متولیباشی دستمال به سر عصا نمود، از شکاف درب توحیدخانه به طرف ایوان طلا بیرون کرد؛ به علامت امان آوردن. روسها شیپور زدند و توپ زدن را موقوف نمودند و داخل حرم مطهر شدند... چهارشبانه روز حرم و رواق ها و صحنین در تصرف روس ها بود، از کشیک اول تا پنجم احدی از مسلمین و خدمه و زوار راهی به تشرف آستانهمقدسه نداشتند. روز چهاردهم ربیع الثانی که کشیک پنجم بود، چندنفر از دربانها آمدند، درب منزل حقیر گفتند روسها اذن ورود به حرم مطهر دادهاند، متولیباشی فرموده که شما بیایید جهت تطهیر حرم و رواق ها... با چندنفر از طلاب به زودی رفتیم به طرف صحنمطهر، درب صحن بسته بود، درب کوبیدیم دربانباشی درب را باز کرد، وارد شدیم، دیدم توپها در غرفههای طرف قبله محاذی حرم مطهر گذارده، سالداتهای روسی هم پشت توپها ایستاده و جمعی از سالداتها هم طرف ایوان عباسی محاذی ایوان طلا و پنجره بالای اسب ها سوار نشسته... دیدیم چه حرم و چه رواق ها فرش ها خونین، زمین و دیوارها و شبکه های ضریح مطهر خونین...[2]»
کم رنگ شدن خبر یک کشتار به بهانه غرق شدن تایتانیک
در این تهاجم روس ها حدود هزار و 500 زن و مرد را در حرم پس از تفتیش دستگیر کردند. روز یکشنبه 11ربیع الثانی 1330 عکاس روس عکس تمام کشته شدگان را برداشت. در عصر همین روز اسرا را مرخص کردند.[3] شیخ حسین اولیا بافقی که در آن ایام طلبه یکی از مدارس علمیه مشهد بوده است، دیدهها و شنیدههای خود را راجع به بمباران حرم نوشته تعداد کشتهشدگان را تخمینا صد نفر دانسته و نهایتا نوشته است: «اما آن چه به چشم خود دیدم، چهل نفر زیادتر نبود به جهت این که به نحوی خود را به صحن رسانیدم و شمردم... و بعضیها نقل کردند که چهارصد نفر کشته شده اند.[4]» همچنین مدرس رضوی کشتهشدگان توپبندی را 415 نفر می داند[5] و در سندی به تاریخ 1337ق. تعداد کشته شدگان داخل حرم را 40نفر ثبت نموده اند ولی کسانی که در خارج به قتل رسیده یا ضعفا از قبیل زن و بچههایی که از ترس تلف شدند یا طفل سقط کردهاند از هزار نفر متجاوز است.[6]
«سر پرسی سایکس»، سرکنسول انگلیس در خراسان معتقد است:«...پس از تهاجم روسها به حرممطهر احساسات مردم در تمام ایران و تا یک اندازه در تمام دنیای اسلام برانگیخته شد. چه مشهد مرکز مهم زیارتی است. معالتعجب این بمباران در لندن چون با حادثه وحشتناک تیتانیک(کشتی تایتانیک) مصادف شده بود خیلی کم جلب توجه نمود، چه مردم بریتانیا طبعا در شرح آن واقعه شوم که تمام ستون های مطبوعات را به جای مقالات دیگر گرفته بود مستغرق بودند.[7] »
یادمان توپ بندی سالداتها
پس از این واقعه، شرح فاجعه توپبندی حرم مطهر رضوی را در قطعه سنگی حجاری کردهاند که با شعری از هاشم هاشم نسب شروع می شود:
اندرآن هنگامه کز آشوب قومی فتنه جوی / روضه سلطان دین گردید پر خاشاک و خار
روضه سلطان دین گفتی کز آن آشوب بود / ماه تابان در محاق و مهر رخشان در غبار
این کتیبه به طول 146و عرض 75 سانتی متر به خط نستعلیق بر سنگ مرمر سفید به کتابت غلامحسین کیمیا قلم و منبتکاری محمد تقی موسوی در 23 سطر نوشته شده است و هم اکنون در مخزن سنگ موزه آستان قدس رضوی نگهداری می شود.
برآوردی از خسارت جنایت روسها
در سال 1337ق. پس از گذشت هفت سال ازتوپبندی صورت خسارات وارد شده به حرم مطهر 1685000تومان برآورد شده است. طبق اسناد خسارات خرابی عمارات، صحنین و گنبد 250000تومان ذکر شده و اشیای به سرقت رفته از آستانه مقدسه اعم از جواهر، جقه های نقره، قفل های طلا و... به مبلغ 200000تومان بوده است.[8]
روایت اهل ادب از یک مصیبت
تهاجم روس ها به حرم مطهر در ادبیات کشورمان نیز بازتابی قابل تامل داشت، به طوری که اشعاری با عنوان مصائبالرضویه[9]، مصیبتنامه و شکوائیه در ارتباط با این فاجعه سروده شده است. تجلی سبزواری در قصیدهای با اشاره به مسائل مربوط به مشهد بعد از مشروطه این تهاجم را چنین توصیف کرده است:
روسهایی که دشمن دینند دشمن دین و خصم آیین اند
تیر را بر نشان هدف کردند با مسلمان شان طرف کردند
توپهای مسلسل دمدم بسته شد روبهروی صحن و حرم
معبد شیعیان ایران را گنبد حجت خراسان را
روسیان، ظلم بر علن کردند هدف توپ خویشتن کردند
خلق را زین مصیبت عظما رفت آوای گریه تا بسما [10]
گستاخی و تجاوز روس های تزار موجب میشود تا سالها خاطرات تلخ این فاجعه در ذهن مردم مشهد وجود داشته باشد و شعری ورد زبان داشغلومهای آن زمان باشد.
ما ازو داش غلا مایم که بجنگ ارسا / چاردمن ساخته بودم خودما مثال خرسا
آروم از غروپوف ما نبودن همسدهها/ ما بزی حضرت برار گوش نصیحت ندرم...
منابع
[1]. انقلاب طوس واکاوی جسارت ارتش تزار به حرم مطهر رضوی به روایت محمد حسن ادیب هروی، ستار شهوازی. تهران: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران. 1388، ص119و120
[2]. منتخب التواریخ: در وقایع مهمه متعلقه به حضرت خاتم النبیین و سیده نساء العالمین و الائمه الاثنی عشر (ص). محمد هاشم خراسانی. تهران: کتاب فروشی اسلامیه. 1337. ص572
[3]. انقلاب طوس واکاوی جسارت ارتش تزار به حرم مطهر رضوی، ص120
[4]. مشروطه گیلان. یاسنت لویی رابینو و حسین اولیاء بافقی. رشت: طاعتی. 1368، ص227
[5]. سال شمار وقایع مشهد در قرن های پنجم تا سیزدهم. محمد تقی مدرس رضوی. مشهد: بنیادپژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی. 1378، ص232
[6]. مرکز اسناد آستان قدس رضوی، سند شماره 2/63066
[7]. تاریخ ایران. سرپرسی سایکس. ترجمه فخر داعی گیلانی، ج 2، ص 604
[8]. مرکز اسناد آستان قدس رضوی، 2/63066
[9]. قصیده ای از ملک الشعرای بهار
[10]. تاریخ انقلاب خراسان و بنای مشروطیت. رجبعلی تجلی سبزواری. تهران. 1327ق. ص 21